گزارش خبرنگار اعزامي خراسان از مرگ تدريجي درياچه اورمیه
مي داني چقدر سخت است روي کوير نمک بايستي و از”درياچه”بنويسي. نمي داني چه تناقض دردناکي است ميان نوشتن از آب و پرندگان دريايي، هنگامي که تا چشم کار مي کند شوره زار است و تشنگي. نمي داني چقدر اندوهناک است که ۳ سال پياپي بيايي، ببيني، شاهد بي توجهي ها باشي، بروي و بنويسي:”آهاي آقايان! درياچه حال خوشي ندارد” و گوش ها همه سنگين و خواب ها همه رنگين. حال تو بگو امسال چه بنويسم وقتي که اين جا ايستاده ام و مي بينم . . .”کار درياچه اورمیه تقريباً تمام است؟”
از شوره زار تا شوره زار
مي گويند 70 درصد درياچه خشک شده ولي از اين جايي که من هستم به نظر بيشتر مي آيد. گويي قدحي را کج کرده اند تا ته مانده آبش گوشه اي جمع شود و ته مانده آب درياچه اورمیه که مي گويند عمقش در عميق ترين نقطه از 14 متر به کمتر از 2 متر رسيده است، در سمت”قوشچي”يعني شمال درياچه جمع شده است.فرقي نمي کند از کدام سو به درياچه نزديک شوي؛ تبريز، اورمیه، مهاباد. از هر طرف که بيايي کويري صاف و سپيد و بي انتها مي بيني که بيشتر شبيه يک خيال سپيد است. جالب آن که مزارع و باغ هايي که مساحت آن ها طي سال هاي اخير 2 يا حتي 3 برابر شده تا حاشيه اين شوره زار ادامه دارد و حتي مزارع يونجه اي را مي بيني که در حال آبياري باراني است در حالي که چند قدم آن طرف تر شوره زار تشنه نظاره گر اين صحنه است.
از تبريز که به سمت درياچه مي آيي، تا به ميان گذر نرسي از آب خبري نيست در حالي که سال گذشته چند کيلومتر مانده به ميان گذر شهيد کلانتري، آب سرخ رنگ بسيار شور درياچه را مي ديدي. اکنون امّا تنها نمک است و خشکي. روي پل که مي روي دلت بيشتر مي گيرد. پيش از اين امواج نرم درياچه را به خوبي حس مي کردي و جريان آب را به دو طرف درياچه از اين معبر باريک، امّا اکنون نه موجي در کار است و نه جرياني. تنها آبي کم عمق و قرمز رنگ که همانند يک باتلاق راکد است.
هر چه از پل ميان گذر دورتر مي شوي همين ميزان آب هم کاهش مي يابد. اسکله و کشتي هاي کوچکي که سال هاست به نمک نشسته اند، هنوز آن جا هستند امّا فرسوده تر و پوسيده تر. اکنون به نقطه اي مي رسم که ۲ سال گذشته را به صورت متوالي از همين نقطه عکس گرفته بودم. مي خواهم دقيقاً ببينم آب درياچه تا چه حد کاهش يافته. ۲ سال پيش در اين نقطه که تقريباً در 500 متري پل قرار دارد آب حدود 50 متر از ميان گذر فاصله گرفته بود ولي کف درياچه ديده نمي شد. سال گذشته پسرفت آب به حدود 70 تا 80 متر مي رسيد ولي اکنون اين ميزان تقريباً حدود 100 متر است و آن جا هم که آب آغاز مي شود در واقع نمي داني وسعت آب بيشتر است يا خشکي. مثل پوست بدن يک گور خر که نه سپيدي اش بر سياهي غلبه دارد و نه سياهي بر سپيدي. تا مسافت طولاني رگه هاي آب است و نمک. همانند جويبارهاي باريکي که در يک شوره زار جاري شده. به راحتي مي تواني از اين رگه هاي خشکي بگذري و حتي تا 200 متري به درون درياچه بروي بي آن که پايت خيس شود. مي نشينم تا مشتي نمک بردارم. چقدر اين صحنه مرا به ياد پوست چروکيده و خشک فردي کهن سال مي اندازد که آخرين لحظات عمرش را سپري مي کند. صداي باد هم غم دارد. اصلاً همه چيز غمگين است. سال هاست که با مرگ”آرتميا”ها از”فلامينگو”ها هم خبري نيست ولي تا سال گذشته کلاغ ها در ساحل درياچه ديده مي شدند. امسال امّا حتي کلاغ ها هم براي مرثيه نيامده اند!
در طول مسير وانت بارهاي زيادي را مي بينم که در بستر درياچه پارک شده اند و کارگران در حال بار زدن نمک هستند. حتّي مردم عادي و مسافران نيز کيسه هاي خود را از نمک پر مي کنند. نمکي که راننده مي گويد آلوده است و به همين صورت قابل مصرف نيست.
عکس هايم را مي گيرم و به مسير ادامه مي دهم. دوباره شوره زار آغاز مي شود. راننده بارها سر تکان مي دهد و تأسف مي خورد. مي گويد چند سالي است که به درياچه نيامده چون تحمّل ديدن اين صحنه را ندارد. مي گويد:”درياچه هويّت ما بود، افتخار ما بود و اميد ما. چقدر گفتيم، هشدار داديم، اعتراض کرديم، خواهش کرديم ولي کو گوش شنوا؟ آخرش چه شد؟ هيچ، هويّت ما را گرفتند. اميدمان را گرفتند. حالا به نظر شما درياچه کاملاً خشک مي شود؟”کاش پاسخي براي اين سوالش داشتم.
سيب و چغندر؛ غارتگران آب
ميان گذر که تمام مي شود باز کشتزارها و باغ ها شروع مي شود. اراضي ديمي که سال هاست به مدد سدهايي که بر روي آب هاي ورودي به درياچه زده شده، به اراضي آبي تغيير کاربري داده شده و وسعت آن نيز افزايش يافته است. باغ هاي سيب، تاکستان ها، يونجه زارها و از همه عجيب تر مزارع بزرگ کشت چغندر قند، اين محصول بسيار نيازمند به آب. محصولي که سهم عمده اي در خشک کردن دشت هاي معروف کشور از قبيل دشت مشهد و دشت هاي خراسان شمالي و جنوبي داشته است و اين بار آمده است تا در آذربايجان غربي خود نمايي کند و فاجعه بيافريند.
هر از گاهي کاميون هاي بزرگ حامل چندين تن چغندر قند را مي بينم که به سمت کارخانه هاي قند استان مي روند و به هر روستايي که مي رسم انباشت عظيمي از انواع سيب را که برداشت کرده اند و روي زمين همانند تپّه اي بزرگ روي هم انباشته اند، مي بينم. منظره جالب و در عين حال هشدار دهنده اي است. خدا مي داند چندين تن سيب به اين روش خراب و دور ريخته مي شود. در واقع تغيير کاربري تاکستان ها به باغ هاي سيب به لطف آب فراوان و ارزان باعث شد تا انگوري که فقط 2 يا 3 بار در سال به آبياري نياز دارد جاي خود را به محصولي بدهد که تقريباً هر 10 روز نياز به آبياري دارد.
در اين بين شايد بپرسيد متوليان آب و کشاورزي کشور مگر اين چيزها را نمي دانند؟ در واقع وزارت کشاورزي و وزارت نيرو ۲ وزارتخانه اي هستند که همواره با آب، رودخانه، دريا ودرياچه هاي کشور سروکار داشته و دارند. در ۴سال گذشته که بسياري از کارشناسان هماهنگ با سازمان حفاظت از محيط زيست خواستار سهم خواهي درياچه اورمیه از منابع تغذيه کننده آن بودند، بارها وزارت جهادکشاورزي اعلام کرد که وظيفه اين وزارتخانه تامين آب براي کشاورزي است و نه درياچه اورمیه.
جالب آن که هيچ کس هم در آن وزارتخانه عريض وطويل که مجبور به فروش ساختمان هاي بسيار زياد خود شد، به معاون وزير وقت يادآوري نکرد که خشک شدن درياچه اورمیه به خانه خراب شدن 8 هزار کشاورز و باغ دار اطراف درياچه اورمیه منجر خواهد شد. هرچند خشک شدن زمين هاي کشاورزي امروز هم باعث نشده تا اين وزارتخانه تکاني به خود بدهد و وظايف قانوني اش را در مقابل 8 هزار کشاورز و باغبان اين منطقه انجام دهد و آقايان به توسعه اراضي کشاورزي در بخش هاي ديگر و حتي 2 برابر شدن سطح زير کشت و تبديل اراضي ديم به آبي افتخار کنند.
آن طور که “اسماعيل کهرم”کارشناس ارشد محيط زيست مي گويد: تغيير الگوي کشت از انگور به سيب باعث شد تا زمين هاي کشاورزي بيش از توان منطقه آب هاي زيرزميني را مصرف کنند و اين مسئله نه تنها گونه هاي مختلف پرندگان را از منطقه فراري داد بلکه زخمي کاري هم به درياچه اورمیه زد.”محمد درويش”فعال زيست محيطي و مدرّس دانشگاه نيز معتقد است که با افزايش صادرات سيب از اين منطقه در واقع داريم آب درياچه را صادر مي کنيم.
در حالي که کارشناسان هنوز اميدوارند که بتوانند در آخرين لحظه دومين درياچه شور جهان را از مرگ حتمي نجات دهند،”سيدقريشي” کارشناس اداره کل محيط زيست آذربايجان غربي هم مي گويد:”هميشه در ابتدا اين سوال مطرح مي شود که چه راهکارهايي براي انتقال آب به درياچه ارائه شده است در صورتي که در شرايط فعلي حتي اگر آب درياچه به ميزان سابق بازگردد اگر فکري براي استفاده بيش از حد از حقابه درياچه و وضعيت کشاورزي منطقه صورت نگيرد باز هم با مشکل خشک شدن مواجه خواهيم شد بنابراين براي حل اين مسئله بايد به دنبال اجراي راهکارهاي مناسب باشيم.”
جالب آن که”نادر قاضي پور”نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي در مناظره بررسي وضعيت درياچه اورمیه با صراحت گفت: بنده به عنوان نماينده مجلس به هيچ عنوان راضي نيستم که از يک قطره آب کشاورزي کاسته شود.
هزاران چاه غير مجاز
از اورمیه که خارج مي شوم مسيرم را به سمت”مهاباد”در جنوب درياچه ادامه مي دهم، يعني مکاني که مي گويند بيشترين خشکي در آن نقطه قرار دارد. نيازي به طي مسافت زيادي نيست تا باز کوير نمک را ببيني. دقيق تر بگويم در اين مسير اصلاً آبي ديده نمي شود. از درياچه فقط بستر خشک و سپيدش پيداست. در سمت چپ جادّه يعني همان طرف که بستر خشک درياچه قرار دارد تا حاشيه نمک زار مزارع ذرت و يونجه و چغندرقند خودنمايي مي کند که عمدتاً کشت آبي هستند و در سمت راست جادّه باغ هاي سيب پر از محصول قرار دارند. در نقاطي از جادّه نيز که شانه جادّه آسفالت است، کشاورزان محصول ذرّت خود را روي آسفالت گسترانيده اند تا خشک شود محصولي فراوان و پر نياز به آب.در طول مسير چندين بار مي ايستم و به مزارع و باغ ها سر مي زنم. در هر باغ يک، ۲ يا حتي ۳ چاه آب حفر شده است. چاه هايي که به نظر کوچک مي آيد ولي با شدت در حال مکيدن آب هستند.”قاسم”مالک باغ سيبي است که ۳ چاه کوچک در آن حفر کرده است. باغي که تا 5 سال پيش تاکستان بوده، مي گويد:”تا وقتي انگور مي کاشتيم يک چاه هم کفايت مي کرد ولي وقتي ديدم همه دارند باغ سيب مي زنند و چاه حفر مي کنند، کسي هم جلوي کارشان را نمي گيرد من هم ۲ چاه ديگر زدم و تاکستانم را تبديل به باغ سيب کردم.”
وي با افتخار تعريف مي کند که آن زمان 1.5 هکتار زمين زير کشت داشته و اکنون 3 هکتار. وقتي مي گويم که آيا مي داند حفر اين چاه هاي غير مجاز چه تأثير مخرّبي بر درياچه داشته و دارد، مي گويد:”ما که از آب درياچه برداشت نمي کنيم. حتّي به رودخانه هايش هم کاري نداريم. چه ربطي دارد؟ تازه ما اصلاً درياچه مي خواهيم چه کار؟ به جايش برايمان زمين ورزشي بزنند، يا کارخانه.”
با چند باغ دار و کشاورز ديگر هم صحبت مي کنم ولي انگار واقعاً هيچ يک توجيه نيستند که حفر چاه هاي غير مجاز چه تبعاتي براي درياچه، کشاورزي منطقه و در نهايت زندگي خودشان دارد. ظاهراً هيچ کس تا کنون آن ها را توجيه نکرده است بماند که حفر چاه غير مجاز در اين مناطق چه آسان صورت مي گيرد و کسي نيست بگويد چرا؟ همين نبود سخت گيري را همه آن ها که طرف صحبتم هستند به عنوان دليل قاطع بر بي ضرر بودن اين چاه ها مي دانند.
مصوبه دولت براي نجات درياچه اورمیه
در نخستين گام وزارت نيرو مکلف به پلمب 30هزار چاه غيرمجاز در حوضه آبخيز درياچه اورمیه شده است (بنا به آمار بيش از 60هزار چاه مجاز و غيرمجاز در حوضه آبخيز درياچه اورمیه حفر شده است).
و سدها …
حدود 50 کيلومتر از مسير را که طي مي کنم، در حالي که سمت چپ جادّه خشکي و نمک و تشنگي موج مي زند، سمت راست جادّه درياچه اي بزرگ با آبي نيلگون خودنمايي مي کند؛ درياچه پشت سدّ مخزني”حسنلو”که آب شرب و کشاورزي”نقده”را تأمين مي کند. اين تناقض آشکار هم زيباست و هم زشت. در واقع اين سد، يکي از 5 سدّي است که هم اکنون راه را بر آب هاي ورودي به درياچه بسته است. آن گونه که کارشناسان مي گويند تا حدود 30 سال پيش فقط 2 سد روي رودخانه هاي منتهي به درياچه اورمیه احداث شده بود که پس از آن و با وجود افزايش خشکسالي ها اين رقم به 5 سد افزايش يافت.
به گفته مسئولان حجم ذخاير اين سدها حدود 1.9 ميليارد متر مکعب است و بر همين اساس مدّعي هستند با توجه به اين که درياچه اورمیه 16 ميليارد متر مکعب کمبود آب دارد، پس اين سدها دليل خشک شدن درياچه نيستند. در حالي که صحبت از يک سال ذخيره آب پشت سدها نيست بلکه صحبت سال ها انسداد شاهرگ هاي حياتي درياچه است و اين استدلال خيلي بچگانه به نظر مي رسد. نمي توان اين حقيقت را ناديده گرفت که 3 سد از اين تعداد بر روي رودخانه هاي اصلي منطقه يعني”آجي چاي”، “سيمينه رود” و “زرينه رود” احداث شده است. ولي مقصّر کيست؟
شايد پاسخ اين سوال را به صورت تلويحي معاون محيط زيست طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست در مناظره تلويزيوني چندي پيش داد: ما را مجبور کردند و سد زدند و آب را انتقال دادند. الان هم بايد بپذيريم که احياي درياچه اورمیه مثل يک جراحي بدون هزينه نمي شود و مردم، مجلس و دولت همه بايد هزينه آن را بپذيرند .
ولي قاضي پور، نماينده مردم اورمیه در پاسخ وي گفت: به هيچ وجه براي احداث سد و تخريب درياچه تلاش نکرديم بحث ما احداث آب بندان بود تا براي جلوگيري از سيلاب ها و زمين هاي کشاورزي استفاده شود. سدهاي اورمیه را تعطيل کردند و بعد در آذربايجان شرقي سد زدند.
“عليرضا دائمي” سرپرست معاونت آب و آبفاي وزارت نيرو نيز در همان برنامه گفت: مجموعه مخازن سدهاي ما 1.9 ميليارد متر مکعب است اما آب موجود در سد ها کمتر از اين رقم است و همين الان در همين فصل آب موجود پشت سد ها کمتر از 600 ميليون متر مکعب است.
وي افزود: بيشتر آورده ما از رودخانه زرينه رود است بعد سيمينه رود و آجي چاي. بارها اعلام کرده ايم تا وقتي که مجموعه آن منطقه و به نوعي مردم حمايت کنند مخزن آب را به سمت درياچه تخليه مي کنيم ولي اين کار ۲ پيش نياز دارد. اول اين که بايد مطمئن شويم آب به درياچه مي رسد چرا که الان زرينه رود 30 کيلومتر نسبت به درياچه عقب نشيني دارد و عملا اگر آبي را رها کنيم در يک پهنه گسترده تبخير مي شود و به درياچه نمي رسد.
وي ادامه داد: حتما بايد شرايطي فراهم شود تا آب شيرين ارزشمند پشت سدها به درياچه برسد و مؤثر باشد چرا که مؤثر بودن مهم تر از خود اقدام است. ما اکنون در مخزن درياچه اورمیه 16 ميليارد متر مکعب کمبود داريم که اين مسئله با مخازن سدهاي ما به تنهايي قابل جبران نيست. بايد با يک برنامه همه جانبه و پيوسته اين امر را دنبال کنيم چرا که اگر 200 ميليون متر مکعب آب را هم رها کنيم تنها يک سانتي متر عمق درياچه اورمیه افزايش مي يابد.
و مقصّر هميشگي؛ خشکسالي
اکنون در شوره زارهاي جنوب درياچه هستم. همان نقطه اي که مي گويند اوج فاجعه در آن بخش رخ داده است. حقيقت هم همين است. راننده حاضر به ورود خودرويش به شوره زار نمي شود. مي گويد نمک لاستيک هايش را مي خورد. چاره اي نيست. مي خواهم بدانم کجا به آب مي رسم. پاي پياده به شوره زار مي زنم باد زوزه مي کشد و صفحه هاي نمکي زير پايم خرد مي شود. هر از گاهي جسد پرنده اي دريايي را مي بينم که به خاطر نمک سود شدن، کاملاً سالم مانده است. آيا اين سرنوشت درياچه است؟ هوا به شدت گرم است. گرمايي که نمي توان تأثير آن را بر اين فاجعه ناديده گرفت.
درياچه اورمیه در سال 74 به بالاترين ميزان آب خود رسيده بود ولي متأسفانه در سال 87 ميزان آب درياچه به شدت کاهش پيدا کرد. به گفته کارشناسان، هم اکنون با خشکسالي شديدي روبه رو هستيم. اين خشکسالي 14 سال است که در درياچه اورمیه ادامه دارد ولي با اين حال توسعه کشاورزي در منطقه متوقف نشده است.
نکته قابل تأمل اين که به گفته مدير کل حفاظت محيط زيست آذربايجان غربي، خشکسالي و کم آبي درياچه اورمیه با توسعه کشاورزي و همچنين احداث مخازن و سد ها بي ارتباط نبوده است. بنابراين هرچند خشکي درياچه اورمیه به عوامل متعددي مانند تغيير اقليم ارتباط دارد ولي تغييرات محيطي که عامل انساني در جهت تقويت خشکسالي ايجاد کرده، تأثير سوء آن را چند برابر کرده است.در اين بين درجه حرارت درياچه اورمیه نيز روبه افزايش است. مطالعات نشان مي دهد درجه حرارت درياچه اورمیه 2 درجه بيشتر شده است. با توجه به اين حقيقت که هر درجه افزايش دما، 20 درصد بر ميزان تبخير مي افزايد مي توان پيش بيني کرد که اين روال چگونه در حال پيشروي است.
نکته جالب توجه آن که طي ۲ سال اخير نزولات جوّي در اين حوزه به نسبت قبل افزايش يافته است. به گونه اي که در سال آبي 92-91 نسبت به متوسط دراز مدت12.5 ميلي متر افزايش بارندگي را شاهد بوده ايم. اين ميزان در حوزه درياچه نسبت به سال آبي گذشته 26 درصد و نسبت به متوسط دراز مدت 7 درصد افزايش را نشان مي دهد. ولي با توجه به تغيير نوع بارش ها از برف به باران، افزايش سطح زير کشت اراضي ديم، آب گيري سدهاي منطقه، حفر روزافزون چاه هاي غير مجاز و نيز افزايش ضريب تبخير، سطح آب درياچه باز هم کاهش يافته است.
کيلومترها راه آمده ام و هنوز جز نمک و نمک و نمک چيز ديگري نمي بينم. بيهوده است. آبي در کار نيست. تا آن جا که چشم کار مي کند سطح صاف و سپيد شوره زار است که هيچ چيز سپيدي آن را لکّه دار نکرده جز ردّ پاي سوء مديريت ها که تا افق ادامه دارد.