تأملاتی حول تشکیل فراکسیون مناطق تورک نشین- اکبر آزاد
تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین در مجلس شورای اسلامی؛ قدمی کوچک، اما مهم است در جهت:
۱- تقویت انسجام کشوری و تحکیم تمامیت ارضی.
۲- تثبیت مرکزگرایی و همگرایی و به طبع آن ایجاد مانع در برابر واگرایی و مرکزگریزی.
۳- تشویق به همدلی و تلطیف قلوب اقوام مختلف که تا کنون سعی میشد نادیده گرفته شوند.
۴- تضعیف تشبثاتِ عواملِ سلطنت طلب و عناصرِ فرصت طلبِ زیاده خواه و تمامیت خواه که عموماً معاندِ اقوام و خلقهای مختلف هستند؛ منافع شخصی و گروهی خود را در انکار واقعیتهای جمعیتی و تاریخی کشور می بینند و آرزویِ رجعت به دورانِ منحوسِ پهلوی را دارند.
۵- کند شدن ویا جلوگیری از تداوم، جریان روسی، فرانسوی، آمریکایی، انگلیسی و… پهلوییایی یکسان سازی فرهنگی- زبانی که از بیش یکصد سال پیش بدینسو ادامه داشته و دارد و نیز شروع کمک به بقایِ رنگارنگی و زیبایی دلنواز همزیستی مسالمت آمیز زبانها و فرهنگهای متنوع ِموجود در کشور. ۶ – و. . . .
خوانندگان محترم، لطفاَ موارد فوق الذکر را به عنوان نتایج این نوشته در نظر بگیرید….
پیش از بحث درباره «فراکسیون نمایندگان ترک زبان» لازم است بعضی مطالب بدیهی را توضیح داده و یادآوری کنم:
ترکیب جمعیت ایران: سرزمینی که امروزه ایران نامیده میشود، سرزمینی تاریخی و بسیار قدیمی است. بقایا و آثار باقی مانده از فعالیتهایِ گروههای مختلف انسانی، از جمله آثار باقی مانده یِ مکتوب و غیر مکتوب از قبیلِ سنگ نوشته ها، کتابهایِ دست نویس، ابنیه هایِ تاریخی، گورستانهایِ باستانی وآثار بدست آمده از درون این قبرها و . . . آشکارا بیان کننده یِ آن است که در گذر زمان و در مقاطع متفاوت تاریخی، دهها قوم بزرگ و کوچک در جای جای این سرزمین و سرزمینهای پیرامون آن سکنی گزیده اند. این آثار نشان میدهد که از هزاران سال پیش بدین سو این سرزمینها زیستگاه این اقوام و طوایف مختلف بوده و به طور قطع میتوان گفت « در یک زمان معین، اقوام مختلف با زبان و فرهنگهای متفاوت در مجاورت یکدیگر زندگی میکرده اند و در عین حال به جد میتوان گفت در هیچ مقطعی از تاریخ و پیش از تاریخ یک قوم معین به انحصار در این سرزمین پهناور زندگی نمی کرده است. این اقوام گاه در ارتباط با یکدیگر و در بعضی مواقع جدا از یکدیگر، محدود و منزوی بوده اند. زمانی در جنگ و ستیزه و زمانی در صلح و مسالمت زندگی میکرده اند. روزگاری در اقتدار و حاکمیت و دورانی در زیر سلطه و اقتدار اقوام رقیب بوده اند. گاهی بعضی از این اقوام تحت سیطره اقوام دیگر مسیر زوال پیموده و یا به دلایل مختلف مجبور به مهاجرت و ترک وطن شده است. همچنین در مراحل مختلف تاریخ، اقوام گوناگون از سرزمینهای دور و نزدیک به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیده اند. بسیاری از این اقوام حتی نامشان هم در تاریخ ثبت نشده است و به دلایل مختلفِ معلوم ویا نامعلوم از صفحه روزگار محو شده اند ویا فقط در گوشه از آثار محفوظ و باقی مانده مکتوب، نامی از آنان ذکرشده ودیگر هیچ .
[توضیح: باید توجه داشت که در گذشته، مثلاً هزار سال پیش و… میزان جمعیت بسیار کمتر از امروز بوده است! یعنی چیزی کمتر از حدود ۱% ویا ۲% جمعیت فعلی کشور.
در اولین سرشماری رسمی و علمی در سال ۱۳۳۵ ، جمعیت ایران کمتر از ۱۹ میلیون بوده است.(مرکز آمار ایران) با این اوصاف و با این وسعت اراضی شما پراکندگی را جمعیت در طول تاریخ را در نظر مجسّم کنید!!!]
این تنوع اقوام از گذشته های دور تا به امروز تداوم داشته و امروزه بعضاً می بینیم بقایای یکی از این اقوام تاریخی فقط در یک و یا چند روستا باقی مانده است و – این در حالی است که زبان خاصشان با دیگر زبانهای رایج یا هیچ نسبتی ندارد ویا قرابت اندکی با یکی از زبانهای رایج دارد؛- به حیات خود ادامه می دهد. بعضاً هم در یک شهر، یک منطقه و یا کمابیش در سراسر ایران با پراکندگیهای متفاوت حضور دارند و. . . این بیانگر آنست که هیچگاه، هیچ قومی به انحصار ساکن این سرزمین نبوده و هیچ قومی نمیتواند ادعا کند که صاحبخانه قدیمی ویا اصلی این سرزمین میباشد و دیگران به نوعی فرعی، و یا درجه دو، ویا میهمان، ویا بیگانه هستند.
-زبان فارسی: امروزه در ایران بر مبنای قانون اساسی، زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و وسیله ارتباطی عموم کاربرد دارد و حدود بیش از یکصدسال است که به اجبار قانون در مدارس و مراکز علمی تعلیم داده میشود و در ادارات دولتی مورد استفاده رسمی قرار میگیرد. با این حال هنوز شمار قابل توجهی از افراد منسوب به اقوام مختلف در جای جای ایران زندگی میکنند که فارسی نمیدانند؛ ولی سند هویت ایرانی دارند.
-نام ایران: امروزه معلوم گشته نام « ایران » به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با نام هیچ یک از اقوام عمده و موجود فعلی در ارتباط نیست. هر چند که جمعی فرصت طلبِ دغلِ وارونه گو با سوء استفاده از ابزارهای تبلیغاتی دوران اجنبی پرداخته یِ پهلوی، در جهت تأمین مطامع و منافع فردی و گروهی خود، نام « ایران» را با نام قوم جعلی «آریا»(که البته خود را نژاد آریا مینامیدند و مینامند) منسوب و مرتبط جلوه میدادند و در حال حاضر هم بقایا و دم بردیده و مرخم آنها با تقلاهای مذبوحانه خود و با استفاده از سابقه تبلیغاتی دوران پهلوی، سعی در تثبیت و تداوم آن جعلیات دارند. در حالیکه اینک به یمن شکست انحصار در اطلاع رسانی، آشکار شده است که نام سرزمین «ایران» از نام قوم تاریخی «آن» ویا «آم» اخذ شده است.( و نامهای ایران، اران،آران، آنشان، آنزان، ایلام و… همگی به نوعی منسوب و مرتبط با نام این قوم تاریخی میباشد.)
-ایران امروز: ایران امروزین به لحاظ اینکه دارای اراضی نسبتاً وسیع و بزرگ هست و به لحاظ سیر تاریخی حیات آن، همچون گذشته جمعیت ساکن در این سرزمین را انسانهای منسوب به اقوام بزرگ و کوچک مختلف تشکیل میدهند. این انسانها با پراکندگی متفاوت ، تاکنون در کنار هم زندگی کرده اند و بعد از این هم میتوانند زندگی کنند.
– تمامیت خواهان: در گذشته خود آگاهی معاصر وجود نداشت، افراد و گروه ها منافع آنی و کوتاه مدت خود را در نظر گرفته، همه چیز را فدای آن منافع ناچیز و حقیر خود می نمودند. تداوم آن رفتارها در زمان حاضر، بسیار تأسف آور و حتی ننگ آور است. امروزه جمع کثیری از مردم آزاد اندیش اقوام و خلقهایِ مختلف در ایران، با فرهیختگی و ارتقای آستانه تحمل خود، حقوق اقوام مختلف را ارج نهاده و آنرا به رسمیت می شناسند. لازم است سایر مردم این اقوام و خلقهای مختلف نیز با تأسی به مردمان آزاد اندیش، خصوصاً با تأسی به مردمان آزاد اندیش هم قوم خود و با ارتقای کیفیت طرز تفکر خود و با تلاش برای رسیدن به خود آگاهی نسبی و انتخاب روش نوع دوستانه، منافع کوتاه مدت و بلند مدت خود را با منافع سایر خلقها هم سو قرار دهند و منافع و حقوق سایر اقوام و خلقهایِ مختلف و هم کشور خود را به رسمیت بشناسند و . . . البته نباید از نظر دور داشت که هنوز هستند کسانی که مانند گذشته عقب مانده می اندیشند و با تفکرات انکارگرایانه و تمامیت خواهانه در تلاشند همه یِ اقوام ساکن کشور را کماکان از حقوقشان محروم کنند و به خیال خام خود تمام مواهب را از آن خودکنند. زهی خیال باطل!!! اینان واقعاً ننگ ایرانیان و ننگ جامعه یِ جهانی هستند.
-اقوام ایرانی: در ایران اقوامی نظیر عرب، ترکمن، لُر، لک، گیلک، کرد، فارس، ترک، بلوچ، خلج و… زندگی میکنند. این اقوام به طور نسبی هم دارای تاریخ مشترک و هم تاریخ خاص خود میباشند. اشتراکات فراوان دارند و دلایل کافی برای اتحاد.
هر کدام دارای زبان و لهجه ای خاص خود هستند و در عین حال در زبان و فرهنگ از یکدیگر تأثیر پذیری فروان داشته اند. این اقوام، از نظر جمعیتی هم با یکدیگر ترکیب شده اند و با قاطعیت می توان گفت در ایران هیچ قوم، خلق و ملتی از نظر نژادی یک دست و به حساب نژادپرستها دارای خون یکدست و به اصطلاح پاک نیست. بنابراین کسانی که با رفتارهایِ نخوت آمیز و نژادپرستانه، موجودیت انسانی و فرهنگی هم وطنان خود را زیر سوال برده و انکار میکننند، در انحراف قرار دارند. آرزو میکنم چنین کسانی به خود آمده، به ایران و به اقوام و خلقهای ساکن ایران و جهان احترام بگذارند. با به رسمیت شناختن زبان و فرهنگ آنان از تمامیت خواهی و نژادپرستی دست بردارند و زمینه های انسجام عملی و عمومی مردم کشور را بیش از پیش فراهم سازند و بیشتر از این در جهت نابودکردن میراث معنوی و هزاران ساله مردم این سرزمین نکوشند.
دو قوم ایرانی و رد تفکیک نژادی ایرانیان: در ایران اقوام و یا خلق های مختلفی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. این اقوام دارای جمعیت نسبتاً کم و یا زیاد میباشند. اما دو قوم نسبت به دیگر اقوام و خلقهای ساکن ایران از کثرت جمعیت و پراکندگی نسبتاً گسترده تری در سطح اراضی کشور برخودار هستند. این دو قوم عبارتند از: «قوم فارس» و «قوم ترک». اکثریت جمعیت هشتاد میلیونی کشور را منسوبین به این دو قوم تشکیل میدهند. هرکدام از این دو قوم در بعضی نقاط کشور دارای اکثریت جمعیت و در بعضی نقاط از حداقل جمعیت برخوردار هستند.
متکلمان به زبان فارسی در جنوب ایران و سواحل خلیج فارس، اغلب پوستشان تیره ویا سیاه میباشد و هرچه به سمت شمال کشور حرکت کنیم از تیرگی پوست این متکلمان کاسته می شود. همچنین در شرق کشور بسیاری از متکلمان به زبان فارسی چشم بادامی و زرد پوست هستند. و نیز بسیاری از متکلمان به زبان فارسی در مرکز و غرب ایران سفید پوست هستند. با تفاوتهایی، همین ترکیب نژادی، کما بیش در رابطه با متکلمان به زبان ترکی نیز صادق میباشد. بنابر این جنون نژادپرستی فقط جنون است. در افغانستان و تاجیکستان و سایر نقاط آسیای میانه نیز به نوعی همین آمیختگی نژادی و گستردگی فرهنگی وجود دارد.
اقوام و خلقها ذاتاً دوست و برادرند. مگر آنکه عواملی تلاش کنند این برادری را برهم زنند. تفکیک انسانها ( اقوام و خلقها) با لحاظ کردن نژاد، خون ویا مرفولوژی چهره، امری است پست و حیوانی. در واقع این گونه تفکیکها، هم تفکیکی پست و ابتدایی میباشد و هم در شأن کرامت انسانی نیست. به نظر من آنچه اهمیت دارد زبان و فرهنگ انسانهاست. آن هم با لحاظ کردن اینکه هیچ زبان و فرهنگی بر دیگری ارجحیت ندارد. و همه یِ آنها ارزشمند و محترم هستند و باید به مثابه میراث معنوی کشوری و جهانی حفظ شوند.
اتحاد و انسجام کشور بدون اتحاد دو قوم فوق الذکر (فارس و ترک) ممکن نیست. البته این به معنای کاستن از ارزش و تأثیر گذاری سایر اقوام در ایجاد اتحاد و انسجام درکشورکه به طور نسبی دارای جمعیت کمتری هستند، نباید تلقی شود. اما باید قبول کنیم محور اتحاد و انسجام کشور، این دو قوم پرجمعیت میباشد و طبیعی است این اتحاد نمیتواند به زور و اجبار باشد. بلکه باید ماهیت داوطلبانه داشته باشد. حداقل امروزه چنین ایجاب میکند. و این اتحاد داوطلبانه بدون تأمین حقوق برابر قابل تصور نیست. هرجا که اقوام ساکن کشور در هر زمینه از حقوق برابر برخوردار نیستند، قطعاً همانجا این اتحاد و انسجامِ موردِ نظر سست، خلل پذیر و شکننده است.
باید این را درنظر داشت که بسیاری از مواردِ حقوق فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ربطی به کم و زیاد بودن تعداد جمعیت این و یا آن قوم ندارد و لازم است چنین مواردی برای همگان یکسان و برابر تأمین شود. از آنجمله است :
-تقسیم عادلانه کار در سطح کشور و داشتن فرصت اشتغال و تأمین معاش برابر برای همگان،
-داشتن حق تحصیل به زبان مادری در تمام سطوح آموزشی،
– محفوظ و در امان بودن از اعمال هرگونه سیاستهای تبعض آمیز در هر زمینه! و. . .
با این مقدمه، حال میتوان درباره یِ تأثیرات و پیامدهای تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک زبان در مجلس شورای اسلامی» مختصراً مطالبی را بیان کرد:
تأمین حقوق زبانی و فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تمام اقوام ایران، در واقع تأمین صد در صدی انسجام و اتحاد کشور است. وجود هرنقصان تبعیض آمیز در تأمین این حقوق، در واقع به معنی وجود تزلزل و شکاف در ارکان اتحاد و انسجام مطلوب کشور است. البته این تزلزل و شکاف میتواند هم به شکل آشکار باشد، هم پنهان!
تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک زبان مجلس شورای اسلامی که منتخب مردم ترک زبان مناطق مختلف کشور هستند در واقع یکی از موارد تأمین حقوق اقوام و از نشانه و رشته های پیوسته و حبل المتین اتحاد عملی کشور می باشد. بعضی از جنبه های مثبت تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین در مجلس شورای اسلامی عبارتند از:
۱- تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک زبان به معنی تقویت انسجام کشوری و تحکیم تمامیت ارضی آن است. همان طور که در فوق اشاره شد، نمایندگان تشکیل دهنده یِ فراکسیون، نمایندگی مردم ترک نقاط مختلف کشور در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز کشور را دارند و این در واقع عملاً اتهام تجزیه طلبی را خنثی و بی معنی میکند. وقتی این فراکسیون در چارچوب قوانین جاری کشور تشکیل و فعالیت میکند و نمایندگانی از نقاط مختلف کشور در آن شرکت کرده اند، دیگر تجزیه کشور نمیتواند معنا و اعتبار داشته باشد و این اتهام بی اعتبار و معاندانه را جریانهای زیاده خواه، سودجو و فرصت طلب از سر استیصال مطرح میکنند. برای آنکه منافع شخصی و گروهیشان در مقابل منافع عموم به خطر می افتد. تأمین منافع عموم(خواه منافع مادی، خواه منافع معنوی) تأمین انسجام و اتحاد کشور است و عملاً بر تمامیت ارضی کشور تأکید دارند.
[آن طور که در خبرها آمده است بیش از یکصد نماینده مجلس در این فراکسیون عضو شدهاند با این حال به قرار اطلاع چند نفر از نمایندگان هم به دلایل نامعلوم حاضر نشدهاند به عضویت این فراکسیون در آیند. واضح است چنین اشخاصی هنوز درک روشنی از اتحاد و انسجام آحاد و اقوام کشور ندارند. ویا اساساً دغدغه حقوق مردم و موکلین خود را ندارند و به آن بیاعتنا میباشند.]
۲-تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین به معنی تثبیت مرکزگرایی و همگرایی و به طبع آن دوری از واگرایی و مرکزگریزی و ایجاد موانع لازم در برابر آن است. توجه داشته باشیم که این فراکسیون در چارچوب قوانین جاری، با عضویت نمایندگان مناطق مختلف در مجلس شورای اسلامی و در شهرتهران پایتخت ایران تشکیل گردیده است. و این یک همگرایی عملی است.و نگاه عموم مردم را به مرکز، به درون معطوف میکند.( به این مسئله هم توجه کنیم که حدود دویست وسی و پنج سال پیش، سلسله تُرک قاجار، تهران را پایتخت قرار داده و پایه های انسجام و اتحادِ ایران امروزی را پی ریزی کردند و هرگز انحصارطلبانه عمل نکردند. در عین حال با استقلال و به مراتب بسیار بهتر از رژیم اجنبی پرداخته یِ پهلوی عمل کردند.)
۳- تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین به معنی تأمین همدلی و تلطیف قلوب اقوام مختلف، خصوصاً ترکان است. اقوامی که تاکنون سعی میشد نادیده گرفته شوند، اما امروز هر چند مختصر تلطیف میشوند. و این گامی عملی کوچک در جهت تأمین اتحاد و انسجام آحاد و اقوام کشور میباشد. این قدمی کوچک اما مهم است.
۴تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین به معنی تضعیف تشبثات عوامل سلطنت طلب و نیز تضعیف عناصر فرصت طلبِ زیاده خواه که معاندِ اقوام و خلقها میباشند و به منظورِ رجعت به دوران منحوسِ پهلوری بی وقفه در تلاشند. این عناصر منافع خود را در انکار واقعیتهای جمعیتی و تاریخی کشور می بینند. اینان به نام اتحاد و یک پارچگی کشور، بر علیه اقوام و خلقهای ایران عمل میکنند و سعی در رو در رو قرار دادن اقوام مختلف و متلاش کردن کشور دارند. این عوامل با تأکید بر نژادپرستی، سعی در انکار و نادیده گرفتن اقوام با فرهنگهای غیر نژادآریایی(برای خود چنین عنوانی جعل کرده اند) دارند. البته امروزه همگان میدانند چیزی به نام نژاد آریا وجود خارجی نداشته و ندارد و امری جعلی میباشد که در گذشته به زور تبلیغات در اذهان مردم جای داده بودند. همان طور که همه میدانیم در دنیا فقط سه نژاد سیاه، سفید و زرد وجود دارد و هرکدام از این سه نژاد دارای زیرمجموعه و تیره های خاص خود میباشند. مشخصه عمومی این نژادها عبارت است از رنگ پوست، مُرفولُژی صورت از قبیل درازی و یاگردی صورت، درازی و یا کوتاهی گردن، کلفتی و یا نازکی لبها، رنگ چشمها و شکل هندسی حدقه آن، فرم وشکل بینی، رنگ و فرم مو، طرز قرار گرفتن دندانها در دهان و بر روی لثه ها، فرم چانه و. . . . تمامی اینها نتیجه رشد فیزیکی انسانها تحت تأثیر محیط جغرافیایی، جریان آب و هوا، تداوم نوع خاصی از تغذیه و نیز فعل و انفعالات طبیعی – شیمیایی زمینی و سماوی که در طول صدها هزار سال بلکه در طول میلیونها سال شکل گرفته است. و الا از نظر هوش و ذکاوت همه یِ نژادها و همه یِ اقوام هم دارای افراد هوشمند هستند و هم کند ذهن. همه یِ اقوام و ملتها دارای زبان و فرهنگ هستند و هرزبان و فرهنگی هم قابلیت رشد، توسعه و انکشاف را داراست و هم قابلیت زوال و نابودی را. هر فرهنگی در ترکیب خود دارای عناصر مثبت و خوش آیند و نیز دارای عناصر منفی و ناخوش آیند میباشد.تمام فرهنگها به طور مطلق قابلیت تأثیر گذار و تأثیرپذیری دارند. همچنین هر زبان و فرهنگی در کنار دیگر زبان و فرهنگها ارزشمند و محترم میباشد. هیچ زبان و فرهنگی بر دیگر زبان و فرهنگها برتری و ارجحیّت ندارد.
۵-تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق ترکنشین به معنی توقف جریان روسی، فرانسوی، آمریکایی، انگلیسی و. . . پهلوییایی یکسان سازی فرهنگی- زبانی و کمک(هرچند کوچک) به تداوم رنگارنگی و زیبایی دلنواز همزیستی مسالمت آمیز زبانها و فرهنگهای متنوع موجود در کشور است.
این را هم در اینجا باید متذکر شد که تشکیل سایر فراکسیونهای زبانی و فرهنگی علاوه براینکه لطمه ای به انسجام عمومی کشور نمی زند، بلکه با تکیه به موارد مشروح فوق، تقویت کننده اتحاد و انسجام کشور و زمینه ساز رقابت سالم در جهت توسعه و انکشاف سالم کشور خواهد بود. و مسئولین به سبب همین رقابت سالم، در برابر مردم بیشتر پاسخ گو خواهند بود.
البته باید دقت داشت تشکیل فراکسیون نمایندگان ترک در حال حاضر صرفاً یک نام و عنوان است. ما باید منتظر اقدامات و تلاشها و عمل کردهای این فراکسیون باشیم. امید است حاصل فعالیتهای آن مثمر ثمر باشد و گامهای مؤثری در جهت تأمین حقوق اولیه ترکها و سایر اقوام بردارد. هرچند که همین نام هم در جای خود مبارک و محترم است.
یقیناً تهیه و تصویب قوانین مطلوب در جهت تأمین حقوق اقوام حتی اگر مانعی ایجاد نشود، زمان بر خواهد بود و طبیعتاً به سرعت قابل دست رسی نمیباشد. برای همین به نظر من باید در ابتدا تأمین حداقل حقوق مدنی مد نظر نمایندگان تشکیل دهند فراکسیون و سایر نمایندگان باشد. این حداقل ها میتواند به شرحی باشد که در ادامه می آید:
الف- برقراری عدالت و امنیت اقتصادی :
۱- توزیع عادلانه کار به نسبت جمعیت مناطق مختلف،( جمعیت ساکن و جمعیت مهاجرت کرده) و ایجاد فرصتهای شغلی لازم به منظور جلوگیری از مهاجرت اهالی بومی که اغلب به خاطر تأمین معیشت مجبوراً مهاجرت میکنند.
۲- مواد اولیه معدنی استحصال شده از اراضی هر منطقه در درجه اول و حتی الامکان در همان منطقه فرآوری شود و محصولاتی را که از آن میتوان تولید کرد، با ایجاد تأسیسات لازم در همان منطقه استحصال شود.
۳- تعیین ردیف لازم در بودجه سراسری جهت احداث صنایع مادر و بنیادی در مناطق مختلف، بر اساس استعدادهای طبیعی مناطق و نیروی انسانی موجود.خصوصاً در مناطق ترک نشین که تا کنون از محرومیت بیشتری بر خوردار بوده اند
ب- عدالت و امنیت فرهنگی:
۱- تأمین حق تحصیل به زبان مادری و تأمین امکانات لازم جهت تدریس زبان ترکی آذربایجانی و سایر زبانهای رایج درکشور، در مدارس از مقطع پیش دبستانی تا بالاترین سطوح دانشگاهی.
۲- تأمین حق ایجاد تشکل و NGO های فرهنگی- اجتماعی با محوریت احیا و گسترش زبان و فرهنگهای بومی و رفع صدمات وارد شده و تحمیلی در یکصد سال گذشته.
۳- ایجاد رادیو تلویزیون به تعداد کافی و در زمینه های مختلف (خبری، کودکان، اجتماعی و فرهنگی) به زبان ترکی آذربایجانی وسایر زبانهای رایج درکشور، با لحاظ کردن کیفیت و اصول علمی و لغو بخشنامه های احتمالی که درگذشته به منظور ایجاد اختلالهای گرامری و نحوی در زبان ترکی آذربایجانی و سایر زبانهای رایج درکشور، صادر و اجرا شده است.
۴-فراهم کردن شرایط مساعد و مناسب و دادن مجوزهای لازم جهت انتشار نشریات کثیرالانتشار به زبان ترکی آذربایجانی و سایر زبانهای رایج درکشور و نیز فراهم کردن زمینه انتشار کتاب در موضوعات مختلف به زبان ترکی آذربایجانی وسایر زبانهای رایج درکشور. در همین رابطه لازم است مرکز نشر کتاب درسی و غیر درسیبه زبان اقوام مختلف خاصه به زبان ترکی و نیز انتشار کتاب برای کودکان آذربایجانی و سایر کودکان ترک زبان کشور به حساب دولت تأسیس شود.
طبق گزارش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سالانه حدود ۷۳۰۰۰ عنوان کتاب در ایران به چاپ میرسد. این در حالی است که طبق آمار رسمی جمعیت ایران حدود ۸۰۰۰۰۰۰۰ نفر میباشد (خبرگزاری ایسنا و مرکز آمار ایران)
خبرگزاری «آنا » (خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی)درگزارشی می نویسد :
تعداد کلِ عنوان کتابهایِ چاپ شده : ۷۲۸۹۳ عنوان
تعداد کلِ عنوان کتابهایِ چاپ اول : ۴۲۵۴۸ عنوان
تعداد کلِ عنوان کتابهایِ تجدید چاپ شده : ۳۰۳۴۵ عنوان
حال سوال این است: « چه تعداد عنوان کتاب به زبان ترکی آذربایجانی ویا سایر زبانهای رایج در ایران چاپ و منتشر میشود.این سوال زمانی اهمیت پیدا میکندکه به مطالب زیر دقت کنیم:
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آقای سیدعباس صالحی در آیین افتتاح نمایشگاه بزرگ کتاب استان سمنان، اظهار کرده اند:
در حال حاضر به ازای هر ۱۰ هزار ایرانی، ۹٫۳ کتاب منتشر میشود. وی با اشاره به اهمیت کتاب، افزود:
تمدنها با کتاب شروع میشوند و با کتاب تداوم مییابند. تمدنها با کتاب است که میمانند و در بیکتابی، تمدنها میمیرند(خبرگزاری ایسنا) (شما به جای«تمدنها میمیرند» بخوانید: «فرهنگها می میرند، زبانها می میرند، اقوام و خلقها می میرند»)
۵- جلوگیری از انتشار تبلیغات توهین و تحقیر آمیز بر علیه غیرفارسها، خصوصا جلوگیری از انتشار تبلیغات ضد ترکی و جلوگیری از نگارش سازمان یافته کتب نژادپرستانه ضد ترکی و ضد سایر اقوام. خصوصا جلوگیری از تألیف کتب تاریخ جعلی و تحریف شده و نژادپرستانه بر علیه ترکان. و نیز جمع آوری کتابهایی که سابقا در این زمینه، با پول ملت و بر علیه ملت منتشر شده است.
۶- حفظ آثار و ابنیه تاریخی و مرمت علمی و اصولی آنها و جلوگیری از تخریب و تحریف ماهیت اصلی و تاریخی این ابنیه و آثار.
۷-تأسیس فرهنگستان زبان ترکی آذربایجانی (آذربایجان تورک دیلی قورومو) و نیز تأسیس فرهنگستان برای انکشاف سایر زبانهای رایج درکشور.
۸-تهیه و نمایش فیلمها و سریالهای تلویزیونی و سینمایی به زبان ترکی آذربایجان و سایر زبانهای رایج درکشور، و فراهم کردن امکان نمایش آنها در سینماها و تلویزیونهای سراسر کشور
۹-رفع تمامی محدودیتهای ایجاد شده بر علیه زبان و فرهنگ ترکی آذربایجانی و سایر زبانهای رایج درکشور، و تأمین عدالت، امنیت و برابری فرهنگی در کشور و در کنار زبان فارسی و پایان داده به هر نوع انحصارگری .
۱۰-پایان دادن به ایجاد اختلال در ساختار و گفتار زبان ترکی وسایر زبانهای رایج درکشور. مخصوصا فراهم نمودن شرایط مناسب برای رشد و شکوفایی زبان، شعر، نثر و موسیقی آذربایجانی.
۱۱-تسهیل در دسترسی پژوهندگان و محققان به کتب و منابع ترکی که در آرشیوها نگه داری می شود.
پ: عدالت و امنیت سیاسی و اجتماعی
۱- افراد و گروهها باید در زمینه اندیشه و بیان، امنیت و آزادی داشته باشند و هیچ کس نباید به خاطر افکارش احتمالاً بازداشت و مورد مؤاخذه قرار نگیرد.
۲- به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض، راهپیمایی و تجمع مسالمت آمیز برای افراد.
۳- تغییر تقسیمات کشوری و ایجاد یکصد ایالت که امور محلی به عهده ی ساکنان هر ایالت ادار شود. ایجاد و نامگذاری این ایالتها باید بر اساس ویژگیهای زبانی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی انجام گیرد.
۴- برابر حقوق اجتماعی و سیاسی برای زنان و مردان و تأمین حقوق فراموش شده زنان؛ به عنوان مثال تعداد نمایندگان مجلس به دوبرابر افزایش یابد و در مقابل هر نماینده یِ مرد، یک نماینده زن نیز انتخاب شود.
۵- تمامی اقوام از تساوی حقوقی در قابل قوانین جاری برخورداری باشند.
۶- زمینه آزاد ایجاد تشکلها، NGOها و احزاب فراهم شود.
۷- مسئولیت پذیری آحاد افراد کشور در برابر قانون خصوصا مسئولین.
پاسخ گو بودن تمامی مسئولین در برابر سئوالهای مردم، با لحاظ اینکه سئوال کنندگان محترم و امنیتشان محفوظ است.
ت: عدالت زیست محیطی و حفظ امنیت محیط زیست
۱- مدیریت دفع مواد و زباله های صنعتی و سمی و عدم تخلیه و دفن این گونه زباله ها در رودخانه ها، مناطق کوهستانی، دشتها و صحراهای آذربایجان و سایر مناطق کشور و نیز مدیریت دفع زباله های خانگی شهری (از طریق بازیافت و کود سازی) و جمع آوری و پاکسازی زباله هایی که قبلاً در طبیعت رها شده اند.
۲- رعایت تعادل در سد سازیها و ارتفاع آن و جلوگیری از قطع کامل جریان آب در رودخانه ها و تأمین حق آبه مناطق پایین دستی، به طوری که از خشکاندن رودهای جاری خودداری شود. اگر سدی ساخته میشود ویا قبلاً ساخته شده، آبها را طوری مهار نکند که جریان آب در پایین دست سدها، در رودخانه ها متوقف و سبب اختلال در محیط زیست گردد.
۳- اقدام فوری جهت احیای دریاچه اورمیه در اسرع وقت.(به نظر کارشناسان اگر دریاچه اورمیه احیا شود به ایجاد تعادل جوی کمک خواهدکرد و از شدت هجوم ریزگردها به فضای استانها کاسته خواهد شد
۴- تأمین امنیت مناطق حفاظت شده و زیستگاه های حیوانات وحشی و ایجاد مناطق حفاظت شده یِ جدید. و لغو رانتهای شکار.
۵- جلوگیری از مصرف سموم مضره در کشاورزی جهت مبارزه با آفات نباتی.
۶- تأمین امنیت افراد و گروه ها و NGOهای فعال در زمینه حفظ محیط زیست.
۷- حفاظت از بکریِ طبیعت دشتها، رودخانه، کوهستانها، دریاها، جنگلها و بیشه ها و… درآذربایجان و سایر نقاط کشور. و جلوگیری از تخریب این گونه نواحی در آذربایجان وسایر مناطق کشور و حمایت از درخت کاری در آذربایجان و مساعدت به گسترش فضای سبز و جنگل کاری
۸- رعایت اصول زیست محیطی در زمان احداث جاده ها ، احداث مراکز صنعتی، استخراج و بهره برداری از معادن موجود در آذربایجان و سایر نقاط کشور، و اخذ تعهد اجباری برای حفاظت از محیط زیست، گونه های گیاهی و جانوری موجود در زیستگاههای طبیعی.
اکبر آزاد- روزنامه نگار