آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
دوشنبه ۵ام آذر ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / خبر / ایران / استاد دانشگاه ایران: برخی از مسئولان دنبال «پان ایرانیسم» هستند

استاد دانشگاه ایران: برخی از مسئولان دنبال «پان ایرانیسم» هستند

استاد دانشگاه ایران: برخی از مسئولان دنبال «پان ایرانیسم» هستند
27 اکتبر 2016 - 17:08
کد خبر: ۲۹۱۹۲
تحریریه آرازنیوز

استاد مردم شناسی دانشگاه تهران گفت: می‌بینیم در رسانه‌ها به‌راحتی علیه قومیت‌هایی چون عرب صحبت می‌کنند بدون اینکه به این توجه کنند که ۳ میلیون از جمعیت ایران را عرب‌ها تشکیل می‌دهد.

به گزارش رسانه های ایرانی، دکتر ناصر فکوهی در برنامه‌ای که روز دوشنبه گذشته از طرف انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران در تالار شهید مطهری دانشکده‌ی علوم اجتماعی برگزار شد؛ به بررسی مسائل استان سیستان و بلوچستان پرداخت. این عضو هیئت علمی گروه انسان‌شناسی دانشکده‌ علوم اجتماعی دانشگاه تهران؛ پیرامون محرومیت‌زدایی سیستان و بلوچستان و نقش اردوهای جهادی سخنرانی کرد.

دکتر فکوهی در مورد اینکه چرا در کشور ما علی‌رغم وجود دولت مرکزی و منابع انسانی و طبیعی فراوان بازهم دارای مناطقی تحت عنوان مناطق محروم و مشکلاتی ازاین‌دست هستیم؛ گفت: دولت ایران قدیمی‌ترین دولت است و این موضوع می‌تواند برای ما هم نتایج مثبت و هم نتایج منفی داشته باشد. نتایج مثبت یعنی درک درستی از تاریخ در راستای حل معضلات جامعه و در مقابل؛ نتایج منفی یعنی ایجاد شدن این توقع که مفاهیم و سیاست‌های چندهزار ساله به درد مسائل امروز ما نمی‌خورد. به نظر من وضعیت ایران مخصوصاً در سال‌های اخیر جز دسته‌ی دوم است.

وی افزود: از دوره‌ی هخامنشی تا ساسانیان ما دارای یک استراتژی ثابت در سیستم مرکزی سیاسی هستیم. این استراتژی شامل به رسمیت شناختن سیستم‌های متکثر از طریق دادن خودمختاری در زمینه‌ی نوع دین، زبان و فرهنگ محلی مناطق حاشیه‌ای است. در این استراتژی سیستم مرکزی ممکن است زبان، دین و فرهنگ خود را داشته باشد ولی آنرا هیچگاه به سیستم‌های محلی تحمیل نمی‌کند. در این دوره شاهد یک تعهد متقابل سیستم مرکزی و محلی هستیم به این معنا که سیستم‌های مرکزی از سیستم‌های محلی و حاشیه‌ای علاوه بر پرداخت مالیات؛ تعهد می‌گرفتند که به دولت مرکزی در مواقعی لزوم کمک کنند و در مقابل هم سیستم مرکزی تعهد می‌داد که اگر یکی از سیستم‌های حاشیه مورد تعارض قرار گرفت؛ از سیستم محلی حمایت می‌کند و بنابراین دولت مهاجم فقط با یک حکومت حاشیه‌ای روبه رو نبود بلکه با امپراطوری ایران باید مواجه می‌شد. البته این سیاست مثل این نبوده که امروزه به آن حقوق بشر می گویند؛ چون به وجود آمدن دولت‌های ملی طبق حقوق بشر امروزی؛ چیزی است که وجود نداشته و کسانی که اینگونه حرف می‌زنند؛ چیزی نمی‌دانند.

فکوهی درمورد این استراتژی افزود: این همان سیاست ژئوپلیتیکی است که ایران را طی این سال‌ها از دشمن محفوظ نگه داشته بود. هر موقع ایران از این سیاست فاصله گرفته با خسارت و بعضاً تجاوز روبه رو شد.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران افزود: در سال ۱۳۵۰ گروهی از ایران با گروهی از فرانسه به بررسی پرداختند و در سال ۱۳۵۶ به طرحی رسیدند که در آن ایران به‌جای داشتن فقط یک قطب صنعتی؛ باید چندین قطب صنعتی داشته باشد اما شروع جنگ باعث توقف این روند شد اما مجدداً این روند از دهه‌ی ۶۰ پیگیری شد و نتایج مثبتی برای کشور داشت. شکل‌گیری قطب‌های توسعه‌ای مثل تبریز، اصفهان و اهواز از جمله دستاوردهای این طرح است. اگر این طرح اجرا نمی‌شد به‌احتمال خیلی زیاد در حال حاضر ما باید شاهد شکل‌گیری جمعیت حدوداً ۳۰ تا ۳۵ میلیونی در تهران می‌بودیم.

دکتر فکوهی افزود: دولت قاجار به‌نوعی شروع فروپاشی دولت باستانی در ایران است و همان سیاست ژئوپلیتیکی؛ از زمان رضاشاه تغییر کرد و یک سیاست معکوس اعمال شد. رضاشاه شناخت زیادی از این‌گونه مسائل نداشت و عمده‌ی الگوبرداری‌های رضاشاه و نخبگانش هم از انقلاب فرانسه بود. در این الگو فقط به جنبه‌های مثبت انقلاب فرانسه و غرب توجه می‌شد و بر اساس آن برای رسیدن به پیشرفت باید از مدرنیته الگوبرداری شود. این الگو که برگرفته از انقلاب فرانسه آن زمان بود اعتقاد داشت که پایتخت باید آبادترین نقطه کشور باشد و همچنین باید به سمت یکسان‌سازی فرهنگی رفت که طبق آن شاهد نوعی زبان کشی و قومیت کشی در این دوره هستیم.

وی ادامه داد: در دهه ۶۰ ما شاهد شکل‌گیری اصطلاحی تحت عنوان «پاریس و بیابان فرانسه» هستیم که منظور از این اصطلاح این است که پاریس مرکز توسعه‌یافته‌ی کشور فرانسه است و بقیه جاها دیگر نصیبی چندانی از توسعه و آبادی ندارد. البته ناگفته نماند این مدل از دهه ۶۰ به بعد مورد انتقاد قرار گرفت ولی ذهنیتی که نخبگان اطراف رضاشاه در آن زمان داشتند؛ همان ذهنیت انقلاب فرانسه بود و هنوز آن ذهنیت انتقادی نسبت به الگوی توسعه انقلاب فرانسه برایشان شکل نگرفته بود.

این عضو هیئت‌علمی گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران درباره‌ی شیوه سیاسی رضاشاه گفت: رضاشاه برای پیاده کردن برنامه‌هایش با ۲ مشکل روبه‌رو بود؛ اول استیلای بالای دین و سنت و دوم وجود ساختارهای قومی و عشایری قوی. رضاشاه به سبک استبدادی خودش درصدد پیاده کردن برنامه برگرفته از انقلاب فرانسه برآمد و به خاطر همین ما شاهد اعدام خیلی از سران عشایر و جایگزینی سران نظامی به‌جای آنها بودیم. در این دوره همچنین تلاش‌هایی برای کنار گذاشتن زبان‌های محلی صورت گرفت. ما از این دوره شاهد این هستیم که یکی از مسائل اصلی دولت مرکز این می‌شود که سیستم‌های پیرامونی چه زبان، لباس و فرهنگی دارند و به همین جهت هم در این دوره شاهد به وجود آمدن یک سری تبعیدها بودیم. همه‌ی این اتفاقات باعث شد که با سقوط رضاشاه؛ شرایط ایران و سیستم‌های محلی به شرایط قبل از رضاشاه و بلکه بدتر از آن نیز بازگردد و به خاطر همین است که ما شاهد به وجود آمدن یک وضعیت اسف‌بار بعد از رضاشاه هستیم؛ به عبارتی با سیاست‌های رضاشاه؛ سیستم‌های محلی از بین رفته بود و از طرف دیگر هم بعد از رضاشاه جایگزینی برای آن ارائه نشد.

وی بابیان این مقدمات؛ وارد مبحث محرومیت استان سیستان و بلوچستان شد و گفت: در استان سیستان و بلوچستان در حال حاضر یک قطب توسعه داریم و آن چابهار است و این تا حدی موجب می‌شود که این سیستم محلی به سیستم مرکزی اجازه‌ی تخلیه‌ کامل منابع خودش را ندهد.

وی در مورد راهکارهای حل این مسائل در زمان حاضر گفت: از ۱۰۰ سال اخیر تاکنون یک نگاه انتقادی در مورد «ملیت» به وجود آمده است که در ادامه این جریان؛ شاهد شکل‌گیری نوعی پان ایرانیسم جدید در ۲۰ تا ۳۰ سال اخیر هستیم. از مشخصه‌های این جریان این است که خود را طرفدار نظام حاکم ایران معرفی می‌کنند. این جریان پان ایرانیسم است هرچند که حرفی از آن نمی‌زند؛ چون همه می‌دانند که سابقه‌ی این جریان به قبل از انقلاب برمی‌گردد. البته ظاهراً برخی از مسئولین از این جریان بدشان نمی‌آید و به آنها راه می‌دهند. به همین جهت است که می‌بینیم در رسانه‌ها به‌راحتی علیه قومیت‌هایی چون عرب صحبت می‌کنند بدون اینکه به این توجه کنند که ۳ میلیون از جمعیت ایران را عرب‌ها تشکیل می‌دهد.

فکوهی افزود: مقابله با این جریان خیلی مهم است؛ این کار باید از طریق به رسمیت شناختن زبان محلی بلوچی، تفویض اختیارات محلی به مردم همان منطقه (که البته تا حدی اتفاق افتاده است)، آموزش رسمی زبان محلی در مدارس در کنار تدریس زبان رسمی کشور؛ اتفاق بیافتد. البته مساله کاهش نفوذ وهابیت و سلفی گری بسیار مهم است. حساب وهابیت و سلفی گری از اهل سنت کاملاً جدا است. وهابی گری سیستمی است که بر اساس نیازهای سیاسی به وجود آمده است و ربطی به اهل سنت ندارد. به رسمیت شناختن تسنن در ایران؛ یک راهکار خوب برای جلوگیری از نفوذ وهابیت است.

وی افزود: علاوه بر این ما نیازمند یک برنامه‌ی درازمدت برای ریشه‌کنی عادت‌هایی هستیم که مانع رسیدن ما به توسعه هستند. در چندسال اخیر سیستم مرکزی ایران یک سری عزاداری‌ها مثل قمه‌زنی را ممنوع اعلام کرد؛ چون‌که ربطی به دین نداشتند و بعضاً عادت‌هایی محلی هستند. درواقع این سبک عزاداری‌های ممنوع شده هم باروح و هم با شکل عزاداری متناقض است. این سبک‌ها و سیستم‌ها همان کارهایی هستند که در قبال بدن هم خشونت‌آمیز و هم تحقیرآمیز است. همین برخورد باید با برخی سنت‌های موجود در سیستان و بلوچستان هم بشود. مثلاً گرایش‌های زن ستیزانه ای که وجود دارد و علیه زنان ظلم بسیاری را روا می‌دارد. گرایش‌هایی از خویشاوندی باعث می‌شود که طبق آمار حدوداً ۸۰ درصد ازواج‌ها در بعضی مناطق؛ ازدواج خویشاوندی شود درحالی‌که استانداردهای آن حدوداً ۲۰ درصد است.

فکوهی گفت: به نظر من خراسان در حالی به سه استان تقسیم شد که این سه استان با هم مشابهت‌های زیادی داشتند؛ ولی این کار متأسفانه تاکنون در مورد سیستان و بلوچستان انجام نشده. باید سیستان را از بلوچستان جدا کرد؛ چون این دو استان دارای دو هویت مستقل هستند. این کار می‌تواند اقدامی در راستای کمک به محرومیت‌زدایی این استان محسوب شود. البته خوشبختانه خیلی از اقداماتی که می‌تواند در این راستا به محرومیت‌زدایی این استان کمک کند؛ شروع‌شده است؛ مثلاً برخی از مسئولیت‌های محلی به مردم منطقه تفویض شده است، و برخی سهمیه‌هایی برای اسن استان در زمینه‌های مختلف در نظر گرفته‌شده.

در پایان مراسم؛ انجمن اسلامی دانشجویان مستقل با اهدای یکی از سوغات‌های استان سیستان و بلوچستان از ایشان تقدیر کرد.

روی خط خبر