آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / تحلیل / تفتیش نژادی – (جوابیه‌ای به مقاله منتشر شده در روزنامه شرق)

تفتیش نژادی – (جوابیه‌ای به مقاله منتشر شده در روزنامه شرق)

تفتیش نژادی – (جوابیه‌ای به مقاله منتشر شده در روزنامه شرق)
9 سپتامبر 2016 - 16:51
کد خبر: ۲۸۳۹۰
تحریریه آرازنیوز

اخیراً نویسندگان سایت آذری‌ها در روزنامه شرق در سلسله نوشته‌هایی به‌صورت بی‌سابقه‌ای علیه ملت آزربایجان می‌تازند.شرق صفحه اول امروز (۹۵/۰۶/۱۷) را نیز به مقاله‌ای نژادی تحت عنوان ” این زبان مغولی نیست” اختصاص داده است. تدریس رشته ادبیات و زبان ترکی و خبر تشکیل فراکسیون ترک، شرق نشینان را به طرز بی‌سابقه‌ای آشفته کرده است.به‌طوریکه شرق این روزها به تریبون نویسندگان سایت معلوم‌الحال آذری‌ها تبدیل‌شده است.

نژادپرستان مرکز نشین از سال‌ها قبل به موقعیت ژئواستراتژیک ممتاز آزربایجان و منابع اقتصادی غنی آن آگاه‌اند و مزدوران و ایادی و غلامان حلقه‌به‌گوش آن‌ها در مراکز مختلف رسانه‌ای و … سعی در توجیه موقعیت ناعادلانه و تبعیض‌آمیز فعلی به نفع اربابانشان رادارند.ایشان اگر توان نسل‌کشی یا خالی کردن آزربایجان از سکنه داشتند، یقیناً دست به این کار می‌زدند.ولی چون این امر غیرممکن است، از سر استیصال به لطایف‌الحیل سعی در نسل‌کشی فرهنگی مردم و تُهی کردن این خطه از  روح ترکی حاکم بر آزربایجان دارند.ایشان به‌درستی موجودیت ترکی آزربایجان را خطری بالقوه برای سیادت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خویش می‌پندارند، و ازآنجایی‌که آزربایجان ازلحاظ موقعیت استراتژیک با کمتر جایی در ایران قابل‌مقایسه است، عاجزانه سعی در برطرف کردن این خطردارند.زمزمه‌های فروپاشی سیادت و انحصار فرهنگی قوم خاص در ایران به گوش می‌رسد.تدریس رشته زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه خواب از چشم بسیاری ربوده و پوشالی بودن اقتدار انحصارطلبان فرهنگی را به‌وضوح آشکار کرده است.چه، این سرآغازی برای پایان بسیاری از تبعیض‌ها و رانت‌های فرهنگی و … است.

دم خروس پهلویسم و پان آریائیسم به‌صورت واضح از زیر قبای شرق نشینان خودنمایی می‌کند.تعفن ذهنی نویسندگان سایت آذری‌ها گویی به امثال کسروی و رضاخان میرپنج‌ها و … اعلام می‌کنند که آسوده بخسبید که ما بیداریم.

ناصر همرنگ در ستون امروز روزنامه شرق، کتیبه‌های ترکی اورخون و یئنی سئی را مغولی نامیده و زبان‌های ترکی قرقیزی و قزاقی و اویغوری را با وقاحت تمام اجق‌وجق نامیده و مدعی شده که سرفصل‌های وزارت علوم گویش‌وران آزربایجانی را به سمت زبان نامأنوس ترکی ترکیه و یا ترکی آزربایجان هدایت می‌کند.سپس پرده برمی‌افتد و شاه‌بیت غزل مشترک نژادگرایان سروده می‌شود:” پنهان نیست که زبان دیرین مردم آزربایجان درگذشته‌های دور از زبان‌های ایرانی بوده و با زبان پهلوی و فارسی میانه پیوستگی داشته …”

هذیان‌گویی‌های ناصر همرنگ چنین ادامه می‌یابد:” زبان مردم آزربایجان به‌ظاهر!!! با نظام آوایی زبان‌های ترکی غربی همانندی و هماهنگی واکه‌ای دارد بااین‌حال این به‌واقع دستگاه آوایی زبان پهلوی است که هنوز در زبان مردم آزربایجان کارکرد دارد!!!…

همچنین ازنظر ساختاری نیز در شکل و ساختمان ( مورفولوژی) و در جمله‌بندی یا نحو( syntax) همانندی کامل زبان کنونی مردم آزربایجان با خانواده زبان‌های هندواروپایی و از آن میان زبان‌های ایرانی به‌روشنی دیده می‌شود!!!

امروزه در زبان رایج مردم آزربایجان، ماده‌های لفظی و معنوی از واژه‌های آذری بسیار دیده می‌شود… واژگان ترکی در گویش کنونی مردم آزربایجان از ۳۰ درصد مجموع واژگان موجود در این زبان فراتر نمی‌رود!!!…

۱-تفاوت زبان ترکی و مغولی به‌اندازه زبان پشتو و فارسی است.لذا نویسنده با سوءاستفاده از بار روانی منفی که توسط همفکرانش علیه ملت مغول در ایران ساخته‌شده است، سعی در مغولی جلوه دادن کتیبه‌های اورخون-یئنی سئی دارد.زبان کتیبه‌های مذکور به ترکی باستان است که ۱۳۰۰ سال پیش توسط امپراتوری گؤک تورک نوشته‌شده است.

۲-نویسنده در جای‌جای نوشته خود سعی در ایجاد تقابل میان ایران و ترک است.زبان ترکی را در مقابل زبان ایرانی قرار می‌دهد و ترک‌ها را ایرانی نمی‌داند و از ایران جدا می‌کند.ازنظر ما این‌یک تجزیه‌طلبی آشکار و اخلال در امنیت ملی است که باید نامبرده از سوی مدعی‌العموم مورد مواخذه قرار گیرد.در دنیای امروز تابعیت و شهروندی مفهومی حقوقی-سیاسی دارد، نه مفهومی تاریخی-نژادی.ذهنیت‌های پوسیده و باستان‌گرای نژادی که دنبال خلوص DNA برای اعطای تابعیت‌اند در دنیای امروز جایی ندارند ولیکن بسیار خطرناک هستند، چون پتانسیل ژنو ساید(پاک‌سازی نژادی) و نسل‌کشی در ایشان موجود است.

۳- نویسنده زبان‌های ترکی قرقیزی و قزاقی و اویغوری را اجق‌وجق نامیده است.این ازنظر ما مصداق بارز نژادپرستی و خودبرتربینی است.بااین‌حال، ترک آزربایجانی تدریس ادبیات همین زبان‌های “اجق‌وجق” را به زبان فارسی که با ” شکر صنعتی” شیرین و یا به عبارت بهتر شور شده است ترجیح می‌دهد.

۴- نویسنده با استناد به نظریه نژادی ” قوم آذری”، زبان آزربایجان را درگذشته‌های دور آذری نام می‌دهد که با زبان‌های مثلاً ایرانی پهلوی هم‌ریشه بوده است…

آزربایجان از هزاران سال پیش مأوا و مسکن ترکان بومی اورارتو و قوتی و لولوبی و کاسی و خزر و ماننا و ماد و … بوده است.لیکن اگر فرض کنیم که از ۳ ساعت پیش و تحت تأثیر یک صاعقه زبان مردم آزربایجان از آذری به ترکی تغییریافته، باز خللی درخواسته به‌حق مردم آزربایجان که تحصیل به زبان مادری ترکی است ایجاد نخواهد کرد.

۵- نویسنده  دستگاه آوایی زبان آزربایجان را مطابق با ترکیه و آزربایجان و زبان ترکی معیار نمی‌داند و نزدیک به دستگاه آوایی زبان‌های به‌اصطلاح هندواروپایی فرض می‌کند و با این نظریه بر پدر نظریه نژادی زبان آذری، “کسروی” نیز پیشی می‌گیرد و با فراغت خیال از تخریبانی که در ۱۰۰ سال اخیر به‌انحاءمختلف علیه زبان ترکی ایجادشده است جرأت صدور چنین هذیانی را به خود می‌دهد.

ناگفته پیداست که زبان محاوره‌ای در هیچ نقطه‌ای از جهان با زبان معیار و ادبی مطابق نیست.البته در مورد زبان تورکی، بیشترین انطباق بین زبان محاوره و نوشتار وجود دارد.لیکن در زبان فارسی، محاوره و نوشتار دو زبان متفاوت‌اند. مثلاً: قورخیدم(ترسیدم)- طرف قولاخه(چغولی کردن)- یوغور (برگرفته از ترکی)، می‌شنوم>میشنُفَم و …

۶-نویسنده ادعا کرده که امروزه واژه‌های فارسی بسیاری در زبان به‌اصطلاح آذری دیده می‌شود و واژه‌های ترکی از ۳۰ درصد زبان فرضی آذری تجاوز نمی‌کند.هذیان‌گویی و وارونه نمایی در این جملات موج می‌زند.

آیا وجود لغت‌های ترکی بی‌شمار مانند آقا، خانم، بشقاب، قاشق، آش، قورمه‌سبزی، قیمه و هزاران لغت ترکی دیگر، نشانگر ترکی بودن زبان فارسی درگذشته است؟؟؟ آیا با استناد به این لغات می‌توان زبان ترکی را به فارس‌ها تحمیل کرد و آن‌ها را از تحصیل به زبان مادری‌شان که ازقضا برای خودشان شیرین است محروم کرد؟؟ به گفته آقای حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان فارسی، ۵۰ درصد لغات فارسی عربی هستند، اگر فرض کنیم که علاوه بر این ۳۰ درصد کلمات نیز از ترکی و انگلیسی و فرانسه و افغانی و … گرفته‌شده است.با این حساب، تعداد لغات خالص فارسی موجود در فارسی کمتر و یا حداکثر برابر با زبان آذری فرضی موردنظر ” ناصر همرنگ” است، آن‌هم زبان عزیزدردانه‌ای که ۱۰۰ سال است بدون رقیب می‌تازد و تمام بودجه فرهنگی این مملکت را می‌بلعد و بااین‌وجود هنوز هم ابتر است.

آیا از عربی بودن نصف لغات فارسی باید نتیجه بگیریم که باید فارس‌ها به عربی باید تحصیل کنند و زبان فارسی باید از بین برود و به زبان خالص عربی باید رجعت شود؟ آیا متون فارسی ۱۰۰ سال قبل و قبل‌تر از آن برای به‌اصطلاح ” گویش‌ور” فارس امروزی قابل فهمند؟؟ اختراع لغات نامأنوس و مسخره فارسی توسط فرهنگستان زبان فارسی خوب و نیکو و بجا و جایگزین کردن لغات اصیل ترکی ریشه‌دار در زبان و متون ترکی با لغات بیگانه، نو پرداز و نامفهوم تلقی می‌شود؟!

آیا فارسی خود زبان نوبنیادی نیست که به کمک عربی و ترکی و بعد از آمدن اسلام به ایران شکل‌گرفته است؟؟

اگر اساس ایرانی بودن بر فرضیه ” قایم به اشک” بازی نژادپرستان که مبتنی بر ” کی اول به ایران اومده” بسنجیم، آنگاه سومرها و ایلامی‌ها و اورارتوها و … از آریایی‌های موهوم مقدم‌تر و ایرانی‌ترند.بنابراین همه سعی کنیم زبان سومری و ایلامی که اتفاقاً خیلی به ترکی نزدیک و به‌زعم دانشمندان خویشاوند ترکی است از کتیبه‌ها و گورستان‌ها بیرون کشیده زنده کنیم و زبان سومری را در کشور رسمی کرده و رواج دهیم!

ازنظر ما عکس‌العمل‌های عجولانه و سراسیمه روزنامه شرق، ضجه‌ها و ناله‌ها و نفس‌های آخر تمامیت طلبان فرهنگی و ذهن‌های بیمار و انسان ستیز است و مصداق بارز تفتیش نژادی است.

حرکت ملی-مدنی ملت آزربایجان، امروزه در قالب تشکیل فراکسیون ترک، خواسته به‌حق تحصیل به زبان مادری، کمپین احیای دریاچه اورمیه، حضور هزاران نفری در ورزشگاه سهند تبریز و شعارهای هویت طلبانه که گاه از جمعیت بالغ‌بر ۱۰۰ هزارنفری شنیده می‌شود و … در حال به بار نشستن و نتیجه دادن هستند.

طلوع ملت نزدیک است.

“جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا”

توحید ایوبی چیانه

روی خط خبر