آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / خبر / آزربایجان / مهاجرت از استان های تورک نشین به سمت مناطق مرکزی ایران و آسیمیلاسیون فرهنگی

مهاجرت از استان های تورک نشین به سمت مناطق مرکزی ایران و آسیمیلاسیون فرهنگی

مهاجرت از استان های تورک نشین به سمت مناطق مرکزی ایران و آسیمیلاسیون فرهنگی
30 آگوست 2016 - 16:41
کد خبر: ۲۸۱۸۷
تحریریه آرازنیوز

بنا به ادعای مقامات مسئول در مناطق تورک نشین ایران و تائید این ادعاها توسط سازمان های رسمی آمارگیری در ایران، مناطق تورک نشین ایران شاهد مهاجرت گسترده ی قشر جوان و خانوارهای مختلف به مناطق مرکزی و فارس نشین ایران می باشد. علت اصلی این مهاجرتها کمبود امکانات رفاهی و اقتصادی در مناطق تورک نشین و تمرکز سرمایه گذاری های جمهوری اسلامی ایران در مناطق مرکزی و فارس نشین می باشد. این مهاجرت ها علاوه بر تاثیرات منفی که در مناطق مهاجرت فرست به جای می گذارد باعث آسیمیلاسیون فرهنگی در راستای سیاست های نژادپرستانه ی دولتی موجود در ایران در خصوص تورک ها می گردد. در نوشتار ذیل به بررسی آمار مهاجرت و ادعاهای موجود در باب مهاجرت خانوارهای تورک از استان های مختلف تورک نشین به مناطق مرکزی ایران می پردازیم.

تاثیرات منفی مقوله ی مهاجرت
مقوله ی مهاجرت در حالت کلی به دو نوع مهاجرت داخلی و مهاجرت خارجی تقسیم می شود. مهاجرت داخلی به جابه جائی جمعیتی در داخل مرزهای سیاسی یک کشور اطلاق می گردد و مهاجرت خارجی تغییر مکان سکونت از یک کشور به کشوری دیگر است. در هر دو نوع مهاجرت تاثیرات مختلف فرهنگی دیده می شود به خصوص اگر فرهنگ، زبان و روح اجتماعی مقصدها تفاوتی معنی دار با مکان های مبدا داشته باشد. در حالت کلی سازمان ملل مهاجرت را بدین گونه تعریف می نماید: «اژه مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا تحرک مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی صورت می گیرد ،این تحرک باید تغییر محل اقامت معمولی فرد را از مبدأ به مقصد در پی داشته باشد.» (منبع: لغت نامه جمعیت شناسی سازمان ملل ص ۷۱) به نظر استارک و ونگ مهاجرت داخلی پاسخی به محرومیت هاست و از منظر توماس وزنایسکی نیز بررسی تمایل به مهاجرت (توسط مهاجران)، انتخاب مکان، و بالاخره تصمیم به رفتن (مهاجرت) و یا ماندن سه مرحله ای است که رفتار مهاجران معطوف به آنها می شود. این مدل ارائه شده توسط توماس وزنایسکی در بررسی علل مهاجرتهای قومی و در تحقیقات میدانی مورد استفاده قرار می گیرد. (برای مطالعه بیشتر: مهاجرت، شاید امروز شاید فردا: مصداقهای نظریات مرتبط با مهاجرت در ایران، مرکز مطالعاتی انسان شناسی و فرهنگ) به نظر محققین پدیده ی مهاجرت از دیدگاه فرهنگی، نکته مورد اهمیت در تمام مهاجرت‌ها، یکسان نبودن فرهنگ مبدأ و مقصد است. تفاوت‌های فرهنگی میان مبدأ و مقصد مهاجرت می‌تواند منشأ مسائل و مشکلاتی برای مهاجران باشد. فراوانی میزان ناهنجاری‌های اجتماعی و افت تحصیلی، از نمونه‌های بارز اینگونه مشکلات است. همچنین پدیده حاشیه نشینی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن از عوارض این گونه مهاجرت‌ها است. کلیه مهاجران از هر گروه سنی و جنسی با هر طبقه اجتماعی، به نحوی مشمول تبعیض‌های مناطق پذیرنده می باشند. مهاجران به مجرد ورود به مقصد، با انواع واکنش‌ها و برخوردهای اجتماعی از طرف ساکنان بومی مواجه می‌شوند. اگر چه عکس‌العمل مهاجران ممکن است در برابر تبعیض‌های موجود در جامعه مهاجرپذیر متفاوت باشد ولی نمی‌توان انکار کرد که تبعیض به هر صورت که باشد، آثار منفی و دیرپایی بر روی رفتارهای مهاجران به جای می‌گذارد. این مسأله برای اداره‌کنندگان جوامع مهاجرپذیر پوشیده نیست؛ با وجود این، تبعیض رسمی و تعصب نژادی و قومی از جمله مشخصات رایج جوامعی بوده است که مهاجران به آن‌ها می‌پیوندند. (منبع: پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی دانشگاه ازاد اسلامی واحد دهاقان با عنوان جامعه شناسی مهاجرت نوشته محمدرضا محرابی شاتوری)

مهاجرت تورکها به مناطق مرکزی ایران
چنانکه در سطور فوق ذکر گردید پدیده ی مهاجرات دارای اثرات منفی بر فرهنگ مهاجرین می گردد. بنا به ادعاهای موجود و تائید این ادعا توسط مراکز و آمار رسمی استان های تورک نشین ایران جز مهاجرفرست ایران محسوب می شود. رئیس مرکز آمار ایران در حالتی کلی در خصوص مهاجرت ساکنین حاشیه ی ایران به مراکز ایران چنین می گوید: «رییس مرکز آمار مهمترین علل مهاجرت را پیروی از خانوار، یافتن شغل و ادامه تحصیل ذکر کرد و گفت: طی سالهای ‪ ۷۵تا ‪ ۸۵جمعیت مهاجران را اغلب مردان ‪ ۱۵تا ‪۴۰ ساله به خود اختصاص داده بودند. مردان مجرد بیش از مردان متاهل مهاجرت می کنند. مدد افزود: مهاجرت به استان‌های مرکزی کشور بیش از سایر مناطق بوده است و استان‌های غربی و شرقی همواره مهاجر فرست هستند.»(منبع: نادر زالی استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری در دانشگاه گیلان طی تحقیقی علمی با عنوان «ابعاد پیوندهای جمعیتی در استان آزربایجان غربی» به مبحث مهاجرت تورکهای به مناطق مرکزی ایران از جهات گوناگون پرداخت و نتایج به دست آمده را بدین شکل ابراز نمود

«سیال بودن جمعیت ایران طی سه دهه گذشته و افزایش شدید آن، مشکلات عدیده ای را برای نظام شهری و روستایی کشور پدید آورده است. در وضعیت کنونی به علت عدم توسعه متعادل و متوازن بین مناطق شهری و روستایی، مهاجرت در سطح کشور همچنان ادامه دارد و بر حجم آن در دهه اخیر به شدت افزوده شده به طوری که ۱۷ درصد از جمعیت کشور در دهه ۷۵-۸۵ جابجا شده اند. این نسبت در دهه (۶۵-۵۵) برابر ۲۲ درصد و در دهه (۷۵-۶۵) برابر ۳٫۱۳ درصد بوده است که تبعات خاص اجتماعی و اقتصادی برجای گذاشته است. همچنین بر اساس آمار سال ۱۳۸۵، در طی دهه ۸۵-۷۵ از مجموع ۸۵ هزار روستای کشور، تعداد ۳۵ هزار روستا خالی از سکنه شده و تعداد روستاها به ۴۶ هزار روستا کاهش یافته است. بر اساس همین آمار روند مهاجرت در ایران طی سالهای ۸۵-۶۵ معادل ۱٫۸ برابر شده است و ۹۳٫۸ درصد مهاجران کشور به طور عام به استان های غیرمرزی و مرکزی کشور مهاجرت کرده اند. آمارها نشان می دهد استان آزربایجان غربی در هر سه سرشماری اخیر دارای موازنه مهاجرتی منفی بوده و در طی این مدت بیش از ۴۲ هزار نفر از جمعیت خود را از دست داده است.» (منبع: ابعاد پیوندهای جمعیتی در استان آزربایجان غربی، نادر زالی، مطالعات و پژوهش های شهری و منطقه ای، سال سوم، شماره نهم، تابستان ۱۳۹۰، صفحات ۸۳-۱۰۰)

نادر زالی در تحلیل کلان چگونگی جابجایی جمعیت در ایران طی بیست سال به آمارهای ذیل اشاره می کند:
«در فاصله سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ تعداد ۸۷۱۸۸۷۰ نفر در سطح کشور جابجا شده و یا از خارج وارد کشور شده اند. از مجموع ۸۴۳۵۸۶۵ نفر مهاجرانی که طی سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ محل اقامت خود را در داخل کشور تغییر داده اند، ۲۹۳۹۹۲۱ نفر در بین استان های کشور و ۵۴۹۵۹۴۴ نفر در داخل استان های محل زندگی خود جابجا شده و محل سکونت جدید انتخاب کرده اند. بررسی استان های کشور از نظر مهاجرپذیری و مهاجرفرستی نشان می دهد که در سال ۱۳۷۵ تعداد ۶ استان از ۲۶ استان کشور شامل استان های تهران، اصفهان، خوزستان، قم، سمنان و یزد به ترتیب اهمیت مهاجرپذیر و ۲۰ استان دیگر مهاجرفرست بوده اند.» (منبع: ابعاد پیوندهای جمعیتی در استان آزربایجان غربی، نادر زالی، مطالعات و پژوهش های شهری و منطقه ای، سال سوم، شماره نهم، تابستان ۱۳۹۰، صفحات ۸۳-۱۰۰)

نگاه به این آمار ارائه شده نشان می دهد که تنها استان های فارس نشین و مرکزی مهاجرپذیر بوده اند و سایر استان های ایران که قومیت های غیرفارس در آنجا ساکن هستند مهاجرفرست بوده اند. چنانکه در بخش پیشین اشاره گردید علت اصلی مهاجرتهای قومی از منظر اقتصادی و برای فرار از فقر صورت می گیرد و تحت تاثیر این مهاجرت، مهاجرین محکوم به ازخودبیگانگی فرهنگی می گردند.

آمار ارائه شده از سوی این استاد دانشگاه در ایران مربوط به تحقیقات صورت گرفته در سال ۱۳۷۵ بود. مرکز آمار ایران در آخرین گزارشی که در این باب منتشر نمود به بررسی مهاجرت داخلی در ایران تا سال ۱۳۹۰ پرداخت. این گزارش ارائه شده که برگرفته از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ بوده است. مطالعه ی این گزارش نشان می دهد که پدیده ی مهاجرت به دلیل فقر اقتصادی از مناطق تورک نشین و دیگر مناطقی که اقوام غیرفارس در آن زندگی می کنند به مناطق مرکزی و فارس نشین ادامه دارد. بنا به این گزارش «بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در فاصله سال های ۹۰-۱۳۸۵ مجموعاً ۳۹۷۱۸۵۴ نفر در بین استان های کشور جابجا شده اند. از مجموع ۱۹۸۵۹۲۷ نفر مهاجران وارد شده در دوره زمانی ۹۰-۱۳۸۵ تعداد ۳۸۴۰۲۵ نفر (۱۹٫۳ درصد) به استان تهران وارد و ساکن شده اند. بعد از استان تهران بیشترین واردشدگان به ترتیب به استان البرز ۱۹۲۷۷۰ نفر (۹٫۷ درصد) و استان اصفهان ۱۴۰۴۹۵ نفر (۷٫۱ درصد) کل واردشدگان بوده است.» (منبع: مهاجرت های داخلی کشور در سطح شهرستان بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰- مرکز آمار ایران) بر اساس آمار و نمودار ارائه شده از سوی این مرکز استان های دارای موازنه ی مهاجرت مثبت یعنی استان هایی که تعداد مهاجرین وارد شده بیشتر از خارج شده می باشند عبارتند از: البرز، اصفهان، گیلان، یزد، مازندران، بوشهر، سمنان، گلستان، خراسان جنوبی، هرمزگان، مرکزی، قم. استان های دارای موازنه ی مهاجرت منفی یعنی استان هایی که تعداد افراد خارج شده بیشتر از وارد شده می باشند عبارتند از: زنجان، خراسان شمالی، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان رضوی، کرمان، قزوین، آزربایجان شرقی، کردستان، اردبیل، آزربایجان غربی، چهارمحال بختیاری، همدان، تهران، فارس، سیستان و بلوچستان، لرستان، کرمانشاه و خوزستان. .» (منبع: مهاجرت های داخلی کشور در سطح شهرستان بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰- مرکز آمار ایران) مقایسه ی قومی این دو گروه نشان می دهد که تمام استان های دارای موازنه ی مثبت دارای قومیت فارسی بوده و تمامی استان های غیرفارس در گروه دوم یعنی گروه دارای موازنه ی مهاجرت منفی می باشند. اگرچه در گروه دوم برخی از استان های غیرفارس نیز وجود دارد ولی مهاجرین خارج شده از این استان های فارسی به مناطق فارسی بوده است و بدین سبب دارای تفاوت ماهوی با موضوع بحث در خصوص استان های غیرفارس است.

نتیجه گیری
مطالعه ی آمار رسمی مهاجرت داخلی در ایران و تحقیقات صورت گرفته در این باب نشان می دهد که مناطق تورک نشین و استان های غیرفارس در سی سال اخیر جز استان های مهاجرفرست بوده اند و خانوارهای ساکن در این مناطق به دلایل مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مجبور به مهاجرت به مناطق فارس نشین شده اند. بنا به نظر صاحبنظران حوزه ی فرهنگ پدیده ی مهاجرت اثرات منفی فرهنگی بر مهاجرین دارد و از این رو می توان نتیجه گرفت که توزیع اقتصادی نابرابر در ایران سبب مهاجرت غیرفارس ها و تورک ها به مناطق مرکزی و فارس نشین می گردد و تحت تاثیر این مهاجرت هم از خسارت های روانی رنج می برند و هم تحت تاثیر فرهنگ حاکم مجبور به ازخودبیگانگی فرهنگی قرار می گیرند و قربانی سیاست آسیمیلاسیونی فرهنگی در ایران می گردند.

منبع: ARADA

روی خط خبر