آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / نگاه نژادپرستانه‌ی سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران در کتاب‌های درسی تاریخ دوره‌ی دبیرستان

نگاه نژادپرستانه‌ی سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران در کتاب‌های درسی تاریخ دوره‌ی دبیرستان

نگاه نژادپرستانه‌ی سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران در کتاب‌های درسی تاریخ دوره‌ی دبیرستان
3 آگوست 2016 - 22:29
کد خبر: ۲۷۲۷۴
تحریریه آرازنیوز

مقدمه

در بررسی کتب درس تاریخ آموزش داده شده در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی دوره ی دبیرستان، وجود بارقه های عیان نژادپرستی آریایی به خصوص در بخش تاریخ باستان مشاهده می گردد. دوره ی دبیرستان در سیستم آموزشی ایران مشتمل بر سه سال می باشد که دروس سال اول دبیرستان عمومی بوده و به صورت یکسان تمامی دانش آموزان کتب مشترکی را مطالعه می کنند. در دروس سال اول دبیرستان درسی با عنوان تاریخ وجود ندارد. پس از ورود دانش آموزان به سال دوم دبیرستان، آموزش حالت تخصصی تری به خود می گیرد و به سه شاخه ی علوم انسانی، علوم تجربی و علوم ریاضی تقسیم می شود. دانش آموزان متناسب رشته ای که در دانشگاه خواهان ادامه ی تحصیل در آن هستند یا بنا به علاقه ی خویش مجبور به انتخاب یکی از این شاخه ها هستند. در نوشتار ذیل به بررسی کتاب درسی تاریخ سال دوم و سوم دبیرستان شاخه ی علوم انسانی خواهیم پرداخت.

۱

بررسی کتاب تاریخ ایران و جهان سال دوم دبیرستان

کتاب تاریخ ایران و جهان (۱) مشتمل بر بیست و نه درس و ۲۳۶ صفحه می باشد. این کتاب به بررسی دوران پیشا تاریخ تا پایان دوره ی رنسانس در اروپا می پردازد. برخی از درس ها شامل تاریخ جهان و برخی نیز شامل تاریخ ایران می باشد. در درس ششم با نام “سرزمین و مردم ایران قبل از آریایی ها” به بررسی تمدن های موجود در جغرافیای ایران قبل از ورود اقوام آریایی می پردازد. نکته ی اولی که در این باب به چشم می خورد و نمودی از نژادپرستی موجود در تاریخ نگاری ایران است تقسیم ۱تاریخ ایران به دو بخش کلان پیش از ورود آریایی ها و پس از ورود آریایی ها می باشد. نژادها و اقوام مختلفی در طول تاریخ بسان آریایی ها ره به جغرافیای ایران پوییده اند و به اندازه ی قوم آریایی در شکل دهی تاریخ ایران نقش داشته اند. با این وجود مبنا قرار دادن تاریخ ورود آریایی ها به ایران نشان از برتری جویی این قوم در جغرافیای ایران دارد. در ابتدای درس ششم چنین ادعایی مطرح می گردد که گویا ایران برگفته از واژه ی آریا می باشد و آریایی ها آگاهانه این نام را بر جفرافیایی که وارد آن شده اند نهاده اند. این ادعا تنها در مقام فرضیه ای در حوزه ی زبانشناسی می باشد که تاکنون حالت جدی به خود نگرفته و دلایل مستحکمی در رد این ادعا وجود دارد. برخی از دلایلی که منجر به رد این ادعا می شود پایه ی جامعه شناختی و برخی نیز پایه ی تاریخی دارد. در ادامه ی درس شش به تبیین اقوام بومی ساکن در جغرافیای ایران پیش از ورود آریایی ها پرداخته می شود اما آنچه که مورد انتقاد است نادیده گرفتن بسیاری از تمدن های دیگر و برجسته نمودن تمدن ایلامی می باشد. همزمان با ایلامی ها که ساکنین ایران پیش از ورود آریایی ها بوده اند و دارای تمدنی جهانی نیز بوده اند تمدن هایی چون قوتتی، لوللوبی، هورری و اورارتویی در جغرافیای ایران موجود بوده اند. شاید علت این نادیده انگاشته شدن این باشد که زبان تمامی این تمدن ها جز زبان التصاقی که به نوعی پدر زبان ترکی می باشد محسوب می گردد و حال آنکه زبان ایلامی ها نزدیک به شاخه ی زبان های هند-اروپایی می باشد. در درس هفتم که به ورود آریایی ها پرداخته می شود ادعاهایی دور از واقعیت مطرح می گردد اما آنچه که می تواند مورد دقت قرار گیرد ادبیات به کار گرفته شده در خصوص ورود اقوام آریایی می باشد. آریایی ها پیش از آنکه وارد ایران گردند ایران دارای مدنیتی ۲جهانی بود آریایی ها نیز بسان بسیاری از ملت های دیگر برای بقای حیات وارد ایران گشته و به نبرد با اقوام بومی پرداختند و پس از غلبه بر تمدن های بومی ادعای مالکیت نمودند. ادبیات به کار گرفته شده توسط نگارنده ی کتاب و مقایسه ی این ادبیات با ورود دیگر اقوام به خصوص ترکها نشان از سوء نیت قلمی دارد. چنان که برای آریایی ها هنگام اسکان و غلبه بر بومیان ایران لفظ برتری نظامی به کار برده می شود و همین رویداد در خصوص ترکان با عنوان تهاجم و غارتگری یاد می گردد. در همین درس معنای واژه ی آریایی، نجیب و اصیل بیان می گردد بی آنکه بنیانی علمی داشته باشد و یا حتی منبعی برای آن ذکر گردد. در ادامه ی دروس کتاب تاریخ ایران به گونه ای ارائه می گردد که تنها حکومت های برخاسته از نژاد آریا حکومتهایی متعالی نشان داده گردد. مدعای این امر این است که در حالی که به حکومتهایی بسان هخامنشیان و ساسانیان یک درس جداگانه اختصاص داده می شود نامی از دیگر حکومتهایی که منشا غیرآریایی دارند برده نمی شود و در مواقعی که به بیان اشکانیان به عنوان امپراطوری که صد در صد در آریایی بودن آن اتفاق نظر وجود ندارد پرداخته می شود چهره ای تضعیف شده ترسیم می گردد و به صورت ناخودآگاه به دانش آموز اینچنین القا می گردد که تاریخ باستان ایران تنها شامل این دو حکومت است. از درس دوزاده تا هفده به بیان تاریخ اسلام ۳به محورت دهی به مذهب شیعه پرداخته می شود. از درس نوزدهم دوباره مبحث تاریخ ایران مورد کنکاش قرار می گیرد. دروس هیجده و نوزده که بیان تاریخ ایران می پردازد تنها به تبیین جنبش هایی در صدر اسلام در ایران می پردازد که جنبه ی آریایی گرایی در آنها پررنگ می باشد و دوباره شاهد هیچ انگاشتگی جنبش های دیگر قومیت های غیرآریایی در ایران هستیم. از درس نوزدهم به بیان تاریخ ترکان در ایران پرداخته می شود که مصادف با تشکیل حکومت غزنویان هست. نگاهی به جملات به کار گرفته شده در این دروس و واژگان به کار برده شده برای ترکان نشانگر نگاهی به دور از انصاف می باشد.

۲در صفحه ی ۱۶۰ کتاب در بیان دین پیشا اسلام ترکان لفظ کافر که دارای باری منفی است استفاده شده است. حال آنکه همین دوره ی پیشا اسلامی برای قوم آریایی با بیان لفظهایی مانند زرتشتی و یکتاپرست تبیین می گردد. در همین صفحه با این جمله مواجه می شویم که : “در جریان حملات مغول به ایران گروه های دیگری از ترکان وارد ایران شدند.” اگرچه در جملات قبل از آن بیان می گردد که ترکان پیش از مغولان در ایران حکومت تشکیل دادند باز با زیرکی هرچه تمامتر بدون اشاره به اینکه دو قوم مغول و قوم ترک هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند سعی در القای ترک بودن مغولان برمی آیند. حال آنکه بنا به تمامی منابع تاریخی دست اول ترکان پیش از مغولان در ایران ساکن بوده اند و حتی از ایران نیز گذر کرده در آناطولی امروزی نیز ساکن شده بوده اند. بیان تاریخ ترکان در ایران تا درس بیست و یک ادامه می یابد. چنانکه در سطور فوق اشاره گردید در این دروس سعی شده است که از ترکان چهره ای بیابانگرد که این امپراطوری ها را تشکیل داده اند ارائه گردد ولی نکته ی جالب توجه این است که به اذعان کتاب هرگاه این امپراطوری ها اشاعه پیدا می کردند زبان فارسی نیز اشاعه می گشت.

۳دروس بیست تا بیست و چهار کتاب به بیان تاریخ اروپا و دوره ی رنسانس می پردازد و ادامه ی بررسی تاریخ ایران از آغاز سلسله ی صفویان تا به امروز به کتاب درس تاریخ سال سوم دبیرستان موکول می گردد.

بررسی کتاب تاریخ ایران و جهان سال سوم دبیرستان

کتاب درسی تاریخ ایران و جهان (۲) که در سال سوم دبیرستان رشته ی علوم انسانی تدریس می شود شامل ۲۷۱ صفحه و بیست و هفت درس می باشد. کتاب در حالت کلی به دو بخش تقسیم می شود. بخش نخست شامل دوازده درس بوده و به بررسی تاریخ اروپا و جهان می پردازد و بخش دوم که شامل پانزده درس است تاریخ ایران را در بردارد. در نگاهی کلی بدین کتاب مشاهده می کنیم که برخلاف کتاب تاریخ ایران و جهان (۱) که به بررسی تاریخ باستان پرداخته بود مطالب این کتاب تمرکز بر ۴عنصر آریایی نداشته و تا حد امکان از آریایی گرایی دوری گزیده شده است. اما آنچه که در این کتاب بیشتر مورد توجه قرار گرفته است تاریخ نویسی در جهت شیعی گرایی و برجسته نمودن نقش علمای شیعی در طول تاریخ ایران بوده است. سوای این مطلب در هر دو کتاب تاریخ سال دوم و سوم دبیرستان هیچ اشاره ای به تاریخ اقوام کرد، عرب، بلوچ و سایر اقوام ساکن در ایران نشده است. در درس دوازدهم هنگامی که به چگونگی تشکیل حکومت صفوی پرداخته می شود در صفحه ی ۱۱۱ چنین ادعا می گردد که شاه اسماعیل مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام کرد.۴ مطالعه ی کتابهایی در خصوص تاریخ تشیع و تاریخ صفوی صحه بر این واقعیت می گذارد که مذهب شیعه پس از شاه عباس در ایران رسمی شد و شاه اسماعیل پیرو طریقت صوفیان علوی بوده است که تفاوتهایی بنیادین با آنچه که از آن به عنوان مذهب تشیع یاد می گردد داراست. از سوی دیگر در خصوص زبان رایج در ارتش و دربار صفویان که به ترکی بوده است و شاه اسماعیل نیز تاکید بر آن داشته است هیچ گونه اشاره ای نمی گردد حال آنکه بیان جزئیاتی چون تعداد شیارهای موجود در کلاه قزلباشان فراموش نمی گردد.۵

در صفحات ۱۳۴ و ۱۳۵ کتاب بار دیگر شاهد تحریف تاریخ در خصوص تاریخ ترکان با هدف ایرانیزه کردنشان هستم. در این صفحات وقتی که به بیان جغرافیای آذربایجان پرداخته می شود این جغرافیا تنها محصور به سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل نشان داده می شود استانهای دیگری چون زنجان، همدان، قزوین و بخشی از تهران که تا پیش از تقسیمات رسمی جز جغرافیای تاریخی آذربایجان محسوب می گردیدند بیان نمی گردد. سپس در خصوص نامگذاری جمهوری آذربایجان ادعایی نادرست مطرح می گردد که گویی با هدف تجزیه ی ایران این نامگذاری صورت گرفته است. حال آنکه همین منطقه در زمان روسیه ی تزاری نیز آذربایجان نامیده ۵می شد. ترک ستیزی موجود در کتاب به خصوص در مقایسه ی دولت عثمانی و صفوی دیده می شود. دروس کتاب به صورت آشکارا از دولت عثمانی به عنوان دولتی که شیعیان را به قتل می رسانده یاد می کند ولی در خصوص حملات و قتل عام های سنی ها توسط صفوی ها سکوت را ترجیح می دهد. پس از صفویان حکومتهای افشاریه و زندیه در یک صفحه توضیح داده شده و به بررسی ادامه ی تاریخ ایران تا به امروز پرداخته می شود. در بررسی تاریخ قاجاریه، شاهان قاجار افرادی نالایق نشان داده می شوند که تمامی پیشرفتهای ایران در این دوره توسط وزرای فارسی انجام گرفته است. سپس علیرغم وجود کنشگران مختلف اجتماعی در قاجاریه که منجر به برآمدن حکومت پهلوی و پس از آن حکومت جمهوری اسلامی می شود تمامی هم و غم کتاب مصروف به برجسته نمودن نقش علمای شیعه می گردد تا جایی که فردی چون نواب صوفی قهرمان اعلام گشته و ترورهای وی انقلابی قلمداد می گردد. از درس هفده تا بست و هفده اگرچه تاکیدی واضح بر عنصر آریاگرایی دیده نمی شود ولی آنچه که بیان می گردد صرفاً تاریخ آخوندیسم شیعی می باشد.

نتیجه گیری

مطالعه ی کتابهای تاریخ دوم و سوم دبیرستان رشته ی علوم انسانی بیانگر این حقیقت است که سیستم آموزشی ایران آگاهانه به القای تاریخی آریایی برای مردمی می پردازد که بیشتر آنها متعلق بدین قوم نمی باشند و در قبال تاریخ اقوام ترک، کرد، عرب و بلوچ نه تنها سکوت نمی کند بلکه به خصوص در خصوص تاریخ ترکان شاهد تحریفهایی آشکار و هدفمند هستیم. جمهوری اسلامی هر چه قدر در تاریخ باستان بر عنصر آریاگرایی تاکید می کند در تاریخ معاصر نقش علمای شیعی در تاریخ ایران را برجسته کرده و به نوعی تاریخ معاصر ایران را تبدیل به تاریخ آخوندیسم شیعی می نماید.

منابع مورد استفاده:

– تاریخ ایران و جهان (۱)، نظری (رشته ی ادبیات و علوم انسانی)، انتشارات سازمان پژوهش و و برنامه ریزی آموزشی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، تهران، سال ۱۳۸۷٫

– تاریخ ایران و جهان (۲)، نظری (رشته ی ادبیات و علوم انسانی)، انتشارات سازمان پژوهش و و برنامه ریزی آموزشی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، تهران، سال ۱۳۸۷٫

 منبع: سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا

روی خط خبر