آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
جمعه ۲ام آذر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / بقای فاشیزم و هدفگیری کودکان – ادیب طاها

بقای فاشیزم و هدفگیری کودکان – ادیب طاها

بقای فاشیزم و هدفگیری کودکان – ادیب طاها
27 جولای 2016 - 01:40
کد خبر: ۲۶۹۶۵
تحریریه آرازنیوز

حس میهن پرستی و ملی گرایی از جمله احساسی است که در نهاد بشری هر انسان وجود داشته و در سنت نیز مفاهیمی چون غیرت، تعصب و… را به وجود می آورد. اما آنچه که بیشتر مورد توجه متفکران قرار میگیرد دو بحث خوش گریزی ملی و بروز تفکر شئونیستی در قالب ملی گرایی است. عموما ملت هایی که تحت ستم ملی قرار گرفته و تحقیر شده اند به یکی از این دو حالت دچار می شوند.

حاکمیت کلیسا در اروپا که برای بقای سلطنت مذهبی خود نیازمند عدول از باور های ملی و ارزش های قومی بود تا حد امکان ملی گرایی را نکوهش و باور های دینی را جایگزین آن می گرداندند در این دوره نیز یهودیان بیشتر از همه مورد بی مهری قرار گرفته و چندین بار قتل عام گشتند.

با آغاز عصر روشنگری در جامعه اروپا، متفکران و فیلسوفان ملی گرایی و تشکیل حکومت های ملی را بهترین جایگزین برای حاکمیت دینی و شکستن بت دیکتاتوری پای یافتتند. ورود این تفکر به خانشین ها حکومت های کوچک محلی را به وجود آورد که بعد ها اتحاد این خانشین ها بر اساس زبان، نژاد و… کشور های اروپایی را تشکیل داد.

جنگ جهانی اول نخستین رویارویی قدرت ها بر اساس منافع ملی و کسب مستعمره برای آسایش خاطر کشور و ملت خود بود.

پس از جنگ جهانی اول دونوع تفکر دررأس اقتدار قرار گرفتند. اروپا عموما به زیر سلطه ی ملی گرایی رفت و در عکس ملل شرقی سوسیالیست را به گفتمان غالب حاکمیت های بلوک شرق تبدیل کردند.

تبعات جنگ های اول و مجددا به کشور های زیر سلطه تبدیل شدن کشور های چون آلمان و ایتالیا به رأس هرم نازیسم و فاشیزم بود که مجددا جهان را به جنگ خونین دیگری بکشانند.

ممالک محروصه ی قاجار هرچند به اندازه ی آلمان از تبعات جنگ جهانی متضرر نگشت اما از بین رفتن ثبات حکومت مرکزی و تقسیم شدن کشور به سه قسمت حکومت مرکزی، مناطق تحت سلطه ی روس و مناطق مناطق تحت سلطه ی انگلستان و عقبه ی حکومت قاجار در عهد قرارداد های گلستان و ترکمانچای، دست بدست داده و ممالک محروصه را مستعد عصیان های ملی گرایانه در جای-جای کشور گردانید. قیام آزادیستان شیخ محمد خیابانی، عصیان محمد تقی خان پسیان، قیام جنگل و عصیان شیخ خزعل از جمله عصیان هایی بود که در این راستا شکل گرفت.

پیشتر قیام مشروطیت که در ابتدا بجهت بسط دموکراسی آغاز شده بود از مسیر خود منحرف گشته و به عقیده ی بسیاری از صاحب نظران به سر منشاء ارتجاع مبدل گشته بود. میرزا جلیل قلیزاده در تعریف کنایه آمیز خود از مشروطیت آن را قیامی نه برای بسط آزادی و دموکراسی بلکه برای براندازی سلسله ی قلدر آسا و غیر ایرانی قاجار و بر سرکار آوردن دولتی ایرانی بود. به همین دلیل نیز تشکیل دولتی فارسی که سالها بود تحت حکومت ترکان غرور ملی خود را آسیب دیده می دانستند راحت تر از هر دولت دیگری بود. چرا که دولت ملی اگر با ملت تورک تشکیل می شد خطری به نام اتحاد جهان ترکان که با تحرکات تورک های جوان و احداث ترکیه ی مدرن دوراز انتظار نیز نبود تهدیدی جدی را برای انگلستان و بطور عمده هرب رقم می زد.

کودتای انگلیسی سوم حوت ۱۲۹۹ از ابتدا برای بر سر کار آوردن دولتی برپایه ی ملت فارسی و تشکیل ایرانشهری متمرکز با سیاست یک دولت، یک ملت و یک پرچم بود همین استراتژی منشاء اتخاذ سیاست های سانترالیستی رضا خان به شمار می آمد.

حکومت قلدر آسای رضاخانی هرچند سیاست یکسان سازی خود را با مسائل پیش پا افتاده ای چون تغییر لباس و… آغاز نمود اما بعد ها پس از سفر به ترکیه مدرن و دیدار با آتاتورک رشد ترکیه را خطری جدی بر تمامیت ارضی کشورش دیده و سپس مسئله ی قومی در سرتاسر ایران را به دغدغه ی اساسی او تبدیل کرد بطوریکه تئورسین هایی چون احمد کسروی و سید حسن تقی زاده در مقابله با قومیت ها در دربار وی پرورش یافتند. توهم توطئه انگلستان وی و آشنایی اش با تفکر نازیسم هیتلری و تفکر ناسیونالیست فارسی تئورسین هایش او را با آریا نسبی اخت کرد و از این پس بود ایجاد ایرانشهری با محوریت نژاد آریا در اتخاذ استراژی هایش حرف اول و آخر را میزد.

سانترالیسم یا گام به گفته ی خود مدرن وی از این پس از جامعه ی برزگ سالان به سوی نسل جدید قومی میل پیدا کرد تا با ایجاد نفرت خویش قومی زمینه آسیمیلاسیون این نسل را فراهم آورد و تا حدودی هم موفق شد. زر و زور و تزویر حکومت پهلوب توانست ملی گرایی فارس را در ممالک محروصه که چندسالی بود ایران نامیده می شد گفتمان بلامنازع گراند بطوریکه منهای ملی گرایان حتی چپ های آن عهد و حتی نسل پس از آن را که شعار عبور از قومیت را سر می دادند توجه خاصی به زبان و فرهنگ پارسی پیدا کرده و آن را زمینه ساز وحدت توده معرفی نمایند.

آزربایجان که تا پیش از عصر سیاه پهلوی قدرتی برابر تهران داشت و ارمغانی چون مشروطیت را حتی قبل از دولت های مترقی چون روسیه به کشور عرضه داشته بود بیشتر مورد تعرض حکومت پهلوی قرار گرفت. جریحه دار شدن غرور ملی ملت تورک سبب گشت تا در خلع قدرت جنگ جهانی پس از جنگ جهانی دوم نهضتی دموکراتیک با آرمان های ملی در آن شکل گیرد که با تضاد منافع شرق و غرب بشدت سرکوب گشت.

دوره ی سیاه پهلوی را میتوان دوران زوال ملت تورک در آزربایجان جنوبی به شمار آورد که پس از سرکوب حکومت ملی اش بیشتر مورد بی مهری شئونیست قرار گرفت، روشنفکرانش قتل عام شدند و بدترین تحقیر ها به سینه اش سنجاق شد.

انقلاب ۵۷ کور سوی امیدی برای احقاق حقوق ملت ها در قالب دموکراسی بود که با سرکار آمدن جمهوری اسلامی ایران آن نیز رنگ باخت و پس از اصلاح قانون اساسی در سال ۶۷ نیز بطور کامل پیرو سیاست های شئونیستی رژیم پهلوی گشت.

پس از اصلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اولین نمونه ی نفرت پراکنی قومی شئونیست فارس نشر پرسشنامه ی معروف صدا و سیما بود که در دوره ی مدیریت علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی فعلی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. این پرسش نامه که حاوی سوالاتی توهین آمیز به ملت تورک بود عموما بین جوانان انتشار پیدا کرد که با اعتراضات دانشجویی گسترده ای مواجه شد و در انتها نیز ضمن توطئه ی خارجی نامدن نشر این پرسشنامه به عذرخواهی و وعده ی مجازات خاطیان منتهی شد.

دهه ی هفتاد شمسی که از آن به عنوان دوره ی شکوفایی حرکت ملی آزربایجان بعد از انقلاب ۵۷ و حتی پس از سرکوب حکومت ملی یاد میشود مظهر رویارویی با شئونیست فارس بود. متینگ های قلعه ی بابک و جنبش دانشجویی که از آن بعنوان ویترینی برای جذب نفس برای گفتمان ملی آزربایجان یاد میشد زنگ خطری برای حکومت بود که با تمام قوا در مقابل آن بیاستد و متینگ های قلعه ی بابک را کنترل نماید.

چند صباحی پس از تعطیلی گردهمایی های قلعه ی بابک توطئه ی جدید شئونیسم فارس درقالب روزنامه ی ایران در ۲۲ ادیبهشت سال ۸۵ که در صفحه ی مخصوص کودکان خود، تورک هارا به سوسک تشبیه کرده بود منتشر گشت که تورک های کشور را به تشکیل بزرگ ترین گردهمایی های اعتراضی پس از انقلاب واداشت. این واقعه هرچند سبب بیداری ملی در بین توده گشت و گفتمان ملی آزربایجان را از دانشکاه و محفل های روشنفکری به میان جامعه کشاند اما سرکوبات پسا قیام تقریبا تریبون های رسمی و داخلی حرکت ملی را فلج نمود.

توطئه ی سوم که دقیقا ۹ سال پس از قیام ۸۵ در ۱۵ آبان ۹۴ به وقوع پیوست توهین شنیع برنامه تلوزیونی فیتیله که برای رده ی سنی کودکان و نوجوانان پخش می شد بود که این مورد هم با واکنش جدی و اعتراضات شهری همراه شد و در ابتدا به عذرخواهی و سپس به سرکوب مجدد فعالین منتهی شد.

هرچند صداوسیما در دوران قبل و بعد انقلاب ملت تورک را مورد بی مهری قرار داده و تفکرات فاشیستی خود را سوی آنان نشانه گرفته بود اما این بار شنیع تر از گذشته به میدان آمد که دقیقا و بطور مستقیم ذهن جوینده ی کودکان را هدف گرفته بود.

چند ماهی از غائله ی برنامه فیتیله نگذشته بود که روزنانه ی طرح نو با انتشار متنی توهین آمیز به نژاد و ملت تورک در قالب داستان های شاهنامه و توهین جنسیتی به زنان مجدد نفرت قومی خود را بروز داده و غرور ملی ملتی شریف را جریحه دار نمود.

اکنون بیش از ۸۰ سال است که ملت آزربایجان با چنین توهین ها و تحقیر هایی دست و پنجه نرم می کند و تاکتیک های شئونیزم هر روز شکل تازه تری به خود می گیرد. اما آنچه پر واضح است هزینه گذاری شئونیسم فارس بر روی نسل جدید است. از منوعیت زبان تورکی در مدارس عهد پهلوی و صندوق های جرینه تکلم تورکی اش گرفته تا نمونه های ذکر شده در جمهوری فاشیستی ایران نمونه های بارزی براین مدعا هستند که کودکان را با تحقیر به سوی آسیمیلاسیون سوق داده و نفرت آنان را به خویش ملی خود برانگیزند تا وحدت ملی مورد نظر خود را با پاکسازی سایر ملل و آسیمیله کردن آنان و نهادینه هویتی جعلی آیاریی برای آنان ایجاد کنند.

با اندک تأملی می توان نتیجه گرفت که فاشیزم در اصل یک شناسنامه دارد و هیچگاه از بین نمی رود بلکه از دولتی به دولت دیگر منتقل می شود. هیتلر کوره های آدم سوزی به راه انداخت، رضاخان داعیه داران ملی را سر برید و صندوق حرینه تکلم غیر فارسی ایجاد کرد، محمد رضا شاه سرکوب و اعدام کرد و جمهوری اسلامی ایران علاوه بر پیروی از تمام این روش ها ذهن نسل های جوان را هدف قرار داده و در صدد جذب آنان به هویت آریایی به واسطه ی جریحه دار کردن غرور ملی آنان است.

روی خط خبر