تراکتورسازان ، نژادپرست یا انساندوست
دوباره “پرشورهای آذربایجان” خبرساز شدند. تیمی که از زمان حضورش در لیگ برتر هیچگاه روی آرامش ندیده است. گاه برای اثبات پرطرفدارترین تیم ایران و حتی آسیا مجادله نموده است و گاه برای مقابله با ناداوریها؛ گاه برای حفظ محیط زیست خود در صحنه بودهاست و گاه ناله زلزلهزدگانش را فریاد زدهاست؛ ولی در تمامی مبارزههای خارج از مستطیل سبز سر بلند بودهاست. فرهنگی جدید از هواداری ورزشی را در ایران آفریدهاست؛ در بین ناسزاهایی که طرفداران بعضی تیمها به بازیکنانشان میدتدند شعار “عیبی یوخ” را به تریبونهای ورزشگاهها هدیه کردهاست. و امروز این هواداران پرشور، متعصب و آگاه با اتهام نژادپرستی روبه رو است.
کادر فنی و مدیریت تیم تراکتورسازی آذربایجان برای تقویت خط دفاعی خود در صدد استخدام بازیکنی از کشور ارمنستان بود. حضور این بازیکن باعث دل آزردگی هوادارانی شد که هویت فرهنگیشان را با ورزش درآمیختهاند و هواداری تراکتور را بدل به هویتی فراورزشی کردهاند. موج اعتراضات به قدری بود که مدیریت تیم از به اختیار گرفتن این بازیکن ارمنی منصرف کند ولی این واکنش هواداران مهر نژادپرستی را توسط برخی رسانهها بر پیشانی هوادارن این تیم زد. آیا واقعا این واکنش را میتوان نژادپرستانه خواند؟
برای پاسخ به این پرسش باید مروری بر گذشته نه چندان دور انداخت. در ابتدای دهه ۹۰ میلادی شاهد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودیم ولی این فروپاشی و زایش کشورهای جدید دردناک بود. جمهوری ارمنستان با کمک نیروهای غیرارمنی به سوی خاک جمهوری آذربایجان پیش میرود. این طرح را میتوان در ادامه اهداف گروههای تندرو ناسیونالیست ارمنی ارزیابی کرد چرا که از سالهای گذشته در جغرافیایی که مسلمانان و ارامنه درکنار هم بودند تصفیهای صورت گرفته و آذربایجانیهای مسلمان از خاک ارمنستان کوچانده شدهاند به گونهای که میتوان گفت هیچ آذربایجانی در خاک ارمنستان زندگی نمیکند. پیشروی و جنگ بین ارمنستان و آذربایجان تازه استقلال یافته توام با جنایاتی است که دل هر انسانی را به درد میآورد. قتل کودکان پیش چشم والدین و یا بالعکس، زنده به گور کردنها و زنده سوزاندنها و جنایات دیگری که کمتر گفتهشدهاند. تنها اشاره به قتل عام خوجالی کافی است تا بسیاری از فرماندهان ارتش ارمنستان را در دادگاههای بین المللی به اتهام جنایت جنگی مجرم شناخت ولی مانند بسیاری از وقایع دیگر ترازوی عدالت دادگاههای بین المللی از قضاوت در این مورد هم بازماندهاست.
در سوی دیگر وقایع، آزاد شدن آذربایجانیها از یوغ ابرقدرت شرق باعث شادمانی همه ایرانیان بخصوص همزبانان آنها در ایران شده بود. ولی این شادی با آغاز جنگ قرهباغ و اتفاقات ناگواری که به وقوع پیوست و کوچهای اجباری را در پی داشت باعث آزردگی خاطر همه کسانی بود که شاهد ماجرا بودند. نقل فجایعی که در قرهباغ در حال انجام بود دل هر شنوندهای را به درد میآورد بخصوص که قرابت فرهنگی و زبانی و حتی گاها خویشاوندی پیوندی احساسی را بین آذربایجانیهای شمال و جنوب ارس بوجود آوردهبود.
بدون در نظر گرفتن فاکتورهای متفاوت و احساس هوادارانی که هنوز آن روزها فراموش نکردهاند و همانند مجامع جهانی معتقدند کشور ارمنستان با اشغالگری به حیات خود ادامه میدهد و در این راه از خلق فجایع انسانی فروگذار نمی کند، نمیتوان درک صحیحی از چرایی اعتراض تراکتوریها به جذب یک بازیکن از این کشور داشت. نباید فراموش کرد که در سالهای گذشته بازیکن ارمنی تبار از ایران یکی از محبوبهای طرفداران این تیم بود. آندرانیک تیموریان که یکی از مهرههای کلیدی تیم به شمار میرفت و همواره مورد تشویق همین هواداران بود. ولی متاسفانه برخی بدون درک صحیح از انسان آذربایجانی و بدون اشراف به مختصات تیم فوتبال تراکتور و هویتی که این تیم دارد به قضاوتهایی دور از انصاف و غیرواقعی روی آوردهاند.
اگر بخواهیم واکنش طرفداران تراکتور را به قضاوت بنشینیم باید اعتراض هوشمندانه این ورزش دوستان را به آنها و جامعه ورزش تبریک گفت. طرفدارانی که بیش از هواداران یک تیم هستند؛ همان گونه که در مقابل فاجعه زیست محیطی ساکت نبودند، به همان اندازه که اشک زلزلهزدگان را منعکس کردند، در برابر فجایع انسانی و جنایتهای جنگی نیز ساکت ننشستند. فجایعی که یقینا دل هر انسانی را به درد میآورد. اعتراض این هواداران نه به قومیت هارواریان که به ملیت او بودهاست. و با این اعتراض طرفداران تراکتور نشان دادند که همواره فراتر از یک هوادار ساده فوتبالی هستند و تراکتور تیمی فراتر از یک تیم ورزشی است.
امین فضلی
منبع نوشته: شماره ۳۳۹۷ روزنامه روزان