فتحعلیشاه کاملا عاقلانه رفتار کرد
در کتابهای تاریخ رسمی نام فتحعلیشاه همواره با جبن، خیانت و زنبارگی مترادف بودهاست. واگذاری مناطق شمال غرب ایران به روسیه نیز یکی از نقاط سیاه کارنامه وی به شمار میآید. تا به حال از خود پرسیدهاید که اگر جای فتحعلیشاه بر تخت تکیه زده بودید، چه میکردید تا این سرزمینها از ممالک محروسه ایران خارج نشود؟ آیا شما بهتر از فتحعلیشاه در این امر عمل میکردید؟ این پرسشها را با صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران مطرح کردیم. وی بر این باور است که فتحعلیشاه در معاهده گلستان و ترکمانچای کاملا عاقلانه رفتار کرده است وگرنه هر اقدام دیگری جز این موجب میشد که بخشهایی از خاک ایران از دست برود و تا تهران به تصرف رسوها در بیاید ….. نویسنده کتاب سنت ومدرنیته تصریح دارد که نباید با یک نگاه ایدئولوژیک تاریخ را بررسی کرد و فتحعلیشاه را خائن دانست به عبارت بهتر خائن قلمداد کردن پادشاهان قاجار از یک نگاه ایدئولوژیک به تاریخ نشات میگیرد. …..
***
مصاحبه کننده: آقای دکتر نظر کلی در خصوص پادشاهان و رجال قاجار آنست که آنان مهمترین عامل عقب ماندگی ایران در قرن نوزدهم بوده اند. اما شما در کتاب «سنت و مدرنیته » خود که در خصوص ایران عصر قاجار است ،آنان را عامل وضعیت اسفبار ایران در عصر قاجارها نمیدانید. کمتر مورخ و صاحبنظری را میتوان سراغ گرفت که با تفکرات شما موافق باشد حتی به نظر میرسد که شما دارید از فتحعلیشاه که در زمان وی ۱۷ شهر ایران در منطقه قفقاز و اساسا کل سرزمینهای قفقاز از ایران جدا شد و از طرفی قرار دادهای اسفبار و یک جانبه گلستان و ترکمانچای میان ایران وروسیه به امضارسید ،دفاع میکنید. این قراردادها آن قدرهابه زیان ایران و یک سویه بودند که قرارداد ترکمانچای اصلا وارد فرهنگ زبان فارسی شده و برای توصیف اسفبار بودن یک قرار داد میگوبند «صدر رحمت به قرار داد ترکمانچای» با این پیش فرض شما چگونه از فتحعلیشاه یا سایر پادشاهان قاجار دفاع میکنید؟
شما توجه کنید که کتاب سنت و مدرنیته از عملکرد فتحعلیشاه دفاع نمیکند. من اساسا از عملکرد پادشاهان قاجار دفاع نمیکنم. بحث بر سر چیز دیگری است. بحث من بر سر رویکرد یا خطای تاریخی ما میباشد.
مصاحبه کننده: من خواهش میکنم برای روشنتر شدن بحث بر رروی همان فتحعلیشاه و مشخصا عملکرد او و توافق نامههای ایران و روسیه متمرکز شویم.
ببینید تصویری که ما در تاریخ مان از فتحعلیشاه ساخته ایم،این است که او یک پادشاه پست ،ظالم ،زنباره ،ناآگاه ، بیسواد ، جاهل ، مال جمع کن ،بیلیاقت ،بی دین ،دهن بین و خلاصه مظهر همه صفات منفی بوده است.
مصاحبه کننده: آیا این درست نیست خود شما در کتابتان نوشته اید که فتحعلیشاه ۲۰۰ بار ازدواج کرد و ۱۷۰ دختر و پسر از این ازدواجها داشته است خود شما نوشتهاید که او هیچ تلاشی در جهت تغییر و اصلاحات نداشته است. شما از قول فریزر یک مستشرق انگلیسی که در زمان فتحعلیشاه به ایران آمده بود،نوشته اید که فتحعلیشاه به ایران مانند وطن خود که باید آن را دوست داشته باشد و حفظ کرده و ترقی دهد ،نمینگریسته است بلکه به ایران مانند یک ملک استیجاری نگاه میکرده که مدت اجاره اش معلوم نیست از این رو بر خود فرض میداند تا زمانی که در راس قدرت است آن را غنیمت شمرده و به جمع آوری مال و اموال بپردازد یا اینکه در همان کتاب نوشته اید که وقتی یک اروپایی به دربار ایران آمده و بذر سیب زمینی میآورد (تا آن زمان سیب زمینی در ایران ناشناخته بود )و میگوید این را در ایران کشت کنید برای رفع قحطی خوبست. فتحعلیشاه میگوید اول پیشکش من را تعیین کنید. یا نوشته اید که اهالی منطقه ای به دربار میآیند و و از پادشاه کمک میخواهند که به ساختن سدی در منطقه اشان کمک کند تا از کم آبی نجات پیدا کنند. باز فتحعلیشاه میگوید که پیشکش من چقدر است برای موافقت به انجام آن کار . اینها همه مطالب کتاب شماست. یا باز در همان کتاب نوشته اید که وقتی سفیر انگلستان به دیدار پادشاه میآید فتحعلیشاه از وی میپرسد که که زمین را چقدر میبایستی بکنند تا برسند به ینگه دنیا (آمریکا )یعنی این آدم اینقدر نادان بوده است. اینها همه مطالب کتاب سنت و مدرنیته خودتان است بنابراین اگر مورخین و نویسندگان پادشاهان قاجار از جمله فتحعلیشاه را به فساد ،نادانی ،ظلم ، بی خبری ،پول پرستی و مال جمع کردن ،بدنبال پیشرفت و ترقی کشور نبودن و توسعه حرمسرا و عیشو عشرت متهم کنند خیلی هم بیراه نگفته اند.
بحث بر سر علت و معلول است. بحث بر سر ریشهیابی است. بحث بر سر ندیدن و نشناختن تاریخ ایران و عصر قاجار است. بحث بر سر نگاه ایدئولوژیک داشتتن به تاریخ است. بحث بر سر ندیدن و پی نبردن به خیلی از جنبههای دیگر جامعه ایران عصر قاجار میباشد .بحث بر سر نگاه یک سویه و عرض کردم نگاه سیاسی ،سیاست زده و ایدئولوژیک به تاریخ است. بحث بر سر ندیدن فتحعلیشاه و ندیدن همه ایران عصر قاجار است.
مصاحبه کننده: متوجه منظورتان نمیشوم دیگران چه چیزی را در مورد فتحعلیشاه و ایران عصر قاجار نمیبینند؟
ندیدن اینکه چه چیزی و کدامین دلایل باعث میشود که به عنوان مثال فتحعلیشاه ۲۰۰ بار ازدواج کند؟ چرا او زیر بار امضا معاهدههای گلستان و ترکمانچای رفت؟و اساسا ندیدن جامعهای است که فتحعلیشاه در آن پادشاهی میکرده است .
مصاحبه کننده: چه چیزهایی را دیگران ندیدهاند؟ چه نکاتی را دیگر مورخین و نویسندگان در مورد فتحعلیشاه از قلم انداختهاند؟
خیلی چیزها!
مصاحبه کننده: مثلا ؟
مثلا اینکه شما میفرمایید این آدم مظهر زنبارگی، جهالت و …بوده است. اما میدانید این آدم وقتی میمیرد او را کجا دفن میکنند؟
مصاحبه کننده: نه متاسفانه !
خدمتتان عرض میکنم نزدیکترین قبر به حضرت معصومه(س) قبر فتحعلیشاه است. همان کسی او را شما جرثومه فساد، بیدینی و خیانت تصور میفرمایید.
مصاحبه کننده: چون قدرت داشته و پادشاه بوده حتما به زور حکومت او را در آن مکان مقدس دفن کردهاند.
مابقی تاریختان هم همین طوری است. اولا اصلا به زور نبوده است. بلکه جنازه او با ابهت و با جمعیت از تهران به قم حمل شدو کل مملکت عزدارای کردند. بر جنازه او بزرگترین علما و روحانیون ایران نماز خواندند. ثانیا در هیچ کجا تاریخ ذکر نشده که مردم و علما مخالف دفن جنازه فتحعلیشاه در حرم حضرت معصومه بودند و چون زور علما و مراجع نمیرسید به عنوان اعتراض سکوت کردند و از منازلشان بیرون نیامدند بلکه تاریخ عکس اینها را میگوید . تاریخ میگوید که علما و مراجع نجف تسلیت گفتند. مردم سیاه پوشیده و عزاداری کردند. نه تنها هیچ اعتراضی نسبت به دفن فتحعلیشاه صورت نگرفت بلکه گروه گروه مردم تا ماهها بعدش میآمدند به زیارت قبر شاه متوفی .
مصاحبه کننده: خب مردم از عملکرد او آگاهی نداشتند؟
یعنی چه؟ یعنی مردمیکه هم عصر فتحعلیشاه بودند از عملکرد او آگاهی نداشتند. اما شما که ۱۵۰ سال بعد از فتحعلیشاه دارید زندگی میکنید علم و اطلاع از عملکرد او پیدا کردید؟
مصاحبه کننده: ما در طول ۱۵۰ سال به اسنادی دست پیدا کردیم که اطلاعات بیشتری در خصوص ایران عصر قاجار در اختیار ما قرار میدهد.
اینها همهاش کلیشه وشعار است.
مصاحبه کننده: یعنی قبول ندارید حجم اطلاعات و دانش ما امروز پیرامون عملکرد فتحعلیشاه بیشتر از ۱۵۰ سال قبل است ؟
خیر قبول ندارم. این جوری نبوده که مردم در زمان فتحعلیشاه آگاهی نداشته اند وشما امروز آگاهی پیدا کردید. امکان دارده مشخصا به من بفرمایید در مورد فتحعلیشاه در این ۱۵۰ سال چه اطلاعاتی به دست آوردید که مردم در زمان فتحعلیشاه از آن بی خبر بودند؟
مصاحبه کننده: یعنی شما پیشرفت تاریخ و افزایش آگاهیهایی ما را نسبت به ۱۵۰ سال گذشته قبول ندارید ؟
اینها همهاش کلی گویی است وشعار. من از شما یک سوال ساده کردم شما میفرمایید. فتحعلیشاه جرثومه فساد و تباهی بوده است بنده میپرسم که پس چرا این جرثومه فساد و تباهی در مقدس ترین مکان در کشور بعد از مشهد دفن میشود. چرا همه بزرگان و مردم برایش عزدارای میکنند. شما که اینها را نمیدانستید، بجای رفتن بفکر که واقعا اگر فتحعلیشاه این قدر پست بوده چرا وقتی از دنیا میرود آن جوری مملکت برایش عزادار میشود؟ میروید به سراغ کلیشه بعدی . علم پیشرفت میکندو مردم آن زمان ناآگاه بودند نسبت به عملکرد فتحعلیشاه اما امروز آگاهی پیدا کردند. یعنی یک کلیشه به ظاهر قشنگ اما پوک و تو خالی را میگذارید جلوی من. معنی حرف شما این میشود که مردم در زمان فتحعلیشاه در مورد او خیلی چیزها را نمیدانستند، اما در طی این ۱۵۰ سال بدلیل پیشرفت علم و تاریخ و آگاهی انسانها اطلاعات و دانش بیشتری در مورد فتحعلیشاه پیدا کردهاند. بنابراین ما حق داریم که او را جرثومه فساد بدانیم. من از شما یک سوال کردم پرسیدم که شما در طی این قریب ۱۷۰ سالی که از مرگ فتحعلیشاه میگذرد چه اطلاعات جدیدی را در مورد عملکرد یا سیاستهای فتحعلیشاه کشف کردهاید یا در نتیجه تحقیق بدست آوردید که مردم و علما هم عصر فتحعلیشاه از آنها بی خبر بودند و بالطبع در نتیجه آگاهیهای جدید شما رسیدهاید به این نقطه که او جرثومه فساد است. اما مردم در آن زمان از این حقایق بی خبر بوده اند.
مصاحبه کننده: سوالات را متوجه میشوم اما این مستلزم مطالعه بر روی دوران فتحعلیشاه است.
ببینید خودتان را خسته نکنید. از روزیکه فتحعلیشاه فوت شد و او را بردند تا در حرم حضرت معصومه دفن کنند تا امروز نزدیک به ۱۷۰ سال میگذرد ما یک نخود هم مطلب ودانش جدیدی پیدا نکردهایم که بگوییم مردم در زمان فتحعلیشاه این را نمیدانستند و اگر هم میدانستند میریختند و نمیگذاشتند جنازه پادشاه در جوار حضرت معصومه (س) دفن شود.
مصاحبه کننده: یعنی شما بر این باورید که معلومات ما در تیر ۱۳۹۲ نسبت به ۱۷۰ سال قبل که فتحعلیشاه حکومت میکرده تغییری نکرده است ؟
قطعا. جان کلام هم اینجاست که ما امروز در مورد فتحعلیشاه همان را میدانیم که مردم ۱۷۰ سال قبل میدانستند.
مصاحبه کننده: خب چرا ۱۷۰ سال پیش او را جرثومه فساد نمیدانستند و در کنار حضرت معصومه دفن کردند. اما امروز او را جرثومه فساد میدانند؟
این سوال کلیدی است. این سوالی است که در حقیقت شما باید از خودتان بپرسید که چرا ۱۷۰ سال پیش فتحعلیشاه را خائن نمیدانستند و بزرگترین علما بر جنازهاش نماز گذاردند و با سلام و صلوات و تکریم جنازه اش را در حرم حضرت معصومه (س)دفن کردند اما امروز همان آدم را جرثومه فساد میدانند. اولش گفتید که ما امروزه معلومات بیشتری نسبت به فتحعلیشاه پیدا کردهایم . میپرسم که آن معلومات و دانش که پیدا کرده ایدچیست؟ در نهایت معلوم میشود که دانش و اطلاعاتی در کار نبوده که باعث این تغییر نگاه متضاد شود. خوب اگر اطلاعات جدید باعث تغییر این نگاه در مورد فتحعلیشاه نشده پس چی باعث این تغییر نگاه شده است؟
مصاحبه کننده: دقیقا سوال این است ؟
خیلی خیلی ساده و خلاصه خواسته باشم بگویم باید به این نکته اشاره کنم که آنچه تغییر کرده نگاه و جهان بینی ما به سوژه است. همان دوستان هرمنوتیک و نگاههای آدمهای متفاوت سوژه و برداشتهای متفاوت از سوژه همان داستان انگور و عنب است. نگاه آدمهای امروز به همان سوژه با نگاههای آدمهای ۱۷۰ سال پیش فرق کرده است.
مصاحبه کننده: امکان دارد مشخص تر در مورد فتحعلیشاه توضیح بدهید؟
نگاه امروزی به پادشاه از جمله فتحعلیشاه آنست که پادشاه و شاهنشاهی مظهر ظلم ،شقاوت و فساد و تباهی است اما نگاه ۱۷۰ سال پیش به پادشاه او را ظل السطان، مسئول جهاد در برابر کفار و منبع قدرت لایزال شرعی و عرفی میپنداشته اند. به همین خاطر وقتی که فوت شد بزرگترین علما ومراجع بر جنازهاش نماز خواندند و او را در قم دفن کردند.
مصاحبه کننده: شما معتقدید که فتحعلی شاه را باید با نگاه زمانه خود فتحعلیشاه دید ؟
من اساسا معتقدم تاریخ یعنی این. و غیر از این را اساسا تاریخ نمیدانم. بلکه تبلیغات ایدئولوژیک دولتی میدانم که سر سوزنی ارزش علمیندارد. ایدئولوژی حاکم پادشاه را جرثومه فساد میداند. اما واقعیت این است که در زمان خودش میرزای قمیفتحعلیشاه را شبه جانشین خدا بر روی زمین تعریف کرده و اصل مقام پادشاهی را حسب اراده و مشیت خداوندی میدانسته است . در زمان فتحعلیشاه مشروعیت و حکومت از آسمان میآمده اما در زمانه ما مشروعیت حکومت از صندوق رای وزارت کشور میآید. آنچه در این ۱۷۰ سال تغییر کرده نگاه ما به هستی و جامعه و خدمان بوده نه اینکه معلومات بیشتری در مورد فتحعلیشاه پیدا کردهایم.
مصاحبه کننده: یعنی نسبی گرایی ؟
نه اسمش نسبیگرایی نیست. حالا اگر دوست دارید اسمش را نسبیگرایی بگذارید، بگذارید. اسمش تلاش در دیدن فتحعلیشاه و گذشته از پشت عینک زمان فتحعلیشاه است نه از پشت عینک ایدئولوژیک زده دولتی امروز. همه هنر مورخ این است که مثل یک هنرمند چیره دست بتواند عصر و زمانه فتحعلیشاه را ببیند. ببیند که هزاران گاری ،کجاوه ،الاغ ،قاطر ،اسب به همراه دهها هزار انسان با پای پیاده دارند بدنبال جنازه فتحعلیشاه به قم میروند. همه هنر مورخ این است که بتواند در ذهنش صحن بزرگ حیاط حرم حضرت معصومه را مجسم کند در حالیکه جنازه «سلطان نمازی» و «آقا خان مغفور» (القاب دیگر فتحعلیشاه ) بر روی زمین است و علما و مراجع دارند نماز میت میخوانند. و دهها هزار نفر به آنان اقتدا کردهاند. همه هنر مورخ این است که بتواند درک کند که چرا فتحعلیشاه ۲۰۰ بار ازدواج میکند. بتواند بفهمد که او با هر ازدواج یک متحد جدید برای خودش ایجاد کرده است. از سوی دیگر مورخ باید بتواند درک کند که چگونه دهها فرزند و نوادگان این ازدواج شبکه نیرومندی را در کشور ایجاد کردند و موجب شدند تا کشور بدون ارتش ،اقتصاد ،برورکراسی ،پلیس و حفاظت و …. دارند مملکت را به ارامیاداره میکنند. میشود هیچکدام از اینها را ندید و همین حرفهای رایج را که فتحعلیشاه نادان ،ظالم ،زنباره ،طماع و … است را مدنظر قرار داد.
مصاحبه کننده: حالا برگردیم بر سر عملکرد فتحعلیشاه در انعقاد معاهده گلستان و ترکمانچای . به نظر شما مذاکره کنندههای ایرانی در این دو معاهده بد عمل کردند یا اینکه چاره دیگری هم داشتند.
شما توجه کنید که ما جنگ را باخته بودیم روسها تبریز را گرفته بودند و به نظرم روسها مردانگی به خرج دادند و حاضر شدند به پشت رود ارس بروند بنابراین ایران چارهای جز پذیرش مفادعهدنامه نداشت. هیچوقت فرد شکست خورده مذاکره نمیکند بلکه دربست تسلیم میشود. به همین دلیل براین باورم که فتحعلیشاه چارهای جز این نداشت. هر قدرتی که شکست میخورد باید تمام درخواستهای دولت فاتح را بپذیرد. بنابراین ایران نیز میبایست کوتاه میآمد. اگر ایران به این معاهدهها تن نمیداد تبریز ،زنجان و تهران هم به خاک روسها الحاق میشد. ارتش روس آنقدر قوی بود که هیچ چیز نمیتوانست جلوی آنها را سد کند بنابراین درست نیست که گفته شود که فتحعلیشاه خیانت کرده است، چون میخواست کشور را حفظ کند نمیتوانست کار دیگری کند. به نظر من مورخینی که این شائبهها را مطرح میکنند باید به این سوال پاسخ بدهند که چرا ایران موجب شد که دور دوم جنگ ایران و روس شروع شود. ایران در معاهده ترکمانچای خسارت پرداخت کرد چون جنگ را شروع کرد. همچنانکه ایران از عراق طلب کرد تا خسارت پرداخت کند چون جنگ را آغاز کرده بود. اگر ایران به دولت روس اولتیماتوم نمیداد و روحانیون دولت را تحریک نمیکردند که به دلیل این امر که روسها در مناطق تحت امر خود مسلمانان را اذیت میکنند وباید به یاری آنها شتافت، قطعا دور دوم جنگ ایران و روس شروع نمیشد. متاسفانه در حالیکه هر ناظری که وضعیت دو سوی میدان را میشناخت در مییافت که برنده هر نبرد احتمالی روسیه است، تعدادی از مردم هیجانزده وبرخی از روحانیونی که شناختی از قدرت روسیه نداشتند بر طبل جنگ نواختند وشاه ودربار را مجبور به پیروی کردند. بعضی از تلاش دارند علت شکست ایران در دور دوم نبرد ایران ورسیه را به گردن کمکاری دربار قاجار بیاندازند، اما به نظر من حتی اگر این فرض را بپذیریم و در صورت بسیج تمام قوا نیز در نتیجه جنگ تغییری حاصل نمیشد. بحث در اصل این نبرد است و نشناختن دنیای آن روز توسط حامیان آن روز نبرد دوم ایران و روسیه.
مصاحبه کننده: پس گر شما هم جای فتحعلیشاه بودید همین کار را میکردید ؟
قطعا راهکار دیگری نبود. اگر فتحعلیشاه یا هر کس دیگری به این شرایط تن نمیداد دیگر چیزی از ایران باقی نمیماند و این سرزمین توسط ارتش تزار بلعیده شدهبود.
مصاحبه کننده: پس شما این نوع عقب نشینی را خیانت نمیدانید؟ چون در تاریخ ما عقب نشینیها خیانت و هرگونه شعارهای تند وضد استعماری به عنوان خدمت معرفی میشود.
اصلا و ابدا. من بر این باورم عباس میزرا و فتحعلیشاه کاملا عقلایی رفتار کردند اگر شعارهای تند داده بودند که دیگر شهری از ایران باقی نمانده بود و همه شهرها به تصرف روسها در میآمد وامروز ما احتمالا به دلایل از بین رفتن کلیتی به نام ایران سخن میگفتیم.در پایان باید این نکته را تاکید کنم که در دیپلماسی بسیاری از عقبنشینیهای خردمندانه برای کشور بسیار بیش از سیاستهای تهاجمی ومتهورانه بیپشتوانه سود به همراه داشتهاست.
منبع: ماهنامه نسیم بیداری/ شماره ۳۸ و ۳۹