اصلاح طلبان و آذربایجان
حامد یگانه پور
اصلاح واژه ملموس و پسندیده ای که در تمام دنیا مقبول میباشد. در تمام مراحل زندگی ،انسان با مشکلات و مسائلی برخورد مینماید که برای حل آنها نیازمند اصلاح برخی موارد میباشد. اصلاح به معنی گام نهادن به جلو و رفع خطاهاست، خطاهایی که خواسته و ناخواسته انسانها دچار آن میگردند. کسی را که در راستای اصلاح موارد و رفع خطاها گام می نهد را اصلاح طلب یا اصلاح گر می نامند. اصلاح طلب یعنی کسی که نسبت به خطاها و موارد و مشکلات مطرح در جامعه خویش بی تفاوت نبوده و در جهت اصلاح آنها به امید پیشرفت روز افزون جامعه خویش می کوشد و مجموع کوششها در اصلاح امور یک جامعه در حوزه های مختلف را اصلاحات گویند.
اولین گام در جهت اصلاح یک موضوع کنکاش در علل مشکل موجود و در نتیجه نقد و آنالیز آن میباشد که در اصطلاح رایج به آن انتقاد گویند.
اصولا انسانهایی که متعلق به یک مجموعه چون یک کشور بوده و مسائل مربوط به آن مجموعه برایشان مهم بوده و نمی توانند نسبت بدان بی تفاوت باشند اقدام به انتقاد جهت اصلاح امور می نمایند، البته انتقاد سازنده در راستای اصلاح امور.
در کشور ما نیز واژه اصلاح و اصلاح طلبی به همراه دولت آقای محمد خاتمی وارد ادبیات سیاسی کشور گردید و بهتر است بگوییم از آن پس در جامعه ایران بیشتر نمایان گردید. اصطلاحی که در برابر برخی کجروی ها و سیاستهای اشتباه و مشکلات موجود در فرا روی مردم ایران مطرح گردید. این واژه در حقیقت نوید دهنده رفع مشکلات با اراده آحاد مردم ایران و گام نهادن در آینده ای روشن برای تمامی ایرانیان با تمام سلایق و اندیشه ها بود.
قصد بنده در این مجال تحلیل دولت موسوم به اصلاحات نیست فقط در صدد بررسی کوتاه و گذرای رابطه واژه مرسوم اصلاحات و آذربایجان می باشم.
اینجانب که در آن سالها در آستانه جوانی بوده و شور و شوق انتخاباتی آن سالها مرا نیز کم و بیش به تکاپوی انتخاباتی متوجه نموده بود،آنچه که بیش از همه جلب توجه مینمود سخنان یکی از کاندیداها بنام آقای محمد خاتمی بود زیرا نامبرده صحبتهای متفاوت و شعارهای جدیدی را وارد ادبیات سیاسی کشور نموده بود و پس از جنگ تحمیلی و فشارهای مختلف تحمیلی پس از انقلاب توسط برخی کشور ها ،ایران نیازمند فضایی آرام و در عین حال باز جهت بر طرف نمودن مشکلات مردم و کشور بود و در این میان سخنان محمد خاتمی مبنی بر فضای باز سیاسی و ایجاد اصلاحات در کشور بیش از همه جلب توجه مینمود و شعار ایران برای همه ایرانیان، شاه بیت شعارها و سخنان ایشان بود. به هر حال مردم که تشنه نو گرایی و زندگانی بهتر در تمام زمینه ها اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی بودند با اعتماد به سخنان خاتمی در حماسه ای عظیم رای به اصلاحات و ایران برای تمام ایرانیان دادند. در نتیجه محمد خاتمی با اکثریت آراء بر مسند ریاست دولت اصلاحات نشست. اما در این میان مردم آذربایجان که همیشه ایام در طول تاریخ در سرنوشت این کشور تاثیر گذار بوده و طبیعتا بخاطر پشت سر گذاشتن جنبشها و انقلابهای مختلف در ایران که به جرعت میتوان گفت سر آغاز آن از آذربایجان بوده است، دارای شعور سیاسی متفاوت از دیگر جاهای ایران بوده و میباشد و تبعیضات اقتصادی و فرهنگی و تحقیرها و توهینهای قومی در حمایت از شعارهای دمکراسی خواهانه و ایران برای تمام ایرانیان و در نهایت رای در انتخاب به دولت اصلاحات نقش بسزایی را داشت.
اما هرچه زمان می گذشت برخی به اصطلاح اصلاح طلبان دایره را برای این تفکر تنگتر نمودنده و اصلاح طلبی را از دیدگاه و تفکر ناقص خویش تعریف مینمودند. اصلاح طلبانی که در گذشته خویش، عامل سرکوب و ایجاد فضای بسته در جامعه بودند حال علم دمکراسی خواهی و اصلاح طلبی را بر افراشته و با تند روی در این راستا، در نقش دایه مهربان تر از مادر در آمده بودند. کسانی از دمکراسی سخن میگفتند که اصلاحات را در حیطه منافع شخصی خویش تعریف نموده و اینبار آنان منتقدان و مخالفان خویش را به انواع تهمتها و برچسبها می آراستند. در طول تاریخ همیشه ایران از همین افراطها و تفریطها ضرر دیده و اصل عامل عدم توسعه کشورمان همین تند رویها و گاها سکوت و بی توجهی به مسائل جامعه بوده است.
اصلاح طلبانی که با شعار ایران برای همه ایرانیان به قدرت رسیده بودند حال بدون توجه به خواستگاه مردم آذربایجان، منافع ایران را از روی اندیشه های ناقص و محدود خویش ، تعریف می نمودند.
اصلاح طلبانی که ادعای دمکراسی خواهی داشتند حال الفبای دمکراسی یعنی پلورالیسم را قبول نداشته و به سرکوب نظرات مخالف اقدام می ورزیدند. در چنین فضایی بود که صاحبان تفکر لاییک و شئونیستی در صدد مطرح نمودن تفکرات پان آریاییسم بر آمدند و سرکوب هویت خواهان آذربایجان محصول پیوند نا میمون به اصطلاح روشنفکران و پان آریاییستها بود.
در فضایی که فضای نقد و انتقاد انواع تفکرات مهیا بود و این نقدها که گاها با اهانت به مقدسات نیز همراه می گردید و در صورت انتقاد طیف و تفکر مخالف اصلاح طلبان داد و فریاد دمکراسی خواهان گوش عالمیان را کر می نمود، صحبت از حقوق اقوام و اجرای اصول معلق ۱۹ و ۲۵ و ۲۷ و ۴۸ قانون اساسی گویی گناهی نابخشوده بود که از طرف هر دو طیف مردود بوده و مطرح کننده گان آن به انواع برچسبها و خیانتها متهم می گردیدند ! . جالب اینجاست که تبعیض به نفع قوم حاکم و تبعیض علیه دیگر اقوام همیشه در دوران اصلاحات بیشتر مورد حمایت قرار گرفته است و همیشه ایام سخن گفتن از حقوق ملت آذربایجان به بهانه مغایرت با منافع ملی ! با بی مهری و گاها سرکوب مواجه گردیده است. دولتی که انتقاد را سر آغاز اصلاح می دانست حال در برابر انتقاد از عملکرد دو گانه و تبعیض آمیز در برابر ملت آذربایجان تاب تحمل حقیقت را نداشته و شروع به انگ زنی و حذف هویت طلبان آذربایجان از دایره مختص به خویش یعنی دایره اصلاح طلبان اقدام نمود و جالب است با زبان بی زبانی شعار معروف یا با ما با علیه ما را سر می دادند. عملکرد اصلاح طلبان با گذر زمان امیدهای مردم آذربایجان و دیگر اقوام ایران را با نا امیدی مواجه ساخت و دمکراسی مورد تاکید مدعیان ابزاری جهت تامین منافع حذبی و جناحی بیش نبود و بقول یکی از دوستان دمکراسی آنان بیشتر شبیه دم قارپیزی بود. دولت اصلاحات این موضوع را هرچه بیشتر عیان نمود که نهال دمکراسی کاشته شده در دوران مشروطه در ایران که بیشتر با خون مردم آذربایجان آبیاری گردیده است بعلت آفتهایی چون افراط و تفریط ،عدم اعتقاد به پلورالیسم ،سیستم شئونیزمی قوم گرای آریاییسم ، ارجحیت منافع اقلیت بر منافع اکثریت، عدم تحمل فضای نقد و انتقاد و شنیدن صدای مخالف و عدم اعتقاد به قدرت توده مردم ، به رشد کافی و مورد انتظار نرسیده و بهترین گام در این مورد اصلاح از درون می باشد. تا زمانیکه مدعیان اصلاحات اصلاح را از درون خویش آغاز ننموده و به پالایش درونی خویش اقدام ننموده اند هیچگاه نخواهند توانست در مسیر اصلاح جامعه موفق باشند و مصداق بارز این سخن ،رطب خورده کی کند منع رطب می باشد. تا زمانیکه گوشها به شنیدن صدای مخالف عادت نکند،تا وقتکه زبانها به نقد منصفانه و بدون توهین و تخریب عادت ننمایند، تا هنگامیکه چشمانمان خوبیها و نقاط مثبت را برجسته تر از بدیها نبینند و چشمان بینا نقاط منفی را صرفا جهت اصلاح ، نه حاشیه سازی و جنجال آفرینی ببینند و تا آن زمانکه دستانمان را بجای مشت کردن علیه یکدیگر برای یاری همدیگر جهت ساختن کشوری آباد و آزاد دراز ننماییم و تا زمانیکه فارغ از تبعیضات قومی و به نفع قوم حاکم، ایران برای همه ایرانیان نبوده و ثروت کشور فارغ از مسائل قومی و تبعیض بصورت برابرتقسیم نگردد و توسعه پایدار و برابر برای تمام نقاط کشور در نظر گرفته نشده و در صدد رفع محرومیت استانهای مرزی و غیر فارس نشین بر نیاییم ، هیچگاه اصلاحات و اصلاح طلبی در ایران به فرجام نخواهد رسید.