آزربایجان دیگر چه صیغهاى است؟
این روزها کلمه جدیدی به دائره لغات فارسی افزوده شده است: “آزربایجان”. منابع فارس، نام آزربایجان را به شکل “آذربایجان” و بسیاری از منابع ترک این نام را در زبان فارسی به شکل “آزربایجان” و به زبان ترکی مطابق با الفبای فونتیک ترکی-عربی به شکل “آزهربایجان” مینویسند. گروه نخست معتقد به ایرانیک-پارسی بودن ریشه این نام و شماری از منسوبین گروه دوم معتقد به ترکی بودن آنند. علاوه بر نگارش، تلفظ نام آزربایجان به دو زبان ترکی و فارسی نیز متفاوت است. حرف اول این نام به زبان ترکی که در آن صدای “آ” ممدود و یا بلند وجود ندارد، با الف کوتاه، و بر عکس به زبان فارسی که دارای صدای الف کوتاه نیست، با “آ”ی بلند و یا ممدود ادا میشود. در نحوه نگارش نام آزربایجان به انگلیسی هم بین قومیتگرایان فارس و نهادهای دولتی ایران از یک سو و ترکان از طرف دیگر تفاوت وجود دارد. گروه اول نام آزربایجان را، بویژه هنگام اشاره به آزربایجان جنوبی به اشکال گوناگونی مانند Azarbaidjan و Azarbaijan، اما ترکان و آزربایجانیان آن را به شکل استاندارد Azerbaijan بکار میبرند.
عدهای که از دیدن فرم “آزربایجان” شگفتزده و ناخشنوداند، بویژه دو گروه پانایرانیستها و آزربایجانگرایان استالینیست (تیتر این مقاله نیز از نوشته اعتراضی یکی از این افراد به فرم آزربایجان گرفته شده است) اعتراض میکنند که زبان فارسی تنها زبان رسمی کشور در حال حاضر است و در این زبان کلمهای به شکل “آزربایجان” وجود ندارد. بنابر این در هر دو زبان فارسی و ترکی صرفا فرم “آذربایجان” صحیح است و نباید نام این سرزمین را در فارسی “آزربایجان” و در ترکی “آزهربایجان” نگاشت. با اینهمه، کاربرد “آزربایجان” در زبان فارسی و فرم فونتیک “آزهربایجان” در زبان ترکی به طور تصاعدی در حال افزایش است. دلیل این امر چیست؟ این امر در ارتباط با عوامل زیر است:
الف- مدرنیزاسیون، فونتیکسازی و استانداردسازی الفبا و املا ترکی و کوشش برای رهائی آنها از تسلط و حاکمیت املا فارسی
ب-استانداردسازی نگارش نامهای ترکی و ضرورت ثبت صحیح آنها
ج- رشد شعور ملی و روند ملتشوندگی ترکزبانان ساکن در ایران و آزربایجان، تاکید بر هویت ترکی و تعلق به دنیای تورکیک،
د- سمبلیسم سیاسی؛ انعکاس خصوصیات ضد استعماری، علمی و مدرنیست حاکم بر حرکت ملی دمکراتیک ترک.
لازم به یادآوری است از آنجائیکه در جمهوری اسلامی ایران هنوز هیچ زبانی به جز زبان گروه ملی اقلیت فارس زبانی رسمی و دولتی نیست، مساله نگارش و استانداردیزاسیون کلمه آزربایجان و دیگر کلمات و نامهای ترکی، بر عکس روال معمول در جهان متمدن، نه در سطح رسمی و آزادانه و توسط نهادهای آکادمیک و مراکز دولتی مسئول مربوطه مانند فرهنگستان زبان ترکی، بلکه در سطح کاربردها و ترجیحهای فردی روشنفکران و فرهنگیان ترک به پیش رانده میشود.
در گذشته نیز فرم آزربایجان بکار رفته است
نخست باید یادآوری کرد که بر خلاف مشهور، کاربرد فرم آزربایجان بدعتی جدید نبوده و در گذشته نیز در زبانهای فارسی، ترکی و عربی بکار رفته است. هر چند اگر فرم آزربایجان در گذشته بکار نرفته بود، باز در اصل مطلب فرقی نمیکرد و به دلائلی که در ذیل خواهد آمد، امروز حفظ هویت مستقل زبان ترکی و منافع ملی خلق ترک، عدم کاربرد فرم آذربایجان و در عوض استفاده از فرم آزربایجان در زبان فارسی را ضروری میسازد. چند نمونه از کاربرد فرم آزربایجان در گذشته که در این نوشته هم عرضه شدهاند عبارتند از:
الف- در گذشته فرم “آزربیجان”، هرچند به تواتر کمتر از “آذربیجان”، در زبان عربی بکار رفته و امروز نیز – حتی در محیط مجازی- بکار میرود.
ب-مواردی از کاربرد فرم “آزربایجان” در کتب و نقشههای قدیمی ترک و عثمانی موجود است (مانند نقشه کاتب چلبی به سال ١٧٣٢ میلادی، متن کتاب لغات تاریخیه و جغرافیه به ترکی عثمانی ١٨٨١ میلادی، نقشه لوایات المملکه العثمانیه ١٨٩٣ میلادی به زبان عربی، …)
ج-در نوشتههای فارسی از جمله در مکتوبات رسمی و دولتی نادرشاه افشار به سلطان عثمانی نیز فرم آزربایجان بکار رفته است.
د-در دوره جمهوری خلق آزربایجان (مساوات) و در اوائل دوره کمونیستی (جمهوری سوسیالیستی آزربایجان)، فرم آزربایجان در اسناد به زبان ترکی، از جمله در تمبرها و خریطهها استعمال شده است.
[pullquote]بر خلاف مشهور، کاربرد فرم آزربایجان بدعتی جدید نبوده و در گذشته نیز در زبانهای فارسی، ترکی و عربی بکار رفته است. [/pullquote]
با توجه به این که از یک طرف فرم آزربایجان توسط ترکها (چه از ایران مانند نادرشاه، چه از عثمانی و چه از جمهوری آزربایجان مانند دوره مساوات) بکار رفته و از سوی دیگر، فارسها صرفا فرم آذربایجان را بکار برده و میبرند، میتوان گفت که فرم آزربایجان منسوبیت و خصلتی ترکی و فرم آذربایجان منسوبیت و خصلتی فارسی دارد.
کاربرد فرم “آزربایجان” در متون فارسی
١-حرف “ذ” که در گذشته در زبان تاجیکی-دری-فارسی وجود داشت و در بعضی کلمههای تاجیکی-دری- فارسی به کار میرفت، ذال معجمه نامیده میشد. ذال معجمه در آغاز– اگرچه نه عینا- اما شبیه به حرف “ذ” عربی تلفظ میگردید و صرفا پس از حروف صدادار بکار میرفت. اما در فارسی معاصر تلفظ “ذ” و “ز” یکی است و صدای خاص ” ذ” دیگر وجود ندارد. به موازات این تطور آوائی، کاربرد حرف “ذ” و یا ذال معجمه در نگارش کلمات فارسی نیز متروک شده است. اینکه چند کلمه در زبان فارسی هنوز با “ذ” نوشته میشوند اغلب به منظور جلوگیری از اشتباه و یکی شمردن بعضی کلمات شبیه به هم، اما دارای معنای متفاوت است. مانند دو کلمه “گذار” و “گزار. در یکی دو کلمه نیز استعمال ذال معجمه معلول سنتگرائی (کاغذ) و یا تاکید بر ریشه ایرانیک کلمه (آذربایجان) است. کلمه “آزربایجان” مشابه و معنی اشتباه برانگیزی در زبان فارسی (و ترکی) ندارد و بدین سبب نه تنها ضرورتی برای حفظ “ذ” در آن موجود نیست، بلکه حذف “ذ” در نام آزربایجان در راستای تطور تاریخی و طبیعی زبان و املا فارسی است.
٢-در املا فارسی معاصر علی القاعده حروف صامت مختص کلمات عربی (ث، ح، ذ، ص، ض، ط، ظ، ع) در کلماتی که ریشه غیرعربی (فارسی، ترکی، اروپائی و …) دارند به کار برده نمیشوند و اگر در گذشته مرسوم بودهاند نیز، متروک میگردند. این روند همزمان با جنبش مشروطه که تغییراتی ریشهای در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آورد شتاب گرفت و پس از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تاکید آن بر استقلال املا فارسی از زبانهای عربی و ترکی، کاملا تثبیت و همگانی شد. در نتیجه امروزه فرمهائی مانند طهران، طالش، طپش، اطاق، اطریش … در املا فارسی منسوخ شدهاند و به جای آنها تهران، تالش، تپش، اتاق، اتریش … رواج یافته است (اما کلمات عربی طریق، جاذبه، صمد، حوری، مضر، ظاهر، معلول، اثر، … حفظ شدهاند). موارد نادر استفاده از این حروف خاص عربی برای جلوگیری از اشتباه نمودن کلمات همآوا مانند صد فارسی و سد عربی است. از آنجائیکه نام آزربایجان ریشه عربی ندارد، بنا به قاعده فوق در زبان فارسی املای” آزربایجان” صحیح و املای آذربایجان نادرست است. به عبارت دیگر نوشتن “آزربایجان” به جای “آذربایجان” در زبان فارسی، حتی اگر این نام ریشه ترکی داشته باشد، به همان دلیل درست و با همان منطق ضروری است که نوشتن “تهران” به جای “طهران” و “اتاق” به جای “اطاق”. لزومی به قائل شدن استثنا در این مورد و رفتار دوگانه در مورد “آزربایجان” نیست.
٣- کاربرد ذال معجمه در نوشتن “آذربایجان” از طرف برخی از اشخاص و مراکز و از جمله نهادهای رسمی دولتین پهلوی و جمهوری اسلامی، به منظور تاکید بر پارسی- ایرانیک بودن ریشه این نام و نفی هویت ترکی آن است. چنانچه گفته شد در برخی از زبانهای ایرانیک باستانی و معاصر حرف “ذ” وجود داشت و در شماری از کلمات بکار میرفت، از جمله در کلمه “آذر” که در ریشهشناسی ایرانیک نام آزربایجان نیز مطرح شده و به معنای “آتش” در پارسی باستان است. بر این اساس، اشخاص و مراکز مذکور با اصرار بر بکار بردن فرم آذربایجان، به واقع بر ریشه و هویت ایرانیک این نام تاکید میکنند و همزمان به طور ضمنی ریشه و هویت ترکی آنرا نفی مینمایند. هر چند همه کسانی که فرم آزربایجان را بکار میبرند، این نام را دارای ریشه ترکی نمیدانند، اما ترکیانگاران نام آزربایجان آنرا دارای منشاء ترکی، از جمله برگرفته از نام برخی از اقوام تورکیک باستان مانند آز-آس و یا آزر، قاسر، یازر، خزر، …. میدانند. قابل ذکر است که از قدما نیز عدهای مانند مولف برهان قاطع، با یک ریشهشناسی کاملا متفاوت آزربایجان را کلمهای با منشا ترکی دانستهاند (برای خواندن مقالهای مفصل در باره تئوریها و ادعاهای ترکی منشا بودن نام آزربایجان، به مقاله “آذربایجان پارسی و آزربایجان تورکی”- حمید دباغی مراجعه کنید).
[pullquote]اشخاص و مراکز مذکور با اصرار بر بکار بردن فرم آذربایجان، به واقع بر ریشه و هویت ایرانیک این نام تاکید میکنند و همزمان به طور ضمنی ریشه و هویت ترکی آنرا نفی مینمایند. [/pullquote]
همانگونه که کاربرد فرم “آذربایجان” از سوی عدهای تاکید بر ریشه ایرانیک و پارسی این نام است، کاربرد فرم آزربایجان از سوی ترکیانگاران این نام نیز (و نه همه کسانی که فرم آزربایجان را بکار میبرند)، تاکید بر ریشه غیر ایرانیک و غیر پارسی این نام است. دسته دوم با اجتناب از نگارش این نام به فرم رایج آذربایجان در زبان فارسی و با عدم کاربرد ذال معجمه خاص فارسی، هویت پارسی و ایرانیک مورد ادعائی آزربایجان و دیدگاه دولتی رسمی در باره آن را نفی میکنند (با این وصف، استفاده از فرم آذربایجان در متنهای فارسی توسط ترکیانگارانی که این نام را منسوب به اقوام تورکیک باستان میدانند، اما بر کاربرد ذال عجمی و یا فارسی در نام وطن خود اصرار میکنند غیرقابل توضیح است. شایسته میبود که اینان اقلا در زبان فارسی به جای “آذربایجان” فرم “آزربایجان” را بکار برند).
۴-ثبت و نگارش صحیح و فونتیک نامهای خاص، اماکن جغرافیائی، شخصیتهای تاریخی و اقوام و دول و ایلات و … و بویژه آنهائی که ریشه ترکی داشته و یا به نحوی با ملت ترک و سرزمین آزربایجان در ارتباطند، برای استانداردسازی نگارش آنها و نیز جلوگیری از ریشهشناسیها و هویتتراشیهای نادرست ضروری است. چطور که در قدیم به عنوان مثال فرمهای توغرول و منگیبردی بکار نرفته و همیشه فرمهای طغرل و منکبرنی استفاده میشد، اما امروز بر اساس خط-الفبا-املا مدرن و با ریشهشناسیهای صحیح فرمهای توغرول و منگیبردی درست شمرده میشود.
دو روند درهم تنیده مدرنتیه و ملتشوندگی
١- تغییر در املا کلمات فارسی در دوره مشروطه و بعد از آن، روندی موازی و همسو با روند مدرنیته و ملتشوندگی فارسزبانان ساکن در ایران بود. روند مدرنتیه از بسیاری از جهات با زبان در ارتباط است. منظور از مدرنتیه در زبان، نوعی آگاهی و شعور و بازنگری زبان در عصر کاپیتالیسم و همگام با ملتشوندگی متکلمین آن زبان است که از جمله منجر به ایجاد ترمینولوژی و ابزارهای مدرن و از جمله الفبای ملی (نه لزوما تغییر الفبا)، اورتوقرافی ملی، دستور زبان و دائره لغات فراگیر ملی، ادبیات مدرن و ملی جامع و شامل … شود. با ورود ترکان ساکن در ایران و آزربایجان به عصر مدرنیته خود و به موازات روند شتابان ملتشوندگیشان و با همت جوانان و نخبگان و فرهنگیان ترکینویس و ترکیاندیش؛ خط، الفبا، املا، گرامر، دائره لغات و ادبیات فراگیر ملی و مدرن ترکی نیز در حال قوام و تثبیت شدن است.
٢-تکامل الفبای فونتیک (با حفظ خط عربی-ترکی) همزمان با گسترش الفبای لاتین-ترکی؛ حرکت به سوی املا فونتیک -اورتوقرافی منطقی و بدون تناقض و صرفا بر اساس قوانین داخلی زبان ترکی (با خط عربی-ترکی)؛ ثبت یکسان اسامی شخصی و جغرافیائی معاصر و تاریخی در زبان ترکی در فارسی بر اساس الفبا و املای فونتیک و منحصرا با کاربرد حروفی که در الفبای عربی-ترکی موجودند (“ذ” در میان آنها نیست)، از مصادیق عمده روند ملتشوندگی در جامعه ترکزبان ساکن در ایران و نتیجه طبیعی ورود این گروه به ذهنیت و عصر مدرنتیه است. به عبارت دیگر و در رابطه با بحث حاضر، “آزربایجان” در فارسی همسو با روند مدرنیته و ملتشوندگی ترکزبانان ساکن در ایران و نتیجتا فرم صحیح ثبت این نام است.
[pullquote]کسانی که با نگارش “آزربایجان” به جای “آذربایجان” در زبان فارسی مخالفاند میبایست به این سوال ساده پاسخ دهند: دلیل آنکه ایشان فارسیزه کردن کلمات عربی و ترکی در زبان فارسی مانند طهران به تهران را موجه، معقول، طبیعی و حتی بهتر میشمارند اما با ترکیزه کردن کلمات حتی کلمات ترکی و در زبان ترکی مخالفت میکنند چیست؟[/pullquote]
٣-کاربرد فرم “آزربایجان” در زبان فارسی در راستای رهائی خلق ترک از وابستگی به رسم الخط فارسی که مانند تحمیل خود زبان فارسی، نقشی اساسی در تسریع آسیمیلاسیون ملی و متوقف کردن روند ملتشوندگی وی دارد است (به همین دلیل است که دولت ایران به کتبی که کلمات را با املای فونتیک ترکی بکار میبرند، مجوز چاپ و انتشار نمیدهد و صدور اجازه و انتشار این کتب را به تغییر املای کلمات طبق رسم الخط فارسی مشروط میسازد). با این وصف کاربرد فرم آزربایجان به فارسی و آزهربایجان به ترکی به تبارز هویت ملی-اتنیکی خلق ترک از خلق فارس یاری میرساند.
۴- نگارش نام آزربایجان از طرف ترکها با رسم الخط زبان فارسی میتواند به شکل بیاعتنائی به فونتیک زبان ترکی، بیهویتی، ناخودآگاهی ملی و بیاحترامی به خود و حتی میل به تشابه با فارسها و فارسزدگی تعبیر و تفسیر شود. از سوی دیگر کاربرد فرمهای آزربایجان در فارسی و آزهربایجان در ترکی از طرف ترکها، باعث ایجاد نوعی همبستگی داخلی و خودآگاهی ملی در میان ترکان ساکن در آزربایجان و دیگر نقاط ایران میگردد.
۵-کسانی که با نگارش “آزربایجان” به جای “آذربایجان” در زبان فارسی مخالفاند میبایست به این سوال ساده پاسخ دهند: دلیل آنکه ایشان فارسیزه کردن کلمات عربی و ترکی در زبان فارسی مانند طهران به تهران را موجه، معقول، طبیعی و حتی بهتر میشمارند اما با ترکیزه کردن کلمات حتی کلمات ترکی و در زبان ترکی مخالفت میکنند چیست؟ آیا این استاندارد دوگانه میتواند مربوط به مرکز و محور قرار دادن زبان فارسی و یا نوعی فارسیزدگی، ترکستیزی و عربستیزی پنهان موروثی در میان روشنفکران فارس و ترکان فارسگرا و نیز مخالفت با روند مدرنتیه در زبان و املا ترکی و روند ملتشوندگی ترکان ساکن در ایران و آزربایجان باشد؟
محافظهکاری بازدارنده و سنتگرائی نامعقول
١-بعضی از افراد استدلال میکنند که فرم “آزربایجان” در آثار ترکی و یا فارسی نظامی و دیگر قدما بکار نرفته و از این رو غلط است. در پاسخ باید گفت اولا همانگونه که نشان داده شد، فرم آزربایجان در گذشته نیز در هر سه زبان عربی، ترکی و فارسی بکار رفته است. عدم کاربرد فرم آزربایجان در آثار نظامی و غیره را نمیتوان و نباید به همه آثار قدما تعمیم داد. دوما بحث در اینجا بر سر اورتوقرافی مدرن و معاصر زبانهای ترکی و فارسی است و نه املا سنتی دری-تاجیکی در یک هزار سال پیش که آن بزرگان بدان نوشتهاند. زمانی بود که حروف پ و ژ و چ و گ …. نیز در متون فارسی و ترکی بکار نمیرفت و به جای آنها از حروف ب و ز و ج و ک و … استفاده میشد. اما به مرور زمان الفبا و خط متکاملتر گردید و در نگارش کلمات نیز بازنگری شد. سوما خط و املا و … اموری قراردادی و درستی و نادرستی در این زمینهها مفاهیمی نسبیاند. فرمی که در گذشته صحیح شمرده میشد میتواند امروز نادرست، و فرمی که در گذشته نادرست شمرده میشد میتواند امروز صحیح شمرده شود. چهارما مساله تطور املا و طرد حروف خاص عربی از املاهای زبانهای فارسی و ترکی امری زائیده مدرنتیه ترکی و آزربایجانی و ملتشوندگی ترکزبانان ساکن در ایران و آزربایجان است. در زمان نظامی نه از مدرنیته، نه از روند ملتشوندگی و طبیعتا نه از املا و زبان ملی ترکی خبری نبود. سخت است که بتوان مدرنیته ترکی را با سیر و سیاحت در کتب قدیمی فارسی- دری- تاجیکی پیدا نمود.
٢-عدهای میگویند که فرم آزربایجان در انطباق با اورتوقرافی ملی زبان ترکی در ایران قرن بیستم نیست. در پاسخ باید گفت مدرنیته، ملتشوندگی، تشکل و تطور و تکامل زبان و الفبا و اورتوقرافی ملی و … همه ماهیت دینامیک-متغیر، حرکتی و روندی دارند. اینها اموری خلق الساعه و دفعتا نیستند، بلکه مرحله به مرحله و در طول زمان به آرامی شکل گرفته پختهتر و کاملتر میشوند. حرکت به سوی اورتوقرافی ملی و فونتیک زبان ترکی با خط عرب-ترکی هم در دهه اخیر شتاب گرفته و منجر به دو سمینار و مصوبات اورتوقرافی در تهران و پس از آن فرم کاملتر و فونتیکتر “سؤزوموز یازیمی” شده است. اما در مورد دوره پیش از این سه دستآورد، صحبت از اورتوقرافی (و فونتیک) “ملی” زبان ترکی در ایران چندان بجا نیست. پرونده تصحیح و تثبیت الفبا و اورتوقرافی ترکی در ایران پروندهای تازه گشوده شده است و هنوز زمان بستن آن نرسیده است.
٣-نمونههایی مانند “معاصیر ادبی آذری دیلی” (زهتابی) و “لغتنامه آذربایجانی-فارسی” (پیفون) هم، که در آنها حرف “ذ” و یا ذال معجمه بکار رفته در همین رابطه قابل توضیحاند. کاربرد آذری و آذربایجانی در نامیدن زبان ترکی و خلق ترک (به جای ترک و ترکی) در نام دو کتاب مذکور، نشان میدهد که آنها متاثر از ذهنیت استعماری دولتین پهلوی و شوروی بودهاند. البته کاربرد این ترمینولوژی نادرست به هیچ وجه به معنای آن نیست که نویسندگان آن کتب و بکار برندگان اورتوقرافی و ترمینولوژی فارسی و عربی و فرم آذربایجان در گذشته لزوما خطاکار بودند. بر عکس، آنها نماینده و آینه مرحلهای از روند ملتشوندگی خلق ترکاند و تجارب آنها در ترکینویسی، نقشی تاریخی در تشکل و اصلاح و تکامل الفبا-املا فونتیک امروزی و گرامر ملی و مدرن زبان ترکی و رسیدن ما به فرم “آزربایجان” در زبان فارسی داشته است. نیز تاثیر استفاده از ترمینولوژیهای گوناگون استعماری برای نامیدن زبان و خلق ما در گذشته، در ایجاد آگاهی خلق ترک بر ماهیت ضدترکی اینگونه نامگذاریها و تاکید بر نام و هویت ملیمان “ترک” تعیین کننده بوده است.
کارکردهای سمبولیک املا “آزربایجان” در زبان فارسی
اصرار ترکها بر کاربرد فرم آزربایجان در زبان فارسی، حاوی پیامهای متعدد و دارای کارکردهای سمبولیک مهمی است. ترکها با این کاربرد، به زبان بیزبانی به دولت و همکشوریهای فارس میگویند: “در همه چیزمان دخالت میکنید، اختیارمان را از ما سلب کردهاید، تاریخمان را تحریف میکنید، اسامی ترکی را تغییر میدهید، همه چیز را فارسی میخواهید. لااقل اجازه دهید اسم سرزمین محبوبمان را به خط و زبان خودمان بنویسیم”:
١- فرم آزربایجان اعتراض به تحریف تاریخ، زبان و فرهنگ ترکی و هویتتراشیهای استعماری و عکس العملی در مقابل دیدگاههای پانایرانیستها، آریائیستها و آنهائی که با فرهنگ آزربایجان و هویت ملی ترکها خصومت دارند است. ترکها آزربایجان را به عنوان ابزار و سمبولی برای مقاومت منفی و مبارزه مدنی بر علیه ترکستیزی رسمی و دولتی و سیاست راهبردی حذف و انکار زبان و فرهنگ و هویت ترکی در ایران بکار میبرند.
٢-ترکها با نگارش “آزربایجان” در فارسی دولت ایران و ملت همسایه فارس را مجبور به خو گرفتن به و شناختن زبان، الفبا و رسم الخط، املا و هویت مستقل و متشخص ترکی خود میکنند، یعنی چیزهائی که ایشان تاکنون از قبول وجود آنها مصرانه سرباز زدهاند.
٣-ترجیح و کاربرد شکل “آزربایجان” در زبان فارسی همچنین به منظور تاکید بر تعلق ملت ترک ساکن در ایران به خانواده ملل و دنیای تورکیک و نفی تعلق آن به ملل و دنیای ایرانیک (فارسها، کردها، بلوچها، پشتونها، تاجیکها و …)، از طریق اجتناب از کاربرد ذال معجمه و نگارش این نام به فرم رایج “آذربایجان” در زبان فارسی است. به عبارت دیگر دو فرم آذربایجان و آزربایجان، حکایت از دو هویت کاملا متفاوت ایرانیک و تورکیک دارند.
۴- ترکان و آزربایجانیان با سنتشکنی و تصمیم گرفتن مستقل از املا و جامعه فارسی و به رسمیت نشناختن مشروعیت و اتوریته نهادهای دولتی و فارسی در باره نحوه نگارش نام سرزمین خود آزربایجان، از جمله فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عملا و به طور سمبلیک در جهت استفاده از حق تعیین سرنوشت خود گام بر میدارند. اِعمال اختیار در نگارش نام آزربایجان از سوی ترکان، بویژه در زمانی که تغییر اسامی جغرافیائی و تاریخی ترکی و تحمیل نامهای فارسی و املا آنها به یکی از سیاستهای راهبردی دولتی تبدیل شده، بسیار معنیدار است.
۵-کاربرد فرم آزربایجان از سوی ترکها و مخالفت آزربایجانگرایان سنتی (پان ایرانیست و استالینیست) با آن به افشای این دسته دوم یاری میرساند. سردادن شعارهای ماکزیمالیستی چون حق تعیین سرنوشت از سوی آزربایجانگرایانی که از درک اهمیت سمبلیزم فرم آزربایجان ناتوان و از رفتار مستقل از فارسها حتی به هنگام نگارش نام آزربایجان میترسند، تا چه حد میتواند قانع کننده باشد؟
با توجه به آنچه گفته شد، در مقطع زمانی حاضر و شرایط تاریخی کنونی، من کاربرد فرم “آذربایجان” را در هر دو زبان ترکی و فارسی نادرست، و استفاده آگاهانه و ناآگاهانه از فرم آذربایجان را، در خدمت فارسسازی خلق ترک ساکن در ایران میدانم و معتقدم در زبان فارسی و با الفبای فارسی-عربی میباید از کاربرد “ذ” و یا ذال معجمه به هنگام نوشتن نام آزربایجان خودداری کرد. هر چند این امر به هیچ وجه فرعی و کم اهمیت نیست، با اینهمه به نظر کسانی که هنوز فرم فارسی آذربایجان را بکار میبرند احترام میگذارم. امیدوارم که این دسته نیز در آیندهای نزدیک فرم فارسی آذربایجان را رها کرده و به جمع کاربران فرم مناسب “آزربایجان” در زبان فارسی بپیوندند.
کاربرد فرم “آزهربایجان” در متون ترکی
همه دلائلی که فوقا در ضرورت کاربرد فرم آزربایجان در زبان فارسی بیان شدند، کمابیش در مورد ضرورت کاربرد فرم آزهربایجان در زبان ترکی نیز صدق میکنند. علاوتا:
١-بنا بر اصلی کلی، لغات دخیل و کلمات خارجی از قواعد دستوری و آوائی و صرف و نحو زبان میزبان پیروی میکنند و این متابعت در کتابت نیز خود را نشان میدهد. چنانچه “ط” عربی در نوشتار فارسی به “ت” تبدیل میشود، همزههای آخر کلمات عربی (ء) که در فارسی تلفظ نمیشوند در املا نیز حذف میگردند، ….. پژوهشگران زبان فارسی، لزوم تصرف فارسها در املا زبان عربی و انجام اینگونه تغییرات را تصدیق نموده و آن را نشانه استقلال زبان فارسی از زبان عربی و حفظ هویت زبان فارسی در مقابل عربیگرائی و عربیزدگی دانستهاند. در این رابطه احمد بهمنیار از اعضای گذشته فرهنگستان ایران میگوید “لغات عربی وارده به زبان فارسی از ریشه خود جدا میشوند و خواص عربی خود را از دست میدهند زیرا اصل، استقلال خط و زبان فارسی است. لغات خارجی که وارد زبان فارسی میشوند باید تابع مقررات و قوانین آن باشند”.
٢-در زبان ترکی نیز روندی مشابه آنچه در مورد زبان فارسی ذکر شد در حال تجربه شدن است. کلمات ایرانیک-فارسی و غیرترکی به هنگام ورود به دائره لغات زبان ترکی بومی میشوند و از قواعد دستوری و آوائی و صرف و نحو زبان ترکی پیروی میکنند. این متابعت، در کتابت نیز میباید خود را – با کاربرد حروف موجود در الفبای ترکی به جای حروف و علائم خاص عربی و فارسی (ذ، ظ، ط، ث، ص، ض، تنوین، تشدید، فتحه، ضمه، کسره، همزه، ….) نشان دهد. در غیر این صورت کاربرد کلماتی که تابع مقررات و قوانین زبان ترکی نباشند میتواند حمل بر فارسیگرائی و فارسیزدگی شود. بنا بر این حتی اگر کلمه “آزربایجان” کلمهای دخیل در زبان ترکی و از ریشهای ایرانیک-پارسی بوده باشد، میباید در زبان ترکی طبق قواعد و املای ترکی و نه فارسی نوشته شود. بازنگری به طرز نوشتن کلمه آذربایجان و نگارش آن به شکل آزهربایجان در زبان ترکی محصول این نگرش است.
٣- یکی از لوازم بومی شدن لغات بیگانه در زبان ترکی این است که آن دسته از صائتها و صامتهای کلمات وارده که در زبان ترکی وجود ندارند، به صائتها و صامتهای معادل و متعارف موجود در زبان ترکی تبدیل شوند:
الف- در زبان ترکی معاصر صداهای زیر وجود ندارند و بنابراین حروف نشانگر آنها در کلمات با ریشه ترکی و یا کلمات دخیل که هویت ترکی کسب کردهاند بکار نمیروند: ط، ظ، ض، ص، ذ، ث، ح، ع. حرف “ذ” موجود در کلمات وارداتی عربی و فارسی نیز مشمول این قاعده شده و در راستای بومیسازی در زبان ادبی و معیار ترکی به شکل “ز” تلفظ و نوشته میشوند. ابقای حرف “ذ” در این قبیل کلمات علامت و نشانهی ترکی نبودن، بیگانگی و بومی نشدن آنها است. از سوی دیگر، با فرض ریشهای غیر ترکی، بازنگری به طرز نگارش کلمه آزربایجان و عدم کاربرد حرف “ذ” در نگارش آن به زبان ترکی، نتیجه بومیسازی این کلمه است.
ب-در املا فونتیک ترکی اشارات فتحه، کسره، ضمه، همزه، تنوین، تشدید، … موجود نبوده و بکار نمیروند. زبان ترکی دارای ٩ حرف صدادار است که همه در الفبای فونتیک ترکی-عربی باید نشان داده شوند. در این میان فتحه در الفبای فونتیک و املا ترکی-عربی، همیشه با حرف “ه” نشان داده میشود (استثناها: الف- فتحه آغاز کلمه اگر پیش از یک حرف بیصدا باشد به صورت “ا” نشان داده میشود، مانند ال= دست، اسکی= قدیم. ب- فتحه آغاز کلمه اگر پیش از حروف “ی”، “و” باشد، به صورت “اه” نشان داده میشود. مانند اهیری= کج، اهیلهش= بنشین. ج- فتحه اگر دومین حرف کلمه و پیش از حروف “ی”، “و” باشد، به صورت “ه” نشان داده میشود: دهییشیک = متفاوت، بهیهنمهک= پسندیدن، بهی= آقا، ههوهنگ= هاون … ). با این وصف فتحه موجود در کلمه آزهربایجان نیز به صورت ”ه” نشان داده میشود.
[pullquote]ترکی زبان زنده و مستقلی است و نامهای خاص در آن میبایست بر اساس املا، قواعد و فونتیک زبان ترکی نگاشته و تلفظ شوند. [/pullquote]
۴-از دیدگاه زبانشناسناسانه صرف، حرکت به سوی املا و اورتوقرافی ترکی تماما فونتیک و بدون تناقض داخلی که کاملا از قید و بندهای املا مغلوط و نارسای زبان فارسی و یا املاهای محافظهکارانه التقاطی فارسی-ترکی رها شده باشد، (در این میان نشان دادن فتحه با “ه” در نام آزهربایجان) نیاز و ضرورتی تاریخی برای انکشاف زبان ترکی در ایران و در نتیجه آسان ساختن امر خواندن و نوشتن به زبان ترکی است.
۵-ترکی زبان زنده و مستقلی است و نامهای خاص در آن میبایست بر اساس املا، قواعد و فونتیک زبان ترکی نگاشته و تلفظ شوند. همانگونه که فارسها مجازند نامهای فارسی و خارجی را در زبان خود، طبق قواعد زبان فارسی تلفظ و ثبت کنند، ترکها نیز مجازند که نامهای ترکی و خارجی و در این میان آزربایجان را طبق قواعد زبان ترکی یعنی آزهربایجان تلفظ و ثبت نمایند.
هویت مستقل زبان ترکی و آزهربایجان
١-عدهای مطرح میکنند که عدم کاربرد ذال معجمه برای نگارش نام آزربایجان وحدت املا با زبان فارسی را از بین میبرد. وحدت و یگانگی در شیوه و قواعد نگارش کلمات و نامها مربوط به یک زبان خاص است و نه دو یا چند زبان مختلف. فارسی و ترکی دو زبان متفاوتند و لزومی به متابعت هیچکدام از قواعد نگارش دیگری و یا وحدت املاهایشان نیست. اصرار بر یگانگی و طرد دوگانگی در املای دو زبان متفاوت فارسی و ترکی اشتباه بوده، خواستی معقول و منطقی نیست.
٢- اگر در املا زبان ترکی، به شیوه آوانگاری و املای فارسی کلمات رسمیت داده شود، استقلال زبان ترکی خدشهدار و در عرصه املا روند استحاله زبان ترکی در فارسی باز خواهد شد. به همین دلیل است که کردها برای تضمین استقلال زبان خود از فارسی، الفبائی فونتیک و کاملا متفاوت از آن زبان برای کردی آفریدهاند.
٣-این انتظار که ترکها نام وطن خود را در زبان ترکی، نه طبق قواعد زبان ترکی، بلکه طبق قواعد فارسی بنگارند، یک انتظار غیر منطقی و نامعقول است. هیچ ملتی، نام سرزمین ملی خود را در زبان خویش به زبان ملت دیگری، آنهم زبان ملتی که نخبگان و سیاسیونش یک صد سال تمام قصد محو و نابودی آن را داشتهاند و عینا با املا و تلفظی که آنها برای وصول به این مقصد از آن استفاده میکنند، نمینگارد.
۴- به لحاظ ملاحظات سیاسی و منافع ملی ملت ترک، ایجاد املا و اورتوقرافی تماما فونتیک و رها از قواعد املا زبان فارسی، زبانی که در یک صد و ده سال اخیر با انگیزههای استعماری توسط دولت بر خلق ترک تحمیل میشود، یک نیاز و ضرورت تاریخی است. در عرصه اورتوقرافی، املا تماما فونتیک و رها از یوغ املا فارسی در مقایسه با املاهای محافظهکارانه فارسمحور و املاهای فارسی- ترکی التقاطی؛ معادل اندیشه ترکمحوری و آزربایجانمرکزی در مقایسه با اندیشههای فارسمحوری و فارسستانمرکزی (مدافع و مبلغ مفاهیم نادرستی مانند “هویت قومی”، “ملت ایران”، “زبان ملی و مشترک فارسی”، “هویت ملی ایرانی” ….) در عرصه سیاسی است.
۵-بر خلاف نگرانیهای عدهای، اصلاح و مودیفیکاسیون الفبا و املای ترکی-عربی و متناسب ساختن آن با خصوصیات و نیازهای زبان ترکی، رابطهای با عربستیزی ندارد. همانگونه که الفبا و املا عربی برای زبانهای فارسی، کردی، اردو، اویغوری و … اصلاح شده است، در ایران نیز ترکها به اصلاح این الفبا در تناسب با خصوصیات و احتیاجات زبان خود ترکی اقدام کردهاند. چنانچه اعراب نیز خود گوهر فارسی را به جوهر عربی تبدیل نمودهاند…
گئرچهیه هو
لینک دانلود کتاب لغات تاریخیه و جغرافیه