سارا کرال آواز خوان تبریزی آرزو دارد جسارت پایمال شده کودکان آزربایجان به آنها بازگردد
سارا کُرال در سال ۱۳۷۱ در شهر تبریز، در خانوادهای هنرمند و روشنفکر به دنیا می آید سارا از کودکی به هنر علاقمند است و ورود به دنیای هنر را با رقص شروع می کند. در زمینهی آواز، مادر و پدرش به او کمک می کنند تا استعدادش را در این زمینه پرورش دهد و با فراگرفتن درسهای ویولن و پیانو، نوشتن ترانه و ملودیها و همزمان با آن، سناریونویسی را آغاز می کند. او در مسابقه او سس ترکیه در سال ۲۰۱۵ از آواز خوان هایی است که خوش درخشیده است. او سس ترکیه یک مسابقه آواز خوانی است که در ترکیه برگزار می شود. این مسابقه که در پنج مرحله و با داوری پنج نفر ” ابرو گوندش”، “مراد بوز ” حادیثه” و “هاکان اؤز اوغوز” و “گوگان اؤزغوز” اجرا می شود. .سارابا نمایش گذاردن هنر وقدرت آواز خوانی خود در رقابت ماه اکتبر امسال این مسابقه با اجرای آواز La Vie En Rose توانست نظر داوران این مسابقه را جلب کند و با انتخاب تیم ابرو گوندش به مرحله بعدی قدم نهاده است. بیز فمینیستلر مصاحبه کوتاهی با سارا کرال زن آواز خوان خوش آینده تبریزی ترتیب داده است.
بیر فمینیستلر:کار آواز را از کی رسما شروع کردی؟
سارا: در سال ۲۰۱۰ به آذربایجان شمالی رفتم و در دانشکده موسیقی باکو در رشتهی اپرا مشغول به تحصیل شدم. از اساتید بزرگی از جمله ژاله جعفراوا، شفیقه ممداوا و آیگون صمد زاده درسهای وکال، بازیگری و تئوری را فراگرفتم و در سال ۲۰۱۴ برای ادامهی فعالیتهای هنریام به ترکیه رفتم.
بیر فمینیستلر: با توجه به سن کم موفقیت های خوبی را در عرصه هنر آواز کسب کرده ای با این حال به عنوان یک زنی که وارد عرصه هنر آواز شده استحتما مشکلاتی داشته ای در مورد سختی های راه که با آن پیشرو بوده ای بگو؟
سارا :زمانی که حضور در صحنهی موسیقی برای یک زن به مثابهی جرم وگناه بود، جادههایِ امید بسیار تاریک به نظر می رسید با این حال ایمان دارم که اگر همهی رنگهای دنیا را انکار کنند، اگر صدای زنان را خفه کنند، نفس و آوازشان را در کفنهای سیاه بپیچند، باز نسیمِ هنر از چوبهی دار رها خواهد شد. هیچ ظالمی آنقدر قدرتمند نیست که قادر به کشتن هنر باشد. نه شلاقها و نه تحقیرها این صدای نابِ هستی را خاموش و نارسا نمیکنند. گویی هر چه سکوت میکنی فریادی از سینهات سربرمیافرزاد. از درون خاکستری که سِتموار گلهای امیدت را آتش زدهبود از نو، جوانههایی میروید از جنسِ نوا… بارها دچار حس یاس می شدم وصدای کسانی که تلاش داشتند من را از این راه منصرف کنند در ذهنم طنین میانداخت و ناظره گر جدال بودم که میان نبایدهایی که مرا به توقف وامیداشت و نورامیدی که در سینهام بود.
بیز فمینیستلر:چه کسی یا کسانی سعی داشتند تو را از راهی که می خواستی در ان قدم بگذاری منصرفکنند؟
سارا:بارها با پیامهای ناامید کنندهی هنرمندان روبرو شده بودم که “آواز برای زن هنر مناسبی نیست”. در این زمان از طرف یک گروه سینمایی دعوت به همکاری شدم و درحالی که آن را روزنهای از امید برای خود می دیدم با حقیقتی تلخ روبرو شدم. متوجه شدم اینجا تُرک بودن هم مانعی بر سر راه هنر است. من نباید یک هنرمند ترک، بلکه عروسکی باید باشم که خوب فارسی حرف می زند و در شرایط لازم به ملت و زبان خودش توهین میکند. وقتی تصمیم گرفتم با سرسختی از پس این مشکلات برآیم و راهم را ادامه دهم چهرههایی که در پس نقابها بود، آرمانهایم را بر باد می داد. من در پشتِ لبخندهای دروغین، آخوندهایی مدرن دیدم که بر آن بودند تا گِرِههای کور روحشان، هوسهای سرکوب شدهی وجودشان را با خفه کردن پرندهی کوچکی که سودای پرواز داشت، ارضاء کنند.
بیز فمینیستلر:در برابر فشاری که با آن روبرو بودی چگونه مقاومت کردی؟ سارا:تصمیم گرفتم گروهی از دخترانِ هنرمند را اطراف خود جمع کنم اما به دلیل جاسوسی افرد همین گروه چندین بار دستگیر شدم ولی با وجود تمامی این فشارها و اتهامات، مقاومت کردم و تسلیم نشدم چرا که آرمانی در سر دارم در سال ۲۰۱۰ به آذربایجان شمالی رفتم و در دانشکده موسیقی باکو در رشتهی اپرا مشغول به تحصیل شدم. از اساتید بزرگی از جمله ژاله جعفراوا، شفیقه ممداوا و آیگون صمد زاده درسهای وکال، بازیگری و تئوری را فراگرفتم و در سال ۲۰۱۴ برای ادامهی فعالیتهای هنریام به ترکیه رفتم.
بیز فمینیستلر:در کنار آواز و فعالیت اصلی هنریات کتابی نوشته ای در مورد نوجوانان ایرانی میشه در این مورد کمی توضیح بدهی؟
سارا:در سال ۲۰۰۹ کتابی را که درقالب طنز در مورد جنایتهای رژیم نوشته بودم در سوئد به چاپ رسید. این کتاب تحت عنوان «تصمیم کُبرا» در مورد سنگسار، خشونت و فشارهای اجتماعی علیه زنان است. سعی کردم در کتابم سختیهای زندگی نوجوانان ایرانی، محدودیتها وفشارهای روانی را به تصویر درآورم. همچنین جنگ یکجانبهای که هنرمندان را درگیر خود ساخته. آنها در دوراهیِ جنگ و انزوا محکوم به مرگی تدریجیاند. نظام با اتکا به نگاهی سنتی تلاش دارد رفتار وحشیانهی خود را توجیه کند. کُبری شخصیتی در کتابهای درسیِ قدیم بود و پس از جا گذاشتن کتابهایش زیر باران، تصمیمی قطعی برای آغازی نو میگیرد. اما آنچه کبرای امروز، در این کتاب از دست داده باختی فرهنگیست… باختی به بهای زندگیاش!!!
بیز فمینیستلر: به عنوان سوال پایانی حتما آرزوهای زیادی داری خوشحال می شویم یکی از آرزوهات را برای ما اینجا بگی.
سارا: آرزویم این است که روزنهی امیدی برای جسارتِ پایمال شدهی کودکان آذربایجان باشم. دوست دارم آن دختر کوچک در روستای آذربایجان بداند که میتواند آواز خاموشش را فریاد کند.
برای مشاهده آواز خوانی سارا در مسابقه او سس ترکیه که در اکتبر امسال ۲۰۱۵ برگذار شد اینجا کلیک کنید این مسابقه هنوز ادامه دارد برای سارا آرزوی موفقیت می کنیم.