شلیک ترکیه به سمت زیاده خواهی های روسیه، علائم و اشارت ها
[محمدرضا لوایی]
فصل، فصل روایت های ریزش است.
فرایند مطیع پروری فاشیسم دارد فصل نزول خویش را میسراید. فاشیسم چارهای ندارد جز اینکه از مرحلۀ استحالۀ نرم به سرکوب آشکار بجهد. شکافها اگر پیش از این در سایۀ توجیهات و کوششهای ذوب شدگانِ اندیشۀ مطلق دیده نمیشد اکنون به مدد ذهنهای روشنگر، حجم انبوهی از چاک و شکاف فی مابین فاشیسم و مردم در منظر عموم قرار گرفته است. فاشیسم دارد هم در حوزۀ سیاستهای داخلی و هم در حوزۀ سیاستهای خارجی چهرۀ پنهان خویش را رو میکند. همزمان با این پرده دری نویسندگان حامی فاشیسم نیز با اشکال و معرکه گیریهای رنگارنگ ماسک از نقاب بر میدارند. کم نیستند نویسندگانی که از اقدام پوتین در قبال سوریه و ترکیه به نیکی یاد می کنند. و یا کم نیستند نویسندگانی که در بین حرکت ملی آزربایجان روزگاری هزینه صرف کرده و جا افتادهاند اما اکنون مجبور به اطاعت از شیوۀ سرکوب آشکار فاشیسم شده و خود را لو میدهند. این اجبار اما فقط اجبار فاشیسم نیست بلکه فشار جریان حقیقی هویت طلبی و عدالت خواهی نیز در رونمایی کتاب مانقوردیسم تاثیر به سزایی دارد. در عرض سه چهار ماه اخیر با پریشانی و سردرگمیِ متنهایی مواجه هستیم که به طور واضح دارند از آبشخور ادبیات سیاسی و ادبی فاشیسم تغذیه میکنند. در اکثر متنهای ترکی و فارسی این طیف از نویسندگان ظاهراً آزربایجانی اما باطناً مانقورد با کلمات و جملات و ترکیبات عجیبی رو به رو میشویم: ” – دولت ما – اشاره به دولت ایران -، – ترکیه باید از روسیه عذر خواهی کند- باید موکد! – …” انگار قرار است ترکیه به نفع رژیم ایران و روسیه مرزهایش را مثل عراق و سوریه تقدیم آنها سازد. ترکیه با هدف قرار دادن هواپیمای روسی در اصل، تفکر قدرت طلبی و نسل کشی آنها را هدف قرار داد. دارند اردوغان را به خاطر کار درستش بازخواست میکنند اما از دولت خودشان نمیپرسند که در سوریه چه غلطی میکنی؟ چرا بچههای بی گناه را قتل عام میکنی؟ و هزاران چرای دیگر… مسئله این است که این طیف از نویسندگان مانقوردیسم همراه با خیل عظیم نویسندگان پارسی متهم اصلی را رها کرده و به کسانی که از مرزها و حریم خویش دفاع میکنند گیر دادهاند.
رویدادها رفته – رفته افکار پنهان این طیف از اندرونی ما را بر ملا میسازد. رویدادها و همزمان با آن واکنش مردم ما به این رویدادها آنها را مجبور ساخته است که اینبار روی آب شنا کنند و زیر آبی نروند.
افسانهها دارند دوباره پا میگیرند. تمامبت خواهان به سردمداری روسیۀ مادر، دارند مناطق شر را وسعت میدهند. این میان نیروی خیر و نیکی درست مثل افسانهها دارد با خونش زمینههای آزادی را رقم میزند. به نظر میرسد سایۀ فرا روایتها هنوز از مناطقِ پیرِ سلطه دست بر نخواهد داشت. پوتین به خامنهای قرآن نازل میکند. ادعونی استجب لکم. قرآن مصور پوتین با تصاویری از نسل کشی تازۀ هر دویشان در سوریه همراه است.
یاران حلقهها از استعاره و کنایه دست شسته و صفهایشان را شکل میدهند.
شلیک ترکیه به سمت زیاده خواهیهای روسیه علائم و اشارتهای زیادی را بر ملا ساخت و خواهد ساخت. یکی از این علامتها سر و کلۀ بعضی از نویسندگان بود که از آب بیرون زد. در مناطق فرا روایتها تو یا باید سرسپردۀ سرکوبگران باشی و یا سرسپار آزادی.
و ما حقایق خویش را برداشته و با افسانه به راه میافتیم. چنین است خاصیت مناطق فراروایتها…