آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
چهارشنبه ۲۷ام تیر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / چرا تورک ها با توهین های قومی به خیابان ها می ریزند؟

چرا تورک ها با توهین های قومی به خیابان ها می ریزند؟

چرا تورک ها با توهین های قومی به خیابان ها می ریزند؟
21 نوامبر 2015 - 21:11
کد خبر: ۲۰۶۶۹
تحریریه آرازنیوز

نخست – به خلاصه ای از یک اشاره ی جالب آنتونی گیدنز در کتاب جامعه شناسی خود درباره ی سوتی توجه کنید :

 یک مجری برنامه ی اخبار در کانال تلویزیونی را تصور کنید این مجری هنگام خواندن اخبار با لحنی سلیس و رسا ، قیافه ای جدی به خود می گیرد این لحن و قیافه از حرکات میمیک های صورت گرفته تا تن صدا از ابتدا تا پایان لحظه ای که مقابل دوربین قرار می گیرد همگی حساب شده است به واقع وی در مقابل دوربین نقش بازی می کند. اما حتما تا بحال دیده اید که وقتی یک گوینده ی خبر به ناگاه یک کلمه را اشتباه تلفظ می کند دست و پای خود را گم می کند. در این لحظات شخصیت واقعی وی بروز می یابد و از نقشی که جلوی دوربین بازی می کند خارج می شود.

نتیجه – حرکت هر شخص معرف شخصیت اوست نه اینکه اشتباها رخ داده باشد. همیشه به زبان نمی آوری اما همیشه اینگونه می اندیشی!

دوم – در علم روانشناسی گفته می شود که بیش از ۹۰% از انتقال پیام توسط بدن و نه زبان به انجام می رسد. از این رو زبان بدن در انتقال پیام از یک انسان به انسان و یا انسان های دیگر بسیار مهم است. یک انسان نمی تواند برای همیشه بر روی “زبان بدن” خود تسلط داشته باشد. اما می تواند تنها برای مدت کوتاهی آنرا کنترل کند. به عنوان مثال شما همیشه نمی توانید ار بروز عصبانیت خود بر تن صدایتان جلوگیری کنید. یا اگر به سخنان کسی گوش می دهید شکل دست هایتان و صاف نشستن شما ، گشادی چشمهایتان و نگاهتان به صورت فرد مقابل نشانگر ولع شما برای شنیدن وی است .اگر واقعا دوست نداشته باشید که به سخنانش گوش دهید اما بخواهید تا تنها به وی القا کنید(وانمود کنید) که به صحبت هایش به دقت گوش می دهید “به صورت آگاهانه” می توانید برای دقایقی “زبان بدن خود را در همین راستا تنظیم کنید” اما این برای مدت طولانی میسر نخواهد بود زیرا به کلی “پنهان کردن زبان بدن نا ممکن است”. شما می توانید جمله ی مثبت کاملا مشخصی را با لحنی منفی(زبان بدن وارد کار می شود) به طرف مقابل بگویید و درک او از سخن شما هم منفی خواهد بود علیرغم آنکه جمله مثبت است.

نتیجه – چشمها هرگز دروغ نمی گویند

سوم – حقوق گروهی :

حقوق گروهی مبحثی است بسیار پیچیده که در مورد “جک های قومی” باید در مرکز توجه قرار بگیرد زیرا هر انسانی به گروه و یا گروههای تعلق خاطر دارد. این تعلق خاطر در بطن جامعه و هنگام پدیده ی “اجتماعی شدن” و “باز اجتماعی شدن” رخ می دهد. در اینجا بسیار مهم است که آیا افراد متعلق به یک گروه در چه سنی و چه سالی از زندگی خود به آن پیوسته اند و چگونگی این الحاق هم بسیار مهم است. به عنوان مثال در مسایلی مانند “قومیت” ، “مذهب” ، “سرزمین” ، “کشور” ، “ویژگی های ژنتیکی” ، …. اغلب افراد وابسته به یک گروه حق انتخاب ندارند و در داخل آن گروه به دنیا می آیند. این مطلب حایز اهمیت بسیار می باشد زیرا که شخصیت افراد وابسته به آن گروه را در خود پرورش می دهد. اگو ها ، عواطف ، شکل اندیشدن ، فرهنگ ، عادات ، شکل نگرش به دنیا ، …. در این افراد در داخل آن گروهی که بدنیا آمده اند شکل می گیرد. از این رو میزان این وابستگی و تعلق خاطر به گروه بسیار عمیق است. این مطلب در مقایسه با تعلق خاطر به گروه هایی دیگر “در هنگام باز اجتماعی شدن” مانند “جامعه ی پزشکان” ، “اتحادیه ی مسگران” ، “حزب کمونیست” ، “راست گرایان” ، …. بسیار بسیار متفاوت می باشد. زیرا این موارد اغلب “اکتسابی” هستند و با شما متولد نمی شوند و شما دوران کودکی خود را در این گروهها سپری نمی کنید. شاید مثال جالبی باشد که بدانیم میزان زود رنجی افرادی که از کودکی با مشکل چاقی بزرگ می شوند با افرادی که در بزرگسالی چاق شده اند در مورد تمسخر و طعنه به چاقی وی متفاوت است. این مطلب با شکل گیری اگوها در کودکی رابطه دارد.

نتیجه – “نقص” من مادر زادی نیست!

چهارم – تکرار

تکرار یک مطلب می تواند کسل کننده یا خوش آیند باشد در موراد بسیاری زندگی افراد دارای سیکل خاصی است و در بازه ی زمانی بزگ تر معمولا افراد زندگی یی مملو از تکرار دارند بدون اینکه این تکرر آنان را آزار دهد. اما تکرار یک پدیده(یا هر چیز) “در صورت وجود رابطه ای بین پدیده ی تکرار شونده ، با ریشه های عمیق اجتماعی فرد مانند قومیت” بسیار آزار دهنده می تواند باشد. به عنوان مثال جامعه ی ایران را در نظر بگیرید. در این جامعه تا جایی که حافظه ی زنده ی آن به یاد دارد (در صد سال گذشته) همیشه توهین و تحقیر به شخصیت های تورک در جک ها رایج بوده است. این تکرار بدلیل تبدیل شدن آن به “کلیشه” و ربط یافتنش تنها به “یک گروه قومی” ، چرخه ای را بوجود می آورد که در آن ، “آن ویژگی کلیشه به تنهایی یاد آور گروه قومی مربوط است و یاد کردن از گروه قومی مذکور ، یاد آور کلیشه است” از این رو هم جک های قومی معمولا برای حذف هویت قومی یک گروه در جهت سیاست آسیمیلاسیون و انکار هویت آن گروه مفید بوده است.

نتیجه – یک با یک مساوی است

پنجم – برابری

“امرپیالیسم زبانی” و با تعبیری دیگر “سلطه ی زبان” در یک جامعه ، رابطه ی مستقیمی با ایجاد حس “سلطه ی قومی” در آن جامعه و متعاقب آن ایجاد حس “برتری قومی” دارد. این حس ، گروهی که زبان آن در موقعیت بالاتر قرار داده شده است را “مشروع” و گروه دیگر را “مغلوب” می نمایاند. از این رو نیز وقتی لهجه ی طهرانی در زبان فارسی مسلط است دیگر لهجه های فارسی مانند اصفهانی و یزدی و شیرازی در رتبه های پایین تر “تلقی” می شوند. و در کل هنگامی که “زبان فارسی بر کل جامعه ی ایران مسلط است” ، دیگر زبان ها در “رتبه ی پایین تر تلقی” می شوند این نا برابری موقعیت های زبانی ، در وهله ی اول “تلقی نابرابری موقعیت فرهنگی مربوط به دو زبان و متعاقب آن تلقی نابرابری موقعیت دو گروه قومی” را ایجاد می کند. از این رو این مطلب علاوه بر ایجاد “حس حقارت گروهی(ملی)” در افراد وابسته به گروه “مغلوب” ، “تنفر” از طرف مقابل را نیز افزایش می دهد. زیرا عملا آنچه که در میان خواهد بود نوعی از حس برتری جویی است.

نتیجه – تو آنی که من تو را می نامم!

ششم – موقعیت

موقعیت دو “گروه” نسبت به هم بسیار مهم می باشد. به عنوان مثال وقتی فرانسوی ها و انگلیسی ها به همدیگر جک بگویند و یا وقتی که تورک های تورکیه به فارس های ایران جک بگویند این مطلب شاید رنجش زیادی در بین آنان ایجاد نکند. زیرا هر دو گروه در دو جغرافیا “گروههای مسلط” هستند و ابزارهای لازم از سینما و تلویزیون گرفته تا کتاب و روزنامه و سایر رسانه ها ، آنهم به صورت دولتی و سیستم دار در اختیار هر دو برای پاسخ گویی به همدیگر وجود دارد. این مطلب را در مورد جک گویی اصفهانی ها به یزدی ها یا تبریزی ها به اورمیه ای ها هم می توان صادق دانست. زیرا “هر دو گروه دارای ابزار ها و طبقه های مشابه هستند. ” اما وقتی اصفهانی ها به تبریزی ها جک بگویند در اینجا فاکتور دیگر “گروهی” به نام قومیت و طبقه ی آنان در کل جامعه ی ایران وارد کار می شود.

نتیجه – در پشت اعتماد بنفس تو برای جک گویی یک سیستم تبعیض وجود دارد!

هفتم – من خودم آذری هستم

این یک گفتمان نژادپرستانه به معنای واقعی آن است. وقتی توهین در یک فضای “فراگروهی” مطرح می شود ،هیچ اهمیتی ندارد که توهین کننده دارای کدام قومیت باشد . این توهین هنگامی که در فضای یک “رسانه ی ملی” ، “روزنامه ی ملی” آنهم به صورتی که برای افراد منسوب به گروه “هویت حاکم” قابل فهم باشد مطرح می شود ، توهینی از سوی “سیستم هویتی حاکم” تلقی می شود. از این رو نیز در هنگام ابراز چنین توهین هایی ، منسوبیت قومی افراد هیچ اهمیتی ندارد. مهمتر آنکه به میان آمدن این مطلب که ” من خودم از فلان گروه هستم ، یا آنانی که توهین کردند از فلان گروه هستند” ، ایجاد نوعی از حس “توهین به شعور مخاطبین” تلقی می شود.  زیرا هویت گروهی بیش از آنکه یک امر ژنتیکی و نژادی باشد امری “کاملا اجتماعی” است. به عنوان نمونه افرادی که پس از ۲۴ سال کار در صدا و سیما به زبان فارسی ،  تنها برای جلوگیری از فوران خشم مردم ، از عبارت “من خودم هم آذری هستم” استفاده می کنند واقعا چه تاثیری بر درک مخاطبین می توانند که داشته باشند؟

نتیجه – تو در کدام سیستم هویتی خود را تعریف کرده ای؟

هشتم – سمبل های ملی

بعضی از موارد وجود دارند که دارای “سمبل های کاملا ملی” هستند. به عنوان مثال فوتبال برای یک کشور و یا یک ملت در عصر حاضر به یکی از اصلی ترین نمادهای ملی تبدیل شده است این امر را هم می توان در بازی های ملی دید و هم در بازی هایی که رنگ ملی به خود می گیرند مانند آنچه در فوتبال کاتالونیا یا تراختور دیده می شود. از این رو نیز ناراحتی تورکمن ها از عبارتی چون “تورکمن ها باید زانو بزنند”  باید کاملا قابل درک باشد. از سوی دیگر لغت تورکمن تنها به معنای “هویت شهروندی” نیست بلکه نام یک گروه قومی نیز است به عبارتی مانند لغت “آمریکایی و یا آمریکن” نیست زیرا این لغت تنها بیانگر هویت شهروندی است آنهم شهروندانی که می توانند از هر نژاد و قومیتی باشند اما وقتی از واژه ی تورکمن استفاده می کنیم این هم به معنای شهروند تورکمنستان است و هم به معنای هر تورمنی که در هر کجای دنیا زندگی می کند! در مورد لغت تورک و تورکیه نیز اینچنین است.

نتیجه – توهین به سمبل های ملی ، توهین به یک ملت است.

نهم – سیستم فکری و ادبیات گفتاری

در جامعه ی ایران بیشتر جک ها دارای ریشه های سکسیستی و “پست شماری” است. از این رو نیز اگر “فاعل و مفعولیت جنسی” و توالیت” را از جک های ایرانی حذف کنیم تقریبا هیچ جکی بر جای نمی ماند. با همه چیز نمی شود شوخی کرد و اصولا این امر درستی نیست و در مناسبات قدرت همیشه “بدها را بازتولید می کند”. به عنوان مثال اگر زبان و فرهنگ ما از شوخی های جنسیتی که در آن غالب مرد و مغلوب زن (به احاظ جنسی و جنسیتی) هستند تهی نشوند پس چگونه می خواهیم در ناخود آگاه و فرهنگ خود زن را برابر با مرد و ایندو را برابر با دو جنسی ، همجنسگرا و … ببینیم؟ اگر برای شوخی کردن در مورد پستی و حقارت فرد یا گروهی ، آنان را با توالیت مربوط کنیم دیگر چگونه می توانیم با آنان سر یک سفره بنشینیم؟ اگر برای پست کردن فرد یا گروهی صفاتی مربوط به حیوانات مانند “سگ و خوک” بودن را به وی نسبت دهیم چگونه می توانیم حتی نسبت به حیوانات مهربان باشیم؟

نتیجه – نگرش ما به طنز و شوخی مشکلدار است.

و اما پاسخ سوال ” چرا تورک ها با توهین های قومی به خیابان ها می ریزند؟” اینست :

پاسخ : زیرا همه ی موارد فوق را درک می کنند مضاف بر آن اینکه دارای “جنبشی گروهی” برای رفع تبعیض هستند و می خواهند تا خواسته های خود را برای حل سیستماتیک مشکل تبعیض های سیستماتیک در ایران براورده کنند.

محبوب امراهی

۲۱٫۱۱٫۲۰۱۵

آنکارا

روی خط خبر

محبوب‌ترین‌ها