چاپلوسان دربار ولایت فقیه یا کشیشهایی که بهشت را میفروشند!
حکایتی است بدین قرار که در قرون وسطی کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. مردی که از حیلهگری کلیسا و نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از اخرید بهشت و پر کردن کیسهی کشیشها بازدارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت کل جهنم چقدر است؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و سند جهنم را هم خواست. کشیش روی کاغذ پارهای نوشت: «سند جهنم» و مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
میگویند که گویا آن مرد خریدار جهنم مارتین لوترکینگ، مصلح مذهبی و بنیانگذار مذهب پروتستان بوده است. به هر حال قرون وسطی برای اروپا است و آن هم در تاریخ جامانده و به ما ترکهای آزربایجان ربطی ندارد. اما چرا! میگویند که تاریخ پُر است از اتفاقات بدی که خواندنش کمک میکند تا خودمان آنها را تجربه نکنیم. البته اتفاقات خوبی هم دارد که بهتر است آنها را هم تکرار کنیم. بالاخره قرون وسطی هم با تمام سیاهیاش چیزی برای دانستن و یادگرفتن دارد. بالاخص برای ما که در شرق میانه زندگی میکنیم. شاید رفتار مردمی که بهشت را با پول میخریدند برایمان احمقانه به نظر برسد؛ ولی ما نمیتوانیم در مورد تاریخ قضاوت کنیم تاریخ متعلق به گذشته است. گذشتهای که با حال تفاوت دارد. بنابراین قضاوت در مورد تاریخ باید بنابر شرایط موجود در آن زمان باشد. با تمام اینها نباید فراموش کنیم که کشیشها و کلیسا توجیهات بسیاری برای خرج کردن آن پولها در راه خیر و رضای خدا به هم میبافتند و مردم هم با توجه به گفتهها و تبلیغات کلیسا پول خود را تقدیم کشیشها میکردند.
قضاوت کردن در مورد تاریخ و خندیدن به ریش مردمانی که در گذشته میزیستهاند کار سختی نیست و هیچ دردی را دوا نمیکند. تاریخ برای درس گرفتن است و فکر کردن به اینکه آیا ما الان در حال حاضر قرون وسطی داریم یا نه؟
شاید اگر نتوانیم تشخیص بدهیم آیندگان وقتی تاریخ ما را میخوانند اسم تاریخ ما را قرون وسطی بنامند. آخر کسانی که در قرون وسطی زندگی میکردند نمیدانستند که در قرون وسطی زندگی میکنند!!. خلاصه اینکه خندیدن به ریش مردمانی که در قرون وسطی اروپا زندگی میکردند از ما انسانهای باهوش و ذکی نمیسازد؛ بلکه تشخیص اینکه ما در حال حاضر در قرون وسطی زندگی میکنیم یا نه از ما تصویر انسانهای باشعور و آگاه بدست میدهد.
برای اینکه بفهمیم قرون ما وسطی است یا نه باید چشم و گوشمان را باز کنیم. اولین کاری که باید بکنیم این است که برویم به حرفهای حاکمانمان گوش بدهیم ببینیم صحبتی از فروش بهشت میکنند یا نه! اگر بفروشند که باید بدانیم زمانی هم مردم در آینده به ریش ما میخندند. اگر هم نفروشتند که هیچ.
خلاصه من کار را برایتان آسان کرده و رفتم حرفهای برخی حاکمان را گوش دادم. آقای آیت الله علوی گرگانی به تازگی گفتهاند که «رضایت خداوند در پذیرفتن ولایت فقیه است.» یعنی اینکه اگر ولایت فقیه را بپذیرید خدا هم از شما راضی هست. پس معلوم میشود اگر خداوند از شما راضی باشد شما هم منطقا باید بروید به بهشت. آقای گرگانی همچنین گفته که «نعمت خداوند بر مردم در سایه ولایت به اکمال رسیده است.» یعنی اینکه خداوند نعمتهای خودش را بر مردمی که ولایت فقیه را پذیرفتهاند تمام و کمال بخشیده است و کسانی که ولایت فقیه را نپذیرفتهاند نعمت خداوند بر آنها ناقص است.
بیش از اینکه آقای گرگانی این حرفها را در مورد بهشت بزنند آقای رئیس خبرگان یعنی آیت الله محمد یزدی هم ولی فقیه را منصوب خدا بر روی زمین اعلام کرده بودند و گفته بودند که تا زمانی که ولی فقیه بر روی زمین است؛ دیگر فقها حق دخالت در امور حکومتی را ندارند و کسانی هم که در مورد حکومت شورایی حرف میزنند میخواهند جدال و اختلاف را در حکومت نشر دهند. من وقتی از کسی که بیشتر از من چشم و گوشش را باز کرده و خیلی از حرفهای حاکمانمان را شنیده و بررسی کرده پرسیدم، گفت که صحبتهای زیادی در مورد فروش بهشت و حتی بردن به بهشت با زور زده شده است. در نهایت من دو راه برای خودمان از این وضعیت متصور هستم. یا اینکه به برادران و خواهران قرون وسطاییمان نخندیم یا اینکه کسی داوطلب بشود و سند جهنم را از آقایان دریافت و قول بدهد هیچ کس را آنجا راه نخواهد داد!!!. حالا ما ترکهای آزربایجان علاوه بر اینکه تحت یک حکومت دینی قرون وسطایی زندگی میکنیم از تبعیض نژادی، ربانی، فرهنگی و اقتصادی این حاکمان نیز رنج میبریم.
ابراهیم نفیسی
۱۳۹۴/۶/۲۴
منبع: آراز نیوز