« آذریها » و قصهی دشمن!
وقتی آدمها دریچهی نگاه خود را به دنیا تنگتر میکنند و میخواهند که همه چیز و همه کس و هر موضوعی را در دنیا از آن دریچهی تنگ خود ببینند؛ نتیجتا شخصیتی از آنها بوجود میآورد غیر قابل تحمل و شاید تنفرانگیز. این اشخاص علاقهی زیادی دارند تا در جایی بایستند که در مقابلشان دشمن وجود داشته باشد. آنها آنقدر وقتشان و انرژیشان را روی مبارزه با دشمن صرف میکنند که دشمنشان جزئی از وجودشان میشود و وقتی میخواهند خودشان را معرفی کنند باید دشمنشان را هم تعریف کنند. یعنی اینکه فلسفهی وجودیشان وابسته به عناد با دیگری است. ایشان به نوعی از هر دری میزنند تا ثابت کنند که دریچهی نگاهشان به دنیا تنها دریچهایست که میتوان دنیا را با حقایقش دید.
اصولا معتقدم که پرداختن زیاد به این طیف از انسانها که بعضا جمع میشوند و گروه و سازمان و حزب و مثلا سایت هم درست میکنند؛ آدمی را شبیه آنها میکند. بنابراین نباید زیاد جدیشان گرفت و به هر هایشان هویی گفت. آنها وقتی فیلمی میبینند؛ حتما باید آن را از فیلتر عقاید منجمد خود بگذراند یا فرقی نمیکند آن چیزی که فیلتر میشود میتواند کتاب باشد یا یک قطعه موسیقی. آنها حتما آن را بررسی میکنند که این اثر یا خالق اثر به دشمن وابسته است یا اینکه حرف و حدیثی در ستایش افکار و سلایق دشمن زده یا نه. اگر زده است که یا بایکوت میشود یا اینکه به سوژهای برای حمله و قلمفرسایی تبدیل میشود؛ به قدری حمله بر روی آن اثر یا صاحب اثر و یا هر دو صورت میگیرد تا تصویری وحشتناک و شیطانی از آن بدست دهد. اگر هم مطابق با میل و سلایقشان بود باید در بوق و کرنا شده و به ابر اثر مبدل شود.
سایت آذریها به اعتقاد من از این دست افراد پُر است. افرادی که فکر و ذهنشان هر روز و هر شب یک چیز است. آنها فقط به یک چیز اهمیت میدهند و سایتشان هم فقط و فقط برای یک هدف کوچک ساخته شده است؛ آن هم مقابله کردن با دشمن! این سایت همه روز و همه شب در همهی لحظهها چشمش را به دشمن دوخته تا سوژهای برای پر کردن ستونهایی پیدا کند که همهشان شبیه هم هستند. شباهت آن ستونها در حمله به دشمن است تا ثابت کنند که دشمن ناراست میگوید و ما راست. این سایت اساسش برای این است که ثابت کند تا دشمن یا دشمنان احمقند یا بازیچهی دشمنان بزرگترند یا به طور ذاتی اهریمن صفتند و قصد دارند بنیانهای مقدس ایشان را بر باد دهند.
آنها در هر حوزهای که فعالیت کنند؛ برای مثال ورزش، موسیقی، هنر و ادبیات و هر نوع فعالیت مدنی و اجتماعی فقط میخواهند یک چیز بگویند: «دشمن دروغ میگوید، حقیقت این است.» به عبارتی دیگر آنها یعنی آذریها خودشان را با دشمنشان تعریف میکنند و نمیتوانند بدون اینکه دشمن را رصد کنند دست به تولید از درون خود بزنند. با این همه بعضی وقتها هم پا را جلوتر نهاده و دست به ابتکار میزنند اما افکار و ماهیت دریچهی نگاه به دنیایشان آشکار میشود.
آذریها اخیرا در خبری که منبعش را نیز خودش اعلام کرده یک نسخهی یک پزشک را سوژه قرار داده و نوشته که «دکتر علیرضا صلحی مرکز بیمارستان امام رضا(ع) تبریز آلبوم های «جان عشاق» استاد شجریان و تصنیف «مدامم مست» از آلبوم «یاد باد» سالار عقیلی را برای بیمار تجویز کرده است.» گویا پزشک معالج بنابر تشخیص خود گوش فرا دادن به آثار موسیقی این هنرمندان گرانقدر را در درمان بیمار خود موثر تشخیص داده است.
بیشک به اعتقاد من نه هنرمندانی که نامشان رفت و نه اقدام پزشک معالج اقدامی خبری و حاوی مطلب مهم میباشد. اما انعکاس این مطلب به عنوان خبر و تاکید بر تبریزی بودن پزشک معالج بر ماهیت افکار شوونیستی آنها و تاکیدشان بر اینکه «دشمن دروغ میگوید؛ ما راست میگوییم» صحه میگذارد. این یعنی پافشاری به دیدن دنیا از دریچه تنگ افکار منجمد. یعنی عمر را در عناد و دشمنی تلف کردن. یعنی تبدیل شدن به نژادپرست.
ابراهیم نفیسی
۱۳۹۴/۶/۲۲
منبع: آرازنیوز