فیفا در دستان کیست؟
رابرت گِرین روزنامه نگار فرانسوی، نمایندگان فوتبال از هفت کشور بلژیک، دانمارک، فرانسه، هلند، اسپانیا، سوئد و سویس را در پاریس گردهم آورد تا سازمانی واحد را بنیان گذارند که بازی های جهانی فوتبال را مدیریت و نظارت کند. این سازمان -که فیفا نامیده شد- در سال ۱۹۰۴ تشکیل شد و اعضا، رابرت ۲۸ ساله را بعنوان اولین رئیس فیفا انتخاب کردند. در آن زمان مقرر شد تا فیفا از قوانین سوئیس پیروی کند و دفتر اصلی آن نیز در شهر زوریخ باشد.
فیفا دو سال بعد و تحت ریاست گرین، اولین مسابقات بین المللی فوتبال را برگزار کرد اما بدلیل عدم حضور انگلستان و نبود شفافیت مالی، برگزاری این رقابت ها یک شکست بود و سبب شد تا اعضا، دانیل وُلفال، رئیس اتحادیه فوتبال انگلستان را به عنوان دومین رئیس فیفا انتخاب کنند. ُولفال نقش مهمی در تدوین اساسنامه فیفا داشت.
عضویت همزمان وی در “هیئت بین المللی فوتبال” -که تنها نهاد قانونگزاری در فوتبال به حساب می آمد- سبب شد تا مدل انگلیسی فوتبال بعنوان مدلی بین المللی پذیرفته شود. با آغاز جنگ جهانی اول فعالیت های فیفا متوقف شد هرچند در طول دوران ریاست ولفال کشورهای غیر اروپایی مانند آرژنتین، آمریکا و آفریقای جنوبی به عضویت فیفا درآمدند. با درگذشت ولفال در سال ۱۹۱۸ ریاست وی بر فیفا نیز پایان یافت.
فیفا پس از درگذشت دانیل ولفال تا سه سال بدون رئیس بود و تقریبا از بین رفته بود. اعضا بالاخره در مارچ ۱۹۲۱ جمع شدند و “ژول ریمه” رئیس وقت فدراسیون فوتبال فرانسه را به ریاست فیفا انتخاب کردند. انگلستان که با این انتخاب مخالف بود تقریبا تا پایان جنگ جهانی دوم فیفا را بایکوت کرد.
ژول ریمه به مدت ۳۳ سال طولانی ترین دوران ریاست بر فیفا را تاکنون داشته است. از دوران ژول ریمه بعنوان درخشان ترین دوران فیفا یاد میشود. جام جهانی امروزی به ابتکار ریمه و در ۱۹۳۰ آغاز شد و از جام اهدایی نیز به نام وی “جام ژول ریمه” نام داشت. ابتکاری که منجر به نامزدی ریمه برای جایزه صلح نوبل در ۱۹۵۶ شد.
رئیس بعدی فیفا رودالف سیلدریز بلژیکی بود. سیلدریز به ورزش اعتقاد قلبی داشت و قهرمان پیشین دو و میدانی در بلژیک بود. وی در پایه گزاری رشته های ورزشی بسیاری در بلژیک پیشگام بود هرچند عمر ریاستش در فیفا کوتاه بود و در کمتر از یکسال درگذشت.
پس از سیلدرز، یک انگلیسی به نام آرتور دروری تا شش سال ریاست فیفا را برعهده داشت. دروری که سابقا از معاونان ژول ریمه بود، پس از مرگ سیلدرز تا شش ماه بطور موقت رئیس فیفا بود تا در سی امین کنگره فیفا توانست با شکست دادن رقیب فرانسوی اش، مارسل لافاژ، به ریاست برسد. دوران ریاست دروری بر فیفا همزمان شد با اتفاق تلخ کشته شدن چند تن از بازیکنان منچسر یونایتد در سانحه هوایی مونیخ در ۱۹۵۸٫ هواپیمای حامل تیم منچستر یونایتد به همراه هواداران و روزنامه نگاران پس از سومین تلاش برای بلند شدن از باند فرودگاه دچار حادثه شد و منجر به کشته شدن ۲۳ نفر شد. دروری تلاش کرد تا برای خانواده قربانیان این حادثه پول جمع آوری کند. تلاشی که منجر به جمع آوری معادل یک میلیون دلار شد.
پس از آرتور دروری همچنان سلطه اتحادیه فوتبال انگلستان بر فیفا حفط شد. یک انگلیسی دیگر به نام استنلی راس به ریاست فیفا رسید. در طول ۱۳ سال ریاست استنلی راس بر فیفا مناقشه بر سر نژادپرستی بالا گرفت. وی متهم بود که از نژادپرستی آپارتاید آفریقای جنوبی حمایت میکند. آفریقای جنوبی در چند مقطع از فیفا اخراج شد و عضویت اش به دلیل نژاد پرستی تعلیق شد اما راس اصرار داشت تا آفریقای جنوبی را به فیفا برگرداند. سرانجام کشورهای عضو کنفدراسیون فوتبال آفریقا تهدید کردند که از فیفا خارج خواهند شد و راس مجبور به عقب نشینی شد.
در انتخابات ۱۹۷۴ استنلی راس مجددا نامزد شد اما اینبار انتخابات به دور دوم رفت و ریاست را به ژائو هاولانژ برزیلی واگذار کرد. هاولانژ در ۲۰ سالگی عضو تیم شنا و واترپلوی برزیل بود و در المپیک های تابستانی ۱۹۳۶ برلین و ۱۹۵۲ هلسینکی حضور داشت. وی با درجه دکنرا در حقوق به وکالت پرداخت و سپس وارد تجارت شد. علاقه اش به ورزش سبب شد تا وارد مدیریت در این عرصه شود.
هاولانژ یک تاجر حرفه ای به تمام عیار بود. او در بیش از ۸۶ کشور مختلف لابی کرد تا اولین رئیس غیر اروپایی فیفا لقب بگیرد. هاولانژ توانست فیفا را به سازمانی میلیارد دلاری تبدیل کند. او برای برنامه هایی که وعده داد بود پول کافی نداشت و به سراغ کمپانی های بزرگ رفت تا آدیداس و کوکاکولا به اسپانسرهای اصلی فیفا تبدیل شوند. قرارداد کوکا کولا فقط در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، ۸ میلیون دلار نصیب فیفا کرد.
بزودی فیفا به مدلی برای دیگر سازمان های ورزشی دنیا بدل شد و هاولانژ یا به عبارتی “نوشابه” فیفا را دگرگون کرد. حق پخش تلویزیونی مسابقات در زمان هاولانژ معنی واقعی بخود گرفت. در ۱۹۷۸ حق پخش اروپایی سه جام جهانی بعدی، ۴۴۰ میلیون دلار فروخته شد و تعداد تیم های شرکت کننده در جام جهانی از ۱۶ تیم به ۳۲ تیم افزایش یافت. فیفا تحت رهبری هاولانژ بیش از هر زمان دیگری به فساد متهم شد.
هاولانژ متهم بود به دیکتاتوری و عدم توجه به آرای اعضا. در ۱۹۹۸ در حالی که اروپایی ها از لنارت جانسن رئیس وقت یوفا حمایت میکردند. هاولانژ با اعمال نفوذ مسیر ریاست معاون اش “سپ بلاتر” را هموار کرد. اروپایی ها و شخص جانسن به انتخابات معترض بودند. جانسن وعده داده بود در صورت ریاست تحقیقات مالی مستقلی در مورد دوران هاولانژ انجام خواهد داد. پس از انتخاب بلاتر اتهام رشوه دادن به اعضا بطور جدی مطرح شد. اتهامی که دامن هاولانژ را بالاخره در ۲۰۱۰ گرفت اما دادستان های پرونده با توجه به کهولت سن و بازپرداخت نزدیک به نیم میلیون فرانک سوئیس توسط وی ، پرونده را بستند.
سپ بالاتر رئیس فعلی فیفا یک سوئیسی است که برای پنجمین بار متوالی در ۲۰۱۵ بعنوان رئیس فیفا انتخاب شده است. وی فارغ التحصیل تجارت و اقتصاد از دانشگاه لوزان سوئیس است و از ۱۹۷۵ با فیفا کار میکند. به جرات میتوان گفت در تمام ۵ انتخاباتی که بلاتر پیروز شده است، همواره اتهام تقلب و رشوه مطرح بوده است. نحوه اعطای میزبانی در مسابقات جام جهانی و همینطور داوری ها و عدم استفاده از تکنولوژی از جمله مناقشاتی بوده که بلاتر همچنان از آنها پیروز بیرون آمده است.
عموما در این ۵ دوره هیچ گاه نامزد جدی وجود نداشته است و اغلب افراد مطرح در روزهای آخر کنار رفته اند. در ۲۰۱۱ “بن همام” رئیس پیشین کنفدراسیون آسیا لحظاتی قبل از رای گیری کنار رفت و چندی بعد به اتهام فساد مالی از کار برکنار شد.
آخرین انتخابات فیفا اما خبرسازترین آنها بود. یک هفته مانده به انتخابات ۹ نفر از اعضای ارشد فیفا توسط پلیس سوئیس بازداشت شدند و پلیس فدرال آمریکا بر علیه آنها اعلام جرم کرد. میشل پلاتینی رئیس یوفا پس از این اتفاق گفت که بالاتر باید استعفا کند اما بلاتر با تمام حرف و حدیث ها کنگره ۶۵ ام فیفا را برگزار کرد و انتخابات بین وی و معاون اش “علی بن حسین” برگزار شد. در حالی که هیچ کدام در دور اول صاحب اکثریت دو سوم آرا نشده بودند، در دور دوم بن حسین کنار رفت و بلاتر برای پنجمین بار به ریاست فیفا برگزیده شد.
بلاتر درحالی دوره جدید ریاستش بر فیفا را آغاز میکند که با اتهام های زیادی روبروست. دستگیری های گسترده اعضای فیفا و زیر سوال رفتن نحوه اعطای میزبانی جام جهانی به قطر و روسیه و همین طور تبانی در داوری ها در جام های جهانی گذشته هر روز عرصه را بر بلاتر تنگ تر میکند.
دیدگاه نو