بیانیه تحلیلی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به مناسبت نهمین سالگرد قیام ضد آپارتایدی خرداد ۸۵
ملت ترک آزربایجان؛
با گام های مستحکم و پولادین ملت ترک آزربایجان و اراده خلل ناپذیر فعالین حرکت ملی آزربایجان به یکم خرداد سالروز قیام ضد آپارتایدی خرداد ۱۳۸۵ نزدیک می شویم. یکم خرداد سال ۱۳۸۵ برگ زرینی از تاریخ مبارزات ملی ملت ترک آزربایجان بوده و می توان نقطه تحول مهمی در روند مبارزات و سازماندهی نوین حرکت ملی آزربایجان به شمار آورد.
بعد از کودتای جنبش ملی – مذهبی ملی گرایان فارس (شعوبیه) در پارک اتابک تهران بر علیه سردار ملی آزربایجان “ستارخان” و فدائیان مسلح آزربایجانی و نابود کردن نظام ترک قاجاریه هویت ملی و ساختارهای زیربنایی ترکهای آزربایجان هدف تصفیه خونین نیروهای ملی-مذهبی ملی گرایان فارس (جنبش شعوبیه) قرار گرفته و رهبران نظام های پهلوی و جمهوری اسلامی با اجرایی کردن تنفر ملی گرایانه رهبران جنبش شعوبیه فارس همواره در جهت نابودی بنیان های ملل غیر فارس ایران علی الخصوص ملت ترک آزربایجان گام برداشته و بر می دارند.
رهبران جنبش ملی – مذهبی ملی گرایان فارس ( شعوبیه) بر علیه فدائیان ترک آزربایجان و رهبران مرکز فرماندهی انقلاب مشروطه یعنی مرکز غیبی تبریز، شهید علی مسیو و یارانش با استبداد روس تزاری پیمان و اتحاد محرمانه ای انعقاد کرده و با اعدام رهبران انقلابی آزربایجان تلاش کرد تا ریشه این مکتب را که در جبهه مقابل جنبش ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس(شعوبیه) قرار داشت ریشه کن کنند.
با این وجود علیرغم شهادت رهبران جنبش ترقی خواهانه آزربایجان، شمع رهایی بخش جنبش تبریز همچنان روشن مانده و جوانان ترک آزربایجان با فداکاری توانستند اندیشه های انقلاب را در جنبش های لاهوتی – جنبش خیابانی – جنبش ۲۱ آذر – قیام ۲۹ بهمن و جنبش شریعتمداری تبلور بخشیده و علیرغم شکست خیزش های انجام شده بستر تکامل تاریخی را برای حرکت ملی نوین آزربایجان فراهم آورند.
با نگاه به جنبشهای شکل گرفته در آزربایجان، بی تردید می توان دید که سه عنصر ترقی خواهی، آزادی خواهی و تلاش برای احقاق حق حاکمیت بر مقدرات ملی سه وجه مشترک تمامی جنبشهای تاریخ معاصر آزربایجان است. چنانکه، قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی که با تلاش مشروطه خواهان آزربایجانی در قانون اساسی مشروطه گنجانده شد و از جنبش خیابانی گرفته تا ۲۱ آذر و جنبش خلق مسلمان مورد مطالبه قرار گرفت، جز در راستای تلاش برای احقاق حق حاکمیت بر مقدرات ملی نمی تواند مورد ارزیابی قرار گیرد.
در خفقان مرگبار سال های ۶۰ تا ۸۰ نیز علیرغم سرکوب های سیستماتیک فرهیختگان و نخبگان ترک آزربایجانی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی جنبشی نوین از مکتب انقلابی تبریز و اندیشه های رهبران این جنبش مانند شهید علی میسیو را به بطن جامعه ترک آزربایجانی تزریق نمود.
جنبش نوین تحت عنوان حرکت ملی آزربایجان و با اتکا به سه اصل تاریخی انقلابات آزربایجان یعنی ترقی خواهی (پیشرفت و رفاه ملی) ، آزادی خواهی (دمکراسی) و حق حاکمیت بر مقدرات ملی (حق تعیین سرنوشت) وارد عرصه سیاسی شد و با اینکه اوتوریته حاکم با بستن مجاری قانونی مانع سازماندهی در قالب حزب سیاسی گردید و با سانسور شدید مانع انعکاس عمومی افکار جنبش نوین آزربایجان شد اما تبلور این جنبش در گردهمایی هایی چون مراسم بزرگداشت قهرمان تاریخی آزربایجان بابک خرمی در قلعه بابک و اعتراضات خیابانی چون قیام خرداد ۸۵ و اعتراضات مردمی در قبال بی توجهی حاکمان ایران به خشک شدن دریاچه ی اورمیه و سیاست های تعمیدانه در خشک کردین این دریاچه آتش زیر خاکستر مطالبات دمکراتیک و ملی ملت ترک آزربایجان را بر همگان آشکار نمود.
اوتوریته حاکم در ایران و رهبران معنوی جنبش ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس( شعوبیه) که با اقتدار رضاخان شبانه روز برای تصفیه نژادی و آسیملاسیون فرهنگی ترک های آزربایجان کوشیده بودند با قیام خرداد ۸۵ دچار شوک گشته و ضمن تشدید سرکوب های ملی، پروژه هایی گسترده در مقابله با حرکت ملی آزربایجان را تدوین و با اجیر کردن مزدوران قلم به مزد خودی جبهه گسترده ای در مقابل جنبش نوین ملت ترک آزربایجان ایجاد کردند.
قیام خرداد ۸۵ در حالی که رهبران نظام و ارگان های قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی و اپوزیسیون ضد جمهوری اسلامی ایران را که به صورت نانوشته حول اندیشه های ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس(شعوبیه) متحد شده بودند را وارد فاز جدیدی از مقابله و سرکوب ترک های آزربایجان نمود.
در نهمین سالگرد قیام ضد آپارتایدی خرداد ۸۵ ضمن گرامی داشت یاد شهدا و جانبازان این قیام به تحلیل تاثیرات حیاتی و مهم قیام خرداد ۸۵ در جنبش نوین ترک های آزربایجان جنوبی و در کنار آن تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیره نیش) پرداخته و روند تکاملی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان ( دیرنیش) را در نه سال گذشته را بررسی می کنیم:
- تقویت ساختار تشکیلاتی در داخل و خارج
با اینکه سال ها قبل از حادثه خرداد ۸۵ نخبگان، فرهیختگان و فعالین حرکت ملی آزربایجان ضرورت ایجاد احزاب سیاسی را درک کرده و تلاش های فداکارانه ای در این راستا انجام داده بودند، قیام خرداد ۸۵ ضرورت ایجاد احزاب فراگیر سیاسی در داخل و دارا بودن لابی بین المللی توانا در خارج را برای تمامی نیروهای حرکت ملی آشکار نمود و سیر جذب نیرو به احزاب سیاسی حرکت ملی آزربایجان حالت صعودی به خود گرفت.
با اینکه زیر بنای تئوریک و سازمانی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی(دیره نیش) سال ها قبل از اعلان موجودیت آن پایه گذاری شده بود ولی اعلان موجودیت رسمی تشکیلات چند ماه قبل از قیام خرداد ۸۵ بود و تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی( دیره نیش) نیز از تاثیرات این قیام بی بهره نماند و با آسیب شناسی ضعف ها مختلفی مانند: ضعف خبررسانی، ضعف کیفی ایجاد ارتباط بین نیروهای شهری، ضعف کیفی ارتباط بین مناطق، ضعف لابی گری، ضعف لابی گری، ضعف توان مذاکره با مقامات مسئول و کسب امتیاز و ضعف ایجاد امکانات زیربنایی جهت آماده شدن برای دوره های زمانی بحرانی و حساس به تدوین برنامه های مختلف جهت رفع این نقصان ها پردخاته و در سازماندهی منسجم جهت حل معضلات تلاش نمود.خوشبختانه تاثیرات قیام خرداد ۸۵ موجب تقویت تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی و رشد سریع کمی و کیفی در تشکیلات را فراهم آورد.
- تقویت جنبش دانشجویی آزربایجان
دانشجو و جنبش های دانشجویی در کشورهایی با دارا بودن طبقه متوسط شهری در ثقل انقلابات و اعتراضات مدنی به شمار می رود. در ایران، تحت تسلط سیستم فارس محور جنبش دانشجویی همواره تحت تاثیر جنبش ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس( شعوبیه ) بوده و دانشگاه ها یکی از مراکز قدرت این جنبش به شمار می آید که بعد از حادثه ۱۶ آذر این روز به عنوان سمبل دانشجوی ایرانی تثبیت شد.
در دانشگاه های ایران داننشجویان سیاسی تحت تاثیر افکار سوسیالیستی، ملی گرایانه ، ملی و مذهبی و اسلام گرایی افراطی بوده اند و هر کدام، بخشی از جنبش شعوبیه را نمایندگی می کردند و هنوز به حیلا خویش در دانشگاههای مختلف ایران ادامه می دهند. متاسفانه فلش فکری تمامی این جریانات دانشجویی که در خصوص حقوق ملی ملل تحت ستم غیر فارس در ایران خصوصا ملت ترک آزربایجان بسوی مقابله با جنبش ملی و هویت طلبانه ترک های آزربایجان و برخورد فکری با مکتب تبریز نشانه رفته است.
با تثبیت و تئوریزه شدن ۱۹ اردیبهشت به عنوان روز دانشجوی آزربایجانی چالش بزرگی در مقابل جنبش شعوبیه قرار گرفته و یکی از پایگاه های سرکوب و آسیملاسیون علمی در آزربایجان به تسخیر نیروی سیاسی حرکت ملی آزربایجان در آمد و خط مرز عقیدتی دانشجوی ترک آزربایجانی و دانشجوی ایرانی مشخص گردید.
قیام خرداد ۸۵ و نقش بسیار پر رنگ دانشجویان حرکت ملی آزربایجان در هدایت و کنترل اعتراضات موجب انسجام و علمی تر شدن حرکت گردید. انتشار ده ها نشریه دانشجویی، انتشار صد ها جزوه تئوریک، برگزاری سمینار ها، شب های شعر، اردوهای فرهنگی و حضور تعیین کننده در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا در مناطق غرب آزربایجان قدرت و تاثیر بلامنازع جنبش دانشجویی آزربایجان را بر همگان اثبات نمود.
نظام سیاسی حاکم با ایجاد موانع بسیاری مانند اخراج، تهدید، بازداشت، سانسور و حتی حمایت از دانشجویان هوادار تروریسم کورد تلاش کرد تا رشد روز افزون جنبش دانشجویی آزربایجان را محدود کند ولی اراده تحسین برانگیز فعالین دانشجویی که بر گرفته از تاثیرات خیزش خرداد ۸۵ بود نیروهای نظام حاکم را درمانده کرد. نیروهای اپوزیسون نیز که از رشد جنبش دانشجویی آزربایجان رنج می برند به نوبه خود تحت لوای اصلاح طلب و ملی گرای ایرانی تلاش گسترده ای را برای مقابله با جنبش دانشجویی آزربایجان انجام داده اند که این توطئه نیز با هوشیاری فعالین دانشجویی آزربایجان خنثی خواهد گردید.
با توجه به پیشینه تاریخی تاثیرات نیروی دانشجو در جنبش و انقلابات مختلف در جهان، تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی( دیره نیش) اهمیت خاصی به این موضوع قائل بوده لذا در حالی که سعی می کند استقلال جنبش دانشجویی را حفظ کند بواسطه شاخه دانشجویی خود امکانات مختلفی را در اختیار جنبش دانشجویی گذاشته و می گذارد. تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان بر این باور است که نیروی دانشجو به عنوان منبع تولید فکر و اندیشه و پرورش نیرو برای آینده ی نزدیک نقش مهمی را عهده دار بوده و از این رو حمایت از این جنبش را از وظایف اصلی خود می داند و بعد از حادثه خرداد ۸۵ ابعاد حمایت تشکیلات مقاومت ملی از جنبش دانشجویی آزربایجان گسترده تر شده است.
ظهور جنبش کارگری جنبش ملی آزربایجان
جنبش های کارگری به عنوان سنگ زیرین همه انقلابات و جنبش ها نقش تعیین کننده ای در سرنوشت جنبش ها را دارند، همراهی طبقه کارگر جامعه با جنبش ها تضمیین کننده پیروزی قاطع نیروی انقلابی می باشد. در کشوری که ایران نامیده می شود جنبش کارگری و طبقه کارگر همواره بازیچه و ابزار طبقه اشراف و احزاب سیاسی بوده و به عنوان پیشمرگ این نیروها به شمار می آمد.متاسفانه به دلایل مختلف که از حوزه این گفتار خارج می باشد طبقه کارگر ملت ترک آزربایجان با تزریق افکار مسموم پان ایرانیستی از نوع چپ تحویل تیغ جلادان رژیم پهلوی و سرکوب گران نظام جمهوری اسلامی شده اند.
حادثه خرداد ۸۵ که همه طبقات اجتماعی ملت ترک آزربایجان را به خیابان کشانده طبقه کارگر آزربایجانی را نیز تحت تاثیر قرار داد و با افشا تبعیض های اقتصادی و صنعتی صورت گرفته علیه آزربایجان بر اکثر خانواده ها و طبقه کارگر آزربایجانی آشکار شد که حقوق قانونی کارگر به صورت بدترین وضعیت توسط دولت فارس محور جمهوری اسلامی نقض می گردد.
فعالین حرکت ملی آزربایجان و در راس آن تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی( دیرنیش) با درک ضرورت حضور طبقه کارگر در جنبش نوین ملی آزربایجان پروژه ای را برای جدا نمودن صف طبقه کارگر آزربایجانی با جنبش کارگری تحت تاثیر جنبش ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس( شعوبیه ) آغاز نموده است.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به یاری فعالین جنبش کارگری حرکت ملی آزربایجان با انتشار جزوات مختلف کارگری، ایجاد شاخه کارگری، ایجاد رسانه مرتبط توانست خط مرز جنبش کارگری آزربایجان را با جنبش کارگری ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس( شعوبیه) مشخص نموده و خوشبختانه با حمایت بی بدیل فعالین کارگری آزربایجان جنبش مستقل کارگری آزربایجان اول ماه می روز جهانی کارگر را نه زیر پرچم سازمان ها و گروه های کارگری فارس محور بلکه به صورت مستقل جشن گرفته و اعتراضات خود را اعلام می کنند.
حوادث کارگری چندین سال اخیر جدایی کامل جنبش کارگری آزربایجان و جنبش کارگری فارس محور ایران را اثبات نمود و این مسئله ای است که سندیکا های حکومتی و غیر حکومتی ایران محور را بسیار ناراحت و نگران کرده است.
آغاز و تکوین جنبش زن ترک آزربایجانی
نقش زنان و جسارت قهرمانانه شان را در هر گوشه از تاریخ آزربایجان شاهد هستیم. از جنبش مشروطیت به رهبری سردار کبیر تا به امروز زن ترک آزربایجانی دوشادوش مردان آزربایجانی جنگیده و مقاومت کرده است.
فرهیختگان زن در همه حوادث تاریخی آزربایجان خودی نشان داده و قشر زن آزربایجانی تحمل سختی دوری و شهادت مردان و فرزندان خود را به جان خریده و روح ویژه ای به حرکت ملی آزربایجان داده اند.
متاسفانه برخی از زنان قهرمان ترک آزربایجانی که سلاح به دست گرفته و قهرمانانه در مقابل استبداد مبارزه می کردند ناخواسته گرفتار تخیلات ایرانی گرایی شده و جان خود را در این راه نیز فدا نمودند ولی ما به آنها به دیده احترام می نگریم زیرا در زمانی که زن در جامعه فارس زبان یا به عنوان ابزار شهوت قرار گرفته و یا در خانه ها محبوس می شدند زن قهرمان آزربایجان در جبهه اول فرهنگ و هنر و مبارزه و شهادت قرار گرفت.
اما از تاثیرات بسیار مهم قیام ضد آپارتایدی خرداد ۸۵ آغاز و تکوین جنبش زنان در حرکت ملی آزربایجان می باشیم. همه به خوبی شاهد بودیم که در روزهای قیام خرداد ۸۵ تعداد انگشت شماری از زنان در صف اعتراضات بودند.اما با رشد جنبش دانشجویی آزربایجان و احزاب سیاسی آزربایجان و نفوذ تفکر ملی در لایه های مختلف جامعه آزربایجان نقش زن آزربایجان ی نیز پر رنگ تر می شود.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان نیز به یاری اعضا زن خود هسته های جنبش زنان آزربایجانی را سازماندهی و با استفاده از ابزار های تشکیلاتی توانست لایه ای از مبارزان زن را در شهرهای آزربایجان به وجود آورده و جزوات مختلفی را در این خصوص منتشر کرد.
تاثیرات حادثه خرداد ۸۵ و آغاز و تکوین جنبش زنان آزربایجانی را در اعتراضات دریاچه اورمیه شاهد بودیم که زنان و دختران جوان ترک آزربایجان ی چگونه سنگ بدست گرفته و در مقابل نیروی سرکوب گر مقاومت می کردند و یا چگونه صف نیروهای سرکوبگر را شکسته و در بازی های تیم ملی فوتبال آزربایجان ( تراختور) شرکت می کردند.
متاسفانه مانند همیشه رسانه های جنبش شعوبیه و پان ایرانیست ظهور جنبش زنان آزربایجان ی را بایکوت می کنند. در حالی که دانشجویان زن در بازداشتگاه های مختلف به سر می برند و در حالی که زنان قهرمان زندانیان سیاسی حرکت ملی آزربایجان شجاعانه از شوهران و برادران خود حمایت می کنند و در حالی که زنان آزربایجان محاصره مامورین را شکسته در بازی های تراختور شرکت می کنند رسانه های استبداد زده پان ایرانیست چشم خود را بر واقعیت ها بسته و دختر فارس زبانی که می خواست در بازی والیبال و توسط مامورین بازداشت شده بود به قهرمان ملی تبدیل می کنند.
بر این باور هستیم که حمایت از جنبش زنان حرکت ملی آزربایجان می تواند توان نیروهای فعال را بالا برده و روحیه خاصی به مبارزات تزریق نماید. چنانکه رشد جنبش زنان موجب حمایت خانواده ها از فعالین ملی و تحمل بسیاری از سختی ها را موجب می گردد.
رشد رسانه ای حرکت ملی آزربایجان
حادثه خرداد۸۵ و تحولات بعدی ضعف رسانه ای حرکت ملی آزربایجان و جایگاه رسانه برای بسیج افکار عمومی را برجسته نمود. تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی با درک ضرورت با بسیج امکانات فنی خود توانست تا حدودی ضعف رسانه ای را حل نموده و به واسطه ی وبلاگ ها، صحفات فیس بوکی و سایت های اینترنتی مختلف تا به امروز توانسته است که خبرهای اجتماعی، سیاسی و حقوق بشری مرتبط با حرکت ملی آزربایجان را پوشش داده و بایکوت خبری و دستگاه سانسور جمهوری اسلامی ایران را بشکند.
سازماندهی جوانان در شهرهای آزربایجان جنوبی
قشر جوان به عنوان ذخیره انسانی و پتانسیل سرنوشت ساز جوامع انسانی به شمار می رود. پیش قراولان فکری جنبش ملی – مذهبی ملی گرایانه فارس( شعوبیه) سال های طولانی برای تسخیر اذهان جوانان جامعه آزربایجان و به هرز دادن پتانسیل اجتماعی آنها از هیچ توطئه ای فرو گذار نکرده و پله های ترقی به صورت مهندسی شده به روی جوانان جامعه آزربایجان ی مسدود و یا پر چالش گردید.
آکادمیسین های شوونیسم به خوبی می دانند که با کنترل و انحراف قشر جوان آزربایجانی و تروریج فرهنگ لااوبالی گری آریایی می توانند به راحتی حرکت ملی را از جذب نیروی جوان جامعه آزربایجانی محروم سازند.اما خوشبختانه قیام خرداد ۸۵ نشان داد که جوان ترک آزربایجانی در حالی که سرسختانه با تبعیض های اقتصادی، صنعتی و علمی شوونیسم فارس مقابله می کند برا تعیین سرنوشت ملی – سیاسی ملت ترک آزربایجان نیز در تکاپو می باشد.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان با ایمان به نیروی جوان جامعه آزربایجانی برای سازماندهی و مقابله با به هرز رفتن پتانسیل نیروی جوان و تروریج لااوبالی گری آریایی اقدامات مناسبی را پیش گرفته و با تشکیل شاخه جوانان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان و انتشار سی دی، جزوات آموزشی و تحلیلی و تاریخی تلاش گسترده ای را برای بسیج جوانان ملت ترک آزربایجان در شهرهای آزربایجان جنوبی آغاز و خوشبختانه تا کنون گام های موثری در این خصوص برداشته شده است.
تبلیغ و ترویج برای آغاز جنبش اساتید دانشگاه و معلم ها
شوونیسم ملی – ارتجاعی فارس از بدو تاسیس سیستم آموزشی در ایران شیوه های ضد انسانی آسیملاسیون کودکان و نوجوانان ملل غیر فارس را طراحی و با ایجاد مهد کودک ها تا پایان دوران متوسطه و دانشگاه ها تخیلات نژادپرستانه آریایی و پان ایرانیستی و تاریخ تحریف شده را به صورت سیستماتیک در مغز کودکان و دانش آموزان تزریق می کند.
مهد کودک ها، مدارس و دانشگاه ها اولین خاکریز برای تصاحب و تسلسل پایه های فرهنگی یک جامعه به شمار می آیند و معلم ها و اساتید دانشگاه ها نقش بسیار مهمی را در این مورد بازی می کنند. در طول هشتاد سال گذشته سیستم آموزش و پرورش ایران بر پایه برتری نژادی-قومی فارسی بنیان نهاده شده و در کنار آن دیکتاتوری محض بر سیستم آموزشی حکم فرماست.
حادثه قیام خرداد ۸۵ پایه های فرسوده سیستم آموزشی شوونیسم ملی – ارتجاعی فارس را متلاشی کرد چراکه چنان که شاهد بودیم بسیاری از اساتید و معلمان دلسوخته ترک آزربایجانی که تبعیض نژادی و مرگ تدریجی فرهنگ آزربایجان را با تن و پوست خود حس می نمودند در کنار دانشجویان و دانش آموزان بغض چندین ساله خود را فریاد کشدید.
قیام خرداد ۸۵ تاثیر بسیار مهمی بر جامعه معلمین و اساتید دانشگاه داشته و خانواده های ترک آزربایجانی شاهد معلمان فداکاری هستند که چگونه کلاس های درس را به محل ترویج اندیشه و افکار حرکت ملی آزربایجان تبدیل کرده اند ولی متاسفانه به دلیل فضای پلیسی و تسلط حراست ها، بسیج دانش آموزی و بسیج صنفی معلمان انسجام معلمان حرکت ملی آزربایجان با دشواری های زیادی روبرو می باشد.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به یاری معلمان دلسوز تلاش وافری را برای شکستن فضای پلیسی در بین معلمان آغاز و برای انسجام جامعه معلمان فعالیت می کند تا در کنار اعتراضات صنفی اعتراضات فرهنگی معلمان نیز برجسته تر گردد.
جنبش اجتماعی دفاع از اراضی ملی آزربایجان جنوبی
ملت ترک آزربایجان تجربه بسیار تلخی در اشغال اراضی ملی اش در قاراباغ و تاریخ معاصر این سرزمین دارد و پیکر آزربایجان هنوز از زخم اشغال اراضی ملی اش خونین می باشد. توطئه ی اشغال نرم و تغییر ترکیب جمعیتی غرب آزربایجان هشتاد سال است که در راس کار نظام های پهلوی و جمهوری اسلامی قرار داشته و دارد. فعالین حرکت ملی آزربایجان سال هاست زنگ خطر را در خصوص فعالیت گروه های تروریستی و مافیای سیاسی – اقتصادی تروریسم کورد به صدا در آورده بودند و خوشبختانه حادثه خرداد ۸۵ روح تازه ای به مبارزات فعالین حرکت ملی آزربایجان در مقابل سیاست تغییر ترکیب جمعیتی و اشغال غرب مناطق غرب آزربایجان دمید.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان بنا به مسئولیت تاریخی – ملی خود با سازماندهی فعالین حرکت ملی آزربایجان در این حوزه تمامی امکانات انسانی – تشکیلاتی خود را در اختیار این فعالین نهاده و در مدت کوتاهی مبارزات ملی با سیاست های تغییر ترکیب جمعیتی و اشغال نرم مناطق غرب آزربایجان به جنبش عظیم اجتماعی و مردمی تبدیل گردید.
در حالی که جنبش اجتماعی و مردمی دفاع از اراضی غربی آزربایجان در تمامی شهرها و روستا های غرب آزربایجان گسترش یافته ریشه های این جنبش به سایر نقاط آزربایجان نیز رسیده و دانشگاه ها و سایر شهرهای آزربایجان همواره از این جنبش حمایت می کنند.
جنبش اجتماعی حراست و حفظ منابع و ذخایر طبیعی و ملی آزربایجان جنوبی
شوونیسم ملی – ارتجاعی فارس با تدوین و تصویب قانون سیستم نوین استانی و طرح مصارده منابع طبیعی به نفع دولت مرکزی معادن و ذخایر زیرزمینی آزربایجان را با توسل به این قانون ضد انسانی تاراج و به سوی استان های مرکزی و فارس نشین ایران سرازیر می کند.
دریاچه اورمیه به عنوان قلب تبنده اکو سیستم آزربایجان هدف حملات شوم شوونیسم ملی – ارتجاعی فارس قرار گرفته و با طرح ریشه کن کردن جامعه آزربایجان سیاست خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه محقق گردید.
در همه استان های آزربایجان شاهد بودیم که مراتع و چراگاه ها با توسل به قانون تصویبی پارلمان ضد ملی در تهران به نفع اربابان قدرت و سیاست مصادره و ذخایر زیرزمینی با بهانه های مختلف در اختیار رانت خوارها قرار گرفت و هیچ ارزشی به صاحبان اصلی منطقه قائل نگردیدند. انسان ترک آزربایجان به دلیل سرکوب های پلیسی هیچ وقت نتوانست در مقابل این بیدادگری اعتراض کند. خوشبختانه قیام خرداد ۸۵ بر همه نشان داد که می توان پرچم سرکوبگران را پائین کشید و در دفاع از منابع طبیعی آزربایجان نیز اعتراض نمود.
اعتراضات خیابانی به سیاست خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه و مقاومت قهرمانانه ملت ترک آزربایجان و سازماندهی سلسله اعتراضات مردمی توسط هسته های مقاومت موجب به وجود آمدن جنبش گسترده ی دفاع از منابع طبیعی آزربایجان شد. در چند سال اخیر شاهد اعتراضات گسترده مردمی حول آلودگی هوای زنجان، پارازیت های مسموم کننده در شهرهای آزربایجان، انتشار تشعشات هسته ای در کوهپایه های ساوالان، مصادره مراتع و چراگاه ها به نفع دولت، نابودی جنگل های قاراداغ و از همه مهم تر خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه بودیم.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به یاری فعالین محیط زیست ترک آزربایجان هسته های فعال در این خصوص را تشکیل و بدون تبلیغ رسانه ای تلاش دارد این اعتراضات را در شهرهای مختلف سازمان دهی نماید.
جنبش اعتراضی استادیوم های ورزشی
حرکت ملی آزربایجان بعد از حادثه قیام خرداد ۸۵ جهش کمی و کیفی بالایی را کسب نموده و برای رساندن صدای اعتراض دمکراتیک و ملی خود از هر فضا و مکانی استفاده نموده و می کند. مسابقات تیم تراختورسازی با تلاش فعالین حرکت ملی آزربایجان به جبهه مقاومت اجتماعی تبدیل شده و شاهد هستیم که علیرغم توطئه های کثیف ضد ورزشی و بازداشت ها و تهدید ها گستره جبهه مقاومت اجتماعی در استادیوم ها روز به روز گسترش یافته و مسابقات والیبال در غرب آزربایجان به تریبون دفاع از هویت ملی و اراضی ملی تبدیل شده است.
جنبش اعتراضی استادیوم های ورزشی حتی به بطن جامعه ورزشی ترک آزربایجان ی نیز کشیده شده و شاهد آن هستیم که ورزشکاران ترک آزربایجانی در هر فرصتی پرچم هویت طلبی خود برافراشته می کنند.
جنبش همگرایی ذهنی انسان ترک آزربایجان
شوونیسم ملی – ارتجاعی فارس بعد از ساقط نمودن دولت ترک قاجار و ایجاد سیستم دولتی خود برای کنترل راحتتر مناطق آزربایجان که به مرکز انقلابات و اعتراضات تبدیل شده بود با تصویب قانون تقسیمات کشوری آزربایجان را به استان های مختلف تقسیم و تلاش نمودن ضمن حذف کلمه آزربایجان از روی این مناطق با ترفندی ضد انسانی اختلافات طایفه ای و استانی را برجسته نماید تا در حالی که آزربایجان را تکه تکه می کند ذهنیت ملت ترک آزربایجان را به بهانه های واهی تکه تکه کند. چنانکه زمانی شاهد گشتیم که انسان ترک ساکن در اردبیل با تبریز درگیر گشته و تفکر جمعی شهروندان شهر خوی نیز در تکاپو با اورمیه می باشد اما خوشبختانه از تاثیرات بسیار مهم قیام خرداد ۸۵ شکست پروژه متلاشی کردن همگرایی ذهنی انسان ترک آزربایجانی بود.
امروز شاهد آن هستیم که اختلافات کذایی و هدفدار استانی همچنان از طرف مزدوران جیره خوار حکومتی ترویج می شود اما به همت فعالین حرکت ملی آزربایجان نه تنها این پروژه شوونیستی متلاشی شده بلکه شاهد همگرایی ذهنی انسان ترک آزربایجانی از همه مناطق آزربایجان می باشیم که در جنبش اعتراضی استادیوم های ورزشی ظهور و عینیت می یابد.
جنبش مقاومت فرهنگی در بطن جامعه ترک آزربایجان و شکاف با جامعه فارس ایرانی
یکی دیگر از تاثیرات بارز قیام ضد آپارتایدی خرداد۸۵ ظهور جنبش مقاومت فرهنگی در بطن جامعه آزربایجان می باشد. زمانی به دلیل سرمایه گذاری شونیسم ملی – ارتجاعی فارس موسیقی و رقص آزربایجانی به فراموش شده بود و تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی آزربایجان در حال رخت بربستن از فرهنگ این سرزمین بود. شخصیت های فرهنگی و ادبی تخریب و ادبیات و اشعار فارسی در جامعه آزربایجان گسترش می یافت.
اما قیام خرداد ۸۵ تحول بزرگی در بطن جامعه آزربایجان ایجاد نمود. امروز شاهد آن هستیم که کلاس های آوزش زبان ترک ی علیرغم سنگ اندازی ارگان های دولتی در دانشگاه ها و منازل ایجاد و حضور در کلاس های رقص آزربایجانی مملو از کودکان و جوانان می باشد.
کارت دعوت و مراسم عروسی در شهرها و روستا های آزربایجان بر خلاف سی سال گذشته رنگ بوی کاملا آزربایجانی پیدا کرده و دیگر از فرهنگ لااوبالی گری آریایی خبری نیست. نمودهای فرهنگ آزربایجانی درسنگ مزار ها و مراسم تدفین و سوگواری های مذهبی عینیت یافت و نویسندگان و شاعران جوان جامعه ترک آزربایجانی اشتیاق زایدالوصفی به زبان و ادبیات ترکی آزربایجان ی پیدا کرده اند.
مقاومت در مقابل انتخاب اسامی فارسی در جامعه ترک آزربایجانی رواج یافته و خانواده های ترک آزربایجان از اسامی ترک ی برای نامیدن فرزندان خود استفاده می کنند و در سال های گذشته که سعی می شد با کودکان خود فارسی صحبت گردد بسیار کمرنگ شده است.
علیرغم ممنوعیت انتخابات اسامی ترکی بر روی کالاها و مغازه ها اکثر تولیدکنندگان و صاحبان صنایع تلاش می کنند اسامی ترک ی را برای تولیدات خود انتخاب کنند زیرا از رشد محبوبیت فرهنگ ترک ی خبردار می باشند و مغازه دارها تلاش می کنند می کنند تا اسامی ترکی بر سر در مغازه ها و تابلو های خود انتخاب کنند.
اشتیاق تحصیل جوانان در دانشگاه های کشورهای ترک زبان منطقه در بین ترک های آزربایجان بسیار بالاست و برخلاف گذشته فارغ التحصیل شدن از دانشگاه های تهران افتخاری نبوده بلکه تحصیل در دانشگاه باکو و یا آنکار امید همه جوانان ترک می باشد.
با نگاهی کوتاه به اس ام اس ها، صحفات فیس بوک، توئتر، لاین، وات ساپ و… جوانان ترک آزربایجانی دیگر شاهد تبادل افکار و اندیشه به زبان فارسی نبوده و زبان ترکی زبان رایج در این زمینه می باشد.
زمانی ترک های ساکن در تهران هویت ملی خود را کتمان می کردند اما خوشبختانه تاثیرات قیام خرداد۸۵ به کوچه های تهران نیز کشیده شده و همه شاهد هستیم که انسان ترک آزربایجانی که هویت خود را کتمان و از ترکی صحبت کردن امتناع می کرد امروز با افتخار خود را آزربایجانی و ترکی صحبت کردن را وظیفه خود می داند. واقعیت انکار پذیر این که این مسئله ترسی آشکار بر چهره افسرده شوونیسم حاکم کرده است.
استفاده از سمبل و رنگ و نمود های هویت طلبی در سراسر و گوشه گوشه زندگی روزانه ملت ترک آزربایجان را شاهد هستیم و به صراحت باید گفت که شکاف عمیقی بین جامعه فارس ایرانی با جامعه ترک آزربایجانی ایجاد شده است که اولین پله از روند ملت سازی می باشد.
همگرایی با کشورها و جوامع ترک دوست و برادر
شوونیسم فارس ملی – ارتجاعی فارس زبان هشتاد سال تلاش نمود که با بهانه های مختلف دیوار ضخیمی را بین ترک های آزربایجان و سایر جوامع ترک زبان ایجاد و با تاریخ سازی های کذایی بدبینی و کینه توزی علیه جوامع ترک زبان را تحریک و تهیج می کرد.
می توان به جرات گفت که انسان ترک آزربایجانی قسمت شمالی اراضی ملی خود را شوروی، برادران ترک خود در آنادولو را عثمانی و دشمن تبریز و ترکمن ها را سنی قلمداد می کرد اما قیام خرداد ۸۵ باعث شد که پرده نفرت و کین ایجاد شده توسط شوونیسم فارس به کناری کشیده شده و واقعیت های تاریخی مقابل چشم انسان ترک آزربایجان قرار بگیرد و بداند که در طول تاریخ و بحران ها فقط برادران ترک شان در کشورهای ترک یاورشان بوده اند.
قیام خرداد ۸۵ بار دیگر تئوری اتحاد ترک ها را به گوش انسان ترک آزربایجان ی کشاند و زمانی که ترک های ایغور توسط دولت مستبد چین سرکوب می شوند و یا برادران ترکمن هدف حملات ضد انسانی قرار می گیرند قلب انسان ترک آزربایجان جنوبی برای آنها بتپد.
لابی سازی بین المللی موثر بعد از قیام خرداد ۸۵
در جامعه مدرن کنونی که معادلات و تحولات جهانی تحت تاثیر مستقیم جوامع بین المللی می باشد وجود لابی بین المللی فعال در عرصه بین المللی برای جنبش های سیاسی ضرورت غیر قابل انکاری می باشد. قبل از قیام خرداد ۸۵ لابی گری در جوامع بین المللی مختص اپوزیسیون فارس زبان بوده و هیچ نیروی قابل بحثی از ترک های آزربایجان درعرصه لابی گری بین المللی وجود نداشت به همین دلیل هر حرکت اعتراضی در ایران به نام اپوزیسیون فارس زبان و مخالفان نظام سیاسی کنونی مصادره می شد و حتی جریان های مختلف مانند اعتراضات اسلامشهر که بسیاری از ترک های آزربایجان در این شهر شهید شده و یا در جریان کوی دانشگاه تهران که دانشگاه تبریز شدیدا سرکوب شد همه به نفع اپوزیسیون فارس زبان مخالف جمهوری اسلامی مصادره گردید.
خوشبختانه بعد از قیام خرداد ۸۵ لابی گری بین المللی در بین فعالین حرکت ملی آزربایجان روح و جان گرفته و شخصیت های سیاسی و فرهنگی ترک آزربایجانی در کشورهای ترک زبان، کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا وارد عرصه مبارزات ملی و لابی گری بین المللی شده و شاهد آن هستیم که فرهیختگان و نخبگان فرهنگی و سیاسی ترک آزربایجانی هر فرصتی در دیدار با نمایندگان و احزاب سیاسی و فرهنگی سایر ملت ها، سناتور ها و نمایندگان مجلس کشورهای مختلف، مجامع فرهنگی و تاریخی درتلاشند تا صدای ملت ترک آزربایجان را به گوش جهانیان برسانند.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی ( دیرنیش ) نیز با ایجاد شاخه خارج کشور توانست گام های بسیار مهمی را در این خصوص برداشته و با برگزاری سمینار ها، نمایشگاه ها، انتشار کتب به زبانهای مختلف، دیدار دبیر و اعضای تشکیلات با نمایندگان مجلس و سناتور ها لابی گری فعالی را به منصه ی ظهور برساند.
جمع بندی:
برخی از دوستان چنین معتقد هستند که سرکوب ها و بازداشت ها و کنترل و ایجاد انحرافات توسط مزدوران نظام، حرکت ملی آزربایجان را با بن بست روبرو ساخته و سکون و انفعال در حرکت ملی ایجاد شده است. تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان با رد این تئوری معتقد است که حرکت ملی آزربایجان از بعد داخلی و خارجی در حال پویش و تکامل سیاسی می باشد و قرار بر این نیست که هر روز و شب خیابان ها مملو از معترضین باشد.
جنبش های سیاسی و ملی پنجاه سال و حتی صد سال مبارزه خود را با استقامت و مقاومت پشت سر می گذارند و خاکریز های دشمن را آرام آرام فتح کرده و نهایت بر فراز قله سعادت ملی قرار می گیرند. با نگاهی به تاریخ مبارزات ملی می توانیم روند مثبتی را شاهد باشیم که حرکت ملی با مشکلات عظیم و دیوارهای مستحکم شوونیسم توانسته افتخارهای بزرگی را نصیب ملت ترک آزربایجان کند.
چنانکه اشاره و تحلیل شد قیام خرداد ۸۵ نقطه عطف و جهشی برای مبارزات ملی ترک های آزربایجان بود و در هر گوشه از زندگی ترک های آزربایجان تاثیرات مثبتی گذارده است که این پیروزی مدیون خون شهدای گرانقدر حرکت ملی و زندانیان سیاسی و خانواده آنها می باشد.
ملت ترک آزربایجان بعد از ساقط شدن آخرین دولت ترک آزربایجانی توسط جنبش ملی- مذهبی ملی گرایان فارس( شعوبیه) و تشکیل دولت های فارس محور پهلوی و جمهوری اسلامی اقتدار سیاسی خود را کاملا از دست داده و تقریبا به سوی متلاشی شدن پیش می رفت.
رهبران جنبش ملی – مذهبی ملی گرایان فار( شعوبیه) که کینه تاریخی خود را بعد از سقوط شیراز و اصفهان به دست سرداران ترک صفوی از زمان قائم مقاوم فراهانی و امیر کبیر تئوریزه و علمی کردند انتقام خود را از دولت ترک قاجاریه و انقلابیون ترک مشروطیت و سردار ملی” ستار خان” گرفته و با اتحاد روس های نژاد پرست علی مسیو و سایر رهبران قهرمان مکتب تبریز را به شهادت رساندند تا مغز متفکر و انقلابی ملت ترک آزربایجان نابود و شمع مبارزات را خاموش کنند و بعد سر کار آوردن رضاخان قتل عام ملی و فرهنگی ترک های آزربایجان را آغاز نموند.
این قتل عام انسانی و فرهنگی و کینه نفرت جنبش شعوبیه چنان وحشتناک بود که حتی به ساختمان های تاریخی دوران قاجاریه در تهران نیز رحم نکرده و صدها ابنیه تاریخی و زیبا که واقعا می توانست میراث هنری بشریت باشد با خاک یکسان گرید. دستگاه عظیم و بی رحم تبلیغات جنبش شعوبیه با قداری تمام فرهنگ و هنر قاجاریه را نابود و به تمسخر کشانیدند و سدرمداران این خاندان را انسان های شهوت باز و وطن فروش معرفی نمودند.
واقعیت این است که جنبش شعوبیه با طراحی دقیق و هوشیارانه ریشه ملت ترک آزربایجان را خشکانید و شعارهای ایران دوستی را جایگزین این قتل عام نمود. واقعیت این است که حرکت ملی آزربایجان در حال انشا و ساختن یک ملت بر روی خرابه های یک باقی مانده از قتل عام یک ملت می باشد.
برای ملت سازی جدید راه بسیار دشواری پیش روی ماست و جسارت ها، شهادت ها، اسارت ها و فداکارهای فراوانی را می طلبد.
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی( دیره نیش) با ایمان به این راه، تمامی توان وانرژی خود را برای ترویج و به سرانجام رساندن پروژه ملت سازی و سپس دولت سازی صرف خواهد نمود. تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی(دیره نیش) خود را رهرو رهبران شهیدی همچو علی مسیو و پیشه وری در مکتب تبریز می داند و مبارزات دموکراسی خواهانه و ملی خود را با جسارت به پیش خواهد برد و البته که در این مبارزه جنبش ملی – مذهبی ملی گرایان فارس( شعوبیه) را دشمن شماره یک خود می داند.
در پایان با گرامی داشت یاد شهدای قیام ضد آپارتایدی ۸۵ و یاد همه زندانیان سیاسی حرکت ملی آزربایجان نهمین سالگرد خرداد ۸۵ را به ملت ترک آزربایجان تبریک می گوئیم.
شورای مرکزی تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جنوبی( دیرنیش)
تبریز- یکم خرداد ۱۳۹۴