آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
سه شنبه ۲۶ام تیر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / نظامي گنجوي و نژادپرستان خودخواه !

نظامي گنجوي و نژادپرستان خودخواه !

نظامي گنجوي و نژادپرستان خودخواه !
26 آگوست 2013 - 02:07
کد خبر: ۱۴۶۶
تحریریه آرازنیوز
امروزها در رسانه هاي ديجيتالي ، مطبوعات و رسانه هاي گروهي فارسي زبان و فارسگرا و از طرف آنهايي كه ايران را فقط در دايره تنگ زبان فارسي و فارسها تعريف مي كنند و زبان ملل و اقوام ديگر ايران را غير ايراني به حساب مي آورند ، غوغايي بپا شده مبني بر اينكه ، چرا در جمهوري آذربايجان چند كاشي كهنه و فرسوده كه در آن يكي – دو بيت شعر فارسي از نظامي گنجوي نوشته شده بود ، از سردر آرامگاه نظامي كه در حال تعمير است برداشته شده است !
غوغا سالاري در اين مورد به حدّي رسيده كه اصولا كسي به تعميراتي كه در اين زمينه در حال انجام است تا بارگاهي شايسته تر از آنچيزي كه حكيم گنجه داشته است ، فكر نمي كند !
انگار يكي – دو بيت شعر فارسي آرامگاه نظامي آيه نازل شده اي است  كه كسي نبايد دست بر آن كاشي فرسوده ، كهنه و بي قواره براي بازسازي بزند !
طبيعي است كسانيكه آن آرامگاه با شكوه را براي نظامي گنجوي ساخته اند ، مي توانند آنرا تعمير و بازسازي هم بكنند و چند كاشي كهنه و فرسوده آنرا هم تعويض بكنند ؛ در  ثاني نظامي گنجوي شاعر آذربايجاني است  ودر خاك اين كشور هم آرميده است ، هر چند كه مطابق رسم زمان خود اشعارش را به فارسي سروده است ، همانطوريكه ابن سينا در سال 370 هجري قمري در افشنه بخارا از شهرهاي تركستان قديم و در كشور ازبكستان فعلي به دنيا آمد  و در سال 428 هجري قمري هم در همدان از دنيا رفت و در اين شهر هم مدفون است ولي كليه آثارش را به عربي نوشته است . آيا ابن سينا را به صرف اينكه همه آثارش را به عربي نوشته است مي توان انديشمند و فيلسوف عرب به حساب آورد ؟
اگر امروز در سردر مقبره ابن سينا هيچ جمله و صفحه اي از كتاب”قانون ” و يا “شفا” ي او نباشد ، عربها بايد فرياد بپا كنند كه چرا نمونه اي از آثار عربي ابن سينا بر سردر بناي آرامگاه وی در همدان گذاشته نشده است ؟
حسن راشدى نويسنده و محقق آزربايجانى
حسن راشدى نويسنده و محقق آزربايجانى
 آيا ايران اجازه مي دهد كه عربها در اين مورد اظهار نظري بكنند، تا چه رسد به اعتراض ؟
پان فارسيسم آنچنان در ذهن عده اي رسوخ كرده كه افرادي از اين قبيل ، هر كار غير مجاز را براي خود مجاز مي دانند ، اما اعمال مجاز ديگران  را هم غير مجاز مي پندارند ، همین افراطیون در مسئله ساده  تعمیر مقبره نظامی ، افراط کاری را بجایی رساندند که وزیر امور خارجه مجبور به پاسخگویی شده است .
يادم نمي رود در سال 1383 كه اولین اعتراض گسترده  به ناميده شدن خليج عرب ، به جاي نام خليج فارس در ايران تدارک دیده شد ، در همان زمان نامهاي بومي و تركي 52 جزيره درياچه اوروميه را چون :
1- گوله گَن داش  2- گميچي 3- كمر داغ  4- كئچل داشي  5- دوققوزلار  6- آرپا دره سي  7- ساري تپه  8 – آغ داغ   9- قره آدا  10- سايين قالا  11- قليج ياغلي دره  12- يانيقلي داش  13 – ياستي داش  14 – موللا بؤركو  15- دنه لي  16- احمد داشي و …. را   با نامهاي  تازه ساز و من در آوردي فارسي مانند :
 1- كاكايي بالا  2- ناخدا  3- زاغ  4- گلسنگ  5- كفچه نوك  6- جودره  7- زرتپه  8- سپيد  9- سياوش  10 – شاهين  11- شمشيران  12- آتش  13- تحتان  14- پيشوا  15 – ناهيد  16- بستور و …. عوض كردند  و در آموزش و پروش اعلام شد كه دانش آموزان از اين به بعد بايد بجاي نامهاي تركي اين جزاير ، نامهاي تازه ساز فارسي را ياد بگيرند !
گرچه به دنبال اعتراض عمومي در آذربايجان ، آموزش و پروش اين اطلاعيه را لغو كرد ، اما هم اكنون هم اسامي نو ساز فارسي اين جزاير همچنان مورد استفاده مراكز مختلف ، سايتها و مطبوعات قرار مي گيرد و سايت فارسي ويكي پديا كه در آيين نامه آن تاكيد شده بايد مطالب مندرج در اين سايت بر اساس اسناد معتبر باشد، نام اين جزاير بر اساس نامهاي جعلي نوساز فارسي درج شده است !(1)
عجيب است آنهائيكه ناميده شدن نام خليج مشترك بين ايران و كشورهاي عربي را با استناد به آثار و نوشته هاي تاريخي گذشته ” خليج فارس ” مي نامند ، چطور به خود اجازه مي دهند نام تاريخي ، بومي و تركي جزاير درياچه اوروميه را ( كه متاسفانه با سیاست غلط در حال خشك شدن است ) با نامهاي خود ساخته و جديد فارسي عوض كنند !
به راستي آنهائيكه مخالفت سرسختانه خودرا به نام آبراه جنوب کشور که توسط كشورهاي عربي ، خلیج عربی نامیده می شد اعلام می کردند ، در همان روزها هيچ اعتراضي به تغيير نامهاي تركي جزایر دریاچه اورومیه كردند ؟
ما در زبان تركي مثلي داريم كه ميگوئيم : ” اؤز گؤزونده ايگنه‌ني گؤرمور ، اؤزگه گؤزوند چؤپوده سئچير !” ( داخل چشم خود سوزن به آن بزرگي را نمي بيند اما آشغال افتاده به چشم ديگران را هم تشخيص مي دهد ) كه كنايه از مبرّا دانستن خود از همه عيبها ، و معيوب جلوه دادن ديگران است !
اگر در جمهوري آذربايجان راجع به باز سازي مقبره مشاهير خود تصميمي گرفته مي شود ، چه نيازي به جار و جنجال و غوغا سالاري در ايران است که عده اي مي خواهند با اين تفكر تنگ نظرانه و نژادپرستانه بجاي ايجاد رابطه دوستانه و برادرانه با دومين كشور مسلمان و شيعه جهان  كه بيش از 30 ميليون نفر از همزبانهاي آنها هم در ايران زندگي مي كنند تخم نفاق و دشمني و تفرقه بيندازند !
بر فرض ، مسئولين جمهوري آذربايجان بعد از تعميرات اساسي مقبره حكيم نظامي ، اصلا  يكي – دو بيت شعر فارسي نظامي را كه قابل فهم براي مردم اين كشور هم نيست با آن كاشيهاي فرسوده و كهنه نصب نكنند و بجاي آن متني زيبا و قابل فهم براي همه ، از ترجمه منظوم و تركي آذربايجاني اشعار وي را كه توسط شعراي چيره دست آذربايجاني انجام گرفته در ديدگاه عموم قرار دهند تا همه مردم اين كشور آنرا خوانده و از مفهوم آن لذت ببرند ، در این صورت آيا از مقام و منزلت نظامي كاسته خواهد شد ؟ مضافا بر اينكه اين زبان هم ، زبان مشترك تقريبا نصف جمعيت ايران هم است .
دانشمندان ، فلاسفه و شعرا  هر چند در كشور و يا جغرافياي سياسي خاصي به دنيا آمده ، رشد و نمو كرده و به زبان خاصي اثر آفريده باشند ، متعلق به جهان بشريت هستند و نمي توان آنها را در دايره تنگ فلان زبان و فلان كشور محدود كرد.
نظامي گنجوي هم گرچه خودرا از تبار تركان معرفي مي كند و ميگويد:
پدر بر پدر مر مرا تُرك بود / به فرزانگي هر يكي گُرگ بود
و در پيشگفتار اثر ليلي و مجنون بيان مي كند كه :
      در حــال رسيـد قاصد از راه /   آورد مثــال حضــرت شــاه
خواهم کـه بياد عشق مجنون/  راني سخني چو درّ مکنــون
   از زيــور پـــارسي و تــازي  / اين تازه عـروس را طــرازي
ترکي صفـت وفاي ما نيست/  ترکانه سخن سزاي ما نيست. (2)
كه نشان مي دهد نظامی مي خواسته اين اثر را به تركي بيافريند اما از شيروانشاه فرمانی مي رسد كه این اثر را به فارسی بسراید ، لذا شاعر در عین ناراضایتی ، با مصلحت و صلاحديد فرزندش محمد ، فرمان شاه را گردن مي نهد :
چون حلقـه شاه يافت گوشم  /  از دل بـه دماغ رفت جوشم
نه زهره کــه سر ز خط بتابم /  نه ديده کـه ره به کنج يابم
سرگشته شدم در آن خجالت/    از سستي امر و ضعف حالت (3)
نظامي در جاي ديگري هم گله مي كند كه :
تركي ام را در اين حَبَش نخرند / لاجَرم دوغباي خوش نخورند
اما نظامي شاعر و حکیم جهانی است و متعلق به جهان بشریت ، گرچه آذربایجانی است و در شهر گنجه مدفون . شعر گفتن او به زبان دری هم که زبان مرسوم شعر آن زمان بوده نیز وی را نمی تواند در دایره تنگ این زبان و کشور تاجیکستان، افغانستان و یا ایران محدود کند ، آنچنانکه فارابی،ابوریحان بیرونی و ابن سینا که از شهرها و مناطق ترکستان آن زمان برخاسته اند و محمد ابن زکریای رازی،محمد ابن جریر طبری و ابن مقفع که از شهر ری ، طبرستان و فیروز آباد ایران امروزی سر بلند کرده اند ، ولی همه این اندیشمندان  تمام آثار خودرا به عربی نوشته اند . عربی نوشتن این بزرگان هم نمی
تواند دلیلی بر متعلق بودن آنها به عربها و کشورهای عربی باشد ، در عین حالی که همه این بزرگان به جهان بشریت تعلق دارند
حسن راشدى
……………………………………………….
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%
D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87
(2) كليات نظامي گنجوي ، ويرايش كاظم عابديني ، انتشارات آدينه سبز  ص : 407 سال 1391 – تهران
(3) همان كتاب همان صفحه

 

روی خط خبر

محبوب‌ترین‌ها