سیستم جمهوری اسلامی ایران به کجا میرود؟
اخیرا تغییر نظام ریاستی به نظام پارلمانی در محافل رژیم جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
به گزارش آرازنیوز، الهوردی دهقانی نمایندهی ورزقان در مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه ۹ اریبهشت ماه ۹۴ در نطق میان دستور خود به ضرروت احیا «نظام پارلمانی» اشاره کرد.
قبل از آن نیز ۱۸تیرماه ۹۲ نماینده مردم مشکین شهر در گفتگو با باشگاه خبرنگاران از احیا «پست نخست وزیری» گفته و سروصدای زیادی را در رسانههای مختلف به راه انداخته بود. اما این نمایندگان به صورت مستقل این مباحث را به پیش نکشیدهاند. علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران ۲۴ مهر ۱۳۹۰ در سفرش به استان کرمانشاه گفته بود: «.. فرض بفرمائید ما یک روزی در قانون اساسی نخستوزیر و رئیس جمهور داشتیم، با یک شکل خاصی؛ بعد تجربه به ما نشان داد که این درست نیست. امام دستور دادند گروهی از خبرگان ملت، از دانشگاهیان، از روحانیون، از مجلس شورای اسلامی، از برجستگان و نخبگان بنشینند و آنچنان که بر طبق نیاز است، آن را تغییر بدهند. همین کار را هم کردند. یا در زمینه قضا همین جور. در آینده هم اینها قابل تغییر است. امروز نظام ما نظام ریاستی است؛ یعنی مردم با رأی مستقیمِ خودشان رئیس جمهور را انتخاب میکنند؛ تا الان هم شیوهی بسیار خوب و تجربهشدهای است. اگر یک روزی در آیندههای دور یا نزدیک – که احتمالاً در آیندههای نزدیک، چنین چیزی پیش نمیآید – احساس بشود که به جای نظام ریاستی مثلاً نظام پارلمانی مطلوب است – مثل اینکه در بعضی از کشورهای دنیا معمول است – هیچ اشکالی ندارد؛ نظام جمهوری اسلامی میتواند این خط هندسی را به این خط دیگر هندسی تبدیل کند؛ تفاوتی نمیکند. و از این قبیل. البته همین تغییر هم باید متکی به اصول باشد. همین نگاهِ دوباره و نوسازی و بازسازی هم بایستی ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاستهی از اصول اسلامی باشد. مثلاً فرض بفرمائید شایستهسالاری. احساس بشود که شایستهسالاری، به این شکل، بهتر تحقق پیدا میکند؛ یا عدالت، به این شکل، بهتر تحقق پیدا میکند.»
بعد از این سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران بود که این موضوع از سوی مقامات و مسئولین در مجلس و نهادهای دیگر مورد اشاره قرار گرفت.
نظام پارلمانی چیست؟- نمونههایی از نظام پارلمانی را در کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک غربی میتوان جست که در آن معمولا پارلمان رئیس دولت را انتخاب میکند و دولت و رئیس دولت به شدت در برابر پارلمان پاسخگو و مسئول است. در نظامهای پارلمانی رئیسجمهور قدرت اجرایی ندارد و نخستوزیر است که امور اجرایی کشور را بر عهده میگیرد. در نظامهای پارلمانی تا زمانی که حزب حمایتکنندهی رئیس دولت اکثریت و قدرت را در مجلس در دست دارد میتواند در مسند ریاست قدرت باقی بماند ولی در نظامهای ریاستی محدودیت انتخاب شدن برای ریاست دولت وجود دارد.
نظام سیاسی ایران قبل از تغییر قانون اساسی– نظام سیاسی ایران قبل از تغییر قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ شبیه نظام پارلمانی بود ولی نمیتوان گفت که یک نظام پارلمانی بر ایران حاکم بود بلکه یک ساختار غیرمعمول داشت. بطوریکه رئیس جمهور بعد از انتخاب شدن نخست وزیر را به مجلس معرفی میکرد و نخست وزیر نیز بعد از تائید مجلس مامور تشکیل کابینه میشد. بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۸ به پایان رسیده و به همه پرسی گذاشته شد. از آن پس نظام سیاسی کشور تاکنون به این شکل بوده است. افزایش اختیارات رهبری، تغییر نام ولایت به ولایت، مطلقه، افزایش اختیارات شورای نگهبان، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، حذف مقام نخست وزیری، تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی از جمله تغییراتی بود که به قانون اساسی کشور داده شد.
در اصلاحیهی قانون اساسی شرط مجتهدیت از شرایط رهبری حذف و به اختیارات رهبری در قالب ماده ۱۱۰ قانون اساسی افزوده شد. در کشورهایی که از نظام پارلمانی بهره بردهاند، از نظام حزبی جاافتادهای برخوردارند و رئیس دولت و پارلمان ارکان اصلی سیاستگذاری و اجرایی کشور را بر عهده دارند. این در حالی است که در ایران شرایط برای فعالیت احزاب بسیار دشوار میباشد. علاوه بر آن، طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی کشور شخص اول کشور نه رئیس دولت بلکه ولی مطلقهی فقیه میباشد که این امر موجب میشود تا فضای سیاسی کشور هرچه بستهتر گردد. به این صورت که طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی فقهای شورای نگهبان توسط رهبری انتخاب میگردد و شورای نگهبان نیز وظیفه دارد در مورد صلاحیت و یا عدم صلاحیت کاندیداها برای انتخابات تصمیمگیری نمایند. از طرفی دیر در صورت پارلمانی شدن نظام سیاسی کشور، رئیس دولت را نمایندگانی انتخاب خواهند کرد که از صافی شورای نگهبان عبور کردهاند.
به هر حال، در شرایط فعلی نیز بسیاری از منتقدین و مخالفان نظام معتقدند؛ مجلس خبرگان رهبری نیز در برابر ولی مطلقهی فقیه فاقد قدرت عمل و تصمیمگیری است و توان نظارتی بر نهادهایی که مستقیما تحت نظر رهبر فعالیت میکنند را ندارد. با این حال حتی بسیار از خودیهای رژیم جمهوری اسلامی نیز بعضا به اشکال مختلف به این امر معترف شدهاند. هاشمی رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ گفته بود: « خبرگان قانونی گذراندند که هر یک سازمانهای زیر نظر رهبری که از آنها خواسته شده باید در هر اجلاس گزارش بدهند و ده سوال از آنها بشود و جواب بدهند. رهبری هم اشکالی به آن نگرفتند. بعدها دعوت کردیم که بیایند. مثلاً گفتیم که رئیس سازمان صداوسیما بیاید. بعد از مدتی گفتند که ما نمیآییم. به همه گفتیم که بیایند که هیچ کدام نیامدند. در آخر یک مورد آسان پیدا کردیم و گفتیم که رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بیاید. در ابتدا همه خوشحال میشدند، اما وقتی موعد میشد، نمیآمدند. رئیس شورای ائمه جمعه هم نیامد. خودم رئیس مجمع بودم و رفتم گزارش مجمع را دادم و گفتم که سوالات خود را مطرح کنند تا قانون اجرا شود. وقتی که اجرا شد، به آیتالله طبسی که قبلاً خوشحال شده بود و میگفت که ما هم میآییم و گزارش میدهیم، گفتیم که دفعه بعد شما بیایید. ایشان هم خواست بیاید که یک دفعه گفت: «من نمیآیم و راضی نیستم.»
آقای موحدی کرمانی نیز روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ در نشست وحدت اصولگرایان در مشهد گفته بود: «من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست. هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما مسئله ما بعد از آقاست. خدا انشا الله ایشان را حفظ کند و رهبری ایشان را به حکومت امام زمان (عج) متصل کند. اما اینکه بعد از ایشان چه میخواهد بشود مهم است.»
بسیاری از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و حتی مخالفان میانهرو رژیم نیز به قدرت مهارنشدنی ولی فقیه در کشور معترف هستند. به گونهای که جایگاه وی را بالاتر از مستبدترین سلاطین تاریخ نیز تعبیر میکنند و زیردستان وی نیز همواره در تمجید و چاپلوسی در رقابت به سر میبرند. یکی از تمجیدهایی که جنجال بسیاری در رسانهها و محافل وابسته به رژیم ایجاد کرد؛ تمجید آیت الله مصباح یزدی بود. وی در آذر ۱۳۹۳ در یادواره شهدای مؤسسه امام خمینی در قم گفته بود: «یکی از نعمتهای بسیار بزرگ برای ما امام راحل بود که بسیار بزرگ بود و بعد از رحلت ایشان وجود نعمت جانشین ایشان، رهبر معظم انقلاب است که خدا را شاهد میگیرم جامعه ما لیاقت چنین رهبری را ندارد. ایشان بالاترین مراتب مدیریت را در جامعه دارد و بزرگترین دشمنان جامعه کسانی هستند که در زمینه تضعیف ولایت فعالیت میکنند»