جمعیت خانوادههای ایرانی سالبهسال رو به کاهش است
جدیدترین مطالعات مرکز آمار ایران نشان میدهد، جمعیت خانوادههای ایرانی سالبهسال رو به کاهش است. براساس این مطالعات در فواصل سالهای ١٣٣۵ تا ١٣٩٠ تعداد خانوارهای کشور از ٣,٩٩ میلیون به ٢١.١٩ میلیون خانوار افزایش یافته است، اما ٧٠ درصد این خانوادهها بین دو تا چهار نفر جمعیت دارند. درحالحاضر بر اساس آمار استخراجشده از سرشماری عمومی نفوس و مسکن، خانوارهای دارای سه نفر جمعیت با ٢٧.١ درصد، خانوارهای با چهار نفر جمعیت با ٢۶.۴ درصد و خانوارهای با دو نفر جمعیت با ١٨.۴ درصد؛ جمعیت بیشترین خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص دادهاند. بههمیندلیل یک محاسبه ساده نشان میدهد حدود ۷٠ درصد خانوارهای ایرانی دو تاچهار نفره هستند.
به گزارش شرق، متوسط بعد خانوار که عبارت است از متوسط تعداد افراد در خانوار و از تقسیم تعداد جمعیت به تعداد کل خانوار حاصل میشود، در این مدت با نوساناتی همراه بوده است. در سالهای اخیر کاهش محسوسی در متوسط بعد خانوار، هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستایی، ملاحظه میشود. برهمیناساس الهام فتحی، کارشناسارشد جمعیتشناسی و رئیس گروه آماری جمعیت و سلامت مرکز آمار ایران در توجیه این موضوع میگوید: «در گذشته داشتن فرزندان زیاد برای اداره مزرعه خانوادگی، یک نعمت اقتصادی محسوب میشد و از این رو خانوادههایی که صاحب فرزندان بیشتری (بهویژه فرزندان ذکور) بودند، از نیروی کار و قدرت بیشتری برخوردار میشدند و متعاقب آن به امنیت اقتصادی و سیاسی بالاتری نیز دست مییافتند». او میافزاید: «اما امروزه با رشد شهرنشینی و انتقال از جامعه روستایی و کشاورزی به یک جامعه شهری و چهبسا صنعتی (نسبت شهرنشینی کشور که در سال ۱۳۳۵، ٣١.۴ درصد بوده است در سال ۱۳۹۰ به ٧١.۴ درصد افزایش یافته است) نهتنها تأمین اقتصادی با داشتن بچههای بیشتر و خانوادههای گسترده (شامل پدربزرگ، مادربزرگ و…) مشکلتر شده، بلکه ضریب مطلوبیت آنها نیز در تابع رفاه، نانآوران خانواده (پدر و مادر) کمتر شده است، به این مفهوم که افراد، ضریب مطلوبیت بیشتری به رفاه خودشان میدهند و بر این باورند که با کاهش بار تکفل میتوانند به سطح رفاه بالاتری نائل آیند».
کاهش محسوس خانوارهای پرجمعیت
براساس ارقام موجود، درصد خانوارهای پرجمعیت (شش نفر و بیشتر) از ٣١,٨ درصد کل خانوارها در سال ۱۳۳۶ به ٨.۴ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته است. در مقابل، تعداد کل خانوارهای خویشسرپرست (خانوارهایی که فقط دارای یک عضو هستند)، از حدود ۲۱۵ هزار نفر در سال ١٣٣۵ به بیش از یکمیلیونو ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته است. در فواصل زمانی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۵، ترکیب اکثریت خانوارها چهار و پنج نفره بوده، سپس در سال ۱۳۷۵ اغلب خانوارها به شکل چهار نفره و در سال ۱۳۸۵ بهترتیب چهار و سه نفره و در سال ۱۳۹۰، سه و چهار نفره تغییر شکل داده است. بهنظر میرسد تغییرات ایجادشده در ساختمان سنی جمعیت، در ترکیب و شکل خانوارها بیتأثیر نبوده است. زیرا موج اول افزایش جمعیت که درحالحاضر پدیده تورم جوانی جمعیت را بهوجود آوردهاند، به سن ازدواج رسیدهاند. بنابراین ازدواج این گروه سنی، خود باعث شکستهشدن خانوارهای قبلی و تشکیل خانوارهای نوپایی شده است که هنوز صاحب فرزند نشدهاند. علاوهبراین در زندگی امروزی شکل خانوار گسترده به هستهای تغییر یافته است. این مسئله بههمراه مهاجرت روستاییان به شهرها و تغییرات تقسیمات جغرافیایی، افزایش سطح سواد و تحصیلات، تمایل خانوارها به داشتن تعداد فرزندان کمتر، کاهش بعد خانوار را بهوجودآورده است.
٨٧ درصد از سرپرستان خانوار مردان هستند
سرپرست خانوار عضوی از خانوار است که سایر اعضا او را به این عنوان میشناسند. بهعبارتیدیگر سرپرست خانوار عضوی از خانوار است که معمولا مسئولیت تأمین تمام یا بخشی از هزینههای خانوار یا تصمیمگیری در مورد نحوه هزینهکردن درآمدهای خانوار را برعهده دارد. سرپرست خانوار لزوما مسنترین عضو خانوار نیست و میتواند زن یا مرد باشد و معمولا بیش از ۱۰ سال سن دارد. بدیهی است که در خانوار یک نفره، تنها عضو خانوار، سرپرست خانوار محسوب میشود. بررسی نسبت خانوار برحسب جنس و تعداد اعضای خانوار در سطح کل کشور، نشان میدهد در سال ۱۳۹۰، اغلب سرپرستان خانوار را مردان تشکیل دادهاند (٨٧,٩ درصد). در میان خانوارهای با سرپرست زن، بیشترین نسبت برحسب تعداد اعضای خانوار متعلق به خانوارهای خویشسرپرست (با مقدار ۴٠.٨ درصد) و در میان خانوارهای با سرپرست مرد، بیشترین نسبت تعداد اعضای خانوار مربوط به خانوارهای چهار نفره (با ٢٨.٧ درصد) و سه نفره (٢٨.۴ درصد) بوده است. اغلب سرپرستان خانوار مرد در گروه سنی ٣۴-٣٠ سال هستند. در مقابل اغلب سرپرستان خانوار زن در گروه سنی ۷۵ سال و بیشتر قرار دارند. از جمله عوامل مؤثر در بالابودن نسبت خانوارهای خویشسرپرست زن، رخداد کمتر ازدواج مجدد توسط زنان بیوه و بدون همسر است.