ارتش ایران در دوره ی ناصرالدّین شاه به روایت بخش جاسوسی ارتش عثمانی- بابک شاهد
اخیراً در اثنای تحقیق در آرشیو کتابخانه ی مجلس ملی ترکیه به سندی که در قالب رساله و به ترکی عثمانی از سوی بخش اطلاعاتی ارتش عثمانی در خصوص ارتش ایران در دوره ی قاجاریه نگاشته شده بود برخوردم که بنا به رسمی بودن سند ارائه ی خلاصه ی آن به زبان فارسی را به گونه ای که دربردارنده ی محتوای کلی رساله باشد مفید دانستم.
در نوشتار ذیل شاکله ی این رساله که در سال ۱۹۱۰ میلادی از سوی بخش اطلاعاتی ارتش عثمانی بازنشر گردیده است ارائه می گردد. این رساله یا به عبارت دیگر خلاصه ی گزارشهای جاسوسان عثمانی به فرماندهی ارتش عثمانی در بیست و سه صفحه تهیه شده بود. در ابتدای گزارش جمعیت ایران در زمان ناصرالدّین شاه نه میلیون نفر ذکر می گردد که دو و نیم میلیون نفر این جمعیت چادرنشین می باشد. بودجه ی دولتی ارتش ایران دو میلیون و پانصد هزار تومان معادل بیست و هفت میلیون و هشتصد و پنجاه هزار فرانک و بودجه ی گارد قزاق لواسانک صد و بیست هزار تومان معادل یک میلیون و سیصد و سی و شش هزار فرانک ذکر گردیده است. مرکز فرماندهی ارتش ایران متشکل از بیست و شش نفر بوده که به صورت کمیسیونی اداره می گشت و ایران دارای نظام وظیفه عمومی بوده است اما مدت زمان خدمت سربازی نامشخص و دارای قانون خاصی نبوده است. حکومت به صورت مستقیم در جذب سرباز عمل نمی کرد و هر ناحیه بنا به احتیاجات خویش اقدام به سربازگیری می نموده است. علیرغم این موضوع، افراد ساکن در شهرهای مشهد، قم و کاشان از خدمت سربازی معاف بوده اند. خدمت سربازی در آزربایجان، تهران، گیلان، مازندران و اصفهان مجبوری بوده و سربازگیری در شهرهایی که جمعیت عمده ی آن را چادرنشینان تشکیل می دادند من جمله ولایتهای فارس، عربستان، کردستان و خراسان به مسئولین محلی ارتش واگذار شده بود. طول مدت سربازی از شش ماه تا دو سال متغیر بوده است.
در خصوص نیروهای کادر که از آنها به عنوان ظابطان نام برده می شود و به احتمال زیاد نیروهای پلیس یا امنیت داخلی مد نظر بوده است چنین نوشته شده است که تا درجه ی سلطانی که معادل درجه ی سروان امروزی می باشد توسط فرماندهان هنگ ارتقای درجه پیدا می کردند و پس از آن ارتقای درجه بر عهده ی وزیر دفاع و رؤسای نظامی مناطق تبریز و اصفهان بوده است. بنا به این گزارش وظایف و درجات موجود در ارتش آن دوره متناسب نبوده است و به جز نیروهای قزاق لواسانک دیگر نیروها از نظر کیفی در سطح پایینی بوده اند. محل آموزش این ظابطان دارالفنون تهران مشتمل بر آموزش پیاده نظام، توپخانه و پزشکی بیان گردیده است.
حقوق دریافتی توسط نظامیان بدین منوال نگاشته شده است:
مهمترین رکن جنگی ایران در دوران قاجاریه سواران غیر منتظم بیان می گردد که در جنگ های ایران و روس جسارتهای فراوانی به خرج داده اند. نوع جنگیدن این نیروها کمین در گردنه ها بود که با افزایش احتمال شکست خوردنشان سوار اسب گشته و در جهات مختلف متواری می شدند و پس از مدتی دوباره جمع شده و به جنگ ادامه می دادند.
توپخانه ی ایران در آن زمان شش هنگ داشت که هر هنگ از هشت توپ و ۱۶۰ نفر کادر تشکیل می شد. تمامی این شش هنگ نیز به صورت دائمی ساکن در تهران بوده اند و در هر انبار به ازای هر توپ سیصد گلوله ی توپ وجود داشت.
در سال ۱۹۱۲ میلادی تعداد کل نظامیان ایران ۱۶۵ هزار نفر ذکر می گردد که هشتاد هزار نفر پیاده نظام و ۸۵ هزار نفر نیز دسته های غیرمنتظم بوده اند. بالاترین مسئولیت نظامی به عنوان سپهسالار بر عهده ی وزیر جنگ بوده است اما بنا به مندرجات گزارش دایره ی نفوذ وی تنها در تهران بوده است و در دیگر مناطق هیچ گونه نفوذی نداشته است. سربازان ایرانی در آن دوره لباس متحد الشکلی نداشته اند و هر فرمانده بنا به دلخواه خود پیشنهاد اونیفرم می داد ولی در حالت کلی شلوار، پیراهن و کلاه ارتشی های آبی بوده و درجات نظامی به رنگ سیاه و قرمز بودند.
این گزارش در مقام نتیجه گیری و پیشنهاد به مرکز فرماندهی ارتش عثمانی این جملات را بیان می کند:
– ارتش ایران خواه پیاده نظام باشد و خواه هنگ توپخانه ی آن قادر به حرکت سریع نبوده و تنها در نقاط معینی قابلیت دفاع از خود را دارد.
– سواره نظام آن شامل عشایر بوده که فعال و جسور می باشند. حکومت وعده های داده شده به عشایر در خصوص ارزاق و مهمات را به خوبی پیگیری می نماید.
– اکثریت مردم ایران از صدای توپ وحشت دارند و بدین منظور ترجیحاً از توپ استفاده نمی شود.
– راههای ارتباطی ایران برای شلیک توپها مناسب نیست و نیاز به تعمیرات گسترده دارد.
– قحطی و گرسنگی گسترده ای در روستاها و شهرهای ایران وجود دارد.
– بسیاری از شهرهای ایران فاقد بیمارستان و داروخانه می باشد و در تابستان مالاریا جان عده ی زیادی را می گیرد.
پس از این موارد مقرهای نظامی ایران بدین گونه لیست گردیده است: