آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
سه شنبه ۲۶ام تیر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / بررسی زبان درد با استفاده از نظرات ویتگنشتاین درباره زبان خصوصی- فاطمه رکوعی

بررسی زبان درد با استفاده از نظرات ویتگنشتاین درباره زبان خصوصی- فاطمه رکوعی

بررسی زبان درد با استفاده از نظرات ویتگنشتاین درباره زبان خصوصی- فاطمه رکوعی
21 آگوست 2013 - 23:43
کد خبر: ۱۳۰۸
تحریریه آرازنیوز

مقدمه:درد مفهومی است که تعاریف بسیاری از آن یافت می شود که درصد بالایی از آنها فقط و فقط متوجه ابعاد عینی و جسمانی آن بوده، درد را به عنوان موضوعی منحصرا پزشکی تعریف می کنند به هرحال سال ها است علم پزشکی درد[1] را به عنوان مفهومی پزشکی به انحصار خود درآورده است بدین معنا که هرگونه درد فیزیکی و علل و عوامل ایجاد آنرا تنها در چارچوب این علم قابل توضیح و بررسی می داند.

 حال آنکه عده ای از جامعه شناسان معتقدند درد نیز مانند بسیاری از احساسات جسمانی دیگر که بر اساس موقعیت اجتماعی تعریف شده اند، یک برساخت اجتماعی است. برساخت گرایی اجتماعی اشاره دارد به اینکه ما جهان را چگونه می بینیم؟ چه طور می شود که جهان را اینگونه می بینیم؟ اگر جهان را اینگونه ببینیم چه اتفاقی می افتد؟ (لاسکی،1383:44) در حقیقت برساخت گرایی اجتماعی بیشتر توجه خود را معطوف به ابعاد ذهنی پدیده ها می سازد تا ابعاد عینی آنها و معمولا به دنبال این نیست که بگوید پدیده ها در واقعیت عینی به چه شکلی هستند بلکه می خواهد بگوید هر پدیده ای توسط ذهن سوژه به چه صورت ادراک و احساس و تعریف می شود.

 زبان و درد

  آن چه که می توان در این مورد مطرح کرد، عوامل موثر بر تجربه ای است که افراد از درد کشیدن می توانند داشته باشند. انحصار پزشکی این مفهوم سالیان سال پرداخت به این موضوع را برای جامعه شناسان و انسان شناسان تقریبا غیرممکن ساخته بود. از نگاه برساخت گرایی اجتماعی درد کشیدن می تواند به عنوان تجربه ای اجتماعی درنظر گرفته شود که متناسب با شرایط محیطی و اجتماعی ممکن است شکل های متفاوتی داشته باشد. بعنوان مثال، فردی که مبتلا به نوعی سرطان باشد بسته به اینکه در کشوری مجهز و ثروتمند زندگی کند یا کشوری فقیر و از لحاظ دانش و تجهیزات پزشکی در مضیقه، تجربه متفاوتی از درد و بیماری خود خواهد داشت. همچنین باید توجه داشته باشیم تاثیر برچسبی که به بیمار به عنوان مبتلا به یک بیماری خطرناک می خورد بسیار متفاوت است از اینکه به همان بیمار و با همان بیماری بگوییم بیماری معمول و قابل درمانی دارد.

  یکی از عواملی که در برساخت اجتماعی پدیده های مختلف و مسلما درد نقش بسیار پررنگی بازی می کند ، زبان است. زبان با نامگذاری، ایجاد نماد و نشانه برای هر پدیده واقعی یا انتزاعی آن پدیده را معنادار ساخته ، تعریف می کند و شکل و شمایل خاصی به آن می دهد. درد نیز به عنوان پدیده ای که به هیچ شکل نمی تواند نشان داده شود تنها راهی که برای ارائه و نمایان ساختنش در دست داریم زبان است. با زبان است که شخص سعی در بیان آن ادراک درونی نامطلوب که اسمش را درد می گذارد می نماید.

 دیوید موریس(1991) ادعا می کند کسی که درد می کشد این قدرت را دارد که خود، معنا و مفهوم درد را ساخته و شکل بدهد. انسانی که درد می کشد نمی تواند به هیچ شکلی نوع، شدت و میزان دردی را که احساس می کند بیان دارد مگر اینکه راجع به آن حرف بزند یا حداقل با کمک گرفتن از یک سری آواهای خاص و تا حدودی زبان بدن رنجی را که می کشد ابراز نماید.

 مباحثی که ویتگنشتاین درباره زبان خصوصی مطرح می کند، ابزار کارآمدی برای تحلیل و بررسی زبان درد به شمار می رود. به عقیده ویتگنشتاین زبان خصوصی در مواردی به وجود می آید که شخص احساسی دارد که فکر می کند هیچ کس دیگری نمی تواند چنین احساسی را تجربه نماید. وی به طورخاص به درد اشاره می کند که چنین احساسی در انسان برمی انگیزد. شخص همواره فکر می کند هیچکس نمی تواند دردی را که او می کشد بفهمد یا تجربه نماید. چنانچه خود ویتگنشتاین مثال می زند شخص با خود می گوید فقط من هستم که می فهمم واقعا چه دردی دارم، بقیه تنها می توانند حدس بزنند.

 وقتی می خواهیم بفهمیم دردی که دیگری می کشد چگونه است، ذهن ما آن را با یکی از دردهای مشابهی که قبلا تجربه کرده ایم مقایسه می کند و سعی می کند بفهمد دردی که دیگری ابراز می نماید چگونه است. مسئله ای که ویتگنشتاین درباره زبان خصوصی مطرح می کند این است که چگونه احساسی که کاملا درونی است و نشانه ای برای تشخیص ظاهری آن وجود ندارد را می توان به زبان آورد و به دیگران نشان داد. این مسئله درخصوص درد اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند ، چراکه فرد برای بهره مندی از درمان نیاز دارد که درد خود را نشان دهد و عدم توانایی در شناساندن درد به درمانگر در روند درمان و نجات فرد از درد و بهبود بیماری نیز اخلال ایجاد می نماید. ویتگنشتاین در مباحثی که درخصوص زبان خصوصی مطرح می کند دو راه برای بیان آنچه فرد به طور کاملا درونی احساس می کند پیشنهاد می نماید. یکی از آنها نامگذاری آن احساس درونی ابداع و استعمال کلماتی که کاملا با احساسات درونی مرتبط باشند و دیگری استفاده از کلماتی که نشان از احساسات ظاهری و بیرونی دارند برای توضیح آن احساس درونی. او شکل اول را رد می کند و بیشتر روی نوع دوم بیان احساسات شخصی و خصوصی تاکید می ورزد. ویتگنشتاین درحقیقت زبان خصوصی را وسیله ای میداند که شخص با استفاده از آن احساسات و ادراکات شخصی خود را برای خود توصیف می نماید. وی در بحث زبان خصوصی موضوع زبان ابتدایی[2]را مطرح می کند. زبان ابتدایی به صورت آواها و یا حتی کلماتی بروز پیدا می کند که شخص درهنگام تجربه یک احساس خاص درونی یا بیرونی تولید می نماید و با اینکه شاید برای دیگران معنای دقیقی نداشته باشد، اما خود شخص تصور می کند دارد آنچه را احساس می کند بیان می نماید.

 بیان درد، امری تقریبا اجتناب ناپذیر

 به بیانی چنانکه لاسکارتو می گوید درد تا بیان نشود انگار اصلا وجود ندارد و با بیان و به زبان آوردنش است که وجود و معنا پیدا می کند. درد یک وجود فیزیکی و ثابت نیست که به خودی خود وجود داشته باشد. درد احساسی است که با عوامل مختلفی تغییر می کند و دچار شدت و ضعف می شود. اما مهمتر از همه اینکه بود و نبود آن ارتباط مستقیمی با زبان دارد. شخص می تواند از دردی سخت رنج ببرد اما با اجتناب از بیان آن به هیچوجه اجازه بروز آن را ندهد. از سوی دیگر اگر کسی که درد ندارد از دردی دروغین شکایت نماید هیچکس نمی تواند صحت یا کذب ادعای وی را اثبات نماید. اگر کسی که حرفی از دردی که می کشد نزند یا با آوا یا زبان بدن شکایت خود را ابراز نکند ما نمی توانیم از آنچه در درونش می گذرد مطلع شویم. درحالیکه شخص ممکن است به خاطر آموزه های فرهنگی و یا شرایط اجتماعی که در آن قرار دارد یا یک سری ملاحظات خاص از بیان درد اجتناب کند و اینگونه از امکان درمان و یا تسکین درد نیز محروم می گردد.

 نتیجه گیری

 فرد در کودکی و پیش از یادگیری زبان با استفاده از زبان ابتدایی و تولید آوا احساسات درونی خود مانند درد را بیان می کند اما کم کم با آموزش زبان سعی می کند از کلماتی برای بیان و شرح دردی که تجربه می کند استفاده نماید. برای مثال برای اینکه دندان درد خود را بروز دهد در کودکی گریه می کند، کمی بزرگتر که باشد از آواهایی مثل «آخ» استفاده می کند و کمی بزرگتر که باشد کلماتی مانند «آی دندونم»، «دندونم درد می کنه» و… را به کار می برد. با بزرگتر شدن و افزایش گستره لغات بهتر می تواند درد خود را توضیح دهد و از ناحیه دقیق و یا شدت و ضعف دردی که تجربه می کند سخن بگوید. اما بازهم نخواهد توانست به طور کامل احساسی که تجربه می کند را انتقال دهد و همواره دیگران با ارجاع به تجربه های شخصی خود سعی در فهم و درک تجربه شخصی دیگری دارند.

با نگاه کردن به درد از این منظر و ارتباط تنگاتنگ بروز و درمان آن با زبان و فرهنگ مباحث تازه ای در حوزه مطالعات پزشکی و شیوه های تشخیص و درمان بیماری مطرح خواهد شد. برای تشخیص درد شناخت زبان و فرهنگ شخصی که درد دارد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و نمی توان بدون شناخت زبان و فرهنگ افراد به تشخیص نوع و علت و شدت درد وی و تجویز شیوه های درمان پرداخت.

 درد، کلمه ای است که حتی نامش هم برای هر کس معنایی متفاوت را تداعی می کند. با شنیدن نام درد احتمالا هر کس ناراحتی جسمی ای را که به دفعات بیشتر و یا به میزان شدیدتری تجربه کرده است به یاد می آورد. شاید کسی با شنیدن این کلمه به یاد درد دندان، سر یا کمر بیافتد، اما به هرحال درکی از آن خواهد داشت. افراد مختلف در شرایط اجتماعی و فرهنگی و همچنین روحی و سنی متفاوت درک و مواجهه متفاوتی با درد دارند که درک و دیدن این تفاوت ها جز از خلال توجه به زبان بیان درد ایشان میسر نخواهد شد.

 البته این تفاوت درک نه تنها به آنچه گوینده بیان می کند بستگی دارد بلکه با آنچه شنونده دریافت می کند هم ارتباط تنگاتنگ دارد. ما وقتی از دردهای بیماران کلیوی می شنویم هرگز نمی توانیم برداشتی که او دقیقا می خواهد را داشته باشیم یا حداقل مانند دیگر بیماران کلیوی منظور آنها را درک کنیم. برای من که تا به حال مشکل جدی کلیه نداشته ام نهایت دردی که می توان در کلیه احساس کرد دردهایی است که در هنگام ابتلا به سرماخوردگی های سخت که کلیه ام را هم درگیر کرده اند کشیده ام و شاید شدت درد آنها را تنها بتوانم با دندان دردهای شدیدی که تجربه کرده ام درک کنم، اما هرگز نخواهم فهمید آنها چگونه درد می کشد. زبان نمی تواند آنچه ایشان احساس می کند را کاملا به ما منتقل کند ، تنها می تواند را هایی برای تخمین و حدس زدن آن پیش روی مان بگشاید.

اما با همه این اوصاف زبان همانطور که یکی از مهم ترین راه های بیان درد به شمار می رود و به نوعی بخشی از درد را تشکیل می دهد که بدون آن معنای درد کامل نمی شود، یکی از مهم ترین راه ها برای تسکین درد نیز هست. زبان وسیله ای است برای ابراز دردی که اگر بیان نشود شناخته و طبیعتا درمان هم نخواهد شد. همچنین درد با بیانش نوعی تسکین می یابد و یا با راه هایی مثل دعا و یا یاری جستن از دیگران اندکی آرامش پیدا می کند.

روی خط خبر

محبوب‌ترین‌ها