محمد اهل مهاباد است ، نام استقلال برای او همردیف نام مقدس ترین کلمات است ، او تیم استقلال تهران را دوست ندارد بلکه عاشق این تیم است ، از او درباره بزرگان تارخ فرهنگ و ادب دیارش پرسیدم  چیز قابل توجهی نمی دانست  ولی بازیکنان استقلال را به خوبی می شناخت .

او برای تماشای مسابقات استقلال بارها به سفر رفته و با چند تن از بازیکنان استقلال عکس یادگاری دارد .

آرش اهل آبادان است ، می گوید حاضر است برای پرسپولیس جانش را بدهد ، هرچند باورش سخت است ولی او نشانه های زخم هایی را روی بدنش نشان می دهد که در جریان خشونت های ورزشی بر روی بدنش برای همیشه نقش بسته.

ملیون ها نفر ایرانی امروزه این حال و روز را دارند ، آنها بدون آنکه  بدانند چرا و برای چه طرفدار یکی از دو تیم شهر تهران هستند ، برای تماشای مسابقات  این دو تیم ساعت ها وقت صرف می کنند و برای بحث  حول و حوش فوتبال صدها ساعت از عمر خود را از دست می دهند .

آنها اهل تهران نیستند ، بیشتر آنها حتی  تهران را هم ندیده اند !

آنها نمی دانند ملیاردها ریالی که توسط وزارت ورزش و جوانان  صرف دو تیم تهرانی پرسپولیس و استقلال تهران شده است ، می توانست صرف ورزش استان و شهرستان آنها شود .

علاوه بربازیکنان ده ها تن از عوامل تیم های پرسپولیس و استقلال بارها در طول سال به سفرهای خارجی می روند در بهترین هتل ها اقامت می کنند ، بهترین خودروها به آنها داده می شود . همه این مخارج از حساب بیت المال صرف می شود.

باشگاه پرسپولیس در استکهلم دفتر نمایندگی افتتاح کرده است تا این باشگاه در کشور سوئد هم نمایندگی رسمی داشته باشد.

آنها با چند کشور دیگر هم برای راه اندازی دفتر نمایندگی مذاکره داشته اند ! اما کسی نمی پرسد هزینه های سنگین این نمایندگی ها برای تحقق کدامین هدف از بیت المال خرج می شود ؟

در بحبوحه گرانی و تورم  ، هواپیمای اختصاصی پرسپولیس هم به پرواز درآمد تا  همگان بدانند دارندگی ،برازندگی!

از خود می پرسم چرا  یک آبادانی به جای تیم صنعت نفت آبادان ، هوادارتیم پرسپولیس تهران شده است؟

چرا استقلال در بندرعباس ، کرمان یا همدان اینهمه طرفدار دارد ؟

آیا این طرفداران که تا حد جنون عاشق تیم های سرخابی پایتخت هستند ، نمیدانند که چه پولهایی از بیت المال هزینه تجملات می شود ؟

آیا نمی دانند که عده ای با سوء استفاده از احساسات پاک  آنها ، میلیاردها ریال از بودجه کشور را به بهانه داشتن هوادار به جیب خود واریز می کنند ؟

افسون رسانه

رادیو و تلوزیون به عنوان تنها رسانه دیداری و شنیداری از نیم قرن پیش تا کنون به مبلغ بی چون و چرای  در دانه های پایتخت  تبدیل شده است .

مردم  نا خواسته مخاطب رسانه ای شده اند که در آن رسانه 1 – شهر نشینی   2 – تهرانی بودن 3 – طرفدار تیم های تهرانی بودن  و … همگی هنجار و خلاف آن نا هنجاری انگاشته می شود .

این تبلیغ انحصاری 50 ساله اینک ملیونها هوادار را برای فوتبال پایتخت به ارمغان آورده است .

بدون شک اکثر هواداران غیر تهرانی تیم های تهران  نمی دانند چگونه عشق پرسپولیس یا استقلال در دل آنها نهاده شد زیرا اززمانی که چشم گشوده اند ناخواسته  مورد هجمه تبلیغاتی رسانه هایی قراردارند که هنجارهای غلط را به خرد ایرانی ها داده است .

این بت باید شکسته شود

اینکه تیم های سرخابی پایتخت سهم بیشتری دررادیو و تلوزین دارند ، اینکه مجریان و گزارشگران رسانه ملی عمدا یا سهوا به تبلیغ آنها می پردازند و علیه تیم های شهرستانی سخن می گویند ، کنایه می زنند ، تلویحی حرفی می زنند  یا استعاره ای به کارمی گیرند ، اینکه دوربین های تلوزیون ساعات بیشتری به 2 تیم خاص می پردازد ، اینکه میهمانان ورزشی رادیو یا  استقلالی هستند یا پرسپولیسی و ده ها حقیقت دیگر باید اصلاح شود .

مخاطب  اینک در دهه چهارم انقلاب ، دیگر نمی پذیرد شعار نژادپرستانه در استادیوم ها سر داده شود و بدون سانسور ازتلویزیون پخش گردد . کاری  که حتی در هفته اول لیگ برتر امسال هم از سوی هواداران تیم پرسپولیس شاهد آن بودیم.صدا و سیما بایست مظهر اتحاد ملی و یکپارچگی کشور بوده مبلغ اخلاق حسنه در جامعه باشد .

آینده ای روشن

باصعود تیم تراختور سازی به لیگ برتر ، و جذب ملیونها هوادار ، بار دیگر بارقه امید  عدالت در عرصه ورزش زده شد هواداران تراکتور از نوع رادیو تلوزیونی نبودند ، بنابر این شعار نژاد پرستانه نمی دهند ، تیم خود را حتی در صورت شکست تشویق می کنند . آنها این فرهنگ را به دیگر تیم ها هم صادر کردند ، که نمونه های آن در گهر درود دیده شد. انحصار طلبان و سوء استفاده کنندگان  این رویه را بر نمی تابند لذا در آشکار و خفا در برابر تیم های شهرستانی می ایستند مخالفت آنها تا جایی پیش رفت که در مراسم تعیین برترینهای لیگ ،هیچ نامی از نایب قهرمان برده نشد .

قبل ازتراکتور، سپاهان اصفهان تلاش کرد این چارچوب غلط را تصحیح کند ولی بدلیل  محدودیت  هوادارموفق نگردید اما سیلی که امروزه تراکتور براه انداخته است بسیار ویرانگر خواهد بود و چارچوب پوسیده فوتبال کشور را قطعا تغییر خواهد داد ، آنها در اولین گام ، سکوهای استادیوم یادگار امام تبریز را اشغال کردند سپس سهم ثابت خود را از ورزشگاه آزادی تهران  به اثبات رساندند ، حضور تراکتور سازی باعث گردید برای اولین بار شبکه های استانی از طریق ماهواره اقدام به پوشش زنده مسابقات  تیم های بومی نمایند .

پدیده تراکتور نه تنها اعتماد به نفس را برای ملیونها هوادار خود به ارمغان آورد بلکه تیم های شهرستانی را نیز تکان داد .حالا اگر هنوز هم در دیدگاه برخی، غیر تهرانی بودن ناهنجاری شمرده می شود ولی قطعا از دیدگاه همین افکار پوسیده حداقل نام تراختور و آذربایجان  هم ردیف شهرستانی بودن نیست و نشانه ای از یک سربلندی و افتخار را برای آزربايجانيان در ذهن متبادر می کند  .

بر گرفته از نصرنيوز