مجید خدا بخش ، استاندار زن ستیز اردبیل در صدد ریشه کن کردن دختران تحصیل کرده استان میباشد
مجید خدابخش متولد سال ١٣٣۵ اردبیل می باشد. وی یک فرد مذهبی و سنت گرا بوده و بنا به اخبار و مطالب منتشر شده در سایتهای دولتی، عشق به روحانیت اسلام شیعی از طیف مصباح یزدی داشته و به فرامین و دستورات روحانیون از قبیل خرابکاری، ترور و تحریک در زمان شاه جامه عمل پوشانده است. وی مدام در جلسات درس آیت الله دستغیب در دوران دانشجویی در شیراز حاضر میشده است و از تفکرات سنتی و زن ستیز این روحانی نهایت بهره را برده است.
زن ستیزی این روحانی که بعدا کشته شد، بوضوح در سخنرانیهایش در زمان شاه دیده میشود. با استناد به اسناد منتشر شده سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جامع عتیق به منبر رفته ضمن سخنان خود اظهار می دارد: « لعنت خدا بر آنهائی باشد که زن خود را به سینما ببرند. زنی که پایش به سینما باز شود عاقبت او در محل فحشاء خواهد بود، چون در سینما با دیدن عمل زشت جلوی او باز میشود.»
برادر مجید خدابخش هم از اعضای شاخص سازمن مجاهدین خلق ایران است که از اوایل دهه شصت تاکنون اطلاع دقیقی از وی در دست نمیباشد.
آنگونه که سایتهای حکومتی دولت ایران مینویسند: خدابخش یک فرد فرصت طلب بوده است. او در زمان انقلاب فرصت را مغتنم شمرده و برای اشغال پستها و مناصب دولتی از دانشگاه به اردبیل باز گشته و به عضویت افتخاری سپاه پاسداران در آمده و در تشکیل هستههای بسیج این سازمان تروریستی نقش بسزایی را ایفا کرده است. خدابخش با چاپلوسی و دفاع از اهداف ایدئولوژیک حکومت نظر مثبت سپاه و روحانیون را به خود جلب کرد. با حمایت سپاه و روحانیون حکومتی در آن زمان رئیس اداره مخابرات شهر اردبیل شد و سالها در پستهای مختلف دولتی از جمله معاون استانداری آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی مشغول خدمت به اهداف ایدئولوژیک حکومت ایران بود.
حمایت سپاه و نهادهای امنیتی باعث شد مجید خدابخش بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٧۶ در دوران تصدی استانداری محمدزاده در آذربایجان شرقی به مقام معاون سیاسی و امنیتی استانداری آذربایجان شرقی گمارده شود. تصدی پست معاونت امنیتی استانداری وی مصادف با اوج فعالیتهای مدنی و هویت طلبی در مناطق ترک نشین و آذربایجان بود. مجید خدابخش در تعامل با اداره اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی در سرکوب فعالان مدنی و هویت طلب آذربایجانی نقش بسزایی را ایفا کرد. بطوری که بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران آذربایجان در زمان وی شکنجه شده و به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند.
مدرک دکترای مجید خدابخش هم جای سوال دارد. وی این مدرک را بدون اینکه وارد آزمونی بشود با روابطی که در مرکز آموزش مدیریت دولتی وابسته به نهاد ریاست جمهوری داشته اخذ کرده است. مدرک تحصیلی این مرکز در هیچ جای دنیا معتبر نبوده، صرفا برای ارائه مدرک تحصیلی به افرادی تعبیه شده است که نزدیک به حکومت هستند. نظیر سپاهیان، ماموران امنیتی و افراد حزب اللهی به راحتی میتوانند به این مرکز وارد شده و با مدرک کارشناسی ارشد و دکتری فارغ التحصیل شوند. این افراد در کلاسهای درس شرکت نمیکنند و در پایان ترم هم یک امتحان فرمایشی از آنان گرفته می شود. چنین مراکز آموزش عالی دولتی در کشور با دادن مدارک تحصیلی دکترا و فوق لیسانس به مقامات دولتی بی سواد می خواهند آنها را به عنوان فرد تحصیلکرده در دید مردم و عموم جامعه جلوه دهند.
فکرات و بینش مجید خدابخش با تکیه بر احکام اسلام سنتی بوده و زن ستیزی در آن ریشه دوانیده است. وی اخیرا در مورد تحصیل دختران گفته است: “ دختران باید زودتر دیپلم بگیرند و تحصیل تا مقطع متوسطه برای آنها کافی است. وی آموزش درسهایی نظیر ریاضی و فیزیک را به نفع دختران ندانسته و با اظهارات مردسالارانه گفته است: تا کلاس نهم دختران میتوانند دیپلم خود را دریافت کنند و لازم نیست بسیاری از آموزشها از جمله ریاضی و فیزیک که فردا در زندگی به درد دختر نمیخورد به آنها ارائه شود. خدابخش همچنین ازدواج زودهنگام دختران را خواست قرآن نامیده که امر و تاکید خداوندی میباشد.
اظهارات این مسئول حکومتی در حالی بیان می شود که ساختار حکومت اسلامی ایران از بدو تشکیل زن ستیز بوده و محدودیت زنان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی را به شکل قانونی اعمال کرده است. در نگرش خدابخش زن باید زودتر ازدواج کرده، خانه داری بکند و مطیع مرد خانه باشد. این مرد سنت گرا حضور زن در اجتماع و بازار کار را به نفع سیستم اسلامی مرد سالار نمیبیند و با توجیهات غیر منطقی و غیر علمی سعی بر بردگی جسمی و ذهنی زنان در حوزه خصوصی، یعنی خانه دارد. جامعه زنان پرستار و رشتههای پزشکی مربوط به بیماریهای زنان با توجه به این که سطح وسیعی از زنان را تشکیل میدهند، قطعا برای داشتن تخصص بهتر و عملکرد کاری نیازمند ارتقاء سطح معلومات ریاضی به منظور محاسبات داروهای خوراکی و تزریقی برای بیماران است. حال با این وجود تفکرات مجید خدابخش منوط بر محروم کردن زنان از آموختن ریاضی و مباحث پیرامون آن میتواند در این عرصه نیز فاجعههای جبران ناپذیری را موجب گردد. پرستاری، مامایی و معلمی در کشوری که زنان را ترغیب و حتی محدود به تحصیل آن میکنند بدون درک ریاضی و فیزیک یک فاجعه خواهد بود.
بیشتر مقامات و مسئولان حکومت ایران این محدودیتها و تبعیض تحصیلی را نه برای دختران و زنان خود، بلکه آن را برای غیر خودیها که اکثریت جامعه ایران را تشکیل می دهند، قائل می شوند. به عنوان مثال دختر مجید خدابخش اخیرا در رشته دندانپزشکی فارغ التحصیل شده است. که بدون فهم ریاضیات و فیزیک قبولی و ادامه تحصیل در این رشته غیر ممکن میباشد.
شمار زیادی از فرزندان مقامات بلندپایه دولت ایران در در مراکز آموزش عالی کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا، انگلیس و… در حال تحصیل هستند. نوههای خمینی، مریم فریدون برادرزاده حسن روحانی، پسر محمد جواد ظریف، احمد عراقچی فرزند عباس عراقچی،عیسی هاشمی فرزند معصومه ابتکار و … نمونههای بارزی از فرزندان مقامات رده بالای حکومت ایران هستند که در خارج از کشور تحصیل کرده و یا مشغول به تحصیل میباشند. اما در مقابل این قضیه، دولت ایران تحصیل دختران در دهها رشته دانشگاهی را ممنوع میکند و یا سهمیه آنان را در رشتههای مختلف نسبت به پسران کاهش میدهد. تبعیض و تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی کشور ادامه دارد و نزدیک به ٣٠٠ رشته دانشگاهی در شهرهای مختلف به صورت جدا برای یکی از دو گروه دانشجویان دختر یا پسر ارائه می شوند.
این درحالیست که پیشتر علیرضا سلیمی، از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در فروردین ماه ١٣٩٣ به روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسدارن گفته بود: “حجتالاسلام سلیمی در آن زمان اعلام کرد سه هزار نفر از میان آمار دانشجویان ایرانی خارج از کشور را فرزندان مسئولان تشکیل میدهند و مجلس تا بازگرداندن تمام کسانی که با استفاده از رانت برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، تلاش خواهد کرد و این موضوع هرگز دستخوش مرور زمان نمیشود”.
این اظهارات استاندار اردبیل به عنوان مسئول دولتی در حالی مطرح می شود که دیدگاه او با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که ایران از سال ١٩۶٠ به آن پیوسته است،در تضاد آشکار میباشد. طبق قوانین و معاهدات بین المللی، تحصیل آزادانه حق همه انسانها بدون در نظر گرفتن جنسیت ، نژاد و … می باشد.
مجید خدابخش یک نمونه از رجال زن ستیز حکومت ایران می باشد. وی در این مورد تنها نبوده و اکثریت قریب به اتفاق مردان حکومتی در ایران همیشه سعی داشته اند با عدم اعتنا به قوانین بین المللی حقوق زنان را پایمال کنند و از زنان انتظار اطاعت، فرمانبری، پاکدامنی و اقدام به کارهایی که مطابق میل مردان میباشد را دارند. مجید خدابخش و امثالهم در جمهوری اسلامی انسانیت را در مردانگی سنتی معنی کرده و به طرق مختلف با توسل به قوه قهریه سپاه پاسداران و ارگانهای امنیتی به تحقیر و فرودستی زنان در جامعه دامن می زنند.
مجید خدابخش نه تنها به شکل گفتاری، بلکه در عمل نیز این محدودیتها را برای زنان جامعه در سطوح مختلف اعمال کرده است، نتیجه و حاصل تفکرات و عملکرد مسوولین رده بالای استان اردبیل و من جمله مجید خدابخش این است که از تعداد ۵۵ کرسی اساتید دانشکده فنی مهندسی محقق اردبیل، تنها ٢ کرسی به زنان استاد در این دانشکده تعلق گرفته است.
این روند بر اساس آمار نشانگر عمق فاجعهای انسانی است که اعمال شده است. چرا که بر اساس تعداد کرسیهای دانشکده فنی مهندسی اردبیل تنها ۴ درصد به زنان تعلق گرفته است، در حالی که رشد آمار درصدی حضور بانوان در دانشگاههای ایران بیشتر از ۶٠ درصد میباشد و حضور خانمها در رشتههای علمی، فنی و مهندسی نیز در طی سالیان گذشته بیشتر از ۴٠ درصد از سوی مراکز آماری حکومت جمهوری اسلامی اعلام گردیده است. علاوه بر آن که دانشگاه محقق اردبیل نیز به عنوان یکی از مراکزی به شمار میرود که بیشترین رشتههای تحصیلی را در کل کشور برای زنان دچار محرومیت کرده است.
در جامعه مذهبی و دینی ایران علاوه بر دیکتاتوریت مطلق، یک نوع مسابقه زن ستیزی نیز آشکارا شروع شده است. در اصفهان توسط امامان جمعه و پیشوایان مذهبی و دینی وابسطه به سپاه تبلیغات مفرط ارائه میشود و جامعه را تحریک به مقابله با موضوعی به نام بدحجابی میکنند و از طرفی در مجلس هم قانون ” آمران به معروف و ناهیان از منکر ” تصویب میکنند که بر اساس این قوانین افرادی که در حین امر به معروف کردن درگیر بشوند و به همین واسطه مجورح یا کشته شوند، به آنها امتیازات جانبازی و شهید بودن اعطا میگردد که این خود عامل مهم و تاثیر گذاری است تا علاوه بر طیف بسیج و سپاه که حامیان آشکار این طرح هستند، بسیاری از بزهکاران اجتماعی نیز جذب این طرح گردند و توسط خود سیستم حاکم به منظور رد گم کردن به خدمت گرفته شوند.
نتیجه حاصل از اسید پاشی بر روی صورت دختران و زنان اصفهان فقط منوط به خراب شدن زندگی و فیزیک این زنان نمیشود. بلکه این روندی است که در جریان افکارهای مسمومی همچون خدابخش در حال تخریب کل جامعه است که بیشترین تهدید این نوع تندروی دینی و مذهبی متوجه زنان جامعه خواهد بود. خدابخش و تمامی هم اندیشانش کسانی هستند که با در دست گرفتن زمام امور، جامعه ایران را به پرتگاهی دهشتناکتر از کره شمالی هدایت خواهند کرد و جنایاتی به مراتب بیشتر از داعشیان مرتکب خواهند شد.
گزارش اختصاصی سایت ایران بریفینگ