آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
سه شنبه ۲۶ام تیر ۱۴۰۳
آخرین عناوین
شما اینجا هستید: / نوشتار / فرهنگ سياسي و پذیرش اصل تبعیت از حاکمان مستبد- اسعد اردلان

فرهنگ سياسي و پذیرش اصل تبعیت از حاکمان مستبد- اسعد اردلان

فرهنگ سياسي و پذیرش اصل تبعیت از حاکمان مستبد- اسعد اردلان
18 آگوست 2013 - 14:40
کد خبر: ۱۱۲۳
تحریریه آرازنیوز

فرهنگ سياسي چهارچوبي مفهومي است که براي توصيف گرايش‌ها و رفتارهاي سياسي جوامع انساني به عنوان اتباع يک دولت ترسيم مي‌شود.

اهميت فرهنگ سياسي نه تنها براي سنجش شناخت ملت‌ها از نظام‌هاي حاکم بر آنها و احساسات بروز داده شده نسبت به عملکرد حکومت و داوري درباره سامانه سياسي ملي و نقش افراد در يک نظام است، بلکه در جهان امروز به عنوان نيروي محرکه مردم‌سالاري و توسعه سياسي و اقتصادي مورد توجه قرار گرفته است. صرف نظر از اينکه کدام يک از تعاريف ارائه شده را ملاک قرار دهيم، مي‌توان فرهنگ سياسي را مجموعه‌اي مستقل و قابل اندازه‌گيري از متغيرهايي دانست که جهت‌گيري و داوري مردم را نسبت به مديريت و فعاليت‌هاي سياسي در يک کشور مشخص مي‌كند و پيامدهاي مهمي سرنوشت ملي آنان دارد.

همچنين فرهنگ سياسي واکنش زمامداران و توجه آنان به درخواست‌ها و نيازهاي مردم را نيز بازتاب مي‌دهد. معمولاً دموکراسي و پذيرش اجتماعي آن را ملاکي براي سنجش فرهنگ سياسي جوامع در نظر مي‌گيرند. اگر وجود اين پديده را در همه کشورها ضروري بدانيم به اين معناست که در آنجا که دموکراسي نيست، فرهنگ سياسي وجود ندارد. چنين استدلالي براي درک اشتباه از فرهنگ سياسي جوامعي که استعداد پذيرش و ترويج دموکراسي و استقرار سازوکارهاي متعلق به آن را ندارند، کافي به نظر مي‌رسد. از اين رو بهتر است فرهنگ سياسي جوامع غير دموکراتيک را بدون توجه به ارزيابي واکنش سياسي مردم مورد بررسي قرار داد.

ارزيابي تحولات بنيادي دو دهه اخير در روسيه نياز به شناخت عوامل تشکيل‌دهنده فرهنگ سياسي در اين کشور را براي درک بهتر سياست‌هاي کنوني اين کشور، مورد توجه قرار داده است. اگرچه فرهنگ سياسي مانند بسياري ديگر از وجوه فرهنگ همواره در تغيير و تحول و تکامل است اما براي کند و کاو مبتني بر شناخت درست، ريشه‌يابي و انباشته‌هاي تاريخي آن ضرورت دارد.

نگاهي سنتي به فرهنگ سياسي روسيه نشان مي‌دهد بر اساس تجارب تاريخي، روس‌ها متمايل به تبعيت از حاکمان مستبد مقتدر بوده‌اند. برمبناي اين نظريه، فرهنگ سياسي روسيه بيش از آن که تغييرپذير و تحول‌گرا باشد، از ايستايي و تداوم تاريخي برخوردار بوده است. تجارب سده‌ها حکومت استبدادي تزارها و ماهيت و عملکرد رژيم اتحاد شوروي نيز، دلايل کافي براي درستي اين نظريه به دست مي‌دهند. اين برداشت اعتقاد دارد روس‌ها داراي درکي پويا از رفتار دموکراتيک نيستند.

ويژگي‌هاي فرهنگ سياسي روس‌ها را مي‌توان در عوامل مهم تأثير‌گذار بر آن جستجو کرد. از آن ميان؛ تأثير موقعيت جغرافيايي، سرنوشت تاريخي، جهت‌گيري‌هاي فرهنگي ملي‌گرايانه و نگرش خصومت‌آميز نسبت به دولت، بيشتر نمايان‌اند. محدوديت دسترسي به آب‌هاي آزاد به‌رغم وسعت فوق‌العاده سرزمين، تاريخ سياسي روسيه را ملهم از آرزوي تسخير کشورهايي كرده است که راه دسترسي روسيه را به آب‌هاي گرم مسدود کرده‌اند. چنين آرزويي که چندين بار در طول تاريخ اين کشور برآورده شده است، متضمن انبضاط نظامي متمرکز و فرمان‌برداري از رهبري توانا است.

آب و هواي سخت روسيه نيز مردم را آماده انجام کارهاي غيرممکن ساخته است. گرايش روس‌ها به آئين ارتدکس شرقي بر پيروي از دولت‌هاي مقتدري که بتوانند سرزمين آنان را از آسيب‌هاي جغرافيايي محافظت كند تأثيرگذار بوده است. مذهب توانست به روس‌هايي که از تاتارها و ساير اقوام مهاجم به سرزمين‌شان خشونت آموخته بودند، آرامش ببخشد و از زورگويي آنان بکاهد. کشيشان با الهام از قدرت متنوع و کاريزماتيک دين، اختيارات قانوني دولت را تقويت کردند. تزارها نيز آموخته بودند که اين فره ايزدي براي نظم اجتماعي، کار صبورانه و اقدامات فداکارانه ميهني تا چه ميزان به وحدت ملي کمک مي‌کند. کليساي ارتدکس شرقي به طور جدايي‌ناپذيري با دولت پيوند داشته، به گونه‌اي که جدايي کليسا و دولت هرگز رخ نداده است. حتي زماني نيز که رژيم کمونيستي مراسم مذهبي را لغو کرد، پذيرش نظارت دولت بر کليسا بر جاي خود باقي ماند.

به‌رغم وابستگي شهروندان روسيه به مديريت و ابتکارات حکومت، آنها همواره با حاکمان خود خصومت ورزيده‌اند. ميخائيل گورباچف هنگامي که در طرح گلاسنوست بر آزادي بيان و رسانه‌ها تأکيد ورزيد، متوجه اين مشکل شد. زيرا از سوي همان شهرونداني که وي را در پايان دادن به دوران اتحاد شوروي ياري دادند آماج حملاتي بي‌شمار قرار گرفت. شايد بتوان اين رفتار را ناشي از رهايي ناگهاني از سال‌ها سرکوبي دانست که تنها حربه مردم ناتوان در مقابله با زمام‌داران، بدگويي نسبت به آنان بوده است. با وجود اين که ناهمگني فرهنگي هميشه فرهنگ سياسي روس‌ها را شکل داده است، مردم علاقه خود را به دسته بندي کردن ديگران بر اساس مليت بروز داده و اغلب در مورد اقوام و مليت‌هاي ديگر بر اساس تبار آنها داوري کرده‌اند. روس‌ها مردمان ساکن در سواحل درياي بالتيک را به خاطر تمدن و فرهيختگي‌شان تحسين کرده‌اند اما اغلب، ترک‌هاي مسلمان آسياي مرکزي را تحقير مي‌كنند. ضد يهودي بودن در روسيه تزاري تمايلي قوي بوده است، ميراثي که به برخي از ناسيوناليست‌هاي کنوني نيز رسيده است، تا آنجا که يهوديان را از مشکلات جامعه امروز روسيه مي‌دانند.

تأثير ناسيوناليسم اسلاوي بر مردم روسيه بسيار برجسته است. اين گرايش به هنگام رخداد‌هاي بزرگ موجب نجات روس‌ها از شکست و تجديد و تقويت غرور ملي شده است. چنين نيرويي تزار آلکساندر را ياري داد تا سپاهيان ناپلئون را که مسکو را نيز فتح کرده و به آتش کشيده بودند، با شکستي خفت‌بار روانه پاريس كند. با آگاهي از اين سنت سياسي تزاري که به رهبري نيرومند و متمرکز و نمادين احترام مي‌گذارد و ريشه‌هاي عميقي در ناسيوناليسم اقوام اسلاو دارد، استالين نيز توانست در جريان جنگ کبير ميهني سال‌هاي 5-1941 مردم را به فرمان حزب کمونيست درآورد تا متجاوزان نازي و ضداسلاو را از خاک خود برانند. اغلب تأکيد مي‌شود که يک نظام سياسي، به ويژه نظامي دموکراتيک، نيازمند است که با ارزش‌هاي مردمانش سازگاري داشته باشد. آيا تحولات پسا شوروي بر فرهنگ سياسي روس‌ها تأثيرگذار بوده است؟ آيا ولاديمير پوتين، بازتاب نياز به وجود رهبري قدرتمند است؟

شايد بتوان ادعا کرد که تلاش‌هاي مردم بعد از تغييرات 1991 براي خلق يک هويت جديد نيز نه تنها نتوانست راهي به سوي استقرار سازوکارهاي دموکراتيک بگشايد بلکه معجوني پديد آورده است که ترکيبي از سنت‌هاي تزاريسم، کمونيسم و استالينيسم را داراست.

تجربه سال‌هاي اخير روسيه نشان داده است که بايد ميان فرهنگ سياسي مردم با برداشت زمام‌داران از فرهنگ سياسي تفاوت قائل شد. اقبال مردم از انتخابات نشان دهنده پذيرش سازوکارهاي دموکراتيک براي مديريت سياسي و اقتصادي بوده است اما واکنش دولت در سانسور مطبوعات، فشار بر سازمان‌هاي غيردولتي و ايجاد شائبه دستکاري در انتخابات، همچنين ترويج فساد گسترده اداري، چهره‌اي ديگر از سياست نشان داده است. برخي از ناظران تحولات روسيه با اشاره به روش حکومت پوتين در سال‌هاي گذشته معتقدند که بيست سال پس از پرسترويکا، رژيم او از مسير دموکراسي عدول کرده و ماهيت مستبدانه حکومت او، عناصر تاريخي فرهنگ سياسي روسيه را بار ديگر برجسته ساخته است.

روی خط خبر

محبوب‌ترین‌ها