آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۲ام دی ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / نوشتار / اقتصاد آذربایجان جنوبی/ اومود ائورن

اقتصاد آذربایجان جنوبی/ اومود ائورن

اقتصاد آذربایجان جنوبی/ اومود ائورن
10 ژوئن 2014 - 06:19
کد خبر: ۹۲۱۴
تحریریه آرازنیوز

مقدمه

آذربایجان جنوبی بعنوان یک جغرافیای سیاسی , اقتصادی و انسانی دارای مشخص های خاص خود می باشد، که  آن را تاریخا و به انحاء مختلف منطقه ای متفاوت از دیگر نقاط ایران در دورانهای مختلف تاریخی کرده است. وضعیت برتر اقتصادی، ساختارفرهنگی و اجتماعی ویژه آذربایجان باعث شده است، که این جغرافیا خواست های متفاوتی نسبت به دیگر نقاط کشور،  خصوصا در صد ساله گذشته داشته باشد.

اگرچه آذربایجان جنوبی جزی از جغرافیای سیاسی ایران محسوب می شود. ولی موقعیت نیمه مستقل آن در دوران قاجار و اقداماتی که از طرف مردم این جغرافیا جهت خودگردانی و حتی جهت استقلال انجام گرفته است، باعث شده  که منطقه بعنوان یک واحد سیاسی، تاریخی مجزا و چالش انگیز نسبت به تاریخ رسمی ایران داشته باشد . مرکزیت و پایتختی در دوران تشکیل صفویان و تاثیر گذاری بیش از حد در دوره های بعدی تاریخی  و دومین مرکز تاثیر گذار بودن بعد از تهران در دوران قاجار، باعث شده که این منطقه بتواند مهر متفاوت  خود را  بر تحولات تاریخی در ایران بزند.

این گذشته تاریخی و عدم وصول به خواستهای تاریخی در مورد ایجاد سیستم دولتی که مد نظر منطقه آذربایجان جنوبی بوده است، موجب ادامه این تلاشها به انحاء مختلف و در برهه های مختلف تاریخی شده است.

 نیروی های ناسیونالیست ایرانی (فارس گرا) برای ساخت دولتی مرکزگرا و مقتدر از همه امکانات سیاسی, اقتصادی و فرهنگی کشور، حتی همکاری با اجانب و استعمارگران  استفاده  کرده است. نیروهای مرکزگرا در این راه بزرگترین مانع را نیروهای دمکراتی می دیدند که آذربایجان و آذربایجانی سردمدار آن بود. آنان با کمک نیروهای استعماری خارجی توانستند حرکت دمکراتیک مردم آذربایجان را با قتل و خشونت سرکوب کنند.  موفقیت نیروهای مرکزگرا و نژادپرست در مقابل نیروها و حرکت دمکراتیک مردم آذربایجان، برای احاد ملت های ساکن ایران از فارس تا کرد, عرب, بلوچ و غیره فاجعه بار بوده است. استبداد دیروزی و امروزی حاصل همین پیروزی مرکزگرایان بر نیروهای دمکرات بوده است. آذربایجان بعنوان مرکز این حرکت های دمکراتیک در هیچ برهه از تاریخ، مبارزه دمکراتیک خود را ترک نکرد. بطوری که در نیمه دوم قرن بیستم آذربایجان توانست  به این خواست خود جنبه ای بین الملی بدهد.(۱۹۴۵-۱۹۴۶)

برقرای حکومت ملی و تجربه یک ساله آن درتامین امنیت مردم، مبارزه با مثلث خان- ملا و کارفرما های که   مردم را استثمار کرده بودند.انجام خدمات فرهنگی، اداری ، اقتصادی و حقوقی بی نظیر در تاریخ ایران، نشان داد که حرکت دمکراتیک مردمی قادر به چه اقداماتی می باشد.

سرکوب حرکت دمکراتیک مردم آذربایجان با کمک نیروهای خارجی و قلع و قعم نیروهای دمکراتیک توسط ارتش  نژادپرست  با کمک خان ها، ملایان و کارفرماهای استثمارگر محلی نشانی بر مظلومیت و مشروعیت این حرکت دمکراتیک می باشد.

 همزمان با تحولات جهانی و تشکیل دولت- ملت های جدید و تغییر اساسی و ساختاری در ماهیت دولتها در جهان، مردم آذربایجان جنوبی نیز در تلاش بودن تا دولتی مدرن، متکی بر قانون و اراده نسبی مردم را در ایران بنیان نهند. اقدامات مختلف  ( انقلاب مشروطه، قیام شیخ مخمد خیابانی و دولت خودگردان پیشه وری) آذربایجانیها در این مسیر علاوه بر اینکه به نتیجه نرسید بلکه موجب ایجاد دولت-ملتی فارسی و مرکزگرا گردید. ولی این اقدامات و تلاشهای تاریخی آذربایجانیان، باعث ایجاد تغییرات استراتژیک در گفتمان دمکراتیک آذربایجانیان شد. بطوری  تا به امروز آذربایجان حامل دمکراتیک ترین گفتمان در ادبیات سیاسی ایران بوده است.

 همراه با تغییرات استراتژیک جهانی بعد از سال ۱۹۹۰ گفتمان سیاسی در آذربایجان نیز با تغییرات استراتژیکی وارد مرحله جدیدی شد.در این تغییر استراتژیک حرکت های اجتماعی و سیاسی استقلال طلب توانستند خود را جزی از گفتمان تاریخی دمکراتیک آذربایجان جنوبی کنند. البته در قرن بیستم حرکت های اجتماعی و سیاسی که منجر به خودگردانیهای کوتاه مدت درسالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۵ شده بودند حاکی از خواست و اراده تاریخی منطقه آذربایجان برای تعین سرنوشت سیاسی و بطبع  آن سرنوشت اقتصادی خود بوده است.اما هیچ وقت این خواستها مستقیما ادعای استقلال نکرده بودند. مجموعه این عوامل تاریخی و تحولات جدید  باعث شده است که آذربایجان جنوبی با اینکه جزی از سیستم سیاسی بنام ایران بوده است، متفاوت بودن خود را  بر سیستم سیاسی ایران تحمیل کند.

  با این زمینه تاریخی آذربایجان جنوبی از اوایل قرن پیوسته سیستم های سیاسی تحمیلی در ایران را به چالش کشیده و هیچ وقت سیستم های سیاسی  مرکزگرا و فارس گرا را با اراده آزاد خود نپذیرفته است.

بنظر نگارنده  مدارک انکار ناپذیری از عدم قبول سیستم سیاسی حاکم بر ایران و به چالش کشیدن متوالی آن از ۱۹۰۰ ها  تاکنون، واقعیتی از تاریخ سیاسی ایران و آذربایجان جنوبی است که نمی توان آنرا انکار کرد.

ولی برغم تمام اینها برای بررسی اقتصاد آذربایجان جنوبی مجبور هستیم، که نگاهی کوتاه و عمومی به اقتصاد امروزی جهان و مشخصه های آن و متعاقب آن هم، نگاهی هر چند کوتاه به  اقتصاد ایران داشته باشیم .

  برغم عدم قبول مدیریت  سیاسی و اقتصادی حاکم از طرف آذربایجان جنوبی،  سیستم حاکم  در همه زمینه ها خصوصا اقتصاد  تاثیر عمیقی بر آذربایجان جنوبی گذاشته است. به همین علت لازم است، مختصری در مورد مشخصات اقتصاد ایران و ذهنیت حاکم بر این سیستم اقتصادی را بدانیم.  تا اینکه بتوانیم نسبت به این دانسته ها , ورودی داشته باشیم بر اقتصاد آذربایجان جنوبی , بعنوان جغرافیای سیاسی که سیستم موجود را  در همه زمینه ها به چالش می کشد.

اقتصاد نوین

علم اقتصاد, علم تقسیم و توزیع منابع محدود بر احتیاجات نامحدود بشری است.

با تغییرات تمدنی در دورانهای مختلف تاریخی, احتیاجات اقتصادی و اساسی انسان و جوامع هم درحال تغییربوده است. با توجه به این امرلازم است که ما  تعریفی از اقتصاد نوین جهانی داشته و نقاط تفرق اقتصاد نوین جهانی را با اقتصادی که دیگر کارآئی جواب دهی به شکل جدید احتیاجات را ندارد را به میدان بگذاریم، تا بتوانیم تحلیلی امروزی از اقتصاد و نحوه کارکرد آن اراه بدهیم.

برای سهولت کار جدول پایان می تواند ما را در فهم اقتصاد نوین جهانی و نقاط تفرق آن با اقتصاد دوران قبلی یاری دهد.

جدول(۱)

http--birlik.se-images-cedvel-1

 همانطور که در جدول بالا  مشاهده می کنیم. ما با نوع  جدیدی از درک مفاهیم اقتصادی روبرو هستیم. آموزش و نیروی کارانعطاف پذیر ,خلاقیت و ابتکار عمل, انعطاف و در هم تنیدگی شبکه ای از خصوصیات مهم این درک جدید اقتصادی است.

آموزش , کیفیت آموزش و طول زمان آموزش نیز یکی از مسائل مهم در رشد اقتصاد امروزی است. رقابتی کردن صنعت و خدمات، سرمایه گذاری در بخش های زیرساختی آموزشی، بهداشتی،  تکنولوژی و شفاف سازی پولی و مالی لازمه رشد یک اقتصاد امروزی است.

سرمایه گذاری در بخش های زیرساختی آموزشی، بهداشتی، مدیریت پسماندها و تکنولوژی , بالا بردن کیفیت آموزشی به خصوص برای زنان و دختران، آموزش مهارت و تکنولوژیهای جدید، فراهم کردن  رشد قابلیت ابتکارو نو آوری از  شرایط ضروری  برای توسعه  امروزی محسوب می شوند.  برای رسیدن و اجرائی شدن  پیش زمینه های رشد اقتصادی, اراده سیاسی و مشروعیت سیاسی اولین  و مهمترین شرط  لازمه رسیدن به اهداف فوق می باشد.

اقتصاد پسامدرنی امروزه  ترکیبی از صنایع بومی و مدرن با سطوح مختلف تکنولوژی می باشد. به این دلیل هم مدیریت چنین اقتصادی فقط با تئورهای توسعه مدرن متکی به صنعتی شدن ممکن نیست. اینجا است که قابلیتهای محلی , خصوصیات محلی و راه کارهای محلی که، با راه کارهای جهانی هماهنگ شده اند اهمیت می یابند.

اقتصاد نوین به کارکرد اجتماعی بخش های اقتصادی هم توجهی خاص دارد. چون بخش های مختلف اقتصادی علاوه بر کارکرد اقتصادی,کارکرهای اجتماعی و انسانی خود را نیز بهمراه دارند. برای نمونه بخش توریسم علاوه بر کارکرد اقتصادی, در گسترش عدالت اجتماعی ,کارآفرینی بالا , بالا بردن درک جوامع از هم دیگر و حفظ منابع طبیعی و آثار تاریخی نقش مهمی را ایفا می کند.

و یا شبکه راههای حمل نقل و شبکه های دیجیتال  علاوه بر نقش اساسی  در انتقال تولیدات و خدمات حقیقی , علمی و اطلاعاتی و نقش مهمی را در شکل گیری افکار عمومی و انتقال و تبادل فرهنگ بازی می کنند.

نگاهی کوتاه به اقتصاد ایران

در اینجا برای طولانی نشدن مبحث وارد پتانسیلها و امکانات اقتصادی، که ایران بعنوان یک واحد جغرافیای  و سیاسی داراست،  نمی شویم. فقط می توان بطور کلی این را بیان کرد که  وجود منابع و یا پتانسیلها به تنهائی نمی تواند موجوب برتری کشوری از لحاظ اقتصادی شود. بلکه یک اقتصاد سالم و توسعه یافته نیازمند یک مدیریت سیاسی و سیستم اندیشه ای معاصر است، تا بتواند  پویای اقتصادی را هم به همراه بیاورد. وجود مشروعیت سیاسی  داخلی و بین الملی نیز برای داشتن یک اقتصاد پویا از ملزومات امروزی رشد می باشند.

مشکل اساسی اقتصاد ایران, مشکلی  است تفکری،  که از سیاست گرفته تا فضای روشنفکری و در داوام آن  در اورگانیزاسیون اقتصادی و اداری  کشورحاکم است.

 بطور کلی می توان گفت که گفتمان حاکم بر جامعه ایران هنوز وارد دوران روشنگری و بدنباله آن وارد گفتمان سیاسی و اقتصادی معاصر نشده  و ایران در باستانگرائی و گفتمانهای قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم گیر کرده است.

انسان گرائی, علم باوری و بطبع آن کارآمدی و بهروری, قانونمندی,  بی طرفی دولت در فضای فکری  چه  در نزد حکومتی ها  وچه در نزد رقیبان اوپوزیسیونی آنان در ایران  حاکم نشده است.  جا گرفتن و تسلط مدلهای تمدنی ایدولوژیک و باستانگرایانه، بجای مدل تمدنی جهانی و معاصر، بر فضای اندیشه در ایران باعث عقب گردی مداوم بوده است.

این نوع اندیشه گرائی بر تمام حوزه های زندگی و طبیعتا بر حوزه اقتصاد ایران نیز سایه افکنده است. این نوع اندیشه گرائی موجوب مرکزیت گرائی شدید و متعاقب آن به یکی از دلایل دولتی شدن اقتصاد ایران تبدیل شده است.

 اقتصاد ایران, اقتصادی تک محصولی و دولتی است. نگاه ایدولوژیک به اقتصاد باعث شده است که ایران نتواند یک مدل اقتصادی جهانی را پایگذاری کند. مشکلات در روابط بین الملل تاثیرات مخرب خود را بر اقتصاد ایران  نیزگذاشته است.  تحریمهای غرب بر علیه صادرات نفت ایران نشان داد که این اقتصاد تک محصولی چقدر می تواند شکننده باشد.

دولتی بودن اقتصاد به دنبال خود دخالت اورگانهای وابسته به باندهای قدرت چون نظامیان, رهبران دینی,  اطرافیان و وابستگان آنها را نیز بهمراه آورده و باعث مافیائی شدن شدید اقتصاد کشور شده است.

وابستگی به درآمدهای نفت و سر جمع بندی بودجه بر اساس درآمد های نفتی علاوه بر مشکلات اقتصادی مشکلات سیاسی را نیزبه همراه داشته است. وابستگی شدید به نفت و کنترل آن توسط اورگانهای ایدئولوژیک دولتی سبب شکل گیری اقتصادی رانتی شده است. بدین ترتیب رقابت اقتصادی  میان اورگانهای مختلف  قدرتی که مشروعیت خود را از ابراز وابستگی ایدولوژیک می گیرند، تابعی از رقابت ایدولوژیک شده است. و یا بهتر است بگویم که ایدئولوژیک وسیله شده برای توجیه منافع اقتصادی این اوگانها و سردمداران این ارگانها.

بطوری که سپاه پاسداران با این توجیهات ایدئولوژیک،   با ایجاد دهها اسکه  غیر رسمی اقدام به قاچاق کالا و پخش آن می کند. ویا بعنوان بزرگترین پیمانکار پروژه های میلیاردی در صحنه اقتصادی فعالیت می کند. ویا انحصاری بودن تجارت در دست برخی از مسولان دولتی و یا حتی آیت الله ها نمونه دیگری است در این مورد.

تحت کنترل بودن شدید تولیدات علمی و نگاه کنترل مدارانه و فرمانده مابانه بر اقتصاد, عدم شفافیت اقتصادی و آماری, تاکید بر مدلهای قدیمی از الگوی رشد و توسعه از مشکلات کلیدی  دیگر اقتصاد ایران می باشند.

عدم وجود امنیت اقتصادی, امنیت سرمایه گذاری و عدم وجود شایسته سالاری علمی را نیز خود از علل و مسببان این نوع اقتصاد می باشد. البته عدم وجود شایسته سالاری علمی فقط درحوزه اقتصاد نبوده، بلکه این نگرشی است که کل سیستم را به اسارت خود درآورده است.

 این سیستم اندیشه ای و انعکاس آن در حوزه اقتصاد از دلایل شکل گیری مدل  دولت- ملت مرکزگرای فارسی- شیعی بوده است. این شکل از دولت-ملت و اقتصاد به باز تولید کننده همدیگر تبدیل شده و وضعیت آچمازی را برای کل کشور و مردم آن تحمیل کرده است.

 سیستم بانکی و مالی ایران نیز بعلت عدم استقلال بانک مرکزی یکی دیگر از نقاط ضعف جددی این سیستم اقتصادی است. وابستگی بانک مرکزی به سیاسیون و عدم استقلال بانک مرکزی,  باعث ترجیح تصمیمات ایدئولوژیک و سیاسی بر ترجیحات اقتصادی می شود.در اصل این یکی از مشکلات بزرگ کشورهای است که  اقتصادی دولتی و خارج از سیستم جهانی دارا میباشد.

نرخ ارز, نقدینگی, تورم ، نرخ بالا و بسیار متغیر بهره و وابستگی شدید ارز به تحولات سیاسی تا مکانیزمهای بازار و سعی دولت در قیمت گذاری ارز نشان از کارکرد مکانیزمهای سیاسی بجای مکانیزم اقتصادی دارد.

متکی بودن بودجه عمومی به درآمدهای نفتی باعث می شود، که دولت برای اهداف سیاسی خود اقدام به پخش رانت کند. تا بتواند کنترل سیاسی را بر جامعه داشته باشد. این تزریق پول و یا عدم تزریق پول باعث می شود، که نقدینگی یا خیلی بالا برود، که این نیز سبب  گردش حجم بالای از پول در جامعه می شود. که متکی بر تولید واقعی نیست، واین امر نیز  تورم شدید بهمراه خود دارد.  پائین آوردن نقدینگی نیز سبب رکود اقتصادی وشیوع بیکاری می گردد. بازی با نقدینگی تاثیر خود بر نرخ بهره  را نیزمی گذارد. تغییرات متولی در نرخ بهره باعث می شود که بخش تولید و سرمایه گذاری سردگم شده و بازی با نقدینگی را بر تولید ترجیح دهد.

غالب بودن بخش دولتی بر بخش های مهم و بزرگ اقتصادی از انرژی تا خدمات( نفت, گاز, پتروشیمی, مخابرات, صنایع آهن و…) باعث پائین آمدن بهروری و شکل گیری بروکراسی نیرومندی از گروهای قدرت در داخل اقتصاد می شود. علاوه بر آن  حمایت از تولیدات داخلی در مقابل تولیدات خارجی نیز باعث پائین ماندن کیفیت  کالا ها وکم شدن قدرت رقابتی آنان از لحاظ کیفیت و قیمت در برابر مشابه های  خارجی می شود. ولی از طرف دیگر نیز بر قدرت مافیائی تولید کنندگان و تسلط آنان بر مصرف کنندگان می افزاید.

 اگر بر اینها  وابستگی شدید ایران به حمایت های دیپلوماتیک کشورهای چون چین و روسیه و در مواردی برخی کشورهای دیگر،  در مقابل امتیازات اقتصادی ویژه را نیز بیفزائیم ، با منظره کاملا غیر اقتصادی در اقتصاد  کشور مواجه می شویم .

مرکزگرائی شدید اتنیکی و مذهبی در ساختار دولت –ملت انعکاس اقتصادی خود را نیز پیدا کره است.  عدم اولویت دادن به شاخص های اقتصادی و اجتماعی در سرمایه گذاریها و قوانین مربوط به سرمایه گذاری  باعث تمرکز تولید و خدمات در مراکز فارس نشین شده  است.  این امر باعث نابودی اقتصاد مناطق غیر فارس، عقب ماندگی شدید اقتصادی و تحمیل بحرانهای اجتماعی بر ملل غیر فارس شده است.  این نوع برخورد با ملل غیرفارس  نابودی صنایع دستی، صنایع و خدمات ویژه ای که خاص مناطق غیر فارس بوده است را نیز بدنبال داشته است.

 سیستم اقتصادی حاکم را از دید مناطق غیر فارس، فقط  می توان با مفهوم استعمار داخلی توضیح داد. یعنی رشد و شکوفائی مناطق فارس نشین با مکش منابع مادی و غیر مادی مناطق غیر فارس.

اقتصاد ایران و مقایسه آن  با اقتصاد جهانی و منطقه ای

همانطور که قبلا نیز گفته شد. اقتصاد امروزی ایران اقتصادی است که بر استخراج منابع زیرزمینی چون نفت و مواد معدنی متکی است.این وابستگی باعث شده است که اقتصاد ایران اقتصادی تک محصولی و وابسته به منابع نفت و در دوران ۲۰ سال اخیر به گاز و محصولات نفتی باشد. ارگانیزاسیون دولتی تولید, توزیع و فروش این محصولات نیزسبب رشد روابط اقتصادی رانتی وابسته به دولت شده است.  این سیستم رانتی اقتصادی موجب ساختاری شدن فرهنگ سیاسی , اندیشه سیاسی و اقتصادی در این راستا شده است.

پولشوئی, قاچاق  توسط اورگانهای دولتی و نظامی, اختلاس در سیستم بانکی و شرگت های بزرگ تولیدی و خدماتی وابسته به دولت,  ایران را در زمره فاسد ترین اقتصاد های جهان قرار داده است.

 در تازه ترین گزارش بانک جهانی از فضای کسب و کار در جهان، ایران در میان ۱۸۹ کشور، با هشت پله سقوط به رتبه ۱۵۲ رسیده است.

ما در اینجا به یاری آمار وضعیت کلی اقتصاد ایران در سیطره جهانی را بطور خلاصه نشان خواهیم داد. تا ذهنیتی شفاف تر نسبت به اقتصاد ایران داشته باشیم.

 تورم, رشد اقتصادی و بیکاری از شاخصهای مهم اقتصادی بودند و هنوز هم هستند . ولی اقتصاد نوین جهانی شاخص های جدیدی را در بررسی رشد و توسعه اقتصادی  مد نظر قرار می دهد. که با نگاه به گزارشهای مراکز مختلف علمی جهانی می توان این شاخص ها را بررسی کرد.

امروزه برای سنجش و مقایسه رشد و توسعه کشورها سازمانهای جهانی چون بانک جهانی, آی ام اف و دیگر سازمانهای جهانی وجود دارند، که با بررسی و انتشار گزارشهای سالانه کارکرد کشورها در زمینه های مختلف را بررسی می کنند.

 به منظور اندازه گیری و ارزیابی میزان دستیابی کشورها به اهداف توسعه و سنجش میزان تغییر در درجه توسعه یافتگی ، شاخص های متنوعی  وجود دارد. شاخص توسعه انسانی یکی از پرکاربردترین شاخصها می باشد، که توسعه یک جامعه را در زمینه های مختلف اقتصادی , سیاسی و اجتماعی مورد سنجش قرار می دهد.  شاخص  توسعه انسانی بیان گر این است که تنها معیارهای اقتصادی نمی تواند گویای توسعه یافتگی باشد. چونکه توسعه یافتگی شامل ارزیابی پدیده های چند وجهی با ابعاد اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی و سیاسی می باشد.

جدول(۲) بررسی شاخص های اقتصادی

 

 

درجدول شماره (۲) که شاخصهای کلان اقتصادی را نشان می دهد. کشورهای  با ایران مقایسه شده اند، که بنوعی  رقابتهای اقتصادی, سیاسی و استراتژیکی را با ایران دارند.

 برای سنجش اقتصادی بین ایران و این کشورها بهتر است بدانیم، که ایران و ترکیه جمیتی نزدیک به بیش از ۷۵ میلیون نفر دارند.عربستان ۲۹ و آذربایجان شمالی نیز ۹ ملیون نفرجمعیت دارند. رقابت  بین این کشورها  وجهه های مختلفی دارد.  ایران و ترکیه  رقیبی هستند تاریخی، که  سعی کرده اند این رقابت را با کمترین تنش و گفتمان غیر خصمانه ای  به پیش ببرند.

رقابت با عربستان هم ریشه های تاریخی دارد. ولی این رقابت بعد از برقراری جمهوری اسلامی  و ادعای رهبری جهان اسلام وارد مرحله تازه شده  و هر روز که می گذرد این رقابت گفتمانی غیر دوستانه تر می یابد.   دولت –ملت های منطقه نتوانسته اند خود را با شکل جدید دولت- ملت که متکی بر حقوق شهروندی است مطابق کنند. خصوصا تاکید بر شاخصهای نژادگرایانه و باستانگرایانه ملت شوندگی در ایران، گفتمان برتر جویانه و تحقیری ایران در مورد ملتهای عرب و ترک نیز خود باعث بحرانهای مضاعف در رقابت منطقه شده است.

وضعیت جمهوری آذربایجان که هنوز از استقلال دوباره آن ۲۲ سال می گذرد, استثنائی می باشد.  زندگی بیش از ۲۵ الی ۳۰ ملیون آذربایجانی در داخل مرزهای سیاسی ایران و ناخشنودی آنان از رفتار حکومت مرکزی و تلاشهای تاریخی این آذربایجانیها برای تشکیل حکومتی خودگردان ویا مستقل باعث شده است، که وجود کشوری مستقل و در حال رشد از نظر اقتصادی و توسعه انسانی بالا باعث ناخشنودی شدید ایران شود. چون این رشد اقتصادی و توسعه انسانی تاثیر معنوی مثبتی بر گفتمان استقلال آذربایجان جنوبی می گذارد. کمک ایران به ارمنستان در جنگ با آذربایجان و تلاش ایران برای ایجاد حرکت های سیاسی و اجتماعی شیعه محور در آذربایجان شمالی را باید در این چارچوب بررسی کرد.

اقتصاد بعنوان شاهرگ کشورها دررقابت های ژئوپولیتیک نقشی اساسی دارد. مقایسه کارآئی اقتصادی کشورها  میزان موفقیت گفتمانهای رسمی این کشورها را نیز نشان می دهد.

جدول(۳) بررسی شاخص هایتوسعه انسانی سال ۲۰۱۲

 

درمقایسه  شاخصهای توسعه انسانی سعی شده است، اسپانیا بخاطر ساختارسیاسی, جمعیتی و ائتنیکی که دارد, پایه قرار داده شود. تا بتوانیم مقایسه ای از وضع کشورهای منطقه و ایران نسبت به یک کشور خارج از منطقه خاورمیانه  داشته باشیم. لازم بذکر است که اسپانیا در رده بندی جهانی رتبه  ۳۰ را در بین کشورهای جهان ازلحاظ  شاخصهای  توسعه انسانی دارا می باشد.

 شاخصهای اقتصادی نشانگر این است که ترکیه و عربستان نسبت به ایران رشدی سریع تری داشته و از اقتصادی سالم تر برخوردار هستند. آذربایجان هم نسبت به سابقه  ورودش به اقتصاد بازار آزاد, بهروری  قابل قبولی را در رشد اقتصادی و رشد  شاخصهای توسعه انسانی نشان داده است. ولی همانطور که مشاهده می شود. این چهار کشور از نظر پیشرفت سیاسی نسبت به استاندراهای جهانی در وضعیت خوبی نیستند. این نیز نشان می دهد که منطقه ما احتیاج شدید به آزادی های سیاسی و دمکراسی کثرت گرا دارد.تا بتواند به سمت توسعه متوازن اقتصادی و انسانی حرکت کند. البته لازم بتذکر است این شاخصها را نمی توان بعنوان حقیقت محض قبول کرد. خصوصا وضعیت آمار و ارقام در کشورهای مثل ایران بسیار دستکاری شده و سیاسی می باشد.

استعمار داخلی

مناطق ملی مثل آذربایجان جنوبی, الاحواز, ترکمن صحرا و کردستان  در داخل ایران  دارای نزدیکی های زبانی و فرهنگی با  دولت- ملت های مانند ترکیه, عربستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان شمالی و دولت خودگردان در کردستان عراق هستند. مقایسه وضع اقتصادی و توسعه انسانی درکشورهای فوق با خویشاوندانشان ( ملل غیر فارس) در داخل مرزهای سیاسی ایران، بخوبی نشان می دهد که ملل غیر فارس ایران بواسطه تحت استعمار قرار گرفتن، از طرف مرکزگرایان فارس محور، هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ آزادیهای فردی از خویشاوندان خود در آنسوی مرزها خیلی عقب افتاده تر هستند.

 یک نگاه گذار به وضعیت فزاینده رفاه عمومی و رشد فزاینده آزادی های دمکراتیک در ترکیه  و حتی در آذربایجان شمالی نشان می دهد که مردم آذربایجان جنوبی در صورت عدم وجود استعمار تحمیلی از طرف مرکزگرایان فارسیست می توانست در چه وضعیتی باشد. این در حالی که مردم ترک آذربایجان جنوبی بخاطر کوچکترین اعتراض به سیاست های اداری و مدیریتی دولت فارسگرا و شیعه گرا و یا حتی نحوه تشویق یک تیم فوتبال می توانند مورد سنگین ترین مجازات ها قرار گیرند.

آذربایجان جنوبی دارای پتانسیل های اقتصادی و سیاسی است که بتواند کشوری مستثل برای خود باشد. بررسی تاریخ سیاسی آذربایجان جنوبی نشانگر این امر می باشد، که آذربایجان جنوبی از بدو تاسیس دولت- ملت ایران در قرن ۲۰ همواره آن را به چالش کشیده و خواستار موقعیتی متماز و ویژه تاریخی خود درتعریف نوین دولت- ملت در ایران بوده است. در این چالش آذربایجانیان حتی اقدام به تشکلیل دولت های خود گردان محلی خود نیز کرده اند. این حس قدرتمند تعیین سرنوشت در آذربایجان جنوبی و سرکوب خواستهای تهیین سرنوشت از طرف دولت- ملت انحصاری فارسی سبب بوجود آمدن سیستمی استبدادی همراه با استعمار داخلی شده است.البته ریشه های این استعمار خود مبحثی است که جداگانه باید به آن پرداخت.

 به همین دلیل ورود به بررسی اقتصاد آذربایجان جنوبی لازمه ورود به برخی از مفاهیم نوینی است که می تواند در روشن تر شدن موضوع ما را یاری دهد. مفهوم استعمار داخلی(کولونی داخلی) گفتمانی کلیدی در این بررسی است.  این استعمار داخلی جنبه های مختلف فرهنگی, اقتصادی و اندیشه ای دارد که ما اینجا مختصرا به جنبه اقتصادی آن خواهیم پرداخت.

طی قرن ۱۸ و ۱۹ استعمار عبارت بود از استعمار یک کشور بر کشوری دیگر,  یعنی تلقی از استعمار فقط  شامل خارج از کشور می شد.با تغییر شکل استعمارو تحقیقات، مفهوم استعمار نیز دچار تغییر اساسی شد.

با عقب نشینی خیلی از کشورهای استعماری از مستعمارات خود چنین تصوری درافکار عمومی و حتی علمی جهان پدیدار شد که گویا استعمار به تاریخ پیوسته است. این پدیده چیزی نبود جزء انحلاح سیستم اروپائی استعمار مستقیم. ولی استعمار طولانی مدت و سیاست های اعمالی آن دروان تاثیر خود را بر روابط انسانی و روابط قدرت در جهان گذاشته بود. که هنوز هم این اثرات را به وضوح می توان مشاهده کرد.

 سیستم سیاسی  و تفکر حاکم بر مدیریت سیاسی خیلی از کشورها تحت تاثیر این سیاست شکل گرفت. برای ادامه استعمارشبکه از عوامل استعمار در قالب حاکمان آن کشورها و نخبگان آن کشورها تربیت شده و به درجات بالای اجتماعی و اداری و علمی رسانده شدنند، و یا سیستم طوری طراحی شد که امکان رشد و قرار گرفتن در مدیریت دولتی فقط در اختیار کسانی قرار گیرد که گفتمان کشور های استعماری را اجابت  کرده و برگسترش آن گفتمانها تاکید می کردنند.

این سیاست های استعماری باعث شد. تا عوامل داخلی آنان همان روشهای استعماری را بر مردمان خودی اعمال کنند. این روش حکومت و حتی اندیشه هنوز هم در بیشتر مناطقی که بنوعی مستعمره تمام و یا نیمه کشورهای استعماری اروپائی بوده اند ادامه دارد. استعمار داخلی مفهومی است که در اینجا معنا می یابد. یعنی گروهی از ساکنان یک کشور با توسل به طبقه، نژاد، زبان،  تاریخ، مذهب و یا هر ابزار دیگری گروهی دیگر از ساکنان آن کشور را دیگری کرده وبا مشروعیت بخشیدن به خود شروع به استعماردیگری(دیگری تعریف شده )می کنند.

استعمار داخلی مفهومی است علمی که خیلی از دانشمندان علوم اجتماعی و نخبگان حرکت های اجتماعی برابر طلب به انحاء مختلف سعی در بیان آن داشته اند.
استعمار داخلی، الگوی مطیع‌سازی، منطبق بر مناطق جغرافیایی با ساکنین متمایز از مردمان مسلط، در درون یک کشور می‌باشد.نتیجه‌ی مشخص و بارز این الگوی مطیع‌سازی، نابرابری جمعی سیستماتیک علیه گروه محکوم می‌باشد که در نهادهای اجتماعی، از جمله سیستم آموزشی، امنیت عمومی، پلیس، دادگاه، زندان، سلامتی، تولیدات فرهنگی، سرمایه گذاری و غیره بروز می‌کند.(چارلز پیندرهاگز)

سیاست های فرهنگی , اقتصادی و اداری اعمالی بر ملت های غیر فارس در ایران نیز ناشی از همین استعمار داخلی است. روابط  نابرابر و غیر متقارن مابین ملت غالب و مغلوب,  سرازیر شدن جریان ثروت های مادی و انسانی از مناطق مستعمره بر مناطق استعمارگر چیزی نیست که در ایران بتوان آن را مخفی کرد.

با یک مطالعه سطحی و حتی نگاهی گذار به اخبارو آمارها می توان براحتی مشاهده کرد که نفت  الاحواز، منابع طبیعی و زیر زمینی آذربایجان جنوبی و کردستان صرف سرمایه گذاری در یزد، کرمان، اصفهان، تهران و دیگر مناطق فارس نشین می شود. مهاجرت ملیونها ترک آذربایجانی به مناطق فارس نشین چیزی جزء انتقال منابع و سرمایه های انسانی آذربایجان جنوبی برای آباد کردن مناطق فارس نشین نیست. مهاجران علاوه بر آبادکردن مناطق فارس نشین طی یک پدیده پیچیده و برنامه ریزی شده در طول زمان تبدیل به  استعمارگرانی می شوند که مناطق غیر فارس را استعمار می کنند.

استعمار داخلی مجموعه از سیاست های اقتصادی, فرهنگی، اداری  و روانی است بر نفع یک گروه انسانی بقیمت نابودی گروهای دیگر انسانی. در این استعمار یک گفتمان ملی، مذهبی و ارزشهای غیر دمکراتیک وسیله و ابزاری می شوند برای استثمار یک گروه انسانی توسط گروه دیگر انسانی.

باید به این نکته توجه کرد که در بررسی مسائل آذربایجان جنوبی و دیگر ملل ساکن در جغرافیای سیاسی ایران  بدون در نظر گرفتن مفهوم استعمار داخلی نمی توان یک بررسی علمی در این زمینه را به پیش برد.

 البته در این مقاله  چون ما  بیشتر  بر پتانسیل های اقتصادی  آذربایجان جنوبی و بطور نسببی مشخص کردن جایگاه آن در اقتصاد ایران خواهیم پرداخت. اشاره کوتاه به استعمار داخلی داشتیم. ولی بهتر است خواننده بداند که این پتانسیل ها و جایگاه آذربایجان جنوبی برغم این استعمار داخلی است، اگر این استعمار داخلی بر چیده شود.  ما با منظره متفاوت تر و بهتری در زمینه های مختلف زندگی اقتصادی, سیاسی و آزادیهای فردی ساکنان آذربایجان جنوبی روبرور خواهیم شد.


جغرافیای آذربایجان جنوبی

در دورانهای مختلف تاریخی،  به مانند مناطق دیگر جهان محدوده سرزمینی آذربایجان نیز تغییرپیدا کرده است. طبق اسناد مختلف عربی –اسلامی، روسی واسناد دیگر، آذربایجان تاریخی از شمال به گرجستان و با احاطه دربند در درون آذربایجان به داغستان ختم می شده است. از جنوب نیز شامل همدان، از شرق شامل قسمتهای از گیلان امروزی و در غرب  شامل قسمتهای از استان کردستان امروزی می شده است.

در مورد جغرافیای آذربایجان جنوبی، امروزه بحث های متعددی وجود دارد. در اینکه استانهای فعلی زنجان,  آذربایجان غربی، اردبیل، آذربایجان شرقی، قسمت های از استان همدان, قسمت های از استان گیلان, قسمت های از استان قزوین و مرکزی را می توان جزء از آذربایجان جنوبی حساب کرد. یک توافق عمومی وجود دارد. ولی در حرکت های سیاسی که تاریخا بنام آذربایجان اتفاق افتاده است. در اینجا ملاک ما برای مشخص کردن جغرافیای آذربایجان جنوبی، مناطقی از جغرافیای تاریخی آذربایجان جنوبی بوده که هنوز بزبان ترکی تکلم می کنند و تعلقات فرهنگی به آذربایجان جنوبی دارند. با اینکه بسیاری از مناطق استان مرکزی، تهران، قم، ساوه و استان البرز(کرج)به ترکی تکلم می کنند. در این بررسی این مناطق از لحاظ اقتصادی داخل آذربایجان جنوبی قرار نگرفته اند.

در این بررسی مناطقی از استان همدان، گیلان، قزوین و تمام استان آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و زنجان  در داخل مرزهای آذربایجان جنوبی قرار گرفته اند.

طبیعی است که در جغرافیای  آذربایجان جنوبی  مناطقی وجود دارند. که ترکیب جمعیتی آنان از کردها و تورک ها، گیلک ها و تالش ها تشکلیل شده اند. ولی اعتقاد بر این است که یک مدیریت اداری، سیاسی و اقتصادی دمکراتیک با سیستم حقوقی برابر می تواند، حافظ منافع تمام ساکنان آذربایجان جنوبی، با توجه ویژه به خاستگاه قومی و زبانی همه مردمان ساکن در این جغرافیا شود .یک مدیریت دمکراتیک می تواند این تنوع را وسیله برای رشد اقتصادی و فرهنگی قرار دهد.

 ما در این بررسی برای بیان پتانسیل های اقتصادی آذربایجان جنوبی نسبت به مناطق مختلف آن و تقسیم بندی اداری آن از کلمه ایالت بجای استان استفاده خواهیم کرد. چون که کلمه ایالت حاکی از نگرش سیستم فدراتیو برای اداره دمکراتیک تر آذربایجان جنوبی دارد.ایالت های آذربایجان جنوبی شامل ایالت آذربایجان غربی، ایالت اردبیل، ایالت زنجان، ایالت قزوین، ایالت همدان و ایالت مرکزی به مرکزیت تبریز را شامل می شوند.

جمعیت آذربایجان جنوبی

 

 قبل از ورود به جمعیت آذربایجان جنوبی لازم است نگاهی کوتاه  به جمعیت  کل ترکان در ایران بیندازیم. طبق گفته مقامات رسمی ایران، بیش از ۴۰% درصد مردم ایران ترک زبان هستند.( صالحی وزیر امور خارجه ایران )

اگر این رقم را به جمعیت ۷۵ ملیونی ایران تطبیق دهیم می توان گفت، که  بیش از ۳۰ میلیون از جمعیت ایران را ترکان تشکیل می دهند. اگر طبق یک رقم تخمینی نزدیک ۱۰ ملیون از ترکان در خارج از آذربایجان زندگی کنند ، می توان گفت که جمعیت ترکان ساکن در جغرافیای آذربایجان جنوبی بدون محاسبه شهرهای مثل تهران، کرج,،استان مرکزی، قم و دیگر نقاط ایران تخمینا ۲۲ ملیون می باشد. با محاسبه جمعیت کردها, گیلک ها و تالشهای ساکن جغرافیای آذربایجان جنوبی جمعیت ساکن در جفرافیای آذربایجان جنوبی را می توان بدست آورد. ولی متاسفانه تاکنون تحقیقی علمی در مورد تعداد ساکنان غیر تورک در آذربایجان جنوبی انجام نشده است. ولی ما در بحث آذربایجان جنوبی نگرشی نژادی را قبول نکرده بلکه نگرش ائتنیک را ترجیح می دهیم. طبق این نگرش معاصر ساکنان یک جغرافیای سیاسی با خواستگاه های مختلف ائتنیکی می تواند با توسل به بیانیه های مندرج در سازمانهای جهانی، چون اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل و یا اعلامیه های حقوق بشری اتحادیه اورپا در کنار هم با حقوق برابر زندگی کنند.

جغرافیای آذربایجان جنوبی بعلت آب هوای متعدل و فراوانی منابع طبیعی  از نقاطی بوده که انسان های بیشتری    این جغرافیا را  برای زندگی ترجیح داده اند. به این علت نیز تراکم جمعت در این منطقه زیاد بوده است. وجود این تراکم جمعیتی از لحاظ اقتصادی می تواند یکی از نقاط مثبت برای رشد در منطقه باشد.

تراکم جمعیت در ایالت مرکزی  آذربایجان جنوبی در تبریز طبق آمار سال ۱۹۹۷ برای هر کیلومتر مربع  ۷۳ نفر  ودر سال ۲۰۰۶ برای هر کلیومتر ۷۹ نفر بوده  است. در حالی که میانگین ایران در سال ۱۹۹۷برای هر کیلومتر ۳۷ و  در سال ۲۰۰۶ برای هر کیلومتر۴۳ بوده است.در سال ۲۰۱۲ تراکم جمعیت در تهران ۱۸۹ نفر برای هر کیلومتر، قم ۱۰۰ نفر و آذربایجان مرکزی( تبریز) ۸۲ ، ایالت آذربایجان غربی ۸۲ و ایالت زنجان ۴۷ نفر برای هر کیلومتر بوده است. تراکم شدید جمعیت در تهران قم و رشد تراکم جمعیت در مراکز فارس نشین که برخی از آن مناطق محیط زیست مناسب آب و هوای را برای زندگی  ندارند را فقط می توان با سرمایه گذاری های کلان دولت استعمارگر مرکزی  در این مناطق فارس نشین بازگو کرد.

یکی از مشکلات عمده جمعیتی در آذربایجان جنوبی، مسئله کوچ ساکنان آن در جستجوی شرایط بهتر زندگی اقتصادی و حتی آزادی های فردی به مناطق فارس نشین می باشد. این مهاجرت ها علاوه بر انتقال سرمایه های انسانی آذربایجان جنوبی به مناطق فارس نشین باعث مهاجرت سرمایه های مالی، علمی و فرهنگی آذربایجان جنوبی  شده، براقتصاد  و فرهنگ عمومی منطقه اثری منفی گذاشته، باعث فقیرتر شدن منطقه  گریده است. البته این مهاجرت که در سایه سیاست های مدون و برنامه ریزی شده سیستم مرکزی برای استعمار و بهره کشی هر چه بیشتر از ملل غیر فارس طراحی شده است. بغیر از آثار اقتصادی آثار منفی روانی و انسانی را نیز بهمراه داشته است.

 جریان مهاجرت در ایران از مناطق ملل غیر فارس به مناطق فارس نشین بوده است.  سیاست های استعماری فارسگرا در ایران مثل دیگر زمینه ها در این زمینه هم پیچده بوده است. برای نمونه با اینکه الاحواز یک منطقه مهاجر پذیر دیده می شود.  ولی این مهاجرت پذیری از طرف دولت مرکزی به بهانه وجود منابع عظیم نفت و انرژی در منطقه برای تغییر ترکیب جمعیتی منطقه تشویق و مورد سوء استفاده قرار گرفته است. نامه نگرایهای دولتی در زمان ریاست جمهوری خاتمی که، حاکی از وجود سیاست مدون برای تغییر ترکیب جمعیتی منطقه الاحواز بوده است، با درز کردن به بیرون از بروکراسی دولتی در اختیار افکار عمومی جامعه قرار گرفت و متعاقب آن نیز اعتراض عربها را بهمراه داشت. که این اعتراضات با توسل به نیروی نظامی سرکوب شده و اقدامات برای تغییر ترکیب جمعیتی منطقه سرعت بیشتری گرفته است.

در آذربایجان نیز خصوصا ایالت آذربایجان غربی تورکان آذربایجانی به مناطق فارس نشین مهاجرت کرده و بجای این مهاجران, کرد های کردستان وارد این ایالت شده اند. علت مهاجرت کردها نیز  ناشی از سیاست محروم نگاه داشتن مناطق کرد نشین بوده است، که باعث شده کردها برای نجات از فقر اقدام به ترک وطن خود کنند. نتایج این مهاجرت تغییر ترکیب جمعیتی آذربایجان جنوبی و اختلاف افکنی بین همسایگان تورک و کرد بوده است. در حالی که نه کردها و نه تورک ها به دلخواه خود مهاجرت نکرده اند . بلکه برای رهایی از فقر تحمیل شده بر آنان مجبور به مهاجرت شده اند. این در نتیجه سیاست های آگاهانه و عمدی حکومت مرکزی استعمارگر در جهت آسیملاسیون ملت های غیر فارس و استعمار هر چه بیشتر آنان انجام می گیرد.

طبق آمارهای رسمی دولتی، ایالت مرکزی آذربایجان جنوبی( آذربایجانشرقی) بیشترین مهاجر فرستی را در ایران داشته است. ایالت های اردبیل، آذربایجان غربی و همدان نیز نیز از این امر مستثناع نبوده اند.

در حالی که  مناطق فارس نشین یزد، قم، تهران، اصفهان،  بوشهر و هرمزگان بیشترین مهاجر پذیری را داشته اند.

“بین سالهای ۱۹۷۷-۱۹۸۷ کمبود امکانات اقتصادی عامل اصلی کوچ بوده است”.(علی رضا کازرونی)

“آذربایجان در بین ۱۳ استان کوچ فرصت در رتبه اول بوده است”(  میلانی)

طبق آمارهای رسمی آذربایجان جنوبی و خصوصا مرکزبیشترین مهاجرفرستی را داشته .” آذربایجان شرقی،اردبیل و همدان” ودر مقابل”یزد، قم، اصفهان، تهران و خوزستان( الااحواز) بیشترین پذیرش کوچ را داشته است.( دنیای اقتصاد, اطلاعات)

این رویه مهاجرت هنوز هم ادامه دارد. چون که دولت طبق یک برنامه مدون در صدد است تا مناطق فارس را جذابتر، مرفاه تر و رشد یافته ترگرداند، تا آن مناطق جاذبه باشند برای مهاجرت و آسیملاسیون ملت های غیر فارس. چنین بنظر می آید که هدف نهائی این کوچها ساختن ملتی بنام ایران با درونمایه زبان فارسی، نژاد آریائی و مذهب شیعه می باشد.

ترکیب مهاجران و علت مهاجرت ترکان آذربایجان جنوبی خود موضوعی جداگانه است که احتیاج به بررسی  جداگانه ای دارد. ولی عموما می توان سیاستهای مرگزگرایانه اداری، زبانی و در کل فرهنگی، اقتصادی و امنیتی کردن فضای فرهنگی و اقتصادی آذربایجان جنوبی از طرف حکومت فارسگرا را در صدراین علتها  بر شمرد.

این جریان مهاجرت ابعاد انسانی وسیعی داشته است از مشکلات روانی گرفته تا مرگ روانی و روحی میلیونها انسان زیر چرخ نژادپرستی حاکم بر گفتمان دولتی و به طبع آنان گفتمان مردم کوچه و بازار. که این گفتمان نژادپرستانه سبب جلوگیری از رشد و تعالی روحی , روانی, فرهنگی و اقتصادی ملیونها انسان شده است.

نگاهی تاریخی به چگونگی رشد جمعیت شهری در مناطق فارس نشین و تورک نشین، خود می تواند گویای سیاست های مدون و استعماری دولت فارسی جهت  جلوگیری از رشد آذربایجان جنوبی و تلاش مضاعف برای رشد مناطق فارس نشین باشد.

یک نگاه تاریخی و آماری به جمعیت برخی از شهرها فارس نشین و تورک نشین.جدول(۴ )

 

در جدول (۴) برای نمونه دو شهرتبریز و خوی از آذربایجان جنوبی که درصد بالای از رشد  را نسبت به دیگر شهرهای آذربایجان جنوبی داشته اند قرار گرفته اند و در مقابل نیز شهرهای فارس نشینی که در گذشته چه از لحاظ جمعیتی و چه از لحاظ اقتصادی بسیار عقب مانده تر از تبریز بوده اند قرار گرفته اند. یک نگاه تاریخی به آمارها  و میزان رشد شهر نشینی خود گویای سیاست های تبعضی و استعماری حکومت های مرکزی فارسگرا  و تاثیر آن بر رشد مناطق فارس نشین و توقف رشد مناطق شهری آذربایجان جنوبی می باشد.

همان طور که مشاهده می شود در ۱۹۱۰ اصفهان و مشهد نصف جمعیت تبریز را ندارند.  ولی امروز مشهد نزدیک دو برابر جمعیت تبریز و اصفهان هم صدها هزار نفر بیشتر از تبریز جمعیت دارد. رشد کرمان، یزد و شیراز بعنوان شهرهای فارس نشین در مقابل شهر ترک نشین خوی نیزخود گویای حقیقت استعمار داخلی است،  که در  دوران حکومت پهلوی ها و جمهوری اسلامی جریان داشته است می باشد.همانطور که مشاهده می شود ،شیرازی که روزی شهری هم تراز خوی بوده است. امروز بیش از۷ برابر خوی جمعیت دارد.

از خصوصیات دیگر جمعیتی آذربایجان امکانات بلقوه آن در برقراری ارتباطات اقتصادی، فرهنگی و علمی با کشورهای همسایه تورک زبان آذربایجان و ترکیه را می توان اضافه کرد. حضور هزاران دانشجوی آذربایجانی در دانشگاههای  ترکیه و جمهوری آذربایجان خود قدرتی مضاعف بر توان اقتصادی و علمی آذربایجان جنوبی می افزاید.

آذربایجانیها بعلت حضور تاریخی قوی در تجارت و تولید، مردمانی کوشا و کارآفرین هستند، که توانسته اند علارغم فشارهای حکومت های مرکزی قدرت کارآفرینی و ابتکارات تجاری خود را حفظ کنند. این خود از مشخصه های مثبت جمعیتی در اقتصاد نوین می باشد.

اقتصاد، آذربایجان جنوبی

 

 آذربایجان جنوبی  تا  اواخر حکومت قاجار و تا اوایل حکومت پهلوی ها  پیشرفته ترین و ثروتمند ترین ملمکت از ممالک محروسه قاجار بود.تبریز بعنوان پایتخت ملمکت آذربایجان دارای اولین مدرسه مدرن، اولین چاپ خانه، اولین کارخانه و… در مماملک محروسه قاجار بوده است.

در سال ۱۹۲۰ در کل ممالک محروسه ۲۰ کارخانه وجود داشت. که بیش از ۵۰ کارگر داشتن دو کارخانه اسلحه در اطراف تهران و دو کارخانه بزرگ نساجی در تبریز و یک کارخانه  قند در خوی و کارکانجات کوچک در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان جنوبی بود. اکثریت این کارخانجات با سرمایه خصوصی بودنند.  آذربایجان جنوبی بعلت انباشت سرمایه زیاد تر نسبت به شهرهای دیگر ممالک محروسه در تجارت و صنایع پیش رفته تر از دیگر نقاط دولت قاجار بود.

موقعیت جغرافیای آذربایجان و قرار گرفتن در مسیر تاریخی جاده ابریشم و نزدیکی به بازارهای اورپائی و سنت تجاری قوی تاریخی  باعث شده بود که آذربایجان جنوبی و مرکز آن بتواند تحولات فکری و بالطبه تحولات اقتصادی جهان را تعقیب کرده و در مسیر  تحولات جهانی حرکت کنند. یکی ازعلت های که آذربایجان تاریخا مرکز تحول خواهی و رد سیستم مرکزگرا بوده است را نیز باید در این وضعیت اقتصادی و فکری  جستجو کرد.

 این تحول طلبی اقتصادی و در تعقیب آن تحول خواهی فکری و سیاسی نیز باعث رشد سرمایه انسانی آذربایجان جنوبی شده بود.  این کیفیت جمعتی خود بزرگترین سرمایه است که می تواند موجب  رشد و رفاه اقتصادی یک

جغرافیا گردد.

وضعیت ناهمواری ها، آب هوای ۴ فصل و متعدل، با منابع آبی  نسبتا غنی و کیفت خاک نیز یکی دیگر از عناصری بوده که باعث رشد و رفاه خیلی از کشورهای جهان شده است. آذربایجان جنوبی با دارا بودن این خصوصیات به یقین می توانست یکی از سرزمین های باشد که مردم آن در رفاه، امنیت اقتصادی، روانی و سیاسی زندگی کنند.

“اما با روی کار آمدن رضا خان اصفهان و دیگر شهرهای فارس در سایه لطف ویژه رژیم پهلوی رونق گرفت و اصفهان با  ۹ نساجی بزرگ و۱۱۰۰۰ کارگر بعنوان منچستر ایران لقب گرفت”.(مجله دولتب برنامه)( تالانمیش آذربایجان) ۳۳۹

این تنها یک نمونه کوچک از این استعمار داخلی است. ولی باید در نظر داشت که این استعمار داخلی برنامه ریزی شده بر علیه آذربایجان جنوبی از ۱۹۲۵ تا به امروز ادامه داشته است. وضعیتی که امروزه آذربایجان جنوبی با آن درگیر است، وضعیتی است تماما مستعمره ای، که حتی قادر نیست در مقابل خشکانده شدن دریاچه اورمیه و تبدیل جغرافیای آذربایجان جنوبی به خاک سوخته اعتراضی بکند.

 تصمیم آگاهانه و سیستماتیک  دولت مرکزی فارس گرا  برای نابودی آذربایجان جنوبی باعث شده است که  آذربایجان جنوبی در همه زمینه ها خصوصا اقتصاد هر روز پس رفت کند. در مقابل مناطق فارس هر روز بقیمت پس رفت آذربایجان جنوبی و دیگر مناطق غیر فارس ثروتمندتر و پیشرفته تر شوند.

با وجود همه این سیاست های استعماری و تبعیض آمیز، آذربایجان جنوبی دارای چنان پتانسیل های اقتصادی و فرهنگی است، که در صورت وجود مدیریتی ملی می تواند مسیر رشد اقتصادی و سیاسی را در کوتاهترین زمان ممکن طی کند.

 در این قسمت به بررسی مختصربرخی از پتانسیل های اقتصادی آذربایجان جنوبی خواهیم پرداخت.

 

بخش کشاورزی

بخش کشاورزی بعلت ارتباط مستقیم با امنیت غذائی ساکنان یک جغرافیا، ظرفیت بالای کار آفرینی و بالابردن تولید ناخالص ملی از بخش های استراتژیک یک اقتصاد سالم است. با گذشت زمان و به رغم تغییرشکل تولید و اهمیت بخش های اقتصادی جدیدی از اقتصاد، چون بخش خدمات، هنوزهم اکثریت اقتصاد دانان و نظریه پردازان تئوری های رشد و توسعه، بخش کشاورزی را از بخشهای اساسی و مهم اقتصاد یک کشور می دانند.

آذربایجان جنوبی بعلت وضعیت ناهموارها و وضعیت آب هوای دارای شرایطی ایده آل برای کشاورزی و دامپروی می باشد. در یک بررسی کوتاه از ظرفیت های کشاوزری آذربایجان جنوبی و مقایسه آن با  ظرفیت های  کلی ایران, می توان به یک ضمینه ذهنی نسبت به پتانسیل های آذربایجان جنوبی در این بخش رسید.

 

در دورانی نه دور از آذربایجان جنوبی بعنوان انبار غله ایران یاد می شد. ولی امروز با وجود پیشرفت علم کشاورزی و تکنولوژیهای کشاورزی در این زمینه نیز پیشرفت ها متناسب با این رشد علمی و تکنولوژیک نبوده است. بی شک یک مدیریت اداری محلی و یا ملی کارآمد  می تواند  آذربایجان جنوبی را به یکی از مراکز مهم تولید و صادرات غله و مشتقات تولیدی  آن تبدیل کند.

تولید غلات و گندم بر اساس آمارهای رسمی ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

تولید حبوبات بر اساس آمارهای ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

تولید محصولات جالیزی سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

 

 

تولید محصولات صنعتی کشاورزی در سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

 

تولید دانه های روغنی در آذربایجان جنوبی و محصولات دیگر صنعتی مانند پنبه و چغندر قدمتی طولانی دارد. در صورت توجه و مدیریت علمی می توان بسطح تولید بالای در این محصولات رسید.

 

تولید میوه در سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

میوه های خشک مانند گردو، بادم، فندق و میوه های دیگری که خشکانده می شوند. در آذربایجان جنوبی تولید و به دیگر نقاط جهان  و ایران صادر می شود. شهر مراغه را می توان پایتخت این تولیدات در منطقه خاورمیانه نامید.  البته برخی از میوه های گرمسیری خشک مانند خرما بعلت وضعیت آب هوای در آذربایجان غیر قابل کشت می باشد ولی میوه ای مانند پسته قابل کشت بوده و توجیه اقتصادی نیز برای کشت کاران دارد. ولی وجود مافیای قدرتمند کرمان و رفسنجان  در تولید این محصول  باعث دوری کشت کاران آذربایجان جنوبی از این محصول می باشد. این در حالی است که مناطق حاشیه دریاچه ارومیه در کشت و بهروری این محصول دارای پتانسیل های خوبی می باشد و کاشت این محصول باعث مصرف کمترآب می شود، که در شرایط فعلی که حوزه دریاچه اورمیه با بحران آب مواجه می باشد. کشت پسته می تواند هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ اکو سیستم بسیار مفید واقع گردد.

بخش بزرگی از تولیدات باغی باغداران آذربایجانی بعلت عدم وجود تاسیسات پیش رفته، صنایع تبدلی کافی و  مکانیزاسیونهای ویژه محصولات باغی, هر ساله خراب می شوند.

کاشت علوفه ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

 

مساحت مراتع سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

  وجود مراتع با تراکم خوب  و تولیدات علوفه ای زمینه مناسبی را برای رونق دامپروی و تولید محصولات مختلف گوشتی در آذربایجان جنوبی فراهم می کند.  ولی دامداری امروزی بغیر از تولیدعلوفه و وجود مراتع به تکنولوژیهای مدرن پژشکی، ژنتیکی و تجهزات دامپروی نیز احتیاج دارد. لازمه برخورداری از این تکنولوژیها سرمایه گذاری در تحقیقات و فراهم کردند، امکانات برای دام داران می باشد. توجه به نسل های دامی بومی نیز می تواند در تنوع و کیفیت و لذت محصولات گوشتی ماثر باشد. ولی متاسفانه در این زمینه نیز شرایط مدیریت استعماری مانع از رشد در این زمینه می شود.

 

تعداد حیوانات گوشتی و تولید گوشت در سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

تولید گوشت مرغ سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰

 

 

 اصفهان به تنهای دارای ۲۹۶۵۳ واحد تولید مرغ گوشتی می باشد. این از نعمت های تبعیض در سرمایه گذاری و تخصیص وامها و امکانات دولتی می باشد.

تولید ماهی و محصولات آبی

 

تولید شیر و لبنیات

طبق آمار سال ۲۰۰۹  در آذربایجان جنوبی ۲۰۰۰ هزار تن ودر کل ایران با احتساب آذربایجان جنوبی ۹۵۵۲ هزار تن شیر تولید شده است.  آذربایجان جنوبی در تولید شیر و لبنیات علاوه بر اینکه خودکفاست . از صادر کنندگان محصولات لبنی می باشد. برخی از محصولات لبنی آذربایجان جنوبی داری شهرتی جهانی هستند.

تولید عسل:تولید  کلی عسل در ایران ۴۶٫۴۲ هزار تن می باشد که ۲۵ هزار تن آن فقط در آذربایجان جنوبی تولید می شود. عسل ساوالان و سهند  عسل های مشهوری هستند که از لحاظ کیفیت و لذت دارای خصوصیات منحصر به خود می باشند.

تولید گلخانه ای:تولید گلخانه ای, تولیدی است که امروزه در همه نقاط جهان توجه خاصی به آن می شود. با استفاده از این تکنولوژی می توان در شرایط مصنوعی و در فصل های متنوع انواع محصولات را تولید کرد.  تولید گلخانه مستلزم سرمایه گذاری اولیه بالا می باشد. بدین جهت حمایت موسسات مالی در گسترش این نوع کشت نقشی اساسی ایفا می کند.

گلخانه ها بیشتر برای تولید گل های تزئینی، محصولات و میوجاتی مورد استفاده قرار می گیرد که در شرایط خاص آب و هوائی قابل رشد هستند.

  بیشتر گلخانه های ایران در مناطق فارس نشین مرکزی مستقر می باشند.علت این امر را نیز باید در همان سیاست های تبعیض آمیز، تراکم سرمایه و جمعیت درمناطق فارس نشین و تخصیص وامهای بلند مدت و کم  بهره برای سرمایگذاران این مناطق دانست.

تعداد گلاخانه های که در آن صیفی جات، توت فرنگی، موز و امثالهم تولید می شود در کل ایران ۵۰۸۱٫۵ می باشد. تعداد کلی گلخانه های فعال درآذربایجان جنوبی به ۱۰۲ عدد می رسد.  تهران، کرمان، یزد و اصفهان داری بیشترین تعداد گلخانه ها می باشند. علت این امرهم آن طور که قبلا گفته شد  سرمایه گذاری و تخصیص تبعیض آمیز امکانات دولتی به سرمایگذاران  این مناطق و انباشت سرمایه،جمعیت شهری و قدرت خرید بالا در این مناطق می باشد.

جنگل:جنگلها بخاطر تاثیر مسقیم بر اعتدال آب و هوا، حفاظت از فرسایش خاک، کنترل سیلابها و دها کارکرد دیگر برای محیط یست قابل اهمیتی بی نظیر هستند. کاربرد چوب در بسیاری از صنایع به عنوان ماده اولیه نیز از لحاظ اقتصادی دارای اهمیتی حیاتی برای هر جغرافیای انسانی و طبیعی می باشند.

 مساحت کل جنگل های ایران ۱۶۹۸۳٫۹۴ هزار هکتار می باشد. که از این رقم ۹۴۳ هزار هکتار دست کاشت می باشد. کل جنگهای آذربایجان جنوبی ۴۴۷٫۱۵ هزار هکتار می باشد.  جلب توجه است که مقدار جنگهای دست کاشت در آذربابجان جنوبی از ۲ هزار هکتار تجاوز نمی کند. این در حالی  است که در کرمان ۲۸ هزار هکتار، در یزد ۶۹ هزار هکتار و در اصفهان ۳۴۷ هزار هکتار جنگل دست کاشت وجود دارد. این فرق و فاصله در سرمایه گذاری فقط در شرایط استعماری قابل تصور می باشد.

بخش منابع زیر زمینی و معادن

بخش معدن

تحقیقات ژئوفیزیکی لازمه کشف منابع معدنی و زیر زمینی هستند. متاسفانه تحقیقات ژئوفیزیکی عمده ای در آذربایجان جنوبی انجام نگرفته است.  تحقیقات محدود انجام شده نیز بطور کامل در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته تا  بتوان به آمارهای واقعیتی دست رسی پیدا کرد. دولت های مرکزی در ایران همواره از اینکه مردم آذربایجان جنوبی به این آگاهی برسند که می توانند بدون ایران و حکومت مرکزی اقتصاد قدرتمند داشته و زندگی مرفه ی داشته باشند ترسیده اند.  این ترس بی مورد و استعمارگرایانه باعث شده است ، که دولت مرکزی  سعی بر این داشته باشد، که  آذربایجان جنوبی از نظر انرژی و منابع معدنی زیر زمینی منطقه فقیری نشان دهد.

 این در حالی است، که آذربایجان جنوبی بعلت قرار گرفتن در خط آلپ وهیمالیا از نظر منابع معدنی مختلف منطقه ای فوق العاده غنی می باشد. تنوع عوامل زمین شناسی و شرایط ویژه حوضه های رسوبی  باعث شده تا مجموعه غنی از ذخایر معدنی فلزی و غیر فلزی در جغرافیای آذربایجان جنوبی وجود داشته باشد. تنوع و فراوانی منابع یک آونتاژ بی نظیری برای  تامین مواد اولیه صنایع و فراهم سازی رشد و بالندگی اقتصادی  در اختیار منطقه قرار داده است. برخی از مناطق آذربایجان جنوبی مثل منطقه قاراداغ با قرار گرفتن بر روی کمربند آلپ- هیمالیا دارای اندیس های متعدد  و غنی مس و عناصرفلزی دیگری نظیر سرب، روی و آهن می باشد.

معادن کانی آهنی و غیر آهنی و منابع انرژی سهم بزرگی را در تولید و رشد اقتصادی دارند.  بطوری که این منابع استراتژیک مسبب جنگ ها و درگیرهای مختلفی بین کشورهای جهان شده اند. اگر بدانیم که کشورهای اورپائی بعد از گذراندن دو جنگ جهانی اول و دوم و برای جلوگیری از درگیرهای دیگرچاره  را در ایجاد اتحادیه فولاد و کک مشترک اورپا دیدنند، تا یک اتحادیه مرکزی کنترل این منابع را در اختیار داشته باشد. به اهمیت مواد معدنی پی خواهیم برد.

منابع معدنی و انرژی نقش بسزا و اساسی را در ژئوپلیتیک جهانی بازی می کنند. خود کفائی نسبی کشورها در این زمینه باعث می شود که در بازی استراتژیک جهانی راحت تر و مستقل تر حرکت کنند.

البته وجود منابع غنی زیرزمینی و انرژی برای برخی از ملتها نه تنها رفاه وزندگی راحت تر نیاورده است. بلکه باعث مستعمره شدن این ملتها و مردمان آن توسط استعمار و یا عوامل استعمارگران شده است.

 در نمونه جغرافیای سیاسی ایران، وجود منابع عظیم انرژی در منطقه جغرافیای ملت عرب آلاحواز یکی از اساسی ترین عواملی است، که باعث مستعمره شدن منطقه و مردم عرب  آن شده است. آذربایجان جنوبی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. آذربایجان جنوبی به خاطر دارا بودن منابع عظیم معدنی و استعداد های عظیم اقتصادی در زمینه های مختلف است، که امروزه تحت استعمار سیستم مرکزگرا و فارسگرا قرار می گیرد.

منابع انرژی و معدنی همیشه کارکردی دوگانه برای بشریت و ملت های مختلف داشته اند. بی شک داشتن حق تصمیم گیری در مورد نحوه استفاده از این منابع مستلزم وجود اراده سیاسی است. اراده سیاسی که برخواسته از مشروعیت عمومی ساکنان یک جغرافیا باشد.

در مورد ذخایر معدنی در ایران رقمهای مختلفی ذکر می شود.  طبق رقمهای ذکر شده سال ۲۰۱۳ کل منابع معدنی ایران ۴۳ الی ۵۷میلیارد تن اعلام شده است. در مورد معادن آذربایجان جنوبی نیز رقم مشخصی ذکر نشده است ولی طبق برخی از آمارهای اعلامی آذربایجان جنوبی دارای ۱۷ میلیارد تن ذخایر معدنی می باشد.  برخی از زمین شناسان و مهندسان معدن در مجامع غیر رسمی از وجود بیش از ۳۰ میلیارد تن معادن درآذربایجان جنوبی صحبت می کنند.  اینان ادعا می کنند که که دولت مرکزی از آشکار شدن میزان معادن آذربایجان جنوبی در هراس است. با توجه به اینکه رفتار دولتی مرکزی با آذربایجان جنوبی در همه زمینه ها رفتاری کاملا امنیتی است، این ادعا ها را می تواند جددی گرفت.

طبق آمار رسمی دولتی، مرکز آذربایجان جنوبی( آذربایجان شرقی) با ۸ میلیارد تن در ردیف اول ذخایر معادنی در ایران قرار دارد. با در نظر گرفتن اینکه سرمایه گذاری برای اکتشافات معدنی درمناطق فارس نشین بیش از دهها برابر آذربایجان جنوبی بوده است. می توان ادعا کرد که مقدار و حجم معادن آذربایجان جنوبی می تواند بسیار بالاتر از ارقام اعلام شده  باشد.

سنگ آهن و صنایع فولاد

بعلت تمرکز صنعت فولاد در اصفهان و مناطق مرکزی فارس نشین بیشتر تحقیقات و اکتشافات نیز در این مناطق بوده است. بهمین دلیل لزومی به تحقیقات و اکتشافات در مناطق آذربایجان جنوبی برای اکتشافات در این زمینه  دیده نشده است.

تمرکزبر روی اکتشافات معادن و منابع در مناطق فارس نشین  و عدم سعی بر اکتشافات در مناطق تورک نشین کارکردهای متفاوتی را به همراه داشته است.

 وجود اکتشافات در مناطق تورک نشین می توانست از نظر کار آفرینی مثمر ثمر بوده و از سیل مهاجرت به مناطق فارس نشین بکاهد. ولی  سیاست های آسیملاسیون و فارس سازی  ایجاب می کرد که این مهاجرتها ادامه یابد، تا پروسه آسیملاسیون دامه یابد. از طرف دیگر کاهش مهاجرت علاوه بر این می توانست نتایجی چون محروم شدن مناطق  فارس نشین از کارگران ارزان و تحصیل کردگان رشته های مهندسی آذربایجانی را نیز  داشته باشد.

علاوه بر اینها، عدم سرمایگذاری برای تحقیقات و اکتشافات در منطقه آذربایجان جنوبی به منظور القاء عدم وجود منابع زیرزمینی و معادن غنی در آذربایجان  بوده است. بدین طریق سعی براین بوده که به مردم آذربایجان جنوبی القاء شود، که آذربایجان جنوبی برای ادامه حیات اقتصادی خود محتاج دولت مرکزی و مناطق فارس نشین می باشد. این در اصل یک جنگ روانی حساب شده برای ادامه استعمار آذربایجان جنوبی بوده است.

 یعنی آذربایجانی حس کند، که حیات اقتصادی آن بدون مرکز نمی تواند وجود داشته باشد.

اما با رشد آگاهی مردم آذربایجان جنوبی، فشارهای وارده از طرف مردم آذربایجان جنوبی و احتیاجات اقتصادی مرکزگرایان باعث شده که حکومت مرکزی فارس گرا مجبور به انجام برخی اقدامات اقتصادی در این زمینه شود.

آهن

آهن فلزی است که بیشترین کاربرد را در صنایع مختلف دارد. همانطور که اشاره شد.،در مورد کشف معادن سنگ آهن در آذربایجان جنوبی تحقیقات جامعی  انجام نشده است. ولی  تحقیقات اولیه حاکی ازنشانه های بسیاری از وجود منابع غنی از این معادن  می باشد.

معادن سنگ آهن ایالت زنجان آذربایجان جنوبی که در حال استخراج است . دارای ۱۲ ملیون تن سنگ آهن می باشد. معادن سنگ آهن ایالت زنجان ۳ درصد از کل ذخایر آهن ایران را دارا می باشد. بطوری که این ایالت رتبه اول در استخراج سنگ آهن در ایران را دارا می باشد.

معادن چالدران در غرب آذربایجان جنوبی دارای ۲ ملیون تن سنگ آهن تخمینی می باشد. معادن دیگری که وجود دارند.  که در مورد ذخایر آنان اطلاعات کامل وجامعی در دست نیست. ولی برخی اظهارات زمین شناسان آذربایجانی حاکی از این است که این منابع به حدی هستند که در صورت استخراج، آذربایجان جنوبی می تواند صادر کننده محصولات فولادی باشد. معادن آهن بالستان ارومیه،  موئیل خیاو( مشکین شهر) ، سراب، قندران کلیبر،خلخال، بخش وسیعی از منطقه قارداغ در اطرف شهر اهر، مرند، سایین قالا(شاهین دژ) و خوی دارای معادن سنگ آهن هستند که احتیاج به سرمایه گذاری و استخراج دارند. در سالهای اخیر ذخایر مهمی از آهن در مناطق استمال و کتمال در اطراف ورزقان نیز کشف شده است.

صنایع فولادی

همانطور که قبلا اشاره شد. بیشتر سرمایه گذاری از منابع ملی مثل دیگر بخش ها, در بخش صنایع فولاد نیز در مناطق مرکزی فارس نشین ایران انجام شده است. ولی در سالهای اخیر با باز شدن  نسبی مسیر سرمایه گذاریهای خصوصی و خارجی، راه برای برخی از سرمایه گذاریهای خصوصی در آذربایجان جنوبی نیز باز شده است.

هم اکنون سرمایه گذاریهای در برخی از مناطق آذربایجان جنوبی در زمینه صنایع فولاد انجام شده است. اکنون  بیش از۳۰  واحد کوچک و بزرگ در تولید محصولات فولادی در آذربایجان جنوبی فعال هستند، که ۲۰ درصد از این واحدها دولتی و ۸۰ درصد با سرمایه گذاری خصوصی هستند.

 فولاد میانه، شهرک های فولاد در شهرهای بناب، ملکان، آذرشهر و واحدهای در تبریز و زنجان از این قبیل هستند. واحدهای تولیدی فولاد در آذربایجان جنوبی مواد اولیه خود را از کشورهای هم جوار ترکیه، آذربایجان شمالی، کشورهای دیگر قفقاز و آسیایه میانه  و از داخل خود آذربایجان جنوبی تامین کرده و صادرات خود را نیز به این کشورها و نقاط دیگر ایران انجام می دهند. وجود کادر فنی ماهر و دانشگاهای صنعتی در آذربایجان جنوبی و استفاده از تکنولوژی و کادر مهندسی کشورهای مثل ترکیه باعث شده است، که صنایع فولاد منطقه در صورت عدم کارشکنی های حکومت مرکزی به یکی از برجسته ترین صنایع منطقه بدل شود. هم اکنون ۲۰ درصد محصولات فولادی ایران در آذربایجان جنوبی تولید می شود و ایالت زنجان آذربایجان جنوبی نیز رتبه اول در تولید سنگ آهن را دارد.

با اکتشاف و استخراج معادن سنگ آهن و سازماندهی مواد اولیه  مانند باز تولید آهن گرازه های موجود در منطقه قفقاز و همسایگان آذربایجان جنوبی این صنایع از نظر ارز آوری و انتقال تکنولوژی و کار آفرینی برای متخصصان و کارگران در منطقه بسیار مفید خواهد بود.  در رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه مردم وسطح رفاه مردم نیز تاثیر بسزائی خواهد داشت. ولی تحت کنترل بودند همه این سرمایه گذاری ها درتحت کنترل مدیریت استعماری دولت فارسی و سرازیر شدن درآمدها ی این سرمایه گزاریها از آذربایجان جنوبی به دولت مرکزی استعمار گر همه این امیدها را به یاس تبدیل می کند.

آلومنیم

آلومنیم بعد از آهن  پر مصرفترین ماده فلزی در صنایع می باشد. معادن  کانی های لازم برای تولید  آلومنیم  در ایران کمیاب بوده و ایران یکی از وارد کنندگان این ماده فلزی می باشد.

بوکسیت و نفلین سنیت از موادی هستند، که طبق یک پروسه تولیدی می توان محصول نهائی آلومنیوم را از این مواد بدست آورد.وجود  منابع و معادن غنی از بوکسیت و نفلین سنیت و خصوصا نفلین سنیت در آذربایجان جنوبی باعث می شود، که آذربایجان جنوبی بتواند در تامین این فلز مهم خودکفا و در صورت یک مدیریت ملی و کارآمد از صادرکنندگان این فلز نیز باشد.

نفلین سنیت یکی از مواد  معدنی است، که کاربرد وسیعی در صنایع مدرن دارد. صنایع آلومنیوم، هواپیماسازی ، شیشه، سرامیک، پشم شیشه،شیشه معدنی، کودهای شیمیائی و ده ها کاربرد دیگر. مهمترین کاربرد این ماده معدنی در تولید آلومنیوم می باشد. از هر تن ماده معدنی «نفلین سینیت» علاوه بر پودر آلومینا، هشت‌درصد آهن نیز تولید می‌شود. یکی دیگر از خصوصیات این ماده معدنی  عدم وجود ضایعات است.  چون پس مانده این ماده معدنی در تولید سیمان، پتاسیم و کربنات سیدیم بکار می رود.

 آذربایجان جنوبی با ذخایر فعلی ۶ میلیارد تنی صاحب این کانی ها در مناطقی مانند کلیبر، بزقوش سراب و اردبیل  است. طبق تخمین متخصصان ژئولوژی مناطق دیگری از آذربایجان جنوبی  نیز دارای منابع  عظیمی از این کانی  می باشند که احتیاج به کشف و استخراج دارند.

 یکی دیگر از مواد معدنی دیگری که در تولید آلومنیوم بکار می رود لاتریت ها می باشند، که  در مناطق مراغه واورمیه   کشف شده اند.

با وجود منابع عظیمی از این مواد اقدامی اساسی در جهت فعال سازی این ظرفیت انجام نشده است. فقط در این اواخر کارخانه آزمایشی در آذرشهر راه اندازی شده است. ولی کارخانه سراب با وجود طرح اجرائی آن  بیست سال است که اجرائی نشده است.

عدم اجرائی شدن این طرح کاملا ناشی از نگاه امنیتی و سیاسی به آذربایجان جنوبی از طرف حکومت استعماری بوده است. بطوری که مسولان محلی وابسته به حکومت هم صدای اعتراضشان در آمده است.

 ”این تعمد ۲۰ ساله در عدم سرمایه گذاری و فعال سازی پروژه در حالی بوده است. که سراب یکی از مهاجر فرست ترین نقاط بوده است.  عدم وجود مراکزی اقتصادی و تولیدی دیگر باعث مهاجرت شدید در این شهر و کوچک تر شدن این شهر شده است. آمار ثبت احوال سراب نشان می دهد که بدلیل مشکلات اقتصادی موجود در این شهرستان برای جوانان و خانواده های آنها طی چندین ساله گذشته حدود ۳۵ هزار نفر مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز و کرج شده و اکثرا نیز در کارهای ساختمانی مشغول به کار شده اند و این یعنی آسیب های فرهنگی و اجتماعی برای تمام خانواده های مهاجر این شهرستان”.( یک شهروند سرابی در مصاحبه با خبرگزاری مهر)

بعد از ۲۰ سال اقدامتی نه چندان سریع برای ایجاد کارخانه  تولید آلومنیا  انجام گرفته است. این کارخانه می تواند در سالهای اولیه ۶۰۰هزار تن در سال و با پیشرفت کار به ظرفیت سالانه یک ملیون تن در سال برسد و باعث رونق اقتصادی منطقه شود. اما نگرانی مسولان محلی و مردم محلی در این است که درآمدهای عظیم و کلان حاصل از این معادن به جیب مرکزنشیان و دولت استعماری برود.

 مهنار بهمنی نماینده مردم سراب در مجلس ایران می گوید:” یکی دیگر از دغدغه های موجود بحث خروج درآمدهای این طرح ملی از استان به بهانه قرار داشتن دفتر این کارخانه در تهران بود. چرا که اگر دفتر تهران اقدام به ارایه صورت حساب های مالیاتی و غیره به مرکز می کرد مالیات دریافتی به حساب تهران واریز می شد.”  امری که در مورد مس سونگون ورزقان هم اکنون صادق است.

سخن وزیر وقت صنایع بخوبی نشان می دهد که فضای حاکم بر سرمایه گذاری و حتی اجازه کار در آذربایجان جنوبی کاملا سیاسی است. اظهارت علی‌آکبر محرابیانوزیر وقت صنایع و معادن در مورد این پروژه خود گویای فضا و نگاه امنیتی و استعماری مرکز نشینان به آذربایجان جنوبی است. وی در مورد پروژه  آلومنیا  سراب می گوید:” تلاش ما این بود که پروژه با فضای سیاسی پیش نرود و نظر مخالفان و موافقان را دریافت کنیم اما برآیند مباحث، ما را به سمت استفاده از تکنولوژی محلی سوق داد”

وجود ذخایر فراوان بوکسیت در قوشاچای(میاندوآب)، قاراداغ(اهر) و زنجان و ذخایر عظیم نفلین سینیت در اقصی نقاط آذربایجان جنوبی زمینه بی نظیری را برای تولید فلز استراتژیک آلومنیم در اختیار آذربایجان جنوبی قرار می دهد. وجود این صنعت می تواند در ایجاد صنایع جانبی نیز نقش اساسی بازی کرده سبب رشد اقتصادی و سطح بالای رفاه عمومی در منطقه شود. ولی متاسفانه نگاه استعماری حکومت مرکزی به آذربایجان جنوبی باعث می شود که منابع آذربایجان جنوبی استخراج شده و برای آباد سازی و رشد مناطق فارس نشین به کار گرفته شود.

مس

مس بعلت کاربرد وسیع در صنایع مختلف ازارتباط گرفته تا کشاورزی, صنایع نظامی, الکترونیک و هزاران کاربرد دیگر بعد از آهن و آلومنیم پر مصرف ترین فلز در سطح جهانی می باشد.  هر روز که می گذرد دامنه کاربرد این فلز و آلیاژهای آن افزایش می یاید. بشکلی که از این فلز بعنوان مهم ترین ماده توسعه تمدن نام برده می شود. در طی یک قرن گذشته مصرف این فلز ۲۰ برابر شده است.

در مود ذخایر مس در ایران رقمهای متفاوتی بیان می شود. رقم ۳ میلیارد تن رقمی است که بیشتر از همه تلفظ می شود. در مورد ذخایر مس در آذربایجان جنوبی نیز ارقام متفاوتی تلفظ می شود. آذربایجان جنوبی از ارومیه گرفته تا زنجان و مناطق شمال اردبیل روی دریای از این ماده معدنی قرار گرفته است. بزرگترین معادن این ماده در منطقه قارداغ( ورزقان) گزارش شده است. معادن مس سونگون، آستامال، مزرعه، قره چیلر، طارم زنجان و دیگر نقاط آذربایجان جنوبی حاوی ذخایر عظیمی از این فلز می باشند. در مورد کل ذخایر موجود در آذربایجان جنوبی رقم مشخصی ذکر نشده ولی در مورد ذخایر موجود در منطقه ورزقان رقمی بین ۱٫۵ ملیارد تا دو ملیارد تن تلفظ می شود.

مقامات رسمی ایرانی بیان می دارند که ۴۰ درصد ذخایر کل کشور در این منطقه است.(مهندس رضا شفیعی) اگر به این ذخایر, ذخایر سایر نقاط آذربایجان جنوبی نیز اضافه شود. یقینا می توان گفت که آذربایجان جنوبی از لحاظ  صاحب بودن به این ذخایر در این زمینه شیلی منطقه خواهد شد .

از خصوصیات مهم  مس موجود در آذربایجان جنوبی، وجود درصد بالای از طلا و نقره همراه با این فلز است.

برای بهره برداری از این منابع و بدست آوردن ارزش افزده لازم، باید کارخانه و تاسیسات عظیمی را در منطقه ساخت تا این ماده معدنی فقط بعنوان ماده اولیه و بصورت خام بفروش نرسد.

برای گسترش بهربرداری ماثر از این معادن احتیاج به سرمایه گذاری کلانی است. که فقط برای یک بخش آن سرمایه ۱٫۲ میلیارد دلاری لازم است. ولی اقدامی اساسی در این زمینه انجام نشده است. این در حالی است که ”برای گسترش فعالیت در معادن مس سرچشمه کرمان ۱۰ میلیارد سرمایه گذاری در نظر گرفته شده است”.( ابوالقاسم شفیعی رییس انجمن سنگ ایران)

 مقامات محلی آذربایجانی و مردم آن از به تاراج رفتن این سرمایه توسط حکومت مرکزی نگرانند. بطوری که فقط ۳۰% درصد از درآمدهای میلیون دلاری این منابع در بانک های آذربایجان جنوبی در گردش هستند. لازم بتذکر است که تا چند سال پیش شرکت مسول این معادن از پرداخت یک ریال بعنوان مالیات برای افزایش رفاه عمومی و ترمیم تخریبات حاصله بر طبیعت منطقه نیز طفره می رفت.

  در حالی که هزاران متخصص و مهندس معدن و زمین شناس بومی در جستجوی کار مجبور به ترک خانواده خود شده و آواره  شهرهای فارس نشین می شوند. مدیریت مس سونگون اصرار عجیبی برای بکارگیری مهندسان و کارکنان غیر بومی و حتی ارمنی داشته است.

این معادن فعلا بر اقتصاد و رفاه عمومی منطقه آذربایجان جنوبی تاثیر بسزائی نداشته اند. چونکه دفتر این معدن در تهران و کرمان قرار داشته و از طریق آنان اداره شده و حسابهای مالی آن نیز در این شهرها در گردش بوده  و مالیات های پرداختی نیز به ادرات مالیاتی این شهرها پرداخت شده است.

همسایگی آذربایجان جنوبی با اقتصاد های در حال رشد  نظیر آذربایجان شمالی، ترکیه و کشورهای دیگر قفقاز و آسیای غربی و احتیاج صنایع این کشورها به فلزمس موقعیت بی نظیر و استثانی را برای  صادرات محصولات  حاصل از این معادن با ارزش، که هم ردیف نفت می باشند. در اختیار آذربایجان جنوبی قرار می دهد. ولی وضعیت استعماری موجود مانع از واقعیت یافتن این مسئله می شود.

طلا

طلا که بعنوان یکی از با ارزشترین مواد معدنی است، که بعهنوان پشتوانه پول ملی نیز از آن استفاده می شود.  طلا بعنوان یکی از گرانقیمت ترین فلزات و کمیاب ترین فلزات کاربردهای وسیعی در تهیه جواهرآلت, صنایع الکترونیک, پزشکی, صنایع هواو فضا دارد.خصوصیات و کاربردهای این فلز جایگاه ویژه را به آن می بخشد.

نگاهی به ذخایرطلای  بانک های مرکزی کشورها نشان دهنده اهمیت استراتژیک این فلز می باشد.

ذخایر بانک های ملی کشورهای جهان سال ۲۰۱۳

 

 به نقل از بیزینس تایمز *

 در مورد ذخایر بانک مرکزی ایران اطلاعات ضد ونقیضی وجود دارد. و لی رقم های تلفظ شده بین ۹۵ الی ۱۰۸ تن، رقمهای هستند که نزدیک به واقعیت هستند. ذخایر ترکیه نیز ۴۰۲٫۵۶ تن  وذخایر آذربایجان شمالی نیز ۷٫۰۸۷ تن اعلام شده است. ذخایر جمهوری آذربایجان شمالی که در بدو استقلال این کشور در حد صفر بود امروز به ۷٫۰۸۷ تن رسیده است.  آذربایجان فقط در سال گذشته ۲۰۱۲ اقدام به خرید ۱٫۸۴۲۲۷ تن طلا کرده است.

معادن طلا ایران محدود بوده و تولید سالانه طلا در ایران رقمی بین ۳ الی ۵ تن گزاش شده است.

معادن طلای تکاب( آغ دره و زرشوران) بزرگترین معادن خاورمیانه حساب می شوند. طبق اظهارات مقامهای رسمی ذخایر معادن تکاب ۴ملیون تن می باشد .البته برخی از زمین شناسان معدنی، میزان  ذخایر این معادن را بالاتر از این و در حدود ۷ ملیون تن می دانند. عیار این معادن ۵٫۸۱ گرم  طلا در تن می باشد.

معادن طلای دیگری نیز در شهرهای ماکی(ماکو) سالماس(سلماس) سایین قالا(شاهین دژ) و سردشت موجود می باشد که تحقیقات اکتشافی در جریان است.(مهدی داداشی زین الدین)

غرب آذربایجان جنوبی  رتبه نخست  تولید طلا در ایران  را دارا می باشد. با طرحهای تکمیلی تولید سالانه ۳۶۰۰ کیلوگرم طلا و ۱۲۰۰ کیلو گرم  نقره در غرب آذربایجان جنوبی پیش بینی می شود. علاوه بر اینها معادنی در خاروانا  نزدیک  اهر، معادن جلفا، قره چیلر، دوزآل و قره دره گزارش شده است. علاوه بر این آذربایجان جنوبی روی دریای از معادن مس واقع شده است. که این معادن نیز حاوی مقادیر منتابهی طلا می باشند.

شرایط استعماری داخلی حاکم و تاثیرات آن بر این منابع خود بحثی جداگانه است. بیشتر این معادن در دست سپاه و افراد وابسته به سیستم استعماری حاکم می باشد، که بدون هیچ حسابدهی و حساب رسی این معادن را استخراج کرده و به جاهای نامعلوم منتقل می کند.

 کارگرانی که در این معادن کار می کنند. در شرایط برده داری از کار آنان بهرکشی می شود.  این کارگران بدون رعایت مسائل ایمنی و بهداشتی با مواد خطرناک شیمیایی کار می کنند. ضررهای این کارخانجات بر محیط زیست منطقه نیزجبران ناپذیر می باشد. در کل این معادن با تخریب و از بین بردن منابع انسانی, محیط زیستی و کلا سرمایه ملی آذربایجان جنوبی توسط دولت استعماری به غارت برده می شوند.

یک کارگر به دویچه وله می گوید: “وضعیت بد کارگران قابل توصیف نیست. کارگران بدون کلاه ایمنی، پوتین و ماسک‌های مخصوص به کار گمارده می‌شوند. بسیاری از کارگران در معدن به سل مبتلا هستند. اینجا برای استحصال خاک طلا از ناخالصی‌های دیگر، سیانور به آن اضافه می‌کنند. ولی چون ایران جزو کشورهایی است که در زمینه‌ی سیانور تحریم شده، اینها کودهای شیمیائی را از وزارت کشاورزی بصورت قاچاق دریافت می‌کنند. این کودها را که همه جای دنیا مصرف صنعتی آن ممنوع است بجای سیانور بکار می‌برند تا خاک طلا را از ناحالصی‌های دیگرجدا کنند”. وی در ادامه به این مسئله اشاره می‌کند که ”طلای این معادن در خود منطقه به شمش تبدیل نمی‌شود و این طلا را به دلایل واهی از جمله اینکه امنیت نیست به اصفهان و یا کرمان منتقل می‌کنند”. به نظر او این سیاست از ”نگاه قومیتی دولت به این مسئله” ناشی می‌شود”.(دویچه وله فارسی ۲۳٫۰۴٫۲۰۱۰ )

معادن روی و سرب

روی بعد از آهن، آلومنیم  و مس از پر مصرف ترین فلزات در صنایع می باشد. سرب و روی هم بصورت خالص هم بصورت آلیاژ با فلزات دیگر کاربردی وسیع از صنایع نظامی و الکترونیک گرفته تا تاسیسات هسته ای، تولید انرژی و صنایع مخابراتی دارد. معادن متعددی از سرب و روی در آذربایجان جنوبی شناسائی شده است، که معادن منطقه میانه، چامالو، اهر، شاه علی بیگلو، ارومیه، علم کندی و آرپا چای  از این جمله هستند. البته مناطقی که احتمال می رود دارای این معادن باشند دارای لیست طویلی هستند.

معادن سرب و روی انگوران بعنوان بزرگترین ذخایر خاورمیانه  و تامین کننده ۸۰ درصد تولید این فلز در ایران می باشد. ذخایر انگوران قبلا ۹میلیون تن ذکر شده بود، که در ۲۰۱۳ رقم ذخایر آن ۱۳ میلیون تن اعلام شد. عیار بسیار بالای معدن انگوران آنرا به یکی از معادن کمیاب دنیا تبدیل می کند.

بزرگترین معدنی که در ایران روی آن مانور تبلیغاتی زیادی هم برای انجام سرمایه گذاری شد. معادن مهدی آباد یزد می باشد، که  مقدار ذخایر آن ۲۰ میلیون تن اعلام شده است. ولی عیار ۵ الی ۶ بهربرداری از آنرا غیر اقتصادی می نماید. این در حالی است که عیار معادن انگوران آذربایجان جنوبی ۳۰ می باشد.

درآمد زائی این معادن درسال طبق قیمتهای ارزی روز ۲۰۱۱-۲۱۰۲ حدود ۲۹۸٫۹۸۳٫۸۶۶ دلارگزارش شده    است.

این معادن هم، طبق دیگر معادن که در جغرافیای آذربایجان جنوبی قرار دارند. بقیمت تخریب محیط زیست گیاهی ، حیات وحش ومحیط زیست انسانی منطقه با یک مدیریت استعماری استخراج شده و درآمدهای حاصل به خزانه مرکزی و مافیای حاکم بر آن می رود. تنها چیزی که آید مردم می شود، کارگری با دست  مزدهای پائین در شرایط کاملا غیر انسانی و برده داری است.

“به‌طور کلی طبق نمونه برداری‌های صورت گرفته فعالیت این کارخانه‌ها پوشش گیاهی منطقه را تحت تاثیر قرار داده است و همچنین میوه‌های اطراف این کارخانه غیر قابل استفاده است”.(امیر مهدویانی مدیرکل محیط ‌زیست استان زنجان)

عمق فاجعه انسانی و محیط زیستی حاصل از استخراج این منابع بدون رعایت مسائل محیط زیستی باعث اعتراضات خیابانی در سال۲۰۱۳ در زنجان شد.  دولت در جواب اعتراضات بغیر از مقابله امنیتی وعده های غیر عملی و دروغینی  که هنوز هم به آنها عمل نشده است اقدامی عملی نکرده است.

محمد رئوفی‌نژاد استاندار زنجان در جمع معترضانی که به خیابان‌ها آمده بودند، قول تعطیلی کارخانه‌های آلوده‌کننده را داد.( اقتصاد آنلاین ۱۴ اگوست ۲۰۱۳)

همان طور که مشاهده می شود. متاسفانه برغم تمام استعداد و پتانسیل های اقتصادی موجود در آذربایجان جنوبی شرایط حاکم استعماری بر این جغرافیا مانع از رشد و پیشرفت منطقه و رفاه مردم آن می شود.

توریسم جهانگردیو صنایع دستی

توریسم یکی از بخش های مهم اقتصاد نوین است. که رفته رفته بزرگتر، جهانی تر شده و رشد فزآینده را طی می کند. توریسم از بخش های اقتصادی است، که علاوه بر ابعاد اقتصادی دارای ابعاد فرهنگی، محیط زیستی و روبط بین المل  نیز می باشد.  تحقیقات انجام شده در مورد درآمد زائی و ایجاد اشتغال توریسم نشان می دهد، که درآمد حاصله از یک توریست خارجی برابر است با۱۵ بشکه نفت است و  هر ۶ توریست موجب اشتغال یک نفر می شود.

نگاهی به درآمد فزآینده  کشورها و تعداد افراد زیارت کننده کشورها خود گویای اهمیت اقتصادی و دیگر ابعاد این صنعت امروزی می باشد.

آمار ورودی و درآمد حاصله از توریسم در برخی از کشورهای جهان۲۰۱۲

 

* متاسفانه سازمان جهانی توریسم اطلاعات ۲۰۱۲ مربوط به ایران را منتشر نکرده و آمار ایران مربوط به سال ۲۰۱۱ می باشد. ولی طبق اعلام مقامات دولتی تعداد توریست وارد شده به کشور در سال ۲۰۱۲ , سه میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده است. برخی از متخصصان توریست این آمارها را غیر واقعی دانسته و افزوده اند که ایران تجار چمدانی مرز نشین را نیز در داخل آمار توریست به حساب می آورد.

 در جدول بالا می توان به وضوح دید که کشورهای مانند ترکیه و آذربایجان شمالی در سایه فضای سیاسی نسبتا باز خود و مدیریتی کارآمد توانسته اند رشد خوبی را در این زمینه داشته باشند. البته در اینجا نمی توان ایران، ترکیه و عربستان را با آذربایجان شمالی مقایسه کرد. چون آذربایجان شمالی در این زمینه نیز مثل دیگر زمینه و بخشهای اقتصادی کشوری است که تازه وارد دنیای بازار آزاد شده است. ولی برغم این رشد آذربایجان در زمینه توریسم هم قابل تحسین بوده است.

همانطور که مشاهده می شود. توریسم  یکی از بخش های مهم اقتصادی کشورها را تشکیل میدهد و ارتباط تنگاتنگی با بخش های دیگر اقتصادی، وضعیت فرهنگی و سیاسی کشورها دارد. لازمه ورود موفقیت آمیز یک کشور به بخش توریسم سرمایه گذاری  اساسی در بخش های  زیر ساختی چون حمل ونقل، محیط زیست، بهداشت، فرهنگ ، آموزش , سیستم بانکی و سطح بالای از دیجیتالسیون می باشد.

امروز توریسم فقط در بخش تاریخی و یا تفریحی خلاصه نمی شود. صنعت توریسم امروزه دارای تنوعی وسیع  از توریسم پزشکی گرفته تا توریسم آموزشی و کنفرانسی و دهها نوع دیگر می باشد. یکی دیگر از ابعاد اقتصادی توریسم جذب سرمایه گذارهای خصوصی داخلی و خارجی می باشد. سرمایه گذاری که با کمترین واردات انجام می گیرد. این در حالی است که  برخی از صنایع احتیاج شدیدی به واردات تجهیزات و تکنولوژیهای پیشرفته دارند. بر عکس این صنایع  صنعت توریسم با ابزار و تولیدات داخلی قابل سرمایه گذاری و پایه ریزی می باشد.

کمک به رشد متوازان بین مناطق مختلف کشور، ورود مستقیم ارز،افزایش تولیدات صنایع دستی ،قدرت بالای  ار آفرینی،بالا رفتن مصرف و تاثیر مثبت آن بر تولید ناخالص داخلی و ملی و گسترش بخش خدمات از دیگر جنبه های صنعت توریسم هستند.

محیط زیست سالم،متنوع ,غنی و بکر یکی از سرمایه های بزرگ هر کشوردر صنعت توریسم است، که می تواند از آن درصنعت  توریسم بهره برداری کند. بهمین دلیل  بخش توریسم باعث می شود که قوانین وضعی و فرهنگ سازی اجتماعی برای محافظت از محیط زیست هر روز رشد یافته و بهتر گردد.

صنعت توریسم باعث گسترش دید فرهنگی مردمان کشور میزبان نسبت به فرهنگ جهانی  و مردمان میهمان نسبت به فرهنگ کشور میزبان می شود.

ابعاد سیاسی وروابط بین الملل توریسم نیز کشورها مجبور به قانونمندی در سطح جهانی و تلاش در جهت بالا بردن امنیت   کشورو رعایت کردن حقوق بین المل می کنند. این امر نیز باعث گسترش و وابستگی متقابل  درروابط بین المل و روابط دیپلوماتیک  می شود. در نهایت می توان ادعا کرد که صنعت توریسم صنعتی است که باعث رشد دمکراتیک در کشورها  نیزمی شود.

افزایش تولیدات صنایع دستی نیز از جنبه های دیگر صنعت توریسم می باشد. امروزه صنعت توریسم یکی از بزرگترین مصرف کنندگان صنایع دستی و تولیدات ویژه محلی از نوشیدنها های محلی گرفته تا غذاهای محلی و انواع مختلف دیگر تولیدات محلی می باشد. با توجه به اینکه بیشتر صنایع محلی وابسته به مواد اولیه محلی نیز می باشد. نقش توریسم در افزایش تولیدات سنتی محلی نقشی بی نظیر می باشد.

 توریسم تاریخی یکی از بزرگترین شاخه های صنایع توریسم در جهان است. بدین دلیل  صنعت توریسم یک کشور محافظت از آثار تاریخی آن کشور را نیز بدنبال خود می آورد. برای مثال طبق آماری در سال ۲۰۰۶ فقط ۴٫۸ میلیون نفر از موزه لوور فرانسه دیدار کرده اند. این نشان دهنده اهمیت حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی است.  این در حالی است، که یکی از سالنهای تئاتر قدیمی و زیبای جهان در تبریز توسط دینامیت های دولت مرکزی منفجر می شود و یا ارگ تبریزدر حصار نردهای آهنی قرار می گیرد ویا قلعه بابک محل تمرین نیروی های نظامی می گردد. و دها نمونه دیگر!

آذربایجان جنوبی در زمینه های مختلف توریسم دارای پتانسیل های بسیار بالای می باشد. طبیعت بکر و متنوع ،آثار تاریخی غنی و تولیدات متنوع صنایع دستی، نزدیکی های فرهنگی و زبانی با بیش از ۳۰۰ ملیون تورک  و نزدیکی فرهنگی به دیگر کشورهای منطقه  فرصتی استثائی را برای صنعت توریسم در اختیار آذربایجان جنوبی قرار می دهد.

در زیر به برخی از پتانسیل های توریسم در آذربایجان جنوبی اشاره می شود.

توریسم  ساحلی:آستارا و انزلی و سواحل دریای اورمیه و دریاچه های مختلف در اقصا نقاط آذربایجان جنوبی.

توریسم کوهستانی در سهند و سبلان و دیگر رشته کوهای آذربایجان جنوبی، غارهای بسیار زیبا و بی نظیر، آبشارها و کلا مناظر طبیعی.

توریسم سلامتی با استفاده از آبهای درمانی و فعال کردن بخش بهداشت و درمان با استفاده از متخصصان و ایجاد مراکز درمانی.سرعین نمونه ای کوچک از این پتانسیل ها می باشد. البته نبود مدیریت علمی و عدم وجود فضای آزادی های اجتماعی باعث می شود که بهروری از این امکانات در پائین ترین سطح قرار گیرند.

توریسم تاریخی:همه نقاط آذربایجان جنوبی. خصوصا شهرهای مثل اردبیل، مراغه، تخت سلیمان و تبریز می تواند پذیرای هزاران توریست باشند.  در زمینه توریسم مذهبی هم، با توجه وجود میلیونها علوی در منطقه خاورمیانه و علاقه خاص آنان به شاه اسماعیل اردبیل می تواند در این زمینه پذیرای توریست های مذهبی باشد.

توریسم ورزشی:تورنمت های مختلف ورزشی  برای نمونه تور دوچرخه سواری آذربایجان که امروزه با دخالت های سیاسی و امنیتی دولت مرکزی معنای وجودی خود را از دست  داده است می تواند از جنبه های جذب توریست باشد.

فستیوالهای مختلف فرهنگی و مخصوصا فسیوالهای در ارتباط با فولکلور غنی منطقه برای مثل بازیهای فولکلوریک منطقه ای می تواند جان تازه به توریسم داخلی آذربایجان جنوبی بدهد.

توریسم صنعتی است که با  دید مدیریتی پسامدرن وسرمایه گذاری می تواند یکی از بخش های اصلی اقتصاد آذربایجان جنوبی شود.کشورهای بسیاری در جهان هستند که توانسه اند از این ظرفیت های خود استفاده کنند.

ولی متاسفانه مثل همه موارد دیگر سایه حکومت های استعماری و مدیریت استعمارگرانه آنان از مرکز باعث شده است که در این زمینه هم آذربایجان جنوبی از عقب مانده ترین مناطق جهان باشد.

تخریب آثار تاریخی آذربایجان جنوبی، امنیتی کردن منطقه،  فرهنگ سازی منفی در مورد توریسم و توریست، انتقال آثار تاریخی آذربایجان جنوبی به مراکز فارس نشین و انواع  سیاست های دشمنانه علیه آذربایجان جنوبی باعث عدم رشد آذربایجان جنوبی درصنعت توریسم  ورشد فقر اقتصادی و فقرفرهنگی آذربایجان جنوبی  شده است.

با یک نگاه به نوحه تبلیغات آتشه های فرهنگی کنسولگرهای ایران در کشورهای مختلف و یا تلوزیونهای که به زبانهای دیگر دنیا از ایران برنامه تولید می کنند می توان دید که اینها فقط شیراز، اصفهان و مشهد و قم را بعنوان جاذبه های توریستی ایران معرفی می کنند.

این نیز نشان دهنده سیاست های کلی دولت استعماری ایران در قبال آذربایجان جنوبی می باشد.

صنایع دستی

 چیزی که امروز از آن بعنوان صنایع دستی نام برده می شود. در اصل تولیداتی هستند که با تکنولوژیهای که امروزه دیگر برای نسل ما ابتدائی بنظر می رسند تولید شده اند. این تولیدات نسبت به احتیاجات انسانها و بستگی به  محیط جغرافیای، اعتقادات مردم تولید کننده و عوامل دیگری شکل گرفته اند. بدین دلیل صنایع دستی علاوه بر جنبه کار آفرینی ودرآمد زائی دارای جنبه هویتی، فرهنگی و جغرافیای نیز می باشند. صنایع دستی جزئ از هویت فرهنگ یک جامعه انسانی است.

صنایه دستی بعنوان عاملی برای معرفی فرهنگ، تمدن و جنب های مختلف هویتی محل تولید خود می باشد. با گذر انسان در جوامع مختلف بدروان پسا مدرنی صنایع دستی جایگاه ویژه را در زندگی فرهنگی انسان این عصر گرفته است. امروز صنایع دستی فقط جنبه اقتصادی و امرار معلاشی ندارند. بلکه در کنار کارآفرینی و درآمد زائی بعنوان مکمل صنعت توریسم عمل می کند. و خود صنایع دستی تبدیل به یکی از جاذبه های توریستی کشورها می شوند.

برخی از خصوصیات صنایع دستی آن را از دیگر تولیدات جدا می کند. عدم وجود اجناس مشابه که بتوانند با آن رقابت کنند. عدم شباهت، عدم توجیه اقتصادی تولید برای کشورهای دیگر و عدم وجود شیوه های تولیدی و حتی مواد اولیه باعث می شود که صنایع دستی صنایعی غیر قابل رقابت باشد.

ولی برخی از تولیدات هستند که امروزه هم تولیدات دستی دارند و هم تولیدات ماشینی. مانند کفش و یا تولیدات مبلمان و غیره. در این نوع تولیدات نیز، تولیداتی که توسط استادان ماهر و هنرمندان تولید می شوند دارای ارزش بالای اقتصادی هستند. چون این نوع کالاها دارای مشتریانی کم  ولی خاص هستند. و این امر هم باعث می شود که تولید این محصولات دارای ارزش افزوده زیاد باشند. ساعت های دست ساز سوئیسی نمونه از این نوع تولیدات هستند.

آذربایجان جنوبی دارای صنایع دستی متنوعی و بی نظیری می باشد که هر کدام ظرفیت تبدیل شدن به مارک های جهانی در دربخش خود را دارند. از کفاشی تبریز گرفته تا چاقو سازی زنجان، از کارهای چوبی ارومیه گرفته تا سفال لاچین همدان و از جاجیم اردبیل گرفته تا صابون مراغه، که با برنامه ریزی و یک مدیریت ملی می توان این صنایع را گسترش داد. تا هم وسیله باشند برای کارآفرینی، شناساندن فرهنگ آذربایجانی و هم وسیله باشند برای جذب توریست.

صنایع فرش( انواع مختلف بافتنی)، چرم، کفش، چاقو سازی، کارهای مختلف چوبی، شیشه ای، تولیدات سنتی مواد غذائی و شیرینجات و دها مورد دیگر زمینه های هستند، که  با یک مدیریت مسولانه می توان از آنان بهربرداری کرد. اگر بدانیم که روزگاری  بازار سرپوشیده و سنتی تبریز بعنوان بزرگترین بازار سنتی و سرپوشیده جهان محل عرضه این نوع محصولات بوده است. می توان به این نتیجه رسید که با یک مدیریت کارآمد می توان بازارهای سنتی شهرهای آذربایجان جنوبی را تبدیل به یکی از جاذبه های توریستی این شهرها کرد که ارائه دهنده تولیدات سنتی و صنایع دستی منطقه خود باشند.

در این زمینه نیز تبعیضات دولت استعمارگر باعث شده است که شهرهای فارس نشین تهران،مشهد، اصفهان، قم و شیراز هم در جذب توریست و هم در تولید صنایع دستی برای ارائه به توریست ها در صدر بهروری بالا قرار گیرند. این در حالی است که سیاستهای تخریبی دولت استعمارگر در مورد آذربایجان جنوبی باعث عقب ماندن آذربایجان جنوبی و محروم شدن از منافع صنعت توریسم شده است.

 بجای نتیجه: بررسی همه بخش های اقتصادی آذربایجان جنوبی در این مقاله میسر نشد. بی شک بررسی اقتصاد آذربایجان جنوبی در مقالی کوتاه امکان پذیر نیست. من در اینجا فقط به برخی از بخش های اقتصاد اشاره کردم. همانطور که در این مقاله هم بارها به آن اشاره شد. آذربایجان جنوبی چه از لحاظ جغرافیای و چه از لحاظ منابع طبیعی و انسانی منطقه ای است که امکانات و پتانسیل های بلقوه بسیاری برای قرار گرفتن در ردیف کشورها و مناطق در حال توسعه دارد. همانطور که قبلا هم اشاره شد، یک نگاه مختصر به پیشرفت های اقتصادی و سیاسی خویشاوندان زبانی و فرهنگی آذربایجان جنوبی یعنی ترکیه و آذربایجان شمالی نشان می دهد که یک مدیریت نسبتا دمکراتیک و ملی چقدر می تواند در رفاه اقتصادی مردم و آزادی های فردی ماثر باشد. از طرف دیگر کارکرد اقتصادی آذربایجانیان در اقتصاد ایران نیز نشان می دهد، که در صورت عدم وجود تبعیض و استعمار داخلی آذربایجانیان می توانند یکی از سرآمدترین مردمان در زندگی اقتصادی در منطقه خود باشند. ولی متاسفانه مدیریت استعمارگرایانه و نژادپرستانه حاکم بزرگترین مانع در مقابل رشد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مردم آذربایجان جنوبی شده است.

منابع:

۱- اقتصاد آنلاین ۱۴ اگوست ۲۰۱۳

۲- برنامه شماره ۳۶۷، معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهور

۳- تالانمیش آذربایجان، ۲۰۱۰ ، تبریز

۴- تاریخ سیاسی آذربایجان جنوبی،مرکز مطالعات و تحقیقات المزماه

۵- روایتی از پشت پرده سیاست و اقتصاد استان زنجان، نشریه آوای مهر زنجان: ، دوشنبه ۱۸ شهریور  ۱۳۹۲

۶- روزنامه اطلاعات، مرداد ۱۳۸۴ ، تهران

۷- روزنامه دنیای اقتصاد،مهر ۱۳۸۶

۸- عظیمی، حسین، ایران امروز در آینه مباحث توسعه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ ، تهران

۹- فصل نامه های بانک

۱۰- کازرونی، علی رضا، نگرشی بر استراتژی توسعه اقتصادی آذربایجان شرقی، سمینار آذربایجان و توسعه، ۱۳۷۲، تبریز

۱۱- میلانی، رئیس بانک کشاورزی، سمینار آذربایجان و توسعه، ۱۳۷۲ ، تبریز

۱۲- مرکز آمار ایران

۱۳- ماهنامه آرمان، معادن مس سونگون

۱۴- مهدی مرتضی لو – آلب ارسلان صرافی، استعمار داخلی و نمونه‌ی ایران

۱۵- مشیری، ندا، پتانسیلهای معدنی استان آذربایجانشرقی

۱۶- نوراللهی، طه، مدیرکل دفتر آمارهای جمعیت ،نیروی کار و سرشماری- مرکز آمار ایران

۱۷- هفته نامه  خبری تحلیلی برنامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور

۱۸- DoÇ.Dr Taner Tatar; Sömürcelik sosyolojisi, 2009; Malatya

19- Burcu Kılıç Savrul: Güneyt Kılıç, eski ekonomıden yeni ekonomiye yaşanan yapısal dönüşüm: Türkiye ekonomisi üzerinde ki etkileri.  Sosyal bilimler dergisi, 2011

20- IMF; dünya ekonomi görünümür raporları

۲۱- http://www.ngdir.ir/States/PStateComment.asp?PStateCode=3&PID=92

22- –     http://www.businesstimes.com.sg

۲۳- http://mkt.unwto.org/publication/unwto-tourism-highlights-2013-edition

روی خط خبر