آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۲ام دی ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / نوشتار / نگاه گذرا و کوتاه بر مقاله اخیر عباس لسانی – مهدی حمیدی شفیق

نگاه گذرا و کوتاه بر مقاله اخیر عباس لسانی – مهدی حمیدی شفیق

نگاه گذرا و کوتاه بر مقاله اخیر عباس لسانی – مهدی حمیدی شفیق
28 می 2014 - 22:46
کد خبر: ۹۰۰۲
تحریریه آرازنیوز

عباس لسانی در بخش های ابتدایی این مقاله دلایل تاریخی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شکل گیری ذهنیت استبدادزده را مورد بررسی و موشکافی قرار می دهد. من با خیلی از مسایل مطروحه در این باره همدلی و همراهی دارم؛ کما اینکه این امر مورد تاکید بسیاری از اندیشمندان ایرانی قرار گرفته است. اما هرچقدر بخش اول این مقاله نسبتا از استحکام نظری برخورداری است اما بخش دوم که با اشاره به لزوم سازماندهی در مبارزات سیاسی آغاز می شود از آشفتگی نظری رنج می برد.
عباس لسانی در این مقاله بر لزوم سازماندهی و انسجام تاکید می کند. ایشان در پاراگراف بعدی این مقاله با اتکاء به این منطق که هنوز شرایط و وضعیت برای ایجاد و تشکیل احزاب سیاسی در ایران و اکثر جوامع جهان سوم فراهم نیست و فرآیند شکل گیری احزاب در جوامع غربی متکی بر یک تجربه درونزا و طبیعی است به رد ایده تشکیل احزاب سیاسی می پردازد. وی با ترسیم دورنمایی کاملا تاریک و خطرناک برای ایده تشکیل احزاب سیاسی و لغزش آنان از خطر ایجاد الیگارشی آهنین خبر می دهد.
نکته مهم دیگر مورد اشاره ایشان که به درستی بر آن انگشت می گذارد و در فرهنگ سیاسی ایران ریشه دوانده است خودمداری است. وی با لحاظ فاکتور وجود یک سیستم توتالیتر و پلیسی قالبی ترین تصویر ممکن را از سازمان های سیاسی ارائه می دهد و به نقد آن می پردازد. سازمان های مبتنی بر اصول مخفی کاری، ساختار هرمی و متصلب، تمرکزگرایی شدید و مبتنی بر سلسله مراتب مشخص که مشخصه بارز احزاب پیشرو و آوانگارد انقلابی است. وی اینگونه سازماندهی را مستعد گرایش به سکتاریسم و انحصارطلبی می داند. البته که به نظر نگارنده این انتقاد بر این نوع سازماندهی وارد است که همین مباحثات انتقادی در سالهای بسیار دور به جدال لوکزامبورگ و لنین منجر شده بود. وی در کنار رد این نوع سازماندهی به انتقاد از شخصیت پرستی و روابط مرید و مرادی نیز می پردازد و آن را نیز برای حرکت ملی و اهداف متعالی آن خطرناک می داند.
با خوانش دوباره این مقاله باید گفت که عباس لسانی اگرچه بر لزوم سازماندهی و انسجام در مبارزات سیاسی و اجتماعی تاکید دارد اما در این باره هیچ الگویی ارائه نمی دهد و تنها به ذکر برخی کلیات واضح و بدیهی می پردازد. ایشان با گزینش قالبی ترین تصویر ممکن از سازمان های سیاسی و تکیه بر وجوه منفی آن نظیر سکتاریسم و انحصارطلبی به رد منطق مبارزه تکشکیلاتی می پردازند. البته خود ایشان هم بهتر از هرکسی می داند که چنین الگویی به هیچ عنوان در حرکت ملی جایی ندارد و حتی اکنون در جغرافیای سیاسی ایران هیچ تشکیلات یا سازمان سیاسی را با چنین مشخصاتی نمی توان پیدا کرد. این الگو متناسب با فضای سیاسی دهه 40 و 50 شمسی ایران بود و اکنون بسیاری از نیروهای سیاسی و اجتماعی با تکیه بر آن تجربه به نقد این الگو می پردازند و به دنبال اشکال نوین سازماندهی هستند. به نظر نگارنده آسیب هایی که متوجه حرکت ملی است بیشتر به خاطر شخص محوری است و رواج روابط مرید و مردای که در حرکت ملی بیداد می کند. اگر ذهنیت استبدادزده و خودمداری مانع از هرگونه فعالیت جمعی است همین ذهنیت و روحیه نیز در شکل فردی آن به صورت روابط مرید و مردای بازتولید می شود و منجر به بروز پدیده محفلیسم می شود. اگر بخواهیم به صورت گذرا و کلی به آسیب های متوجه حرکت ملی اشاره کنیم؛ باید آن را در سه مولفه اساسی جنبش های اجتماعی اخیر کالبد شکافی کنیم. مولفه های اساسی جنبش های اجتماعی عبارت اند از: سازمان، رهبری و ایدئولوژی. با تکیه بر این سه فاکتور؛ حرکت ملی از نقطه نظر سازماندهی از آنارشی سازمان یافته از نقطه نظر رهبری از استبداد بی ساختار و از نقطه نظر ایدئولوژی از اغتشاش گفتمانی رنج می برد.
درمورد سازماندهی باید گفت هر نوع فعالیت سیاسی یعنی فعالیت متشکل و سازمانی. متاسفانه بسیاری از فعالین هنوز هم پی به این اصل بدیهی و واضح نبرده اند. مطالعه تجربه های تاریخی جنبش های اجتماعی در اقصی نقاط جهان نشان از آن دارد که هیچ نوع فعالیت خودانگیخته قرین موفقیت نبوده است. البته که سازماندهی نیز حتما به معنای تکرار الگوی سازمانی احزاب پیشرو و آوانگارد انقلابی نیست و با ظهور جنبش های اجتماعی جدید اشکال نوین سازماندهی مورد توجه قرار گرفته است. تراکم آنچه که فعالین مستقل خوانده می شود در این جنبش و گریز آنان از هرگونه فعالیت جمعی و سازماندهی شده نشان از عدم بلوغ سیاسی این حرکت است که باعث شده است حداقل از نقطه نظر سیاسی این حرکت در بیشتر مواقع در مقام بازیگر ظاهر نشود و تنها در مقام واکنش ظاهر شود و قادر به انجام کنش سیاسی موفق نشود. به نظر نگارنده، اگر بنا بر نقد است باید این روحیه که منجر به نهادینه سازی آنارشی سازمان یافته در حرکت ملی شده است مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. البته در کنار نقد نیز باید راهبردهای عملی نیز مطرح شود.

روی خط خبر