۱۹ اردیبهشت، روز دانشجو در تقویم ملی آزربایجان – ائلدار حاجی
بررسی جنبشهای اجتماعی و توجه به علل، انگیزههای شکل گیری و کارکرد آنها یکی از ضرورتهایی است که پیش روی بازیگران آن و صاحبان قلم و اندیشه میباشد.
جنبش دانشجویی به عنوان یکی از مهم ترین و موثر ترین جنبشهای اجتماعی دهههای اخیر، موضوع بحث و تامل در این مجموعه خواهد بود.
به نظر بسیاری از محققین عرصهی علوم اجتماعی عصر مدرن، در بعد سیاسی آن عصر دولت- ملتهایی است که مشروعیت سیاسی خویش را از شکل گیری ملت فرهنگی می گیرند. تاریخ سیاسی ایران نیز هنگامی که شاهد ورود زیرساختهای مدرنیته در بعد اقتصادی آن گشت ره به تکامل اجتماعی پویید. اما این تکامل اجتماعی که با انقلاب مشروطیت در حکومت ترک قاجار خواهان مدرنیتهای ترکی بود بنا به عللی که مهمترین آنها دخالت دولتهای غربی بود، باعث تولد نوزاد ناقص الخلقهای به نام ایران امروزی گشت.
جنبش دانشجویی پس از حوادث ۱۹۶۸ فرانسه نظرها را به سوی خود جلب کرد و این موضوع تحلیل و بررسی اندیشمندان و سوژهی خبرساز رسانههای جمعی گردید. از سویی این جنبش در ایران به عنوان یکی از فعالترین جنبشهای اجتماعی در چهار دههی اخیر محسوب میگردد. بیشک ضربات هولکناک آن در سالهای دهه چهل و پنجاه از اصلیترین عوامل ناآرامی داخلی و فشار و تهدید بینالمللی علیه رژیم پهلوی بوده و عنصر فشاری بر ضد جمهوری اسلامی است.
جنبش دانشجویی چیست؟
در میان جنبشهای اجتماعی، جنبش دانشجویی یک حرکت سازمان یافته و نسبتا گستردهای داشته که با وجود افت و خیز فراوان از تداوم تاریخی نسبی برخوردار بوده است. بخشی از این موضوع ریشه در شرایط و فضای خاص دانشگاهها دارد. وجه اشتراک دانشجویان بعد طبقاتی-حرفهای یا گرایش خاص سیاسی آنها نیست؛ بلکه پیوندی است که با علم و اندیشه دارند. معمولا نارساییهای نظام سیاسی، مشکلات عمومی نسل جوان و شرایط صنفی و آموزشی دانشجویان میتواند موتور محرکه جنبش دانشجویی باشد. در جوامعی که به دلیل محدودیتهای سیاسی احزاب و ارکان جامعه مدنی امکان رشد ندارند؛ دانشجویان تبدیل به فعالترین نیروهای سیاسی منتقد نظام حاکم میشوند.
شرایط زیست دانشجویی معمولا به گونهای است که امکان مشارکت سیاسی را بیشتر از سایر اقشار جامعه فراهم میکند. قرار داشتن در سنین جوانی، روحیه پرسشگری و انتقاد، دغدغه مالی و خانوادگی کمتر و اوقات فراغت نسبتا بیشتر این امکان را به دانشجویان میدهد تا حضور جدیتری در تحولات اجتماعی داشته باشند. شبکه گسترده دانشگاهها که امروزه تمام شهرها و حتی برخی از روستاها را شامل میشود امکان فراگیری فعالیتهای دانشجویی را در سطح ملی فراهم میکند. میتوان به اینها زندگی خوابگاهی را اضافه کرد که امکان ایجاد روابط دوستانه را افزایش میدهد و اعتماد بیشتر دانشجویان به یکدیگر را سبب میشود. این جنبش در شرایط گشایش نسبی فضای سیاسی فرصت عمل بیشتری پیدا میکند.
جنبش دانشجویی آزربایجان
بیش از هشتاد سال از ظهور سیستمی که زائیدهی مدرنیتهی ایرانی و نام دولت-ملت ایرانی به خود گرفته میگذرد، سیستمی که بر بنیانهای ایدئولوژی فارسگرایی بنا نهاده شده است. این متد سیاسی به نامهای گوناگون، حقیقت وجود ملتهای مختلف در ایران را انکار مینماید. جنبش دانشجویی آزربایجان، اعتراضی است به این متدها که در آن حرمت انسان، قربانی احساساتی بیمار و نژادپرستانه میگردد و انسان آزربایجانی تنها به دلیل آنکه بنا به خواست طبیعت به زبانی غیر از زبان فارسی تکلم مینماید باید متحمل تبعیضهایی گوناگون گردیده و حقوقی که به حق انسان بودن محق آنها می گردد را پایمال شده ببنید.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۴
در اردیبهشت سال ۷۴، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در تهران اقدام به پخش پرسشنامهای تحت عنوان ” فاصله ی اجتماعی” در مناطق بیست گانه ی تهران می نماید، در داخل این پرسشنامه سوالاتی چون: (اگر روزی قصد ازداواج داشته باشید، حاضرید با یک فرد ترک ازدواج کنید؟ اگر فرزند شما بخواهد با یک ترک ازدواج کند شما اجازه می دهید؟، برای شرکت در مراسمات مذهبی خاص مانند تاسوعا و عاشورا حاضرید در دستجات ترک ها شرکت کنید؟، اگر بخواهید خانه ای بگیرید و ببینید همسایه ی دیوار به دیوار شما ترک است آیا حاضرید در همسایگی یک ترک ازدواج کنید؟،آیا حاضرید با یک فرد ترک همکار باشید؟، آیا حاضرید در محله ای اکثرا ترکند زندگی کنید؟،) گنجانده شده است.
در واکنش به پخش این پرشنامه، دانشجویان آزربایجانی با صدور بیانیههای اعتراض آمیز به تجمع در دانشگاهها پرداختند. در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۴؛ دانشجوی آزربایجانی در اعتراض به شوونیسم فارسی که در قامت صداوسیمای ایران، این تک واژه را به حقارت گرفته بود علم عصیان برافراشته و با حضور در خیابانهای آزربایجان تجلی ایدهآلیسم وطن گردید. از آن روز به بعد این تجلی، عینیت خود را در چارچوب ایران با نام جنبش دانشجویی آزربایجان تثبیت نمود و بشارت ظهور جنبشی اجتماعی را داد که میخواهد خود را در برابر هجوم غیر محافظه نماید. جهت پاسداشت این نخستین حضور در قامت یک جنبش اجتماعی نوین، ۱۹ اردیبهشت روز دانشجوی آزربایجان نام گرفت.
دانشجویان به فراخور حال و هوای دوران دانشجویی، خودجوش و بیرهبر کار میکنند آنها ضمن مبارزه با عرفگرایی و مصلحتپرستی با وارد نمودن اندکی تخیل به حوزه سیاست، تمامی معادلات سیاسیون را برهم می ریزیند. با جرات و صراحت میتوان گفت قلب آزربایجان در دانشگاهها میتپد. چرا که جنبش دانشجویی آزربایجان، از هنگامهی اعلان موجودیت سیاسی خویش تا به اکنون تنها در راه رسیدن به یک هدف گام برداشته است و آن هم پرورش انسان آزربایجانی در بستر ایدهآلهای مدرن میباشد. شاکلهی فکری این جنبش برخاسته از گفتمان انسان محورانه و ملی-دموکراتیکی است که تنها خواهان اعتلای جایگاه انسان آزربایجانی است. حیطهی حضور جنبش دانشجویی آزربایجان چنانکه از نامش نیز پیداست محیط دانشگاه است؛ یعنی مکانی که نسبت به جامعهی بیرون میتوان بیشتر شاهد جدلهای فکری آینده سازان جامعه گردد و جنبش دانشجویی آزربایجان در این جدلهای فکری به دفاع از حقی میپردازد که افکار بیمار حاکمان ایران توان درک آن را نداشته و در پختگی جریانی سیاسی تلاش می نماید که وطن را برای فرزندان این خاک از نو، در قامت تک واژه ی مقدس آزربایجان تعریف می نماید.
بی شک نهضتی که به نام حرکت ملی آذربایجان شناخته میشود، مرهون دانشجویانی است که بی ادعا پا در وادی آرمانهای خود گذاشتند و بدون توجه به تقسیم قدرتی که در جاهای دیگر انجام میگرفت از منافع و سعادت ملی آذربایجان صحبت نمودند. گفتگویی که گاه به فریاد تبدیل میشد و نتیجهاش ذوب شدن تدریجی یخهای ۷۰ ساله سکوت و بایکوت بود. نتیجهای که بیش از ۱۵ سال طول کشید تا ندای »هارای هارای من تورکم« از خیابانهای تبریز، اورمیه، زنجان و اردبیل و به طبع آن شهرهای دیگر طنین انداز شود.