جنبش فتح الله گولن، معمای ترک: «مدرسه پیش از مسجد»-لوموند دیپلماتیک
علی غازانچیگیل برگردان شهباز نخعی
نخست وزیر ترکیه که در ماجراهای گوناگون فساد درگیراست، با قانون کنترل اینترنت که آزادی کش ارزیابی شده، عدم محبوبیت خود را بازهم بییشترکرده است. به علاوه، او به خاطر ازدست دادن قطعی یک متحد وزین: آقای فتح الله گولن، بنیانگذار جنبشی عرفانی که نفوذش از مرزهای کشور فراترمی رود، در موضع ضعف قراردارد.
اعضای جنبش آن را «حذمت» («خدمت») و رسانه های ترکیه «جماعت» («جامعه») می نامند. جنبش گولن، گروهی گسترده و نیرومند با خاستگاه مذهبی، درسال های دهه ۱۹۷۰ توسط فتح الله گولن اندیشمند مهم تفکر سنتی صوفی (۱) که در ایالات متحده اقامت و محبوبیت دارد، بنیانگذاری شد. درسال ۲۰۰۸، او توسط نشریه امریکایی «فارین پالیسی» درشمار «بانفوذترین روشنفکران دنیا» برگزیده شد.
درترکیه دیدگاه ها درمورد ماهیت و هدف های این جنبش گوناگون است. به همان اندازه که هواداران او را ستایش می کنند، مخالفان به او ناسزا می گویند. این واقعیتی است که عملکرد او مبهم است و این می تواند ناشی از یک راهبرد آگاهانه باشد، اما عوامل دیگری نیز برای توضیح آن وجود دارد. جنبش او از زمان تاسیس، توسط حکومت پیرو کمال [آتاترک] و به ویژه ارتش با مانع روبرو شد و آقای گولن برای پرهیز از زندان ناگزیرشد درسال ۱۹۹۹ در امریکا مستقرشود. ازسوی دیگر، این جنبش از مجموعه ای از شبکه های تمرکزگریز فراملی و بدون ساختار سلسله مراتبی تشکیل شده است. اندیشه آقای گولن که در کتاب ها، و به ندرت در بیانات عمومی یا مصاحبه ها، بازتاب می یابد، الهام بخش اعضایش است و آنها را به هم می پیوندد. هواداران گولن غالبا با مسیحیان ژزوییت و نیز میسیونرهای پروتستان و اپوس دای* یعنی فراماسون ها مقایسه می شوند.
آیا آنان فقط فعال اجتماعی هستند؟ آیا جنبش گولن برخاسته از «مذهب مدنی» است؟ (مفهومی که توسط یک جامعه شناس امریکایی برای تعریف جنبش هایی با خاستگاه مذهبی که به فعالیت های متجددانه در جامعه می پردازند به کاربرده شده است). با آن که این جنبش فعالیت های سیاسی مستقیم ندارد، به خاطر امکانات مالی از نفوذی واقعی، به ویژه برای دفاع از منافعش، برخوردار است.
جامعه ای فردگراتر
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر که آقای گولن بین سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۱۱ با او متحد بود، به حد وفور از نفوذ جنبش استفاده کرد: او از قضات و پلیس های هوادارگولن برای پایان بخشیدن به قیمومیت ارتش در زندگی سیاسی بهره برد و سپس زمانی که بحران در دسامبر ۲۰۱۳ آغازشد، جنبش را به نفوذ در دادگستری و پلیس متهم کرد. دربرابر این حمله، برخی از شبکه های هوادار گولن با به خطر انداختن چهره روحانی رهبر خود، به جمع معترضان پیوستند. این دوگانگی به خوبی نمایانگر قدرتمندی سازمان است. پس از آن که با قابلیت در بیرون راندن حریف سیاسی خود، ارتش مشارکت کرد، به شدت به بی اعتبارکردن مرد نیرومند کشور آقای اردوغان پرداخت: این قضات نزدیک به جنبش بودند که به پیگیری موارد فساد در راس قدرت پرداختند.
جنبش در بحث برسر مردم سالاری در ترکیه و به ویژه درمورد قانون اساسی جدید نیز دخالت دارد. «مدرسه پیش از مسجد» شعار مطلوب آقای گولن است. او بیش از دوهزار موسسه آموزشی، عمدتا دبیرستان هایی درسطح خوب، در ۱۴۰ کشور دارد. گردهمایی هایی مانند «گردهمایی پاریس» ترتیب می دهد که بحث و دیدارهایی درمورد گفتگو بین مذاهب و فرهنگ ها یا مسایل اجتماعی (اشتغال، تبعیض، فقر) ترتیب می دهد و به فعالیت های نیکوکارانه می پردازد. منابع مالی آن ۵۰ میلیارد دلار برآورد می شود. بخش مهمی ازاین منابع ازسوی «طبقه متوسط اسلامی جدید» (۳)، پیمانکاران دارای پشتوانه و محافظه کار آناتولی تامین می شود (۴). اینان که ازسال های دهه ۱۹۸۰ قدرت یافته اند، از نوبودن افکار آقای گولن، که اتحاد اخلاق اسلامی و اقتصاد بازار با یک اسلام تطبیق داده شده با زمان و جهان را پیشنهاد می کند، استقبال می کنند (۵). اساس نظریه او آشتی دادن دیدگاه های قشری مذهب با رفتار اجتماعی سکولار (۶) در عین مخالفت با ادغام این دو یعنی خلاف آن چیزی است که اسلام سیاسی توصیه می کند.
نفوذ این اندیشه درمیان مردم مسلمانی که خواستار اسلامی آشتی پذیر با تجدد هستند در جوامعی چون ترکیه، افریقا، خاور نزدیک، آسیای میانه یا بالکان قابل ملاحظه است. این اندیشه توسط رسانه های جنبش: «زمان»، نخستین روزنامه ترکیه (با یک میلیون تیراژ)، به زبان انگلیسی (زمان امروز Today’s Zaman) و فرانسه (زمان فرانسه، روی اینترنت Zaman France) و نیز تارنماهایی به زبان های گوناگون و شبکه های تلویزیونی مانند «سمان یولو» («راه شیری») نشر و پخش می شود. فزون براین، شبکه فراملی گولنیست ها یک ابزار کارآ برای دیپلوماسی و صادرات ترکیه است.
بنابر اندیشه او، که مخالف آمیختگی دین و سیاست است، آقای گولن هرگز نه از دفاع از مردم سالاری بازایستاده و نه از مخالفت قاطع خود با اسلام سیاسی ترکیه و ایدیولوژی «دیدگاه ملی» – برآیندی از اسلام آیین گرا که به حکومت و ملی گرایی ترک نزدیک است و بنیانگذار آن نجم الدین اربکان، نخست وزیر درسال های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹بود – دست برداشته است. با این حال، اندیشه گولن فاقد نوعی «ترک گرایی» نیست که این می تواند ناشی از محتوای پیام او باشد که صوفی گری ترک است. به این جهت، با آن که او به نفع صلح موضع می گیرد، جنبش نسبت به اعلام گفتگوهای آقای اردوغان با رهبر تاریخی کردهای ترکیه، آقای عبدالله اوجالان موضعی اکراه آمیز دارد (۷).
بین سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۱ آقای گولن از دولت حزب عدالت و توسعه به این دلیل حمایت کرد که رهبران آن، با آن که خاستگاه اسلام سیاسی داشتند، خود را به عنوان «محافظه کار – دموکرات» معرفی می کردند که تعریفی مطابق با دیدگاه اوست. به علاوه، منشور حزب عدالت و توسعه هیچ تصریحی درمورد اسلامی بودن ندارد. همکاری بین این دو کنشگر نیرومند، یکی سیاسی و دیگری اجتماعی، نقشی مهم در دگرگونی کشور و پیشرفت اقتصادی و دیپلوماتیک آن بازی کرد. آنان توانستند با هم ارتش را کنار بزنند. اما، ازسال ۲۰۱۰ آقای گولن شروع به انتقاد بی پرده از گزینه های آقای اردوغان، هم در عرصه سیاست داخلی و هم در صحنه دیپلوماتیک کرد و به ویژه به مخالفت با سخنرانی های بیش از پیش تند و خشن او علیه اسراییل پرداخت. گولن درسال ۲۰۱۱ دربرابر چرخش اسلام گرایانه نخست وزیر با او فاصله گرفت. به این ترتیب، روابط دوطرف دچار تنش شد تا آن که در پایان سال ۲۰۱۳ از هم گسست.
آیا یک جنبش مذهبی می تواند کنشگر تجدد باشد؟ به نظر ترک ها که از تجدد برداشتی جمهوری خواهانه و غیرمذهبی به شیوه فرانسوی دارند، این فرض ساده انگارانه می تواند حماقت آمیز باشد وبا این حال این چیزی است که ترکیه با آن روبروست زیرا جامعه ترکیه به طور عمیق دگرگون شده است. طبقات متوسط در جامعه اکثریت دارد و به ویژه آناتولی، و درعین محافظه کار باقی ماندن، این تغییر و تبدیل را آغاز کرده است. جامعه – حتی در رابطه با اسلام – فردگراتر و سکولارتر شده و این را در تظاهرات ماه های مه – ژوئن ۲۰۱۳، که به آن نام «مه ۶۸ ترک» [جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ در فرانسه]، داده شد در استانبول و دیگر شهرهای بزرگ دیده می شد. تجدد اقتدارگرای کمال [آتاترک]ی در جذب مردم محافظه کار و دیندار آناتولی توفیق نیافته بود. ازاین رو این بار شاهد ظهور تجددی «از پایین» هستیم که لایه هایی از جامعه که ازدیرباز نادیده گرفته می شدند را دربرمی گیرد.
معنویتی انسان گرا
اصلاحات اقتصادی و اجتماعی اجرا شده در دهه ۱۹۸۰ توسط تورگوت اوزال، مهم ترین دولت مرد پس از بنیانگذار جمهوری ترکیه کمال آتاترک، سراسر کشور را به تحرک واداشت. با این حال، ازآن پس محافظه کاری و رابطه طبقات متوسط و صاحبکاران آناتولی با اسلام تحت تاثیر خردگرایی سود جویانه سرمایه داری دگرگون شد. می توان چنین اندیشید که اثر این خردگرایی اقتصادی و اجتماعی به تدریج محافظه کاری فردی و جمعی را به عقب براند و جنبش گولن بخش مهمی ازاین دگرگونی است.
این تجددگرایی و تغییرات رخ داده در امر ارتباط با اسلام، می تواند درپرتو جامعه شناسی ادیان ماکس وبر (۸)درک شود. درواقع، آثار جامعه شناس آلمانی نشان می دهد که این فرایند اجتماعی است که درنهایت جهت گیری های نهادها، جزم ها و نمادهای مذهبی را تعیین می کند. تحولات جامعه ترکیه تاییدی براین امر است.
در زمینه های معنوی و روشنفکری، آقای گولن وارث سعید نورسی (۱۹۶۰ – ۱۸۷۶) پایه گذار برادری صوفی نورکو به شمار می آید. او آموزه های نورسی درمورد اهمیت روابط بین اسلام و تجدد، یعنی خرد و علم را تفسیر و به روز کرده و به آن بعدی دموکراتیک و نیز دخالتی موکدتر درجامعه به ویژه درعرصه آموزش داده است (۹). سریف ماردین، جامعه شناس دراثری روشنگرانه عمق اصالت اندیشه نورسی را تجزیه و تحلیل کرده زیرا این شخصیت مذهبی تا حد زیادی درک نشده و به عنوان یک متعصب و واکنش گر خطرناک توسط حکومت و نخبگان شهری شناخته شده بود. ماردین نشان می دهد که اندیشه او حاوی بعدی از چیزی است که او آن را «شخصی گرایی»( Personalism) می نامد که فردگرائی را دربین مومنان ترغیب می نموده است. اوبر تفاوت بین دو برداشت از اسلام تاکید می کند: از یک سو، «مردم پیرو حدیث »، جزم گرا و متشرع، ازسوی دیگر صوفیان خداجو مانند نورسی و آقای گولن که به عوالم عرفانی مزیت می دهند و تجسم مذهب انسان گراهستند.
آیا جنبش گولن برای مردم سالاری و جامعه ترکیه یک خطر است یا بختی برای موفقیت؟ تا زمانی که رشد اندیشه و شخصیت آقای گولن حفظ شود، گرایش به فرض دوم بیشتر است. اما، درگذشت این مرد هفتاد ساله دارای سلامت شکننده می تواند موقعیت را تغییردهد. درحال حاضر درجامعه یک جنبش چپ به قدر کافی قوی که بتواند هم وزن گولنیست ها باشد وجود ندارد و از حزب چپی هم که توان رودررویی با سلطه حزب عدالت و توسعه را داشته یا در عرصه سیاسی از پس جنبش بعد از آقای گولن برآید خبری نیست.
علی غازانچیگیل؛کارشناس سیاسی، مدیر مشترک نشریه ژئوپولیتیک آناتولی، نشر CNRS، پاریس
۱)Helen Rose Ebaugh, The Gülen Movement :A Sociological Analysis of a Civic Movement Rooted in Moderate Islam, Springer, Dordrecht, 2010.
۲)Robert N. Bellah, « La religion civile aux Etats-Unis », Le Débat, no 30, Paris, 1984.
۳)Les calvinistes islamiques : changement et conservatisme en Anatolie centrale, European Stability Initiative, Berlin-Istanbul, 2005.
۴)Wendy Kristianasen, «Activisme patronal », Le Monde diplomatique, mai 2011.
۵)Dilek Yankaya, La Nouvelle Bourgeoisie islamique : le modèle turc, Presses universitaires de France (PUF), Paris, 2013.
۶)Louis-Marie Bureau, La Pensée de Fethullah Gülen. Aux sources de l’« islamisme modéré », L’Harmattan, Paris, 2012.
۷- مقاله « روی آوردن بختی تاریخی به کُردها» لوموند دیپلماتیک ، مه ۲۰۱۳.
۸)Max Weber, Sociologie des religions, Gallimard, coll. «Tel », Paris, 2006.
۹)Erkan Toguslu (sous la dir. de), Société civile, démocratie et islam : perspectives du mouvement Gülen, L’Harmattan, Paris, 2012.
۱۰)Serif Mardin, Religion and Social Change in Modern Turkey : The Case of Bediüzzaman Said Nursi, State University of New York Press, coll. SUNY,Series in Near Eastern Studies », Albany, 1989.