یادداشت گروه خبری تبریز سسی: کشتار نژادی در خوجالی
استقلال خود را از امپراطوری فروپاشیده تزاریسم خواسته و اعلان نموده اما خاکی، وطنی، سرزمینی ندارد و چندی پیش که چشم خود را به آنادولوی ترکیه (آن موقع عثمانی )دوخته بود و آنجا را وطن خود دانسته و از یقه اربابش روسیه تزاری آویزان شده بود که ترا قسم به هر آنچه ایمان داری آن سرزمین را بگیر و به من تحویل بده گویا ارمنی، از ما آزربایجانیها سرزمین گرفته و پس از استقرار دولتش در وطن عاریهایش، ما ترکهای مسلمان آزربایجانی را خواست در سرتاسر وطنمان ریشهکن نموده و فراریمان دهد.
استعمارگران قدیم و جدید (بعد از رونسانس اروپا) حتی کومونیستهای مدعی محو ستم از روی زمین و حتی از آنها مدعیتر و ضدستمتر (عدالت خواهتر)جمهوری اسلامی ناب محمدی ایران و امام زمانتر از خود امام زمان نیز کاسه کوزه خودشان را سر ما شکستند و هنوز هم میشکنند. استعمار روسیه که از سالهای۱۹۱۵میلادی (۱۲۹۶شمسی) در حال فرپاشی بود خشم ملل تحت ستم از یک طرف، اعتصاب سراسری کارگران از طرف دیگر سقوط آنرا تسریع کرد. در جنگ بین الملل اول این امپراتوری که یک سوم سرزمینهای خشکی را در دست خودداشت، بصورت ناگهانی سقوط و خلا قدرتی بسیار وسیع را به وجود آورد. در این بهبوهه دو قدرت سیال در خاکهای اصلی آن ظهور کرد یکی جبهه طرفداران استعمار قبلی و یک پارچهگی روسیه و دیگری جبهه سوسیال ـ دمکراتها (که بعدها به بلشویسم سوسیال ـ کمونیسمی تغییر یافت). همزمان با آنها در قفقاز شاهد ظهور یک اتحادیه بین ۴ ملت آزربایجان، گرجستان، ارمنستان و اتحادیه فدرالی “داغستان ” ضد روسیه هستیم که همگی خواهان استقلال از هر دو صورت روسیه (تزاری و شورویش)بوده و در حال برنامهریزی برای آن میباشد. در این اتحاد تنها طرفی که سرزمینی برای تشکیل دولت نداشت ارمنیها بودند. آتها در طول تاریخ از سوریه تا کوههای قفقاز پراکنده و در اقلیت بودند و در آن زمان نیز چنین بودند. برای اینکه این اتحادیه استقلال خواه ضد روسیه متفرق نشود از آزربایچان خواسته شد قسمتی از اراضی خود را جهت تشکیل دولت خود به ارمنستان واگزار کند و منطقه ایروان به ارمنیها داده شد.عمر این اتحادیه که به آن سیم گفته میشد کم بود و در نهایت رژیم توتالیتر- کومونیسم به رهبری لنین حاکمیت یافت و تمامی قدرتهای مدعی را کنار زد و کل مستملکه روسیه تزاری را به اسم جبهه سوسیال ـ کومونیسم متحد کرد. پس از تشکیل روسیه شوروی، این کشور نیز تمامی نقشههای ضد ترکهای آرزبایجانی روسیه تزاری را در منطقه قفقاز پیگیری و پیاده کرد. روسیه تزاری ارمنیان را از سراسر دنیا چمع آوری و به آزربایجان شمالی میفرستاد تا تعادل جمعیتی منطقه را به نفع ارمنیها برهم زده و با اکثریت یافتن آنها در اراضی آزربایجان دولت ارمنی را در خاک ما آزربایجانیها بنیان نهد. (شبیه کوچاندن یهودیان از سراسر کره زمین به اراضی فلسطین برای تشکیل دولت اسرائیل) این تازه واردان ارمنی به آزربایجان بیشتر در محال قاراباغ مسکون میشدند. بدین ترتیب در زمان روسیه تزاری شمار ارامنه در قسمتهایی از آزربایجان افزایش یافته و حتی در بعضی مناطق از ترکانآزربایجانی(برای اولین بار درطول تاریخ) نیز بیشتر شد. در زمان روسیه شوروی این ارمنیان مهاجر را هرچه بیشتر به منطقه قاراباغ جمع آوری و اسکان دادند ودر دوره حاکمیت شوروی دو بار کوشیدند بطور رسمی و با مقررات حکومتی قاراباغ را به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی انتقال دهند و با واکنش تند آزربایجانیان مواجه شده و دست کشیدند.
در قوانین اتحاد جماهیری شوروی قانونی وجود داشت که بیان میکرد آن بخش از مناطق خودمختار که با یک یا چند کشور همسایه شوروی هم مرز باشد میتواند از خود مختاری به جمهوری سوسیالیستی ارتقا یابد و برابر این استدلال بود که به زور ایالت زنگه زور را از آزربایجان جدا و به ارمنستان دادند.
مطلب دیگری که در اینجا لازم است گفته شود اینکه در زمان روسیه تزاری ترکها مخصوصا ترکهای آزربایجانی را به ارتش راه نمیدادند و در دوره روسیه شوروی نیز حداقل از ورود ترکان به ویژه ترکان آزربایجانی به مقامات بالا جلوگیری میکردند .
بدین ترتیب در سالهای ۱۹۹۰-۱۹۹۱زمان فروپاشی اتحاد جماهیری شوروی، ارمنیها ژنرالهای بسیار کارآزموده و وارد به امور نظامی هم به لحاظ کاربرد و هم از جنبه آموزشهای کادری را دارا بودند و آزربایجانیها برعکس آنها نه تنها نظامیان سطح بالا و آموزش دیده حتی مسلح به سلاحهای مدرن پیشرفته از لحاظ کمیت و کیقیت داشتند. این عدم توازن نظامی و کمکهای مستقیم هر دو نوع حکومت روسیه(تزاری، شوروی) به ارامنه نیز آرزوی حمله و هجوم به قصد تصرف خاک آزربایجان را در آنها زنده میکرد .
لازم به یاد آوری است که به نقطهی دیگری اشاره کنیم که در هر دو مورد فروپاشی امپراطوریهای روسیه سلاحهای قشونهای روسی به ارامنه تحویل میگردید و قسمتهایی از باقی مانده قشونهای روسی خود را در اختیار ارامنه قرار میدادند و با کمال میل با آنها در کشتارهای عمومی آزربایجانیها شرکت میکردند. قاراباغ را که ارامنه به روشهای اداری و از کانال شوروی نتوانستند بدست آورند، از سال ۱۹۹۰ با دستی پر از سلاحهای بسیار پیشرفته وفراوان باقی مانده از شوروی خواستند نیات پلید و ضد بشری خود را با کشتار نژادپرستانه و تخلیه کامل جمعیتی نفوس آزربایجانی در آن خطه ازلی وابدی متعلق به ترکهای آزربایجانی راعملی سازند و این چنین شد فاجعه کشتار نژادپرستانه شهر خوجالی قاراباغ .
کشتار وحشتناک نژادپرستانه در قاراباغ:
… در ماه فئورال سال ۱۹۹۲ میلادی(دوم اسفند سال ۱۳۷۰ش)در شب منجر به روز ۲۶ ساعت ۱۷ مزدوران ارمنی در تحت حمایت و همکاری کامل ارتش روسی مستقر در شهر خانکندی واحد ۳۶۶موتوری مکانیزه خودکفا شهر خوجالی را نابود کردند. خوجالی در بین راه شهر آغدام ـ شوشا، بین عسگران و خانکندی واقع شده و یکی از مراکز بسیا رمهم مسکونی وتاریخی بود. خوجالی از موقعیت برجسته نظامی نیز بر خوردار بود و تنها فروگاه منطقه قاراباغ در این شهر بود و در عین حال ساکنانشان از قدیم الایام تماما ترک آزربایجانی بوده است. جمعیت شهر بیش از ۷هزار نفر بود و پیش از هجوم اشغالگران در تاریخ فوق بخاطر پناهنده شدن فراریان از کشتار ارامنه در اطراف و اکناف و روستاهای منطقه جمعیت آن خیلی بیشتر از این رقم بود. این شهر بخاطر جذب جمعیت در شرایط عادی نیز به سرعت در حال پیشرفت وصنعتی شدن بود و کارخانجات زیادی در آن برپا و در حال رونق بود و از طرف جمهوری منطقه در حال توسعه لقب گرفته بود. درشب ۲۵ فئورال بعد از اذان مغرب در یک روز سرد و یخبندان بصورت ناگهانی توسط تانکها توپ باران شد و در همان وهله اول خود فرودگاه و نزدیک به ۱۵۰نفر کشته و منازل اطراف آن کاملا تخریب شد. پس از بمباران شدید تانکهای ارتش روس، مزدوران ارمنی به شهرهجوم بردند، در جلو واحدهای مکانیزه وتانکهای ارتش و در معیت آن ارامنه از هر طرف به داخل شهر وارد میشدند. ستادهای محلی شهر درمقابل چنین هجوم همهجانبه ضعیف بودند و در اولین مراحل سد دفاعی شهر فرو ریخت و در داخل شهر دفاع خیابانی و کوچه به کوچه در هر وجب از شهر در دل تاریکی شروع شده بود.
هجوم بدون هیچ اخطار قبلی ونابرابر و تاریکی شب باعث تلفات انسانی غیرنظامی بسیارزیادی شد. خانههای ویران شده با توپ و تانک به سرعت غارت و توسط ماشینهای باربری بزرگ ارتش روس که با خود آورده بودند به طرف خانکندی در دل تاریکی شب برده میشد. به هیچ کسی اعم از پیران و زنان و کودکان بی دفاع، حتی به شیرخوارهها نیز رحم نمیکردند.خیلی از خانوادهها را در پشت درهای بسته بصورت یکجا و خانوادگی آتش زده و زنده ـ زنده سوزاندند و بعدها شاهدان عینی موفق به فرار شده تعریف میکردند که بوی کباب گوشت انسان از این کشتار جمعی در سرتاسر شب هنوز از بینیمان نرفته است. در سراسر شب این نظامیان روسی و ارمنیان مسلح به آخرین سلاحهای پیشرفته در سطح دنیا با همکاری هم متفقا مردم عادی شهر را کشتار کردند و با داشتن برنامه قبلی در مراحل اول تمامی مدافعان شهر نابود شده بودند و ادامه کشتار برای عامه بود. کسانی که توانستند فرارکنند(شهر از سه طرف در محاصره کامل بود) جهت رساندن خود به شهر آغدام وارد وارد جنگلی میشدند و در سوز و سرما و برف و یخبندان آن در دل تاریکی شب یخزده میمردند، عده معدود فراری که با هر مصیبتی خود را به مسیر آغدام رسانده بودند در تله نظامی دشمن گرفتار آمده و گلوله باران شدند و حدود ۲۰۰نفرشان را به گروگان گرفتند. درآن شب وحشتناک عده بسیار کمی توانستند خود را به آغدام برسانند و از شهر بیش از ۷۰۰۰نفری فقط نزدیک به ۱۵۰۰نفرسالم ماندند، بقیه کشته شده در سرما مرده، اسیر گردیده و یا مفقود شدند. خوجالی باخاک یکسان شده بود.
از شاهدان عینی این خون خواران واحد ۳۵۵ ارتش روسی و ارامنه حکایات ونقل قولها وعکسهای مستند وغیره موجود است، به اندازهایی که نگزارد این قتل عام بی مانند مخفی بماند. در ثبت و ضبط این جنایت هولناک وتهیه مستنداتی که برای هر آدم عاقل و سالم قابل درک باشد فرزند قهرمان ملت چنگیز مصطفی یئو از جان گذشتگی نموده وهنرنمایی کرده است. او درآن موقع خبرنگار تلویزیون آزربایجان بود، میگوید در ۲۸ فئورال (دوروز بعد) با اسکرت دو هواپیمای جنگیvertolyot) (به محل کشتار عمومی وارد شدیم. هنوز در هوا بودیم که یک میدان بزرگ دیدیم که پر از اجساد بود و بعد از پیاده شدن دو نفر ازکارکنان حوادث همراه ما(milis işçiləri) بایستی اجساد را به وئرتولیاتها جمع میکردند اما آنها فقط چهار جسد را توانستند بردارند و دو نفر از شدت ناراحتی از این همه کشتاروحشیانه و صحنههای وحشتناک بیهوش شدند. دهها مورد از کودک ۲ساله تا ۱۵ ساله، زن و پیرمرد از نزدیک گلوله باران شده بودند. بسیاری را بطور خانوادگی و همه را باهم کشته بودند و در تمام اجساد چندین گلوله مشاهده میشد که یکی از سر خورده بود، این به آن معنی است که بطورعمد و با دقت گلوله خلاص از نزدیک به سرشان زده بودند تا احتمال زنده ماندنشان به صفر برسد. چندین مورد از کودکان گوش برید ه،پیر زنی با پوست صورت کنده و مردانی با پوست سرکنده بسیاری دیده میشدند. در عین حال بصورت آشکار غارت اموال اجساد مشاهده میشد.هر سال در ۲۶ فئورال ساعت ۱۷ تمامی آزربایجانیها(جمهوری آزربایجان شمالی) در خاطره این نسل کشی هولناک یک دقیقه سکوت میکنند.
از سال ۱۹۹۲به بعد همه ساله ممالک اسلامی با برگزاری جلسات مشترک و منفرد در هول هوش ۲۶ فئورال این کشتار را نسل کشی آگاهانه و نژاد پرستانه قلمداد وتاکید مینمایند نباید تکرار شده وعاملانش باید به دست عدالت سپرده شوند. امسال نیز حدود ۵۲ کشور اسلامی در پاکستان گرد آمده و این قتلعام را بار دیگر محکوم کردند. آنچه در این جلسات همیشه غایب است، پدر معنوی همه مسلمانان مخصوصا شیعیان، امام زمان هیمیشه حی و حاضر در تمام گوشه و کنارآشکار و مخفی تمامی سرزمینهای اسلامی و مسلمان نشیین، بلکه هم خود خدا، حکومت جمهوری اسلامی (نه شرقی ،نه غربی ،اسلام ناب محمدی و…)ایران است.
چرا رژیم جمهوری اسلامی ایران به ظاهرهم که شده نمیخواهد و یا نمیتواند در اینگونه جلسات شرکت کند؟ چون بقدری از این جانیان ارمنی حمایت کرده و به قدری در روابط پنهان و آشکار با دولت ارمنستان و اربابش روسیه(بخاطر داشتن حق وتو در سازمان ملل) در آمیخته که به محض رویت در چنین محیطها وجلساتی توف بروی نمایندگانشان میاندازند. جمهوری اسلامی ایران که در براندازی حکومت لائیک وغیر مذهبی جمهوری آزربایجان تاکنون موفق نشده و اکنون وحشت از بیداری ملی آزربایجان جنوبی نیز لرزه براندامش انداخته، حتی حرکت مدنی ما ترکهای آزربایجان جنوبی را سیاسی تلقی نموده و به لشگرکشی همه جانبه به خانههای مرد م بدون هیچ مجوز قضایی در مناسبتهایی مثل” روز جهانی زبان مادری” ( بازداشتهای اخیر ) را آنهم نه در خیابان و در حال اعتراض و تظاهرات بلکه در داخل حریم خانهشان بازداشت میکند، چه حرفی برای گفتن در چنین جلساتی دارد؟ حکومتی که با ایجاد جو وحشت مثل همان ارمنیها در جو داخلی خود را شیر ژیان و پیل دمان در چشم مردم معرفی میکند در خارج و در صحنه بین المللی هر روز با دادن باج وخراج به قدرتهای جهانی از مواضع خود که روزی وحی منزل و خط قرمز حساب میکرد عقب نشینی میکند و سوراخ موش میخرد تا چند روزی بیشتر مردم را چپاول کند.
گروه خبری تبریز سسی
۶ اسفندماه۱۳۹۲