به مناسبت ٢١ فوریه روز جهانی زبان مادری؛ “زبان مادرى” در حقوق ایران و اسناد بین المللی- موسى برزين خليفه لو
مقدمه
زبان تنها وسیله ارتباط نیست بلکه وسیله ای است برای معرفت به هستی و هر آنچه در پیرامون انسان می گذرد. طبیعی است این معرفت نمی تواند بدون تمركز بر يك منبع اصلى و مشخص ايجاد شود. بلکه این زبان مادری است که به عنوان منبع اوليه ارتباط و يادگيرى، ادراک یک انسان را نسبت به هستی تشکیل می دهد. به باور بسیاری از روانشناسان زبان مادری اولین و مهمترین عامل در شکل گیری شخصیت انسان است و نابودی آن می تواند به صورت جدی به شخصیت افراد تاثیر بگذارد. از طرف دیگر بسیاری از مولفه های فرهنگی یک ملت ارتباط تفکیک ناپذیری با زبان مادری دارد زیرا درک فرهنگ از طریق زبان مادری وارد ادراک آدمی می شود. به هر حال اهمیت زبان مادری بر کسی پوشیده نیست و در این باب مطالعات بسيارى در زمینه های گوناگون انجام شده است.
این اهمیت از طرفی و خطر نابودی بسیاری از زبانهای موجود در دنیا از طرف دیگر سبب شده است که در دوران معاصر حمایت از زبان مادری وارد متون حقوقی شود. جامعه جهانی مدتها است که به این نتیجه رسیده است که برای حمایت از زبانها باید ضمانت اجراهایی تشریع شود و دولتها ملزم به احترام به آن شود. در همین راستا فعالیتهای قابل توجهی از طرف نهادهای بین المللی و همچنین دولتها انجام گرفته است. نامگذاری ٢١ فوریه با عنوان روز جهانی زبان مادری از طرف سازمان یونسکو و تصویب چندین سند بین المللی نمونه ای از این فعالیتها است.
ساکنان کشور ایران که کشوری است کثیرالمله به زبانهای مختلفی سخن می گویند لکن تنها زبان رسمی زبان فارسی است و دیگر زبانها از جنبه های متفاوتی مورد بی مهری قرار گرفته اند.
در این یادداشت کوتاه با اشاره ای به روز جهانی زبان مادری به بررسی حقوق داخلی ایران و اسناد بین المللی مربوط به زبان مادری می پردازیم.
٢١ فوریه روز جهانی زبان مادری
در سال ١٩٥٢ تعداد زیادی از دانشجویان و استادان بنگلادشی در اعتراض به تحمیل زبان اردو به عنوان زبان رسمی در بنگلادش(پاکستان شرقی در آن زمان) دست به اعتراضات دانشجویی زدند. این اعتراضات با هدف به رسمیت شناخته شدن زبان بنگالی صورت می گرفت. یکی از این تظاهراتهای مسالمت آمیز که در دانشگاه داکا انجام شده بود، به شدت سرکوب شده و معترضان توسط نیروهای پاکستان به رگبار بسته شدند. در این تظاهرات گسترده در ٢١ و ٢٢ فوریه سال ١٩٥٢ که عده بسیاری از استادان و دانشجویان دانشگاه داکا شرکت کرده بودند، تعدادی از دانشجویان به ضرب گلوله دولت مرکزی کشته شدند.
ابوالبركت استاد دانشگاه داكا، رفيع الدين احمد دانشجو، شوفير رحمان كارمند عاليرتبه دادگاه عالي بنگلادش از جمله کشته شدگان بودند. این سرکوب نه تنها این که بنگلادشی ها را از پای ننشاند بلکه بیش از پیش آنها را برای مبارزه در راه زبان مادری خود مصمم ساخت به طوری که در سال ١٩٥٦ زبان بنگالی به رسمیت شناخته شد.
پس از سالها در ١٧ نوامبر سال ١٩٩٩ نهاد آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو) پیشنهاد رسمس کشور بنگلادش را برای اعلام ٢١ فوریه به عنوان روز جهانی زبان مادری پذیرفت و ١٨٨ کشور عضو یونسکو که جمهوری اسلامی ایران نیز از شمار آنان بود به این پیشنهاد رای مثبت داده و آن را تایید کردند.
پس از اين واقعە و برای اولين بار مراسم روز جهانی زبان مادری در ماە فوريه سال ۲۰۰۰ در شهر پاريس و با حضور نمايندگان کشورهای مختلف جهان، زبان شناسان و دبير کل وقت سازمان يونسکو برگزار شد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نيز به دليل اهميت زياد زبان مادری، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد. قابل ذکر است که روز زبان مادری علی رغم رای مثبت ایران به آن، از تقویم رسمی مناسبتهاى ایران حذف شده است.
زبان مادری در اسناد بین المللی
در بسیاری از اسناد حقوق بشری که به زبان مادری اشاره رفته است، حق آموزش به زبان مادری و یادگیری آن به عنوان یک حق اولیه، اساسی و انسانی مورد تاکید قرار گرفته است. به طوری که در این اسناد علاوه بر تعریف و ذکر اهمیت زبان مادری و تشریح حقوق افراد در آموزش به زبان مادری، دولتها را مکلف به فراهم کردن شرایط مناسب برای همه شهروندان جهت آموزش به زبان مادری خود کرده و از آنها خواسته است که دسترسی به این امر را تسهیل كنند. همچنین دولتها از تجاوز به “حق آموزش به زبان مادری” منع شده اند. به هر حال به طور مختصر چند سند بین المللی در این مورد را بررسی می کنیم:
الف-اعلاميه ي جهاني حقوق بشر مصوب ١٠ دسامبر ١٩٤٨ مجمع عمومی
این اعلامیه هر چند به طور مستقیم بر حق آموزش به زبان مادری اشاره نکرده است لکن با ذکر اینکه آموزش باید به دوستی میان ملتها و گروههای نژادی منجر شود این حق را قابل احترام دانسته است زیرا بدیهی است تبعیض در آموزش از طریق منع زبان مادری نه تنها اینکه حس دگرپذیری و تفاهم و دوستی را در پی نخواهد داشت بلکه موجب دشمنی بین ملتها خواهد شد. بر اساس ماده ٢٦ این اعلامیه:
«…
(٢) هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايي همه جانبه ي شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر وآزادي هاي اساسي باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم ، دگرپذيري و دوستي ميان تمام ملت ها و تمام گروه هاي نژادي يا ديني و نيز به گسترش فعاليت هاي ملل متحد در راه حفظ صلح ياري رساند.»
ب- ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي مصوب ١٦ دسامبر ١٩٦٦ ميلادي مجمع عمومي سازمان مللمتحد
ماده ٢٧ این سند مهم بین المللی که ایران نیز در سال ١٣٥٤ به آن پیوسته است در مورد حقوق زبانی چنین بیان می دارد:
«در كشورهايى كه اقليتهايى نژادى، مذهبى يا زبانى وجود دارند، اشخاص متعلق به اقليتهاي مزبور را نميتوان از اين حق محروم نمود كه مجتمعاً با ساير افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و به دين خود متدين بوده و بر طبق آن عمل كنند يا به زبان خود تكلم نمايند.»
ج-کنوانسيون عدم تبعيض در آموزش و پرورش مصوب کنفرانس عمومى سازمان تربيتى علمى فرهنگى ملل متحد در ١۴ دسامبر ١٩۶٠
این کنوانسیون نیز طی مواد مختلف تبعیض در آموزش و پرورش را منع کرده و یکی از موارد تبعیض را تفاوت گذاری و رجحان بر اساس زبان می داند. بر اساس ٣ ماده اول این کنوانسیون:
«ماده ١
١- واژه “تبعيض” در اين کنوانسيون شامل هرگونه تمايز و تفاوت گذارى، محروم سازى، ايجاد محدوديت، يا رجحان قائل شدن براساس نژاد، رنگ پوست، جنسيت، زبان، دين، عقيده سياسى يا عقيده ديگر، منشا ملى يا اجتماعى، شرايط اقتصادى يا ناشى از ولادت است که هدف يا تاثير آن از بين بردن يا تضعيف برابرى رفتار در زمينه آموزش و پرورش … باشد…
ماده ٢
هنگاميکه اين کنوانسيون در کشورى مجاز شمرده شد، در چارچوب مفهوم ماده يك آن، موقعيت هاى زير را نبايد باعث تبعيض به شمار آورد:…
ب- ايجاد يا حفظ نظام ها يا موسسات آموزشى جداگانه، براى مقاصد دينى يا زبانى، که آموزش و پرورشى ارائه دهند که با آمال و آرزوهاى والدين يا اولياى قانونى دانش آموزان هماهنگ باشد، اگر مشارکت در چنين نظام ها يا شرکت در چنين موسسات اختيارى باشد و اگر آموزش و پرورش ارائه شده با معيارهايى که ممكن است به وسيله مسئولان صالح به ويژه براى آموزش و پرورش در سطح مشابه تعيين يا تصويب شده باشد، سازگار باشد؛
ماده ٣
به منظور حذف و پيشگيرى از تبعيض در چارچوب مفهوم اين کنوانسيون، کشورهاى طرف آن تعهد ميکنند:
الف- کليه مواد قانونى و دستورالعمل هاى ادارى را که منجر به تبعيض در آموزش و پرورش مى شوند، لغو و کليه روش هاى ادارى مربوطه را متوقف کنند؛…»
د-كنوانسيون حقوق كودك مصوب ٢٠ نوامبر ١٩٨٩ مجمع عمومی سازمان ملل متحد
در این کنوانسیون که دولت ایران در سال ١٣٧٢ آن را امضا کرده است به صراحت از حق کودک در برخورداری از زبان مادری خود در جامعه سخن می گوید. بر طبق ماده ٣٠ این کنوانسیون:
« در كشورهايي كه اقليتهاي قومي و مذهبي و يا اشخاص بومي زندگي ميكنند، كودكي كه متعلق به اين اقليتها است بايد به همراه ساير اعضاي گروهش از حق برخورداري از فرهنگ و تعليم و انجام اعمال مذهبي خود و يا زبان خويش برخوردار باشد.»
ه-كنوانسيون بينالمللي رفع هر نوع تبعيض نژادي مصوب ٢١ دسامبر ١٩٦٥ مجمع عمومی سازمان ملل متحد
در این کنوانسیون که کشور ایران در سال ١٣٤٧ بدان پیوسته است هرگونه رجحان بر اساس منشا ملی یا قومی را تبعیض نژادی دانسته و آن را منع کرده است. بدیهی است که چون زبان مادری منشا قومی و ملی دارد، تبعیض نسبت به آن، تبعیض نژادی محسوب میشود. بر طبق ماده اول این کنوانسیون:
« ماده 1
در قرارداد حاضر اصطلاح “تبعيض نژادي” اطلاق ميشود به هر نوع تمايز و ممنوعيت يا محدوديت و يا رجحاني كه براساس نژاد و رنگ يا نسب و يا منشأ ملي و يا قومي مبتني بوده و هدف يا اثر آن از بين بردن و يا در معرض تهديد و مخاطره قراردادن شناسايي يا تمتع و يا استيفاء در شرايط متساوي از حقوق بشر و آزاديهاي اساسي در زمينه سياسي و اجتماعي و فرهنگي و يا در هر زمينه ديگري از حيات عمومي باشد…»
و-اعلامیۀ حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی، مصوب ١٨ دسامبر ١٩٩٢
در این سند حقوق بشری نیز دولتها را موظف به حمایت از زبان اقلیتها کرده و از آنها خواسته است تدابیر لازم را برای احقاق این حق اتخاذ كند. از مواد مختلف این اعلامیه می توان حقوق زبانی را استنباط كرد. بر طبق برخی از مواد این اعلامیه:
«ماده اول
۱ – دولت ها در قلمرو ی خویش از موجودیت و هویت ملی یا قومی، فرهنگی، مذهبی یا زبانی اقلیتها حمایت می کنند و به برقراری شرایط تعالی این هویت کمک می نمایند.
۲ – دولتها تدابیری قانونی یا غیر آن که برای رسیدن به این هدف ها ضروری است، اتخاذ می کنند.
ماده ۲
۱ – افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی ( که از این پس افراد متعلق به اقلیت ها نامیده می شوند) حق دارند از فرهنگ خود بهره مند شوند، به مذهب خویش عمل کنند و از زبان خود در خلوت و در اجتماع آزادانه و بدون هیچ گونه مداخله و تبعیض استفاده کنند.
ماده ٤
بند ٣- دولتها موظفاند در حد امکانات، تدابیر خاصی اتخاذ کنند تا افراد متعلق به اقلیتها امکان یادگیری زبان مادری یا کسب آموزش به زبان مادری خود را داشته باشند»
ز- اعلامیه جهانی حقوق زبانی مصوب سال ١٩٩٦
این اعلامیه که در طی یک کنفرانس بین المللی در بارسلون اسپانیا به تصویب رسید در ٥٢ بند، به صورت کامل به مساله زبان پرداخته و حقوق زبانی را تشریح می کند. مطالعه این اعلامیه مشخص میسازد که زبان مادری بسیار مهم بوده و دولتها موظف به احترام به آن در زمینه های مختلف هستند.
ح- منشور زبان مادری مصوب سال ١٩٩٦ یونسکو
این منشور که از طرف سازمان یونسکو تهیه شده است به طور خلاصه در ٣ بند به حق تحصیل به زبان مادری می پردازد. بر اساس بندهای این منشور:
«یک: همه شاگردان مدارس باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری اغاز کنند.
دو: همه دولتها موظف هستند که برای تولید و آموزش زبان مادری کلیه منابع /موارد وسایل لازم را تولید و توزیع كنند.
سه: برای تدریس زبان مادری باید معلم به اندازه کافی تربیت و اماده شود زیرا، تدریس به زبان مادری وسیله ای برای برابری اجتماعی شمرده می شود.»
زبان مادری در حقوق ایران
در حقوق ایران به طور قطع می توان گفت زبان مادری مورد بی مهری و عدم توجه قرار گرفته ست به طوری که با کنکاش در متون حقوقی متوجه می شویم مساله زبان علی رغم اینکه از طرف جامعه جهانی مساله ای حیاتی و مهم قلمدادشده آنگونه که لازم است انعکاس نیافته است. دلیل این امر را می توان سیاستهای نادرست و تبعیض آمیز حاکمیت ایران توصیف کرد.
نگاه امنیتی به مساله اقوام و ملتها در ایران نیز در نادیده گرفته شدن حقوق زبانی نقش مهمی را داشته است. این در حالی است که کشور ایران کثیرالمله بوده و زبانهای مختلفی در آن تکلم می شود. تنها متن حقوقی در مورد زبان اصل ١٥ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. بر طبق این اصل:
«زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است.»
همانطور که از متن فوق پیداست زبان رسمی در ایران فارسی است لکن استفاده از زبان غیر فارسی در مواردی آزاد است. نکته مهمی که می توان راجع به این اصل گفت این است که اصل فوق به هیچ وجه مطابق با استانداردهای حقوق بشری نبوده و دامنه حقوق زبانی و استفاده از زبان مادری را به شدت کاسته است. با این وجود و تا این حد نیز تاکنون این اصل در مرحله اجرا فراموش و از طرف مقامات ذیصلاح نادیده گرفته شده است.
حتی مشاهده می شود که فعالانى که در راستای تحقق این اصل تلاش می کنند از طرف ماموران امنیتی و مقامات قضائی در امان نبوده و با بازداشت و حبس مواجه می شوند. به عبارتی رویه و روحیه حاکم بر دستگاههای امنیتی و قضايى در مسیر انسداد حقوق اولیه و بدیهی شهروندان بیشماری از ایران برآمده اند.
نتیجه گیری
زبان عامل مهمی در شکل گیری شخصیت انسان بوده و وسیله درک و معرفت هستی است. دقت به زبان مادری یکی از مصادیق حقوق بشر و از حقوق اولیه انسانها است. اهمیت زبان جهانیان را بر آن داشته است که به طرق مختلف از زبان حمایت كنند. حمایت از زبان مادری با تصویب اسناد مختلف و برپایی مراسمها و همایشها و کنفرانسهای مختلف امری است که به وفور مشاهده می شود.
نامگذاری روز ٢١ فوریه به نام روز جهانی زبان مادری از طرف سازمان یونسکو تلاشی مفید برای احترام به زبان مادری بوده است. متاسفانه منابع حقوق ایران دقت لازم را به مساله زبان مادری نداشته است و موارد پیش بینی شده در این مورد نیز مطلقا به مرحله اجرا نرسیده است.
مركز حاميان حقوق بشر، موسى برزين خليفه لو