طنز 50 میلیاردی برای نجات دریاچه اورمیه
به گزارش تبریز بیدار، اگر مضمون آیهی «کن فیکون» در مورد مسئولان و مدیران ایرانی صدق میکرد و با دادن وعده و شعار در موضوعی، آن مورد، جامهی عمل میپوشید بدون اغراق امروز کشور ما جزو چند کشور نخست و توسعهیافتهی جهان بود.
متاسفانه وعده دادن و بیان سخنهای دل خوش کن در میان متصدیان امر در ایران تبدیل به اپیدمی شده و مختص یک حزب و دولت و ردهای نیست. در بازار گرم انتخابات و دموکراسی بازی از کاندیدای شهر و روستا گرفته تا نمایندهی مجلس و رئیس جمهور؛ از وزیر در انتظار رای اعتماد تا مدیر یک سازمان یا فرماندار و بخشدار؛ همه و همه دچار اپیدمی وعدهدهی هستند. دریاچهی اورمیه تقریبا از هشت سال پیش دچار بحران شدید شده و سالانه میزان وعدهها، قولها و طرحها همپای روند خشک شدن آن تشدید یافته است.
این سالها پر است از خیل مقالات، گزارشها و یادداشتهای علمی و احساسی، در کنار وعدهها و بایدها و نبایدهای مسئولان منطقهای و کشوری برای نجات و احیای وجود فرتوت و هیکل خشک نگینی که دیگر فیروزهای نیست بلکه جامهای سرخ و خشک به تن کرده. گرچه بسیاری برای پاککردن صورت مسئله و شانه خالی کردن از مسئولیت و پیامدهای تلخ آینده، به عوامل طبیعی متوسل شدند و کاهش بارندگی و تغییرات جوی و اقلیمی را دخیل دانستهاند، اما از بازی روزگار آب و هوا و میزان بارش طی سالهای اخیر میزان متوسطی را تجربه کرده است.
با وجود تمام شعارها، دریچهی هیچ سدی باز نشده، سطح هیچ رودخانهی منتهی به دریاچه لایروبی نگشته و حتی مطالعات سدسازی نیز متوقف نگردیده و حتی طی این سالها چندین سد نیز گشایش یافتند.
در شرایطی که با تغییر دولت و سخنرانی قابل اعتنای حسن روحانی در نخستین جلسهی هیئت دولت در مورد اهمیت دریاچهی اورمیه و انجام کارهای تکراریای چون تشکیل کارگروه نجات دریاچه و انتصاب وزیری باسابقه و بومی به عنوان مسئول احیای دریاچه، نور امیدی در دلها روشن شد تا تدابیری برای این نگین رنگ و رو پریده اندیشیده شود؛ اما نگاهی به بودجهی پیشنهادی دولت به مجلس، نه نشانی از امید به جای گذاشت و نه تدبیر.
تخصیص دو بودجهی مرتبط با دریاچه با مجموع مبلغ 50میلیارد تومان (و به روایتی تنها 20 میلیارد تومان) در مقایسه با برآورد بودجهی 3500میلیارد تومانی مورد نیاز پیشبینی شده توسط کارشناسان برای نجات دریاچه بیشتر به طنز میماند.
اگر معادل وزن کاغذهای چاپ شدهی حاوی پیشنهادات، مطالعات و وعدهها در این هشت سال، آب به دریاچه سرریز میکردیم شاید امروز شاهد وضعیت دیگری بودیم.
در شرایطی که پس از گذشت این مدت هنوز سخن از طرحهای مطالعاتی و بودجههای تخصیصی مرتبط با آن میشود باید پرسید طی این سالها چه اقدام عملی انجام شده است؟ بودجههای مورد ادعای تخصیص یافته صرف چه اموری شده است؟ مسئولان دیروز و امروز بایستی در قبال اقدامات خود به مردم، تاریخ و آینده پاسخگو باشند، چرا که با هر لحظه اهمال و کوتاهی، حرکت دریاچه در سراشیبی مرگ، شتاب بیشتری میگیرد؛ و هر قدم که دریاچه به سوی نیستی برمیدارد، ما گامی بزرگ به سوی فاجعهای ملی و حتی جهانی در ابعاد انسانی و طبیعی برمیداریم.
دریاچهی اورمیه در زمرهی پروژههای عمرانی نیست که با توجه به میزان پیشرفت پروژه، به آن اعتبار تخصیص داده شود. بر همه آشکار است که در بحرانهای کلان محیط زیستی، با پیشرفت سالانهی بحران، میزان خطر و وسعت غدهی سرطانی با سرعت تصاعدی گسترش مییابد لذا میزان حمایت، توجه و اجرای طرحهای نجاتبخش نیز به همان مقدار باید سرعت بیشتری به خود بگیرد
در این روزها که مجلس شورای اسلامی در حال بررسی بودجهی 93 است، بر تمامی نمایندگان واجب است که منافع کوتاهمدت شخصی و حوزهای خود را کنار بگذارند، بر دولتیان تکلیف است که از هرگونه کوتاهی و کمتوجهی اجتناب کنند و بر تمامی مردمی که به نحوی -داشتن زمین کشاورزی یا ویلا، سکونت در شهر و یا روستا- با دریاچه مرتبطند از منافع فردی خود درگذرند که « چون سیل بیاید نه تو مانی و نه من»
فاجعه در هنگام وقوع به نیات و آرزوهای ما توجهی نمیکند و در این آشفته بازار، تر نیز به آتش خشک خواهد سوخت.طی این روزها که بیش از 70 درصد دریاچه به خشکی گراییده، نحوهی بررسی بودجههای تخصیص یافته به آن فرصتی است که مجلسیان و دولتیان میتوانند عیار خود را محک بزنند.
بزرگترین دشمن و مشکل دریاچه اتلاف وقت است. تخصیص و پرداخت بودجه برای نجات دریاچه از نان شب هم واجبتر است. امیدواریم میزان بودجه اختصاصی مثل باور کردن دم خروس یا قسم حضرت ابوالفضل را معنا نکند و اهمیت نجات دریاچه به اندازه حرف در تصویب بودجه هم خود را نشان دهد.