لزوم حرفه ای گری در رسانههای حرکت ملی-عارف معتمدیان
رسانه، در دهههای اخیر و به ویژه از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، به یکی از کلیدیترین مفاهیم در زندگی انسان مدرن تبدیلشده و رمز موفقیت حرکتهای سیاسی نیز همین رسانههاست. رسانهای که باعث گردش آزاد اطلاعات شده و عصر حاضر را در سیطره خود قرار داده، از این رو است که قرن بیست و یک را عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات مینامند. در این عصر مطبوعات یکی از ارکان و عوامل اساسی رشد و توسعه هر جامعهای محسوب میشود. پویایی و بهروز بودن رکن چهارم دمکراسی، در گرو حضور فعال مطبوعات (اعم از مطبوعات واقعی و مجازی( سایتها) در عرصههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.
از این رو حرکت ملی آزربایجان جنوبی نیز با ایجاد رسانههای مختلف که اکثراً در قالب سایت های اینترنتی است، سعی در معرفی افکار خود برای افراد جامعه و همراه نمودن آنان با خود را دارد. البته باید توجه نمود که شرایط خفگان ایران از یک طرف و جوان بودن این حرکت سیاسی و نداشتن منابع مالی از طرفی دیگر، امکان ایجاد رسانههای همچون تلویزیون، رادیو و مطبوعات مستقل را نمیدهد .
لذا این حرکت بیشتر سرمایه خود را بر روی سایتهای اینترنتی معطوف نموده است. این سایتها هر چند عملکرد مثبتی داشته و نقش بسزایی در بیداری ملت آزربایجان جنوبی ایفا نمودهاند اما خالی از ایراد نیستند که در این یادداشت سعی در آسیبشناسی آنان خواهیم پرداخت.
اول به تعریف روزنامهنگار، اعم از خبرنگار، مقالهنویس، تحلیلگر، مصاحبهکننده، سردبیر و … که رسانههای دیداری و شنیداری تا مکتوب را در بر میگیرد، میپردازیم.
شرط اول روزنامهنگاری، حرفه و شغل قرار دادن این موضوع است. یعنی کسی که با انجام روزنامهنگاری، گذران زندگی مینماید. چیزی که در حرکت ملی وجود ندارد و در صورت وجود به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد .
پس فردی که روزنامهنگاری برای شغل و حرفه محسوب نمیشود و تنها برای ساعات خاص و کوتاهی در روز به این امر مشغول است، نتیجهای جز ضعف رسانهای را در پی نخواهد داشت.
رسانه، زمانی به وظایف رسانهای خویش به خوبی عمل خواهد کرد که دارای نیروهای مجرب، ماهر، متخصص و برخوردار از آموزشهای لازم حرفهای باشد. در واقع، پویایی و بهروز بودن رسانهها در گرو داشتن روزنامهنگاران، گزارشگران، نویسندگان و … حرفهای و مجرب است.
نمود عینی این ضعفها را میتوان در رسانههای حرکت ملی به وفور دید. از جملهی این ضعفها میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
آپدیت شدن سایتها در ساعات خاص (معمولاً ساعات پایانی شب)
عدم انتشار سلسله اخبار ( برای مثال انقلابی در اکراین در جریان است که رسانههای حرکت ملی بدون انتشار حوادث قبلی، فی فیالبداهه استعفای نخستوزیر این کشور را منتشر مینمایند که موجب تشویش ذهن خواننده شده و ضعف بزرگی در امر خبررسانی است.)
عدم وجود دستهبندی مشخص برای دسترسی آسان به اخبار
عدم نگارش پیشدرآمد برای اخبار و بیانیهها و مقالات منتشرشده
عدم رعایت اصول خبرنویسی، عدم ویرایش صحیح، وجود غلطهای املایی و انشایی فاحش
باید توجه داشت که حرکت ملی دارد به بلوغ سیاسی خود نزدیک میشود و یکی از مقتضیات این بلوغ، داشتن روزنامهنگاران حرفهای است که تمام وقت به این امر مشغول باشند.
روزنامهنگاری برای کسی که آموزشهای لازم و تخصصی را در زمینه کار پیچیده روزنامهنگاری دیده است، یک امتیاز بزرگ محسوب میشود. این موضوع، درباره روزنامهنگاران غیرحرفهای و آماتور صادق نیست. برای یک روزنامهنگار، آموزشهای تخصصی کافی، مناسب و صحیح، اهمیت بسزایی دارد. درعینحال، لزوماً هر کسی که دارای مدرک روزنامهنگاری است، روزنامهنگار، به ویژه روزنامهنگار حرفهای نیست. ارائه آموزشهای لازم، تخصص و تجربه کاری، برخورداری از آموزشهای کلاسیک و آکادمیک، از جمله پیششرطهای روزنامهنگاری است. به عبارت دیگر، علاوه بر آموزش، تجربه کاری نیز از جمله پیششرطهای روزنامهنگاری هست.
برخی صاحبنظران عرصه روزنامهنگاری، در پاسخ به اینکه چه چیزی یک روزنامهنگار را به روزنامهنگار حرفهای تبدیل میکند، چنین پاسخ دادهاند (در واقع، شرایط حرفهای شدن را چنین ترسیم کردهاند):
جیمز رستون از نیویورکتایمز، «سرحالی و زندهدلی» را در این زمینه، اصلی اساسی میداند. پل میلر از گروه روزنامه هایگانت در آمریکا، «زرنگی و حیلهگری» را مهم میداند.
هربرت بروکر، یکی از سردبیران معروف، «روکردن حقیقت و مو از ماست کشیدن» را ویژگی اصلی روزنامهنگار حرفهای میداند.
البته، یک روزنامهنگار باید پرانرژی باشد و بتواند حقیقت را بازگو کند، و حتی اگر لازم باشد از فریبکاری استفاده کند، اما اینها همه پاسخهایی جزئی هستند. روزنامهنگار شدن، احتیاج به بسیاری چیزهای دیگر غیر از انرژی یا علاقه به کار دارد. با وجود این، آقای رستون در مدرسه روزنامهنگاری کلمبیا میگوید:
“من طرفدار پر و پا قرص تربیت و آموزش تخصصی روزنامهنگاران هستم. درعینحال، ما در بین روزنامهنگاران نیویورکتایمز افرادی را داریم که چندین مدرک دانشگاهی دارند و افرادی هم هستند که تحصیلات عالیه را بنا به دلایلی به پایان نرساندهاند… اما هر دو گروه، خوب کار میکنند. وقتی پرونده این آدمها را ورق میزنیم، با این واقعیت مواجه میشویم که همه آنها این کیفیت بالا یعنی “سرحالی، انگیزه، زندهدلی ” را دارند.
حال شما هر نامی که دوست دارید، به آن بدهید. بنابراین، به نظر من، کاملترین و بهترین آموزشها در امور تخصصی نمیتواند یک روزنامهنگار برجسته بسازد، مگر اینکه ویژگی اصلی، سرحالی و زندهدلی نیز همراه تخصص باشد.
بدین ترتیب، در خصوص حرفهای گری در روزنامه، صِرف تحصیلات و مدرک دانشگاهی شرط کافی نیست، هرچند از جمله شرایط لازم است. نکته مهم در مورد چنین افرادی این است که علاوه بر مدرک دانشگاهی، نیازمند آموزشهای عملی لازم نیز هستند.”
حال باید پرسید کدام یک از افراد فعال آزربایجانی که در امر روزنامهنگاری مشغول میباشند دارای تحصیلات آکادمیک هستند؟
باید این امر را نیز در نظر گرفت که حرکت ملی از لحاظ آموزشهای علمی و آکادمیک دارای ضعف مفرط است و نبود فعالان رسانهای حرفهای هم ناشی از این امر میباشد. اما آنچه در فعالیت رسانهای حتی در سطح آماتور آن نمود دارد رعایت اصول اخلاقی روزنامهنگاری و فعالیت رسانهای از طرف منسوبین آن است. چیزی که در رسانههای حرکت ملی هم یکی از کمبودهای مؤثر است و میتواند آن را به خوبی مشاهده کرد.
ضعف اخلاق روزنامهنگاری
هر چند در همهی حرفهها و مشاغل رعایت اخلاق ضروری است ولی در مشاغل و حرفههایی از جمله روزنامهنگاری که به نوعی با افکار عمومی در ارتباط است، این ضرورت دو چندان میشود. روزنامهنگار، به دلیل ارتباط با افکار عمومی و اینکه متولی اطلاعرسانی به جامعه است، با فعالیت حرفهای خویش به افکار عمومی جهت میدهد. از این رو، رعایت اخلاق از ابتداییترین شرایط روزنامهنگاری است.
از موارد نقض اخلاق رسانهای در رسانههای آزربایجان جنوبی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
عدم رعایت کپیرایت
چه بسیار مشاهده میشود که رسانهای، اخبار رسانه دیگر را کپی کرده، نام رسانهی اصلی را حذف نموده و منتشر مینماید. جالب آنکه بعضی از رسانهها، خبر را به نام خود منتشر نمودهاند ولی از عکس خاص سایت دیگر که به وضوح نشان میدهد خبر کپی است استفاده مینمایند.
باید در نظر داشت که آثار علمی، کتاب، مقالات، گزارش، تحلیل خبری و… که در مطبوعات چاپ و منتشر میشود، متعلق به صاحبان آنان است، دیگران حق انتساب آن را به خود ندارند. این عمل، علاوه بر اینکه نوعی بداخلاقی و ضد اخلاق حرفهای روزنامهنگاری است، بر اساس قوانین رایج و قانون مطبوعات جرم تلقی میشود؛ ولی متأسفانه بسیار مشاهدهشده که این اصل مسلم رعایت نمیشود و افراد، آثار علمی و قلمی دیگران را به نام خود چاپ و منتشر میکنند، بدون اینکه نامی از صاحب اثر ببرند.
عدم بیان واقعیتهای عینی
اصل دوم اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری (مصوب ۱۹۸۳) بیان میدارد ” بارزترین وظیفهی روزنامهنگار این است که با وقف صادقانه خویش نسبت به واقعیت عینی، خود را در خدمت حق مردم در راه دستیابی به اطلاعات حقیقی و موثق قرار دهد و به نحوی رویدادها را وجداناً در گستره صحیح خود با ترسیم مناسبات اصلی و بدون تحریف و با کاربرد ظرفیت خلاقانه خود انعکاس دهد…”
به عنوان مثال میتواند به خبری اشاره کرد که در آن برخی رسانههای حرکت ملی مدعی شده بودند جمشید مشایخی بازیگر سینمای ایران در یک برنامه تلویزیونی به ترکها توهین نموده است. اما اگر به اصل مصاحبه آقای مشایخی با برنامه تلویزیونی برگردیم خواهیم دید که وی در جواب مجری برنامه که میپرسد از خصایص اخلاقی آذرماهیها ( متولدین آذر) بگویید، میگوید آذریها ( همان متولدین ماه آذر) دارای خصایص سگ هستند.
عدم رعایت منافع عمومی
یکی از معضلات اصلی رسانههای آزربایجان جنوبی ترجیح منافع شخصی و جناحی بر منافع ملی است. برای مثال در جریان انتخاب استاندار کرد برای آزربایجان غربی و یا نطق آقای عثمان احمدی نماینده مهاباد بر لزوم تشکیل استان کردستان شمالی در اراضی تاریخی آزربایجان، تعدادی از سایتهای خبری با تمام توان به پوشش این اخبار پرداختند و به نوعی از به وجود آمدن معضلی اساسی در غرب آزربایجان جلوگیری کردند. اما در کمال ناباوری اکثر سایتهای وابسته به اشخاص و تشکیلاتها مسئلهای به این مهمی را بایکوت و بعضاً آن را کتمان کردند. در این میان به خوبی مشاهده نمودیم که منافع شخصی و تشکیلاتی در میان برخی رسانهها بر منافع ملی میچربد و این رسانهها به اقتضای منافعشان عمل مینماید.
مورد دیگری که از این امر مستثنا نیست اخبار مربوط به زندانیان و دستگیرشدهگان حرکت ملی است. این امر تا جایی در رسانههای ما نفوذ کرده است که در به راحتی از انتشار اخبار در مورد آن میگذریم و آن را بایکوت میکنیم.
قضاوت اخلاقی در برابر پدیدههای اجتماعی
بسیار دیده میشود که تیتر خبر در رسانههای حرکت ملی چنان انتخاب میشود که قبل از بیان خبر موضع سایت را در آن قبال نشان میدهد.
این مسئله از کجا نشأت میگیرد؟ جواب این سؤال را میتوان در مواردی همچون ۱٫سعی در پوپولیست گرایی ۲٫ ماندن در تعصبات خشک جامعه جست.
سعی در پوپولیست گرایی :
امروزه اکثر رسانهها برای بالا بردن تعداد مخاطبان خود سعی میکنند تیترهای عامهپسند انتخاب نمایند، ولی این به معنی انتخاب تیترهای عوامفریبانه نیست. رسانههای حرکت ملی نیز از این قاعده مستثنا نیستند ولی برخی از این رسانهها، چنان مرزهای اخلاقی را زیر پا میگذارند که تیتر خبر، محلی برای موضعگیریهای عوامفریبانه و تودهای بدل میگردد. برای مثال در خبری که در یکی از رسانهها دربارهی خشک شدن دریاچه اورمیه و تبعات آن منتشر شد تیتر و متن خبر هیچ سنخیتی باهم نداشتند. تیتر خبر از تأثیرات منفی خشک شدن دریاچه اورمیه در کشاورزی منطقه خبر میداد ولی وقتی متن خبر را که مصاحبه با یکی از مسئولین شهر شبستر بود میخواندیم چیزی از تیتر خبر دستگیرمان نمیشد.
ماندن در تعصبات خشک جامعه :
رسانههای حرکت ملی خود را چنان در چارچوب خشک و بیروحی قرار دادهاند که گویا انتشار برخی اخبار گناه کبیره محسوب میشود. درحالیکه روزنامهنگار موظف به انعکاس مسائل اجتماعی به دور از هرگونه داوری ارزشی و اخلاقی است. البته در این میان نباید روحیات مردم را در پیش گرفتن این سیاست توسط رسانهها بیتأثیر دانست.
برای مثال یکی از رسانههای حرکت ملی در روزهای اخیر خبر خودکشی یک همجنسگرا در آزربایجان شمالی را منعکس کرد که واکنشهای متفاوت و جالبی را از سوی مخاطبان در برداشت. بسیاری از مخاطبان در نظرات خود در زیر خبر این عمل را تقبیح نموده بودند و انتشار آن را متضاد با آرمانهای حرکتی ملی میدانستند.
در نمونهای دیگر در یکی از سایتها خبری درباره اخراج چند بازیکن دوجنسهی فوتبال از تیم ملی فوتبال بانوان ایران منتشر شده بود که با واکنشهای جالبی همراه نبود.
حال باید توجه نمود لزوم اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری انعکاس مسائل اجتماعی به دور از هرگونه جانبداری و سانسور و بایکوت است ولی این به معنی زیر پا گذاشتن عفت عمومی نیست. در پایان یادداشت باید پرسید اعتماد عمومی که باید افراد جامعه به رسانهها باید داشته باشند، با توجه به عدم رعایت اولیهترین اصول اخلاقی توسط این رسانهها چگونه باید حاصل گردد؟ …