آب در لانۀ فاشیزم شعوبی

👤 سیدمرتضی حسینی
تظاهرات عظیم دوم فروردین ۱۴۰۴ در اورومیه، یکی از بزرگترین و کمنظیرترین تجمعها و تظاهرات خیابانی ایران، هم از نظر کمیّت و هم از نظر کیفیت بود. برخلاف تبلیغات دروغ و شانتاژهای شعوبیهای تُرکستیز و باندهای تروریست و غیر تروریست منسوب به مردم کُرد، در این تظاهرات عظیم هیچ شعاری علیه هیچ قوم و ملتی داده نشد. تمامی تلاش این شعوبیها و باندهای منسوب به مردمان کُرد، دور سه محور دروغ میچرخد.
۱. این تظاهرات علیه مردم کُرد بوده است.
۲. این تظاهرات، حکومتی و فرمایشی بوده است.
۳. این تظاهرات تجزیهطلبانه بوده است.
این تظاهرات به هیچ وجه علیه مردم کُرد نبود و در آن هیچ شعاری علیه کُردها داده نشد بلکه علیه باندهای تروریست رسمی و غیر رسمی منسوب به مردم کُرد داده شد که پُشت نقاب حقوق کُردها پنهان شده و موجب بدنام شدن آنها شدهاند. باندهایی که تاریخ معاصر ایران و آذربایجان مالامال است از جنایات و آدمکُشیهای آنها. باندهای تروریستی که هرگاه فرصت یافتهاند، دست به خشونت و کُشتار زدهاند. هنوز عزای دلخراش عموی سرباز نوزده سالهام را فراموش نکردهام که نمیدانم کدام گروه مسلح در بانه، گلوله در گوشش شلیک کرد، و اندوه جانگزای مادربزرگم را که پس از آن ۳۵ سال بیمار و آواره زیست. مگر همین باندها نبودند که یک سال و اندی قبل، علناً به یکی از روستاهای تُرکنشین در آذربایجان غربی حملۀ مسلحانه کردند و چند نفر را اسیر و گروگان گرفتند؟ چرا آن روز وجدان شعوبیهایی که پشت نقاب ایران پنهان شدهاند، درد نگرفت و در فضای مجازی وامصیبتا سر ندادند؟ مگر یکی از وابستگان همین باندها نبود که چند روز قبل در اوهام زیادهطلبانهاش «تاج مرکزیت کردستان را از سر سنندج برداشته و بر سر اورومیه میگذاشت»! چرا برای شعوبیهای قومپرست، زیادهطلبیهای اینها حلال است اما دفاع تُرکها از حق و حقوق قانونی و مشروع خود، حرام؟ مردم کُرد چه در آذربایجان و چه در سایر مناطق ایران، هموطنان ما هستند و حقوق حقۀ آنها نیز محترم اما باندهای تروریست و غیر تروریست زیادهطلب هیچ وقت موفق نخواهند شد با سوء استفاده از نام و حقوق مردمان کُرد، به سرزمین و حقوق ما تعدی کنند.
برخلاف تبلیغات این تخریبچیهای تُرکهراس و تُرکستیز، این تظاهرات حکومتی نبود. طبعاً بخشی از شرکت کنندگان در این تظاهرات عظیم، افراد منسوب به حکومت بودند و این هم امری طبیعیاست. مگر آن بخش از مردم اورومیه که وابستگان کشوری و لشکری حکومت هستند، جزو مردم این شهر محسوب نمیشوند؟ چه کسی و به چه حقی میتواند بگوید که وابستگان و کارگزاران کشوری و لشکری حکومت حق شرکت در یک تظاهرات عمومی را ندارند؟ در عین حال برخلاف تبلیغات شارلاتانها، این اتحاد و اشتراک به هیچ وجه اقدامی علیه مردم کُرد نبوده و نخواهد بود، بلکه علیه زیادهطلبان مسلح و غیر مسلحیاست که هدفی جز برپایی دعوای خونین تُرک و کُرد با سوء استفاده از حقوق و هویت کُردها ندارند. در عین حال باید از مدعیان حکومتی و فرمایشی بودن این تظاهرات پرسید؛ کدام تظاهرات حکومتی توانایی بسیج صدها هزار نفر در شهری مانند اورومیه را دارد؟
اتهام دروغین تجزیهطلبی نیز برچسبی نخنماتر از آن است که ارزش توجه داشته باشد. کافیست یک تُرک تنها یک جمله در دفاع از هویت و حقوق خود در ایران بگوید یا بنویسد، شعوبیها شرارت آغاز میکنند که وامصیبتا! چه نشستهاید که ایران از دست رفت! در این ماجرا هم همین نمایشهای بیشرمانه در اکران است. در حالی که در این تظاهرات چندصد هزار نفری، مردم اورومیه هویت تُرک و حقوق وطنی خود را فریاد زدند، بدون دادن هیچ شعاری علیه ایران، علیه دین و مذهب و علیه هیچ قوم و ملتی. در این تظاهرات عظیم، نه خشونتی دیده شد. نه شعاری نفرتپراکنانه داده شد، نه شعاری تفرقهافکنانه و نه شعاری تجزیهطلبانه.
بنابراین منشأ تمامی تخریبات و شانتاژهایی که به مثابه یک کنسرت انزجارآور علیه این تظاهرات آغاز شده، تنها یک چیز است؛ فاشیزم شعوبی تُرکستیز. این فاشیزم شعوبی خواهان امحای کامل تُرک و هویت تُرکی در ایران است، حتی اگر بزرگترین بانی و حافظ ایران تُرکها باشند.
دکتر یاکوب پولاک؛ پزشک اتریشی ناصرالدین شاه در سفرنامه خود تصریح و تأکید میکند که در ایران تنها یک قوم اندیشههای وسیع سیاسی در زمینۀ دولت و مملکتداری دارد، بقیۀ اقوام فاقد این سطح از درک سیاسی و فکر مملکتداریاند. این تنها قوم؛ تُرکها میباشند. هنوز هم همان قاعدۀ تاریخی برقرار است. هیچ قومی در ایران به اندازۀ تُرکها مفهوم ایران و مسائل آن را درک نمیکند. فاشیستهای شعوبی و قومپرست، در سایۀ فهم عقیم و کوتهبینی، حتی این واقعیت ساده را درک نمیکنند که تمامی عقدهگشاییها و نفرتپراکنیهای آنها تنها یک نتیجه دارد؛ تشدید واگرایی و افتراق در ایران.