نگرانی «قومگرایانه» برخی رسانهها از روابط زنوزی و پزشکیان

👤 آراز نیوز
یادداشتی که در برخی رسانهها همچون خبرآنلاین، تابناک و فرارو با تیتر «روابط قابل تأمل زنوزی-پزشکیان؛ مالک تراکتور در جلسه مهم دولت چه میکرد؟» منتشر شده، تلاشی برای به اصطلاح «قومگرا» جلوه دادن پزشکیان است. چیدن چند مساله ساده کنار هم مانند ارتباط یک کارآفرین تورک بخش خصوصی محمدرضا زنوزی با مسعود پزشکیان، طرفداری خود مسعود پزشکیان و فرزندش از تیم تراکتور و وارونه کردن توهینهای نژادپرستانه در بازی پرسپولیس و تراکتور، تقلای نسنجیده برای القای وجود تمایلات به اصطلاح «قومگرایی» در این افراد است؛ فارغ از اینکه نویسنده خود به چاهی که کنده افتاده و خود گرفتار قومگرایی شده است.
آیا فرزندان مسئولان غیر تورک از دیگر تیمها طرفداری نمیکنند؟
در بخشی از این یادداشت، حمایت مهدی پزشکیان، فرزند مسعود پزشکیان، از تیم تراکتور مورد انتقاد قرار گرفته و یا به عنوان یک امر قبیح نشان داده شده است. درحالیکه همین رسانهها حمایت فرزندان وزیران و مقامات فارس (تاجیک) از تیمهای پرسپولیس و استقلال را امری عادی و طبیعی جلوه میدهند. اگر فرزند پزشکیان نمیتواند از تیم شهر خود حمایت کند، پس چرا فرزندان مسئولان دیگر حق دارند از پرسپولیس و استقلال طرفداری کنند؟
ادعای یادداشت در مورد حواشی بازی تراکتور – پرسپولیس چیست؟
این یادداشت میگوید که «شعارهای قومیتی از سوی هر دو طرف داده شده است.» این ادعا نادرست است و واکنش تورکها به یکصد سال تبعیض استعمار و تحقیر با شعارهایی که اغلب بر حقوق ملی تاکید دارند را نمیتوان با شعارهای زننده و نژادپرستانه طرفداران پرسپولیس مقایسه کرد؛ اما گذشته از این مساله با پذیرش این ادعای موجود در یادداشت سوالی مطرح میشود. در صورت پذیرش ادعای دو طرفه بودن شعارهای قومیتی باید ناگزیر مدعی بپذیرد که قومی به نام فارس در کشور وجود دارد؛ اما نکته جالب اینجاست که همین جریانهای تمرکزگرا و ایرانشهری، هر زمان که بحث حقوق اتنیکها مطرح میشود، منکر وجود قوم فارس میشوند و اصرار دارند که چیزی به نام «قوم فارس» وجود ندارد و همه عناصر هویتی از قبیل زبان فارسی جزو مشترکات همه «ایرانیها» است!
اگر قومی به نام فارس وجود ندارد، پس چطور ممکن است شعارهای قومیتی از سوی «دو طرف» سر داده شده باشد؟ اگر شعارهای هویتی تورکها به عنوان شعار «قومیتی» تلقی میشود، پس در سوی مقابل هم باید یک قوم مشخص وجود داشته باشد که در برابر آن قرار گیرد. آیا این به معنای پذیرش وجود فارسها به عنوان یک قوم نیست؟!
اما اگر همانطور که همیشه ادعا میکنند، «قوم فارس» وجود ندارد، پس این شعارهایی که از سکوهای ورزشگاههای مرکز علیه ترکها داده میشود، از طرف چه کسانی است؟ این تناقض را چگونه میتوان توضیح داد؟
واقعیت این است که جریان تمرکزگرا همواره تلاش کرده تا کشور را به نام و هویت خود مصادره کند و زبان، اقتصاد و منابع ملی را در انحصار خود نگه دارد، اما هر زمان صحبت از عدالت میشود، از اساس منکر وجود خود میشود!
چرا رابطه زنوزی-پزشکیان را غیرعادی جلوه میدهند؟
یادداشت مذبور میپرسد که زنوزی چرا در جلسه مهم اقتصادی دولت حضور داشته است. مگر سایر سرمایهداران و مدیران اقتصادی در چنین جلساتی حضور ندارند؟ چرا وقتی یک آزربایجانی در سطح بالای اقتصاد کشور فعال است، باید مورد تهاجم رسانهای قومگرایان فارس (تاجیک) قرار بگیرد؟ آیا نگرانی با رنگ و بوی قومگرایی فارس (تاجیک) ایرانشهری نویسنده بالا گرفته است؟