ایران قتلگاه زبانهای غیر فارس

چگونه سیاستهای زبانی ایران، ملتهای غیرفارس را سرکوب میکند؟
ایران کشوری چندملیتی و چندزبانه است، اما سیاستهای زبانی آن نشاندهنده تبعیض آشکار علیه زبانهای غیرفارسی است. ماده پانزده قانون اساسی (غیر دمکراتیک) جمهوری اسلامی ایران تصریح میکند که زبان فارسی زبان رسمی کشور است، اما در عین حال تدریس زبانهای دیگر در کنار فارسی را مجاز میداند. با این حال، این ماده هرگز بهطور کامل اجرا نشده است و در عمل، تنها بند خوشآیند ایرانشهریها یعنی فارسی بهعنوان زبان “رسمی”، آموزش، رسانه و ادارههای دولتی به کار گرفته شده است. از این رو، رسمی بودن زبان فارسی در عمل نه بر اساس یک فرآیند قانونی، بلکه بر اساس یک سیاست تحمیلی و ایدئولوژیک شکل گرفته است.
حامیان ایدئولوژی ایرانشهری، که برتری زبان فارسی را مبنای هویت ملی ایران میدانند، همواره تلاش کردهاند که این زبان را تنها زبان رسمی کشور قلمداد کنند. این در حالی است که طبق همان قانون اساسی خود جمهوری اسلامی ایران، ملتهای ترک، عرب، بلوچ، کرد، لور، ترکمن، قشقایی و دیگر ملتهای غیرفارس، باید حق استفاده و آموزش زبانهای خود را داشته باشند. اما در عمل، این ملتها از آموزش به زبان مادری محروم شدهاند، زبانهای آنها به حاشیه رانده شده و حتی در برخی موارد، تکلم به این زبانها در محیطهای عمومی نیز با محدودیتهای رسمی و غیررسمی مواجه است.
رسمیت تحمیلی، نه قانونی
اگرچه زبان فارسی در ایران بهعنوان زبان رسمی معرفی شده، اما این رسمیت نه بر اساس یک انتخاب دموکراتیک، بلکه بر اساس سیاستهای یکجانبه حکومت و ایدئولوژی ایرانشهری تحمیل شده است. در حقیقت، با توجه به اینکه ماده پانزده قانون اساسی تصریح کرده که زبانهای غیرفارس باید در کنار فارسی تدریس شوند، عدم اجرای این اصل نشان میدهد که سیاستهای زبانی حاکم غیرقانونی است. به عبارت دیگر، رسمی بودن فارسی یک ادعای سیاسی و ایدئولوژیک است، نه یک واقعیت قانونی که بهطور عادلانه و برابر مورد پذیرش تمام ملتهای ایران قرار گرفته باشد.
پیامدهای سرکوب زبانی در ایران
سرکوب زبانی در ایران تنها یک مسئله فرهنگی نیست، بلکه تأثیرات عمیقی بر سیاست، اقتصاد و ثبات اجتماعی کشور گذاشته است.
عقبماندگی آموزشی و فرار از آموزش
حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر پیشین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرده بود هفتاد درصد دانشآموزان در سراسر کشور دو زبانه هستند. نبود آموزش به زبان مادری یکی از عوامل اصلی ترک تحصیل در میان ملتهای غیرفارس است. دانشآموزانی که به زبان فارسی مسلط نیستند، درک درستی از محتوای درسی ندارند و این امر باعث کاهش کیفیت آموزش، ترک تحصیل و در نتیجه افت سطح سواد در مناطق غیرفارسنشین شده است.
بیثباتی اجتماعی و افزایش نارضایتی: سیاستهای زبانی تبعیضآمیز موجب افزایش احساس بیعدالتی و نارضایتی اجتماعی در میان ملتهای غیرفارس شده است. این نارضایتی بهمرور به بحرانهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شده و یکی از عوامل اصلی بیثباتی در کشور به شمار میرود. امروزه اکثر کارشناسان سیاسی و اجتماعی بر این امر تاکید دارند که بدون جوابگویی به نابرابری های ملی و زبانی در ایران بحران سیاسی در کشور قابل حل نیست، کتمان و نفی حقوق ملی و زبانی ملتهای غیر فارس بحرانهای سیاسی در ایران را عمیق تر کرده و تنشهای اجتماعی را دامن زده و خواهد زد.
تضعیف اقتصاد کشور: در دنیای امروز، کشورهای چندزبانهای مانند سوئیس ، کانادا، بلژیک. هند، ..سیاستهایی را اتخاذ کردهاند که از تنوع زبانی بهعنوان یک فرصت اقتصادی بهرهبرداری کنند. اما در ایران، بهجای استفاده از این ظرفیت، سیاستهای زبانی تکبعدی، رشد اقتصادی مناطق غیرفارسنشین را متوقف کرده و فرصتهای توسعه را کاهش داده و یا از بین برده است.
راهکار؛ اجرای واقعی حقوق زبانی و پایان دادن به سیاستهای سرکوبگرانه میباشد
روز ۲۱ فوریه بهعنوان “روز جهانی زبان مادری” فرصتی است برای بازاندیشی در سیاستهای زبانی ایران. اگر ایران بهدنبال توسعه پایدار، ثبات اجتماعی و افزایش عدالت است، باید حقوق زبانی تمام ملتها را به رسمیت بشناسد. تدریس و استفاده از زبانهای ترکی، عربی، کردی، بلوچی، لری، ترکمنی، قشقایی و دیگر زبانهای ملتهای ساکن ایران نباید بهعنوان یک امتیاز، بلکه بهعنوان یک حق قانونی و بدیهی تلقی شود. تنها در این صورت است که ایران میتواند از “قتلگاه زبانها” عبور و به سوی جامعهای چندزبانه، عادلانه و پیشرفته حرکت کند ادامه سیاست صد ساله اخیر مبنی بر نفی و سرکوب ملتهای غیرفارس ره به منزل ایرانشهریها نبرده و نخواهد برد، ملتها امروز بیش از هر زمان دیگر بر حقوق ملی و زبانی خویش آگاهی دارند و تا دستیابی بر حقوق ملی-زبانی خویش در ایران در مبارزه خود خستگی احساس نخواهند کرد.
گرامی باد روز زبان مادری
برقرار باد برابر حقوقی ملی و زبانی ملتها
سعید عزیزی
سوئد؛ ۳ اسفند ۱۴۰۳