پایان محور مقاومت جمهوری اسلامی ایران در سوریه
هنوز خیلی زود است که درباره ماهیت حکومت جایگزین بشاراسد وآینده کشورسوریه اظهارنظر قطعی انجام بگیرد اما یک چیز قطعی است و آنهم پایان توسعه طلبیهای جمهوری اسلامی و محور مقاومت آن در منطقه خاورمیانه میباشد. البته هنوز حزب اله لبنان کاملا ازبین نرفته، حشد الشعبی عراق ضربهای جدی نخورده و حوثیهای یمن در کناردریای سرخ هستند ولی این نیروها دیگر کارآئی قبلی را نخواهند داشت زیرا از بین رفتن نیروهای اصلی حماس وحزب اله لبنان دراثرضربات اسرائیل و نهایتا سقوط حکومت بشار اسد توسط نیروهای مخالف او وناتوانی مطلق جمهوری اسلامی ایران برای کمک و حفظ آنها، آنطور که علی خامنهای اجبارا درسخنرانی خود بدان اعتراف کرد، نیروهای باصطلاح محورمقاومت اعتماد خود را به حمایت جمهوری اسلامی از دست داده و روحیه خود را باختهاند و ازاین به بعد به دورشدن ازایران فکرخواهند کرد. به احتمال قوی حزب اله تحت فشارلبنانیها به یک حزب سیاسی غیرمسلح تبدیل خواهد شد، دولت عراق حشد الشعبی را ازکنترل جمهوری اسلامی خارج خواهد کرد و حوثیهای یمن به فکرفردای خود خواهند بود. پایان محورمقاومت قطعی تر از آن است که کسی در آن شک کند. سایت «رویداد ۲۴» نزدیک به اصلاح طلبان جمهوری اسلامی موضوع را این چنین نوشته:
«به واقع آن پروژه دستیابی یا دسترسی به مدیترانه و محور مقاومت با سقوط نظام اسد در عمل منتفی شدهاست. اما آن پروژه از ابتدا با مشکلات جدی مواجه بود. در عمل ما میخواستیم در جهان اسلام با اکثریت سنی یک امپراطوری شیعی ایجاد کنیم. هم در عراق، سوریه، لبنان و یمن. مشخص بود این کار سخت است. در این منطقه علی القاعده اکثریت این پروژه را مخالف منافع خود میدانند و جلوی آن خواهند ایستاد یا مستقیم یا غیرمستقیم. اشکال دوم اینکه از لحاظ اقتصادی بسیار پرهزینه و پر خرج بود و باید تمام هزینههای مقاومت را ما میپرداختیم در عراق، سوریه و لبنان و یمن در عراق (کمتر) هزینه تمام اینها بر دوش ما بود آنهم با اقتصادی که به دلیل تحریمها در حال فرسودهشدن و تضعیف بیش از پیش است. الان با خزانهای مواجههستیم که جوابگوی نیازهای فوری داخلی ما هم نیست چه به اینکه پول را ببریم در کشورهای دیگر هزینه کنیم. مشکل دیگر… تاریخ درگیری با اسرائیل نشان داده که این رژیم موجود سادهای نیست موجود پیچیده و زیرکی است و طرف شدن با اسرائیل به محاسبه و دقت نیاز دارد. واقع اینکه ما محور مقاومتی تشکیل دادیم که هدفش نابودی اسرائیل است و در عمل هم سعی کردیم که این هدف را دنبال کنیم. این یک کار بی پروا و بی مقدمه بود. بدون اینکه مقدمات لازم را طی کنیم. چرا کشورهای عربی از مبارزه کنار کشیدند؟ ما بدون بررسی توجیه کردیم که کشورهای عربی تسلیم شدند، ترسو بودند و خیانت کردند و… چرا شصت سال کشورهای عربی جنگیدند ولی یکی یکی تسلیم شدند، حتی سوریه اسد و فکر کردیم که اگر بیاییم در میدان و جرات و جسارت داشته باشیم کفایت میکند. اسرائیل دسترسیهایی در قدرت جهانی و نظام بینالملل دارد و از امکاناتی برخوردار است که میتواند دشمن خود را غافلگیر کند. عملا این داستان در لبنان و در ایران در چند ماه اخیر اتفاق افتاد. منجر به این شد که پروژهای که ایران در محور مقاومت و منطقه دنبال میکرد با یک بن بست مواجه شود».
علیرغم این اعتراف صریح از درون رژیم باز فرماندهان سپاه پاسداران وبعضی از رهبران جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن به شکستهای خودشان و مشغول کردن طرفداران اندکشان هنوز رجز میخوانند ازبازسازی مجدد محور مقاومت تعریف ایدئولوزیک ارائه داده و از پیروزی جوانان سوری درآینده حرف میزنند وتحولات فعلی را توطئههای آمریکا و ترکیه دانسته و دررویای وحدت با حاکمان جدید سوریه برای مبارزه با اسرائیل هستند ولی خیالات آنان شبیه وضعیت مار مرده است که بعد از مردن ساعتها دمش تکان میخورد و ساده لوحان خیال میکنند که مار هنوز زنده است. در عین حال این احتمال را هم باید در نظر گرفت که رهبر جمهوری اسلامی شکست را نپذیرد و اقدام به ماجراجوئی دیگری انجام بدهد مثلا با حمایت از گروهی که با احمد الشرع اختلاف دارد، سعی کند برادر کشی راه بیاندازد که درآن صورت نیز سقوط رژیم ایران را تسریع خواهد کرد.
سوریه قلب خاورمیانه ومرکزلجستیک ایران برای تربیت و تجهیزنیروهای نیابتی خود جهت دخالت درکشورهای منطقه وتهدید اسرائیل بود. با سقوط حکومت بشار اسد که تحت حمایت ایران و روسیه بود، این مرکز لجستیک برچیده شد و بعید است که رهبران جدید سوریه بار دیگر به جمهوری اسلامی اجازه حضورموثر درسوریه بدهند. حضور افرادی همچون عبدالرحمن فتاحی امام جمعه سابق مسجد رسول الله مهاباد و رهبر گروه جهادی «حرکت اهل سنت ایران» که باتهام جذب افراد برای گروههای جهادی سالها در زندان رجائی شهرکرج زندانی بوده واکنون درحلقه نزدیکان احمد الشرع است، هرگونه خوش بینی نسبت به نزدیکی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با حکومت جدید سوریه را از بین میبرد. حکومت جدید سوریه میکوشد حمایت جامعه جهانی راداشته باشد آنان افراد پراگماتیک هستند و سود وزیان خود را محاسبه خواهند کرد ومطمعنا نمیخواهند که با نزدیک شدن به ایران، دنیا را دشمن خود بکند.
احمد الشرع که نام جهادی او «ابومحمد الجولانی» بود در سال ۱۹۸۲ در ریاض عربستان سعودی متولد شده است پدرش حسین الشرع اهل منطقه جولان سوریه بوده و بهمین جهت احمد الشرع نام «الجولانی» را انتخاب کرده است. خانواده او بعد ازاشغال شدن بلندیهای جولان توسط اسرائیل در سال ۱۹۶۷ ازآنجا فرار کرده، پدرش ناسیونالیست عرب طرفدارعبدالناصر و اقتصاد دان بوده که درصنایع نفت عربستان کار کرده سپس به سوریه برگشته و مشاور اقتصادی نخست وزیروقت سوریه شده است او پسرعموی فاروق الشرع نخست وزیر معروف سوریه میباشد. جوانی احمد الشرع در محله المزه دمشق در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری سپری شده است.
با حمله آمریکا به عراق درسال ۲۰۰۳ وقتی که احمد الشرع ۲۱ سال داشته، تحصیل هنر در دانشگاه دمشق را رها کرده و با اتوبوس به عراق رفته وبه گروه القاعده عراق پیوسته و درسال ۲۰۰۶ توسط آمریکائیها دستگیر شده وبمدت ۵ سال در زندان مخوف ابوغریب بغداد زندانی بوده بعد از آزادی از زندان درسال ۲۰۱۱ به دستورهمشهری خود، رهبر القاعده عراق ابومصعب الزرقاوی به سوریه برگشته و گروه جبهه النصره راتشکیل داده است. درسال ۲۰۱۶ جبهه النصره ازالقاعده جداشده و همراه با جداشدگان از داعش گروه فتح شام را تشکیل داده است و بعد ازمصاحبه پر سر وصدای او با تلویزیون الجزیره، نام ابومحمد الجولانی بر سرزبانها افتاده است. درسال ۲۰۱۷ گروه فتح شام در ائتلاف با چند گروه دیگر «هیئت تحریر شام» را تاسیس کرده و الجولانی رهبر این گروه مسلح مخالف اسد شده است.
بعد از آنکه در توافق آستانه بین کشورهای ترکیه، روسیه، ایران ومخالفان سوری، کشور سوریه بین رژیم اسد و مخالفان مسلح و کردها تقسیم شد وآتش بس اعلام گردید، مخالفان مسلح دراستان ادلب درشمالغرب سوریه مستقر شدند و هیئت تحریر شام دراین استان ۴ میلیون نفری یک «دولت نجات ملی» تاسیس نمود که ۱۱ وزارتخانه داشت و به ایجاد دانشگاه و دانشکده افسری اقدام کرد و یک ارتش منظم ۱۵ هزار نفری سازمان داد که صنایع پهپاد سازی داشت. هزینه دولت نجات ملی از طریق اخذ مالیات، گمرکات با ترکیه، دریافت پول از خانواده اسیران در مقابل آزادی اسیران جنگی که دراختیار داشت وهمچنین کمکهای سازمانهای امداد رسان بین المللی تامین میشد. کمکهای سخاوتمندانه قطروترکیه نیز کمبودها راجبران میکرد. تسلیحات لازم عمدتا از طریق مصادره سلاحهای ارتشی وگروههای دیگر وهمچنین خرید مخفیانه تسلیحات ارتش سوریه که توسط افسران مخالف اسد فروخته میشد بدست میامد و ترکیه نیز بعضی تجهیزات را فراهم میکرد.
درچهار سال گذشته کارهای سازندگی زیادی در ادلب انجام گرفت بطوری که اوضاع اقتصادی واجتماعی آنجا رونق گرفت وکاردانی ابومحمد الجولانی را به همه سوریها ثابت نمود. اواکنون یک رهبرکاریسماتیک است، لباس جهادی را کنار گذاشته، دیپلمات کارکشتهای شده واسلحه بدست نمیگیرد و میگوید واقعا تغییرکرده است با نام خانوادگی «الشرع» خود را معرفی میکند و دیگر از نام جهادی الجولانی استفاده نمیکند و رفتارش درهفته اول بعد ازفتح دمشق نشان میدهد که ازاشتباهات طالبان افغانستان هنگام ورود به کابل عبرت گرفته است و نمیخواهد کاری انجام بدهد که جامعه بین المللی آنرا برسمیت نشناسد. او قبل از اینکه برای فتح دمشق از ادلب حرکت بکند توافقهای سیاسی پشت پرده با بعضی از قدرتهای خارجی و حتی افسران ارتش سوریه و روسای قبایل عرب انجام داده بود و وقتی حزب اله لبنان زیر بمبارنهای اسرائیل فلج شد، الجولانی فرصت را مناسب دانست و۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ نیروهای مخالف بشار اسد که با هیئت تحریر شام متحد شده بودند برای فتح حلب حرکت کردند و بعد از ۱۲ روز احمد الشرع موفق شد درمسجد تاریخی الامیه دمشق سخنرانی کند یعنی مسجدی که صلاح الدین ایوبی در آنجا نماز خوانده است ودرمقابل اوهم طرفداران بشاراسد مانند برفی که در مقابل آفتاب ذوب شود بدون مقاومت ناپدید شدند.
سقوط اسد در شرایطی رخ داد که روسیه درگیر جنگ اوکراین بود وبخشی از نیروهای خود را از سوریه به اوکراین منتقل کرده بود، ایران نیز با اسرائیل درگیر جنگ شده و دیگر توان جنگیدن در سوریه را نداشت و حزب اله لبنان هم زیر ضربات هواپیماهای اسرائیل قرار داشت ونمی توانست به بقای اسد کمک کند. چهرههای اصلی محور مقاومت نظیراسماعیل هنیه، یحیی سنوار، حسن نصراله، هاشم صفی الدین و فرماندهان ارشد سپاه قدس توسط اسرائیل کشته شده بودند، ارتش سوریه نیزدراثرجنگ داخلی طولانی خسته شده و روحیه خود را از دست داده بود. سوریه دچار دیکتاتوری فردی، فساد سیستماتیک وابربحران اقتصادی بود که قادربه پرداخت حقوق نظامیان نبود و بدینسان شرایط داخلی و بین المللی برای تغییر فراهم شده بود و همه عوامل دست بدست هم دادند و قدرت سیاسی در دمشق بمانند میوه رسیده به دامن احمد الشرع افتاد.
سقوط اسد وآشکارشدن جنایات ضد بشری او افکار عمومی جهان عرب را تکان داده است، در ۱۳ سال گذشته ۵۰۰ هزار کشته یک میلیون معلول، ۱۲ میلیون آواره جنگی که شش میلیون نفر از آنان به خارج از سوریه پناه بردهاند تماما به حساب ایران نوشته میشوند، جو ضد ایرانی روز به روز تشدید میشود و نفرت از رافضیهای ایران در میان اعراب و اهل تسنن همه جا عیان است. روسیه برای حفظ منافع و پایگاههای نظامی خود در سوریه دخالت نظامی کرده بود و ازپاسدارهای ایرانی بعنوان پیاده نظام خود درمیان جنگ استفاده میکرد ولی رهبران نادان ایران گناه روسها را نیز به گردن گرفتند وادعا کردند که قاسم سلیمانی، ولادیمیر پوتین را قانع کرده است که درسوریه دخالت نظامی بکند.
رهبران ایدئولوژیک جمهوری اسلامی زمانی که سازمان ملل متحد آنان را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم میکرد، میگفتند اگر کشورهای غربی مارا تحت فشاربگذارند، با نفروختن نفت به آنها، همهشان را تنبیه میکنیم و دیدیم که درعوض کشورهای غربی با نخریدن نفت ازایران، جمهوری اسلامی را تنبیه اقتصادی کردند و به خاک سیاه نشاندند. خمینی برای اینکه خود را رهبرمسلمانان جهان معرفی بکند، شعارنابودی اسرائیل را میداد وعلی خامنهای نیز برای نابودی اسرائیل زمان تعیین کرد و اکنون شاهد هستیم که موجودیت خود جمهوری اسلامی درمعرض خطر نابودی قرارگرفته است. جمهوری اسلامی طی ۴۶ سال گذشته هرگز مانند امروز در ضعف ودرماندگی نبوده است. از یک طرف اکثریت مردم مخالف جمهوری اسلامی شدهاند واز طرف دیگر بازوهای خارجی آن قطع شدهاند.
جمهوری اسلامی توسعه طلبیهای خود را تحت پوشش مبارزه با داعش و دفاع ازحرم سیده زینب در سوریه توجیه میکرد و خامنهای میگفت اگر ما در سوریه با داعش نجنگیم مجبوریم در داخل مرزهای خودمان با آنان بجنگیم اما به گفته همه پاسدارانی که به سوریه اعزام شدهاند و ۶ هزار نفرازآنان درآنجا کشته شده و قربانی توسعه طلبیهای علی خامنهای شدهاند، نه نیروی قدس سپاه پاسداران ونه نیروهای نیابتی زینبیون وفاطمیون با داعش نمیجنگدیدند بلکه هدف اصلی آنان مثل ارتش خود اسد فقط مبارزه با نیروهای مخالف میانه رو منجمله ارتش آزاد سوریه بود و فاصله میدان نبرد نیروهای ایرانی با داعش در سوریه لا اقل ۲۰۰ کیلومتر بوده است. بشار اسد به اروپائیها وآمریکائیها میگفت اگر من نباشم داعش درسوریه بقدرت خواهد رسید و بدینجهت هزاران زندانی جهادی سوری وعراقی را که قبل ازجنگ داخلی درزندانهای سوریه بودند آزاد کرد تا به داعش به پیوندند و علیه ائتلاف نیروهای دموکرات و میانه رو مخالف اسد بجنگند.
ایران و روسیه بازندگان اصلی جنگ داخلی ۱۳ ساله سوریه هستند، ممکن است حکومت جدید سوریه برای ایجاد توازن مثبت در سیاست خارجی خود، به روسها اجازه بدهد که بدون دخالت در زندگی سیاسی سوریه، پایگاه دریائی خودشان را در بندر تارطوس حفظ بکنند اما با توجه به خصومت افکارعمومی سوریها با ایرانیها، حکومت جدید اگر هم بخواهد با جمهوری اسلامی رابطه حد اقلی برقرارکند بعید است که اجازه بدهد بار دیگر سوریه گذرگاه ایران به لبنان بشود. نعیم قاسم رهبر حزب اله نیز تائید کرد که مسیر ارتباط حزب اله لبنان با جمهوری اسلامی ازطریق سوریه قطع شده است. بر آورد میشود از زمانی که علی خامنهای درسال ۲۰۱۱ به قاسم سلیمانی ماموریت داد که به سوریه برود و از سقوط رژیم بشاراسد جلوگیری کند تا کنون ایران ۵۰ میلیاردولار در سوریه هزینه کرده است و بگفته یکی از نمایندگان سابق مجلس شورای اسلامی، درحال حاضرسوریه ۳۰ میلیارد دولاربه ایران بدهکاراست که برباد رفته محسوب میشود.
برندگان اصلی تغییر حکومت در سوریه ترکیه و اسرائیل هستند. ترکیه ۴ میلیون پناهنده سوری را پذیرفته بود و از طرف دیگر نگران قدرت گیری کردهای سوریه بود که وابسته به پ کا کا هستند، اکنون امکان بازگشت پناهندگان به سوریه فراهم شده است و دست ترکیه هم برای کنترل بیشتر کردهای سوریه باز شده است. حکومت جایگزین بشار اسد خیلی به ترکیه نزدیک است و در موارد مختلف خود را وامدار ترکیه میداند و شرکتهای ساختمانی ترکیه نیز اعلام آمادگی کردهاند که قادرهستند درمدت ۵ سال سوریه را بازسازی بکنند. هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه اولین مقام رسمی یک دولت خارجی بود که برای افتتاح سفارت ترکیه به دمشق رفت و در آنجا گفت که ترکیه در فروم دوها، روسها و ایرانیها را متقاعد کرد که کار بشار اسد تمام شده است و حمایت از او فایده نخواهد داشت.
اسرائیل برنده دیگر تغییر حکومت در سوریه است زیرا موفق شده است مهمترین پایگاه جمهوری اسلامی ایران را که گروههای نیانتی را از آن طریق تجهیز میکرد و تهدید مستقیم برای اسرائیل بود یعنی سوریه را ازکنترل ایران خارج کند، همچنین اسرائیل پیشروی هائی در بلندیهای جلولان بداخل سوریه انجام داده است اما افکار عمومی و بعضی از سیاستمداران اسرائیلی نگران آینده هستند. آنان از اینکه یک حکومت اسلامی در کنار مرزهای اسرائیل متولد میشود بیمناکند. دولت ضعیف وسکولار بشار اسد برای اسرائیل خطری نداشت و حتی یک تیر ازسوریه بداخل اسرائیل شلیک نشده بوداماآینده حکومت جدیدهنوزروشن نیست واین نگران کننده میباشد. حکومت جایگزین اسد تمایلات اخوان المسلمی دارد و از نظر فکری به حماس نزدیک است که این هم نگرانی دیگری برای اسرائیل است.
روز نامهها و هفته نامههای بین المللی و مطبوعات فرانسه بدون استثناء در یک هفته گذشته تغییرات در حکومت سوریه را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. اغلب این رسانهها تغییرات را مثبت ارزیابی میکنند در عین حال نگران جهتگیری اسلامی حکومت جایگزین هستند. تحلیل گران غربی بشار اسد را خوب میشناختند و راحت میتوانستند در باره او بنویسند و قضاوت بکنند اما احمد الشرع و اکیپ همراه او برای دنیا نا شناخته است بدینجهت موضعگیریها اکثرا محتاطانه و نرم است و قضاتهای قاطع در مطبوعات بندرت انجام میگیرد.