آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
پنج شنبه ۱۹ام مهر ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / تیتر یک / یک سال پس از ۷ اکتبر: ایران چه داد و چه گرفت؟

یک سال پس از ۷ اکتبر: ایران چه داد و چه گرفت؟

یک سال پس از ۷ اکتبر: ایران چه داد و چه گرفت؟
10 اکتبر 2024 - 17:02
کد خبر: ۶۵۷۹۸
تحریریه آرازنیوز

✍️آراز نیوز

در یک سال پس از وقوع حوادث ۷ اکتبر، منطقه خاورمیانه شاهد تغییرات عمده‌ای بوده است که تأثیرات آن فراتر از مرزهای اسرائیل و فلسطین، به عمق ساختار سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و نیروهای وابسته به آن در منطقه رسیده است. اقدامات نظامی گسترده اسرائیل علیه گروه‌های نیابتی ایران، از جمله سپاه قدس، حزب‌الله و حماس، خسارات جدی به ساختارهای منطقه‌ای جمهوری اسلامی وارد کرده است. این تحولات سؤالاتی اساسی را درباره توازن قوا و آینده سیاست‌های منطقه‌ای ایران مطرح کرده است.

۱. هدف قرار گرفتن سپاه قدس در سوریه: ضربه به ستون استراتژیک ایران
سپاه قدس، بازوی برون‌مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به‌عنوان مهم‌ترین عامل نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه، به‌ویژه سوریه، عراق و لبنان، همواره هدفی مهم برای اسرائیل بوده است. پس از ۷ اکتبر، حملات هدفمند به مواضع سپاه قدس در سوریه، نه تنها باعث نابودی زیرساخت‌های نظامی و تسلیحاتی این نیرو شد، بلکه به تضعیف جایگاه سیاسی و نظامی ایران در سوریه منجر گردید. این ضربه استراتژیک، توانایی ایران برای حفظ و گسترش نفوذ خود در سوریه و حمایت از رژیم بشار اسد را به شدت محدود کرد.

۲. نابودی کادر رهبری حزب‌الله: ضربه به آنچه جمهوری اسلامی آن را «محور مقاومت» می‌نامد
ترور حسن نصرالله و نابودی کادر رهبری حزب‌الله، یکی از مهم‌ترین تحولات پس از ۷ اکتبر بود. حزب‌الله به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین گروه‌های نیابتی ایران در منطقه، نقش کلیدی در سیاست‌های دفاعی و تهاجمی ایران علیه اسرائیل داشت. با مرگ نصرالله و تلفات سنگین حزب‌الله، قدرت این گروه به‌شدت کاهش یافت و تسلط آن بر لبنان و همچنین نقش آن در به اصطلاح «محور مقاومت» ایران تضعیف شد. از بین رفتن ساختار رهبری حزب‌الله، نشانگر یکی از مهم‌ترین دستاوردهای اسرائیل در این منازعه بود.

۳. ضربه به حماس در تهران: نشانگر ضعف امنیتی جمهوری اسلامی
یکی از شوک‌های بزرگ پس از ۷ اکتبر، حملات دقیق به فرماندهان حماس، از جمله اسماعیل هنیه، در قلب تهران بود. این اقدام اسرائیل نه تنها توانمندی اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل را نشان داد، بلکه ضعف امنیتی جمهوری اسلامی را نیز برملا کرد. عملیات اسرائیل در تهران نشان داد که علی‌رغم تمامی تبلیغات و سرمایه‌گذاری‌های امنیتی، جمهوری اسلامی نتوانسته است از چهره‌های کلیدی نیابتی خود در داخل خاک ایران حفاظت کند.

۴. تلفات انسانی در غزه: بحران انسانی و جنگ روانی
درگیری‌های نظامی در غزه به کشته و آواره شدن هزاران نفر از مردم این منطقه منجر شد. هرچند جمهوری اسلامی همواره خود را حامی مردم فلسطین معرفی کرده، این واقعیت که این جنگ نهایتاً به ضرر غیرنظامیان فلسطینی تمام شد، فشار افکار عمومی را علیه سیاست‌های منطقه‌ای ایران افزایش داد. آواره شدن مردم غزه، ویرانی‌های گسترده و پیامدهای انسانی آن، به شکل‌گیری احساسات ضد ایرانی در جوامع عربی کمک کرد.

۵. تسلط کامل اسرائیل بر نوار غزه: شکست کامل حماس
نابودی پایگاه‌های حماس در نوار غزه و تسلط کامل اسرائیل بر این منطقه، نشان از شکست استراتژیک گروه‌های نیابتی ایران داشت. جمهوری اسلامی سال‌ها سرمایه‌گذاری عظیمی بر روی تقویت حماس و ایجاد شبکه‌ای از نیروهای نیابتی در غزه کرده بود. با این حال، اسرائیل با موفقیت توانست تمامی پایگاه‌های حماس را منهدم کند و کنترل کامل غزه را به‌دست بگیرد. این شکست، نمادی از از دست رفتن یکی از ابزارهای اصلی ایران برای مقابله با اسرائیل در فلسطین بود.

۶. تلفات حزب‌الله: انفجارها و تضعیف نیروی انسانی
انفجار پیجرها و بی‌سیم‌های اعضای حزب‌الله و بی اثر شدن نزدیک به ۶ هزار نفر از اعضای مؤثر این گروه، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به نیروی انسانی حزب‌الله وارد کرد. حزب‌الله که تا پیش از این از حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و آموزشی ایران بهره‌مند بود، با این تلفات سنگین نه تنها قدرت نظامی خود را از دست داد، بلکه در ایجاد توازن در برابر اسرائیل نیز ناکام ماند.

۷. تضعیف محور به اصطلاح مقاومت: کاهش نفوذ ایران در منطقه
یکی از مهم‌ترین پیامدهای پس از ۷ اکتبر، تضعیف شدید محور به اصطلاح مقاومت بود؛ محوری که جمهوری اسلامی سال‌ها برای تقویت آن در منطقه تلاش کرده بود. ایران از سوریه تا لبنان و فلسطین به حمایت از گروه‌های نیابتی پرداخته بود تا از این طریق نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد. اما شکست‌های متوالی این گروه‌ها، به‌ویژه حماس و حزب‌الله، نشان داد که این محور نه تنها تقویت نشده، بلکه به‌شدت تضعیف شده است.

۸. هزینه‌های میلیاردی: بر باد رفتن سرمایه‌گذاری‌های نظامی
جمهوری اسلامی ایران میلیاردها دلار برای تقویت گروه‌های نیابتی خود، از جمله حماس و حزب‌الله، هزینه کرده بود. این سرمایه‌گذاری‌ها نه تنها در پی نابودی این گروه‌ها از بین رفت، بلکه به شکل‌گیری یک بحران اقتصادی در داخل ایران منجر شد. هزینه‌های سرسام‌آور این جنگ‌ها، در کنار تحریم‌های اقتصادی و ناکارآمدی دولت، فشار مضاعفی بر اقتصاد ایران وارد کرد.

۹. ناکارآمدی قدرت موشکی و پهپادی: افشای ضعف جمهوری اسلامی
ایران در سال‌های اخیر همواره از توان موشکی و پهپادی خود به‌عنوان یک ابزار بازدارندگی یاد کرده بود. اما حملات موشکی به اسرائیل، که با تلفات و خسارات ناچیزی برای اسرائیل همراه بود، نشان داد که قدرت نظامی جمهوری اسلامی در برابر ارتش مدرن و پیشرفته اسرائیل پوشالی و ناکارآمد است. این واقعیت باعث شد تا اعتماد عمومی حتی در بین خود نیروهای جمهوری اسلامی نیز نسبت به توان دفاعی ایران تضعیف شود.

۱۰. پیامدهای داخلی: بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی
در نهایت، سیاست‌های منطقه‌ای ایران پس از ۷ اکتبر تأثیرات عمیقی بر داخل کشور گذاشت. افزایش فشارهای اقتصادی ناشی از هزینه‌های نظامی و تحریم‌های اقتصادی، به افزایش اعتراضات مردمی و نارضایتی‌های اجتماعی منجر شد. جمهوری اسلامی که تا پیش از این از موضوعات منطقه‌ای به‌عنوان ابزاری برای منحرف کردن توجه عمومی از مشکلات داخلی استفاده می‌کرد، اکنون با بحرانی دوگانه روبه‌روست: هم فشارهای بین‌المللی و هم نارضایتی‌های داخلی.

نتیجه‌گیری: شکست استراتژیک جمهوری اسلامی
یک سال پس از ۷ اکتبر، روشن است که سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران با شکست مواجه شده است. از نابودی نیروهای نیابتی در سوریه و لبنان گرفته تا انزوای بین‌المللی و از دست رفتن فرصت‌های اقتصادی، ایران نه تنها نتوانسته است به اهداف استراتژیک خود دست یابد، بلکه با پیامدهای سنگینی در داخل و خارج از کشور روبه‌رو شده است.

 

روی خط خبر