آراز نیوز:
پیام «زیندشتی» رژیم ایران
آراز نیوز:
در شرایط عادی نگهداری اسلحه در ایران بخصوص در شهرها یک جرم جدی برای شهروندان است و با مجازات جدی مواجه میشود. در ایران فقط نیروهای مسلح دولتی میتوانند اسلحه داشته باشند.
بهصورت غیرقانونی هم فقط در برخی نقاط صفر مرزی باندهای قاچاق و گروههای سیاسی بهصورت محدود دارای اسلحه هستند و درون مرزها و خصوصاً شهرها نگهداری اسلحه نزدیک به صفر است.
ولی ظاهراً این قانون فقط در آزربایجان غربی در مورد گروههای تروریستی و مافیایی همسو با رژیم صدق نمیکند. پکک در کوههای غرب آزربایجان سالهاست چندین کمپ دارد که خود مبحثی مفصل دارد. علاوه بر آن باندهای تروریستی سیمکو و زیندشتی نیز شامل این استثنا هستند. در چند سال اخیر هر از چند گاهی این باندها با افراد مسلح خود در آزربایجان غربی خودنمایی رسانهای میکنند.
روز گذشته سران این دو باند بار دیگر با کاروان طولانی اتومبیلها و افراد مسلح خود در رسانهها خودنمایی کردند که موردتوجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفت. شکل حرکت و فیلمبرداری حرفهای و سرویس رسانهای آن بیشتر شبیه عراق و سوریه و یمن و سایر مناطق جنگزده بود تا ایران. افکار عمومی داخل ایران عادت ندارد چنین کاروانهای مسلحی را در جادهها و نزدیکی شهرها ببیند ولی ظاهراً جمهوری اسلامی تصمیم گرفته، خصوصاً در آزربایجان غربی شرایط و تعاملات موجود را تغییر داده، مردم را با شرایط جدید آشنا کرده و در این راستا پیامهایی را به داخل و خارج کشور مخابره کند.
خصوصاً شخص ناجی شریفی زیندشتی بهعنوان یک تروریست و مافیای بینالمللی که ابتدا در ایران محکومبه اعدام شد ولی بعد از خدمات تروریستیاش به یک «خیّر» نورچشمی رژیم تبدیل شد، برای افکار عمومی نامی آشناست. شهروندان ایران تاکنون از اصطلاح خیّر تصور دیگری داشتند و این کلمه بیشتر تداعیگر بازرگانان ثروتمندی بود که مدرسه میساختند، برای نوعروسان جهاز تهیه میکردند و امثالهم. ولی اکنون از نوع دیگری از خیر با افراد مسلح و گذشته مافیایی-تروریستی رونمایی شده است. جالب است که این شخص و دوقلوی همزادش یعنی باند سیمکو بعد از مانورهای مسلح در جادههای غرب آزربایجان در مراسمات بهاصطلاح نیکوکاری در کنار مسئولین سیاسی، نظامی و امنیتی مینشینند و به رسانهها پز میدهند تا همه کاملاً مطمئن شوند که این یک پروژه حکومتی است.
ولی چرا؟ پیام این شوهای رسانهای چیست؟
ویدئو اخیر از مانور این باندها در غرب آزربایجان که مانند رژههای داعش و حوثیان یمن و جهادیهای سوریه و حشدالشعبی عراق با یک کارگردانی حرفهای از زوایای مختلف فیلمبرداری شده و در اختیار رسانهها قرار گرفت چرا دیروز منتشر شد؟! چرا درست بعد از عملیات ضد تروریستی آزربایجان در قاراباغ و در روز دیدار رؤسای جمهور آزربایجان و ترکیه از نخجوان این اتفاق میافتد؟! معروف است که در سیاست هیچچیز اتفاق نیست و هر رخدادی دلیلی و پیامی دارد.
دیرزمانی است که دولت ایران پروژه جداسازی آزربایجان آزربایجان جنوبی از خزر و ترکیه را پیش میبرد. امری که فاز جنوبی پروژهای است که روسها سالیان مدید در آزربایجان شمالی با اصرار اجرا کردند. بعد از نزدیکی بیسابقه آزربایجان شمالی و ترکیه، مطرحشدن اتحاد کشورهای تورک، جنگ دوم قاراباغ و کریدور زنگهزور دولت ایران به پروژه مذکور سرعت محسوسی داد. برای اولین بار بعد از پنج قرن دولت ایران تصمیم گرفت معادلات جمعیتی، سیاسی و نظامی در غرب آزربایجان را به زیان تورکها تغییر دهد. فلذا استانداران کُردتبار یکی بعد از دیگری به آزربایجان غربی فرستاده شدند تا ساختار سیاسی تازه را مهندسی کنند. همچنانی که ساختار نظامی و امنیتی غرب آزربایجان نیز نسبت به شرایط جدید و به زیان تورکهای بومی منطقه شروع به تغییر کرد.
در اینجا لازم به ذکر است که دولت مرکزی ایران که صدسال در دست ملیگرایان فارس است ازآنجاییکه اساساً تورکها را تهدید پتانسیل جدیتری میبیند و در مقایسه کُردها تهدید کوچکتری هستند در این پروژه تلاش میکند از کُردها علیه تورکها استفاده ابزاری کند. همچنانی که روسها از ارمنیها استفاده میکردند. وگرنه نه روسها حب ارمنی داشته و دارند و نه فارسها حب کُرد داشته و دارند؛ بغض هردوی آنها به تورکهاست.
هماکنون رژیم ایران در بازی ژئوپلیتیکی آزربایجان و قفقاز جنوبی کاملاً شکستخورده است. تمام کارتهایش را بازی کرده است ولی چیزی دستگیرش نشده است؛ بنابراین علاوه بر ترور زیستمحیطی (خشکاندن دریاچه اورمیه باهدف کاهش تراکم جمعیتی آزربایجان)، مانند همیشه دست به دامن گروههای تروریستی و مافیایی شده است و توسط آنها به تورکها پیام میدهد که من میتوانم منطقه را ناامن کنم.
بازی باکارت گروههای تروریستی و مافیایی در کل نفعی برای ایران نداشته است. رژیم شاید در ظاهر موفقیتهای موضعی کسب کرده باشد ولی در کل بعدازاینکه میلیاردها دلار در عراق و سوریه و یمن و حتی افغانستان خرج گروههای تروریستی کرد اکنون در معادلات اقتصادی هیچیک از این مناطق حضور محسوسی ندارد. نتیجه این شده است که رژیم در داخل کشور گرفتار بسیاری از بحرانهای ساختاری شده است.
بازی و پیام دادن با کوتولههایی مانند زیندشتی و سیمکو نیز درنهایت دستاورد برای رژیم نخواهد داشت؛ زیرا با توجه به پتانسیل عظیم تورکها امثال زیندشتی چیزی بیشتر از کف روی آب اقیانوس نخواهند بود.