امام جمعه ی جدید اورمیه و شعوبیگری- نگاه سیاسی آرازنیوز
متاسفانه یکی از واقعیات دردناک استان آزربایجان غربی در خصوص اصلاح طلبان تُرک این استان؛ نزدیکی ایشان به تفکرات پان ایرانیستی تندرو می باشد. خاستگاه این نزدیکی در تبحر و استمرار مبارزه ی ناسیونالیست های کُرد نهفته است. ناسیونالیسم کُردی در دهه های گذشته با آنالیز شرایط منطقه ای شاخه ای از فعالین خویش را که نوع و روحیه ی فعالیتشان تناسب کافی برای حضور در عرصه ی سیاست آشکار ایران را داشت به سوی نزدیکی به جریانهای دموکراسی خواه مرکزگرا سوق داد. تحت تاثیر این نزدیکی و ارتباطهای فراهم شده از این نزدیکی جریان اصلاح طلبی در استان آزربایجان غربی همواره مدافع ناسیونالیستهای کُرد گشت. عینیت این نزدیکی در دفاع آشکار افراد سرشناس این جریان از ناسیونالیست های کُرد در انتخاباتهای گوناگون و حمایت از نشریات این جریان مشاهده می گردد. تحت تاثیر این نزدیکی بود که ناسیونالیست های کُرد در آزربایجان غربی توانسته اند در بسیاری از عرصه ها حضور خود را تثبیت نمایند. یکی از نمودهای این موفقیت در نزدیکی این جریان به امام جمعه ی جدید اورمیه حجت الاسلام قریشی برخاسته از مکتب شعوبیگری می باشد.
در هفته های اخیر خبر برکناری حجت الاسلام حسنی از امام جمعه گی اورمیه منتشر شد. این خبر واکنشهای مختلفی را در پی داشت و هر جریان سیاسی متناسب تفکرات خویش بدین تغییر واکنش نشان داد. در این میان هویت طلبان آزربایجانی ناراحتی خویش را از این تغییر بیان نمودند. ناراحتی این قشر بیشتر برخاسته از این منشا بود که به جای آقای حسنی کسی دیگر می توانست این مسئولیت را بر عهده بگیرد که از اطرافین و نزدیکان حسنی محسوب گردد. اما چرا حسنی به عنوان فردی که در اوایل انقلاب شقاوتهای شدیدی بر علیه مخالفین جمهوری اسلامی ایران انجام داد به حدی که فرزند خویش را نیز به جرم نزدیکی به جریانهای ضد انقلاب اعدام نمود؛ اینچنین محبوب جریانی است که فلسفه ی وجودی اش در تضاد با هستی جمهوری اسلامی می باشد. این محبوبیت حسنی به نقش وی در اشغال سولدوز و نجات آزربایجانیان از نیروهای ناسیونالیست و خشونت طلب کُرد در اوایل انقلاب باز می گردد. امری که عبدالرحمان قاسملو نیز بدان اذعان نموده است. وی در خاطرات خویش بدین مسئله چنین اشاره می نماید که “پس از تسخیر پادگان مهاباد طی تماسی از سوی امام جمعه ی کُردهای سولدوز میتینگی که قرار بود در مهاباد برگزار شود به سولدوز منتقل شد.” پس از این انتقال و پایان میتینگ بود که بسیاری از نیروهای مسلح حزب دموکرات به بهانه ی اشغال شهر به کشتار زنان و کودکان پرداختند. در این حین شهر بی دفاع گشته و منتظر یاری از اورمیه بود. در اورمیه نیروهای انقلابی به دو قسم تقسیم شده بودند. ارتش بازمانده از رژیم سلطنتی به دلیل نزدیکی موجود میان پدر امام جمعه ی فعلی اورمیه، آیت الله قریشی تحت فرمان وی بود و سپا پاسداران نیز تحت فرامین حسنی فعالیت می نمود. با حوادث سولدوز قریشی اجازه ی دخالت در سولدوز را نمی دهد. این امر سبب ایجاد جدل و بحث میان قریشی و حسنی شده چنانکه سپاه پاسداران اقدام به محاصره ی مقرهای ارتش در اورمیه نموده و حسنی بدون آنکه از تهران دستوری صادر گردد با نیروهای مسلح سپاه پاسداران راهی سولدوز گشته و در درگیری با نیروهای ناسیونالیست و خشونت طلب کُرد آنها را از شهر بیرون می راند. این اقدام حسنی بنا به هر دلیلی که صورت گرفته باشد نقش مهمی در نجات جان انسان آزربایجانی ایفا نمود.
با این سابقه ی جدل عملی و گاهاً فکری نیروهای انقلابی در آزربایجان غربی به دو دسته تقسیم شدند، گروهی نزدیک به حسنی و قشری نزدیک به قریشی و این رقابت تا به اکنون ادامه پیدا کرد که با انتصاب اخیر امام جمعه ی اورمیه خانواده ی قریشی که برخاسته از مکتب پان ایرانیستی می باشد بر اریکه ی قدرت تکیه زد.
اما امام جمعه ی جدید اورمیه چگونه فردی است؛ وی پیش از این پست مسئولیت نهاد رهبری دانشگاه سراسری اورمیه را برعهده داشت. دانشجویان و اساتید دانشگاه اورمیه به خوبی از اندیشه های این فرد آگاه هستند. چنانکه وی مهمترین نقش در تعطیلی نشریات آزربایجانی را برعهده داشته و در جلسات شورای فرهنگی دانشگاه اورمیه به بهانه ی وحدت شیعی و سنی به نشریات کُرد زبان این دانشگاه یاری می نمود. اما نکته ی قابل توجهی که در این میان نباید فراموش گردد واکنش شدید و غیر انسانی این خانواده به جنبش سبز در هشت سال گذشته می باشد. با جستجو در اینترنت نامه ای از پدر امام جمعه ی اورمیه، آیت الله قریشی خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی مشاهده می گردد. در این نامه ایشان به دنبال برگزاری آخرین نماز جمعه از سوی رفسنجانی خواستار توبه ی ایشان و بازگشت به صفوف هواداران آیت الله خامنه ای گشته است. در زمان نگارش این نامه فرزند وی امام جمعه ی فعلی اورمیه نقش بارزی در اخراج و دستگیری بسیاری از فعالین جنبش سبز در دانشگاه اورمیه داشته است.
با در نظر گرفتن تمامی موارد فوق آیا تبریک و شادمانی و سر از پا نشناختن حجت الاسلام فخر آذر عضو مجمع روحانیون مبارز استان، عضو حزب اعتماد ملی استان و نائب رئیس ستاد کروبی در استان از این انتصاب مایه ی تفکر نمی گردد؟