شبکه های استانی صدا و سیما؛اهداف و عملکردها- رضا سیامی زاده
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ,تاسیس و یا گسترش شبکه های استانی صدا و سیما در دستور کارمسئولین ارشد نظام قرار گرفت. اهداف این شبکه ها پرداختن به فرهنگ بومی , آداب و رسوم ملی و ومذهبی مردمان ایران در نقاط مختلف کشور ,زبانها وگویشهای متنوع , ادبیات ,موسیقی و هنرهای دستی , آثار تاریخی ومهمتراز آن , تاریخ هر یک از مناطق , مسائل و مشکلات اجتماعی,فرهنگی و اقتصادی و همچنین ایجاد فضای کار و فعالیت برای نیروهای مستعد و متخصص موجود در استانهااعلام گردید.
در سالهای اخیر , با در نظر گرفتن اهداف فوق الذکر, در شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی استانها فعالیتهای بسیاری انجام گرفته و برنامه های متعدد رادیویی و تلویزیونی تولید و جشنواره های زیادی نیز برگزار شده است.علی رغم تلاشهای ارزشمند و آثار هنرمندانه ای که تولید گردیده, متاسفانه از همان ابتدا تناقض آشکاری بین اهداف اولیه و کمیت و کیفیت برنامه های تولید به چشم میاید و به همین خاطر با تاسف دو چندان , این شبکه ها نتوانسته اند مخاطبان چندانی در بین ساکنان استانها پیدا کنند.در این میان شبکه استانی سبلان نیز از این قاعده مثتثنی نیست .
به عنوان اولین تناقض موجود بین اهداف اعلام شده و فعالیتها و تولیدات انجام گرفته , میتوان به مسئله زبان اشاره نمود.
زبان و یا گویش بسیاری از مناطق مختلف ایران متفاوت از زبان رسمی کشور یعنی زبان فارسی است.شبکه های مختلف سراسری با صرف بودجه های فراوان برنامه های متعدد و متنوع و البته با کیفیت بالاتربه زبان فارسی تولید می کنند.در این بین تولید برنامه به زبان فارسی در شبکه های استانی کاری است عبث که البته از همان ابتدای فعالیت شبکه های استانی رایج بوده و رفته رفته بیشتر نیز شده است.اصرار بر تولید برخی برنامه ها از جمله برنامه های کودک و نوجوان نیز امری است مشکوک و البته بیهوده که کوچکترین موفقیتی در جذب مخاطب نداشته است.
تولید برنامه به زبانها و گویشهای متفاوت مردمان ایران با هدف زنده نگاه داشتن و یا احیای برخی زبانها و گویشها اعلام شده بود. در شرایطی که امکان تدریس و تحصیل زبانهای غیر فارسی در کشور وجود ندارد, این هدف اعلام شده می توانست گامی هر چند کوچک باشد تا حداقل این زبانها و گویشها از یادها زدوده نشود.اما این امر تا چه اندازه محقق شده است؟بیشتر برنامه های تولید شده به زبان فارسی است و برنامه های تولید شده نیز به زبانهای به اصطلاح محلی , نه تنها نتوانسته گامی درجهت زنده نگه داشتن و یا احیای این زبانها بردارد بلکه با ارائه زبانی عجیب و غریب که ملغمه ای است اززبان فارسی و زبان مورد نظر منطقه ,بیشتر موجب سر درگمی مخاطبان شده است.
در زمینه ادبیات مربوط به زبان منطقه نیز وضعیت به همین منوال است.حداکثر توجه شبکه ها به این مقوله , استفاده از برخی اشعار شاعران در برنامه های مناسبتی است و جای برنامه های تحلیلی, تاریخ ادبیات منطقه, معرفی شعرا و نویسندگان جوان و نوآوری های موجود در زمینه های مختلف ادبی بشدت خالی است.
موسیقی وضعیت به مراتب اسفناکتری دارد. گذشته از اطلاق واژه غلط موسیقی محلی به موسیقی مردمان متعلق به فرهنگهای مختلف که به آن فرهنگها نیز به غلط خرده فرهنگ گفته میشود(به عنوان مثال چرا فرهنگ آذربایجان و یا کردستان خرده فرهنگ است ولی فرهنگ تهران و اصفهان و کرمان عمده فرهنگ است؟) موسیقی صرفا به عنوان برنامه پرکن و میان برنامه استفاده میشود و در بهترین حالت در مناسبتها ی مختلف , با بدترین کیفیت ممکن پخش میشود.جای برنامه های تحلیلی و علمی نیز همانند برنامه های ادبی خالی است.
عواقب این بی توجهی به موسیقی مناطق مختلف بسیار پیچیده هست.اکثریت استانهای مرزی در ایران زبانی به غیر از زبان فارسی دارند و مردمان این مناطق به زبان و فرهنگ و ادبیات و موسیقی خود عشق می ورزند.در آنسوی مرزهاو در کشور های همجوار همزبانانشان زندگی می کنند و رادیوها و تلویزیونهای پرشمار آنها برنامه های متعدد و متنوع موسیقی تولید و پخش میکنند.کم کاری و احتمالا بی توجهی شبکه های استانی بی تردید مردم این استانها را به سوی تلویزیونهای کشورهای همجوار سوق خواهد داد و البته داده است.به عنوان نمونه در همین استان اردبیل , علاقه مردم به موسیقی آذربایجانی و بخصوص موسیقی “موقام” و ارائه برنامه های بسیار جذاب از طرف شبکه های مختلف جمهوری آذربایجان باعث گردیده تمام علاقمندان موسیقی آذربایجان نیاز خود به موسیقی را از شبکه های جمهوری آذربایجان تامین نمایند.
در مورد تاریخ مناطق و استانها به جرات میتوان گفت که هیچگونه فعالیتی صورت نمی گیرد.هر استان و منطقه ای از کشور تاریخ و رویدادهای مختلفی به خود دیده است که در شبکه های سراسری به آنها پرداخته نمی شود و همچنین شخصیتهای تاریخی .باز به عنوان نمونه در استان اردبیل جای فیلمها و سریالهای مستند و داستانی در باره مقاطع مختلف تاریخی و همچنین میزگردها و برنامه های مرتبط با تاریخ استان بشدت خالی است.لازم است با استفاده از کارشناسان تاریخی و صاحبنظرانی با دیدگاههای مختلف تاریخ استان مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
توجه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی و استفاده از متخصصین در برنامه های ساخته شده برای یافتن راهکارهای مناسب از دیگر الویتهای شبکه های استانی عنوان میشود. در این زمینه نیز علی رغم زحمات زیادی که کشیده شده, متاسفانه بازدهی قابل قبولی مشاهده نمی شود.
یکی دیگر از اهداف تولید برنامه و بخصوص فیلمهای مستند و داستانی در شبکه های استانی , ارائه و پخش آنها از شبکه های سراسری است ودر حقیقت نمایش فرهنگ و مسائل مختلف استان به مردمان سایر نقاط کشور که بعضا ساخت فیلمها و برنامه ها به زبان فارسی به دلیل فوق توجیه میشود.البته برخی شبکه ها و از جمله شبکه سبلان حضور قابل قبولی در شبکه های سراسری داشته و توانسته با ساخت فیلمهای مستند و سریالها و فیلمهای داستانی مختلف و فیلمهای انیمیشن در شبکه های سرا سری, تصویری هر چند ناقص ,اما ارزشمند از استان برای مخاطبان ارائه نماید.هر چند این امر هم با مشکلات فراوان همراه بوده و بعضا حاصل دسترنج هنرمندان استان گرفتار تیغ ارزیابان تهران نشین شده که هیچگونه اطلاعاتی از منطقه نداشته اند , اما به قضاوت اثر ساخته شده نشسته اند و د رنهایت نیز با ارزشگذاری غلط و بعضا مغرضانه باعث دلسردی عوامل سازنده شده اند.همچنین است ارسال سناریوها و طرحها برای تصویب و کسب مجوز ساخت به تهران که توسط افرادی ناآگاه به فرهنگ منطقه در امور استانها ی صدا و سیما مورد بررسی قرار میگیرد .این دو مورد یعنی ارسال سناریو برای تصویب و ارسال برنامه ساخته شده برای ارزیابی و نمره دهی و ارزشگذاری مالی در تهران سبب بوجود آمدن و شکل گیری رویه ای بس ناسالم و ناپسند گردیده است.به اینصورت که بسیاری از عوامل استانی در مواجهه با ارزیابان تهران نشین و پروسه طولانی اصلاحیه ها و غرض ورزیهای مسئولین امور استانها, عطای تولید برنامه برای پخش از شبکه های سراسری را به لقایش می بخشند. از سوی دیگر افراد مختلفی از تهران و بیشتر عوامل دست چندم و خارج از رده سریالها و فیلمهای شبکه های سراسری با باند بازی و رفیق بازی موفق میشوند طرحها و سناریو هایی را برای ساخت در شبکه های استانی به تصویب رسانده و برای تولید برنامه های تصویب شده راهی استانها شوند. در حالیکه شاید قبلا یکبار هم به استان مورد نظر سفر نکرده اند چه برسد به اینکه با فرهنگ و مسائل آن منطقه آشنا باشند.متاسفانه در شبکه سبلان نیز چندین بار شاهد این رویه غلط بوده ایم.در حالیکه هنرمندان استان بعضا چندین سال بیکاری را تحمل می کنند, مقابل چشمان آنها و در روز روشن ,فردی با سناریو و بودجه تصویب شده وگروه سازنده از تهران نازل شده و در اردبیل با بکار گیری چند تن بعنوان عوامل محلی , آنهم بدلیل پایین بودن دستمزد بازیگران و عوامل فنی پروژه خود را به انجام رسانده و راهی تهران گردیده است.تقریبا تمامی آثار تولید شده توسط این عوامل دست چندم تهرانی , آثار بسیار ضعیف, مبتذل و مضحک بوده اند و بعضا بدلیل ضعف ساختاری و تکنیکی غیر قابل پخش نیز تشخیص داده شده اند .حال با این اوصاف , چه دلیلی برای فعالیت این افراد د رشبکه های استانی وجود دارد.امید واریم با عنایت مدیران و مسئولین شبکه های استانی هر چه زودتر به این روند غلط و ناسالم خاتمه داده شود. و همچنین لازم است مسئولین سیاسی و ارشد استان نیز در این زمینه به یاری مدیران مراکز صدا و سیما بشتابند , چرا که اکثرا مدیران مراکز قلبا راضی به این کار نیستند, اما در مواجهه با مدیران بالادست کاری از دستشان ساخته نیست.
توجه به موارد بالامیتواند بسیاری از مشکلات شبکه های استانی را در جذب مخاطب راهگشا باشد.همچنین با ایجاد فضای کار مناسب و امکان تجربه برای هنرمندان استان و جلوگیری از فعالیت افراد سفارش شده از تهران ,باید به موج مهاجرت هنرمندان به تهران خاتمه داده شود.امید است هنرمندان استان نیز با ارتقا ء کیفی آثار خود و همچنین مطالعه و شناخت هر چه بیشتر فرهنگ و تاریخ و ادبیات و مسائل مختلف استان با تولید آثار ارزشمند , تصویری واقعگرایانه از مردم و فرهنگ پر بار و تاریخ پر افتخار استان به مخاطبان خود در کشور و همچنین نقاط مختلف جهان ارائه نمایند.
منبع: هفته نامه آوای اردبیل