دالایی لاما؛ استقلال خواهی بدون خشونت
“تنزین گیاتسو” چهاردهمین دالایی لامای تبتیان، بیش از آنکه بعنوان یک رهبر مذهبی شناخته شود، بعنوان آموزگار خشونت پرهیزی در جهان لقب گرفته است. کسی که تمام عمر خود را صرف برقراری صلح میان مردم تبت و دولت چین کرد و در این راه به تبعید اجباری تن داد و هیچگاه حاضر نشد در برابر نقض حقوق بشر و ظلم سکوت کند.
دالایی لاما که در سال 1950 به عنوان رهبر معنوی تبتیان دست یافت 9 سال بعد درست زمانیکه قیام تبت برای استقلال از چین به نزاعی جدی تبدیل شد، به هند مهاجرت کرد.
تبعید اجباری به هند، به فرصتی برای دالایی لاما تبدیل شد تا با آموزه های گاندی بیشتر آشنا شود. دالایی لاما، بعنوان شخصیتی سیاسی-مذهبی اگرچه بسیار متاثر از گاندی است اما خود در بیان تفاوت هایش با گاندی می گوید: “گاندی پیشگام بود و راه را نشان داد و من او را سرمشق قرار دادم و راه او را دنبال می کنم. وانگهی، بی تردید در عصر ما، در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، ما چه بسا علمی ترشده ایم و در نگرش خود نرمش بیشتری داریم. اما مهاتما گاندی یک قدیس بود و من انسان کوچکی هستم. با این همه راهبرد من از عدم خشونت متکی بر آموزش ها نیست، بر عقل سلیم تکیه دارد. هرگاه درباره عدم خشونت صحبت می کنم به بودا و یا سنت دینی دیگری ارجاع نمی دهم، فقط از تجربه های مشترک می گویم. خشونت یعنی آزار، صلح و آرامش تنها به معنی نبود درد نیست، بلکه راهی است برای حمایت و حفاظت از شادی. هدف حفظ خویش است از رنج و ترفیع به سرچشمه شادی درونی. این آرامش است، خواه از طریق دستاوردهای علمی به دست آید خواه از تجارب و دریافت های مشترک.” اگرچه گاندی برای او نقش معلم و هادی داشت اما تلاش های دالایی لاما برای گسترش خشونت پرهیزی و استقرار صلح محدود به آموزه های گاندی نماند. او با تمرکز بر ادیان و آموزه های دینی برای ترویج خشونت پرهیزی، کوشید باب گفتگو میان ادیان را بگشاید و شعله های خشم و نفرت میان معتقدان به ادیان مختلف را تقلیل دهد. برای این مهم سفر به اقصی نقاط دنیا و سخنرانی های متعدد چهره ای متفاوت از دالایی لاما را بی وقفه پیگیری کرد.
دالایی لاما با تشکیل دولت و پارلمان در تبعید، تلاش بسیاری برای استیفای حقوق مردم تبت کرد و هیچگاه اجازه نداد که برای حل مشکل تبت، خشونت جایگزین راههای مسالمت آمیز شود. اصرار او بر کنش بی خشونت تا جایی ادامه یافت که مردم او را بعنوان رهبری که تئوری و پیامش زداینده خشونت و آفریننده شادی و ملاطفت است شناختند. تساهل و تسامح دو وجه تمایز مکتب دالایی لاما است. دالایی لاما اما این ویژگی را برگرفته از دین بودا نمی داند و می گوید عقل سلیم حکم می کند که انسان اینگونه بیاندیشد و رفتار کند. اینگونه مکتب دالایی لاما بعنوان مکتب صلح و دوستی، وجه ای جهانی یافت. دالایی لاما با تاکید بر شفقت بعنوان سرچشمه شادی ها کوشید چهر ه ای صلح طلب از تبتی ها به جهان معرفی کند. به باور او تبتی ها برای گرفتن حقوق شان راهی جز گفتگو با دولت چین ندارند. او گفتگو را بعنوان یک استراتژی کلان برای خشونت پرهیزی مورد توجه قرار می داد و برای پیشبرد این استراتژی، کمک های بین المللی را مورد توجه قرار داد. تقاضا از سازمان ملل متحد برای اجبار دولت چین به تامین حقوق مردم تبت، دریافت کمک مالی از دیگر کشورهابرای تامین هزینه های آموزش و بهداشت تبتی های در تبعید و تامین هزینه فعالیت های سیاسی از جمله کمک هایی بود که توانست جلب کند.
جنبش مردم تبت جنبشی برای استقلال Xizang (تبت) و جدایی سیاسی تبت از جمهوری خلق چین است. به باور دالایی لاما، راه پایان دادن به خشونت های قرن کنونی و جلوگیری از سرایت آن به قرن های بعدی تنها از طریق گفتگو، تساهل، و کنش بی خشونت میسر است. او همچنین بر پاسداشت محیط زیست بعنوان راهی برای زندگی بهتر و ایمن تر تاکید فراوان دارد. به اعتقاد او، محیط زیست جزیی از زندگی روزمره انسانهاست و می گوید دولت ها باید با کنار گذاشتن اختلافات، به این مساله بعنوان درد مشترک نگاه و اقدامی جدی و هماهنگ برای حفظ محیط زیست و آب و هوا از خود نشان دهند.
دالایی در طول سالهای مبارزه بارها از سوی جهانیان مورد ستایش قرار گرفت و در این سال ها صاحب جوایز متعددی از جمله جایزه صلح نوبل در سال 1989 شد. او این جایزه را با احترام به مهاتما گاندی اهدا کرد و گفت دنیای امروز نیازمند کشف دوباره گاندی است چراکه اصول و ایده های حقیقت و عدم خشونت او به امروز بیشتر مربوط است. او این جایزه را برای تلاش جهت یافتن راهی صلح آمیز برای حل مشکل موجود میان تبت و چین دریافت کرد.
منبع: مرکز مطالعات دفاع استراتژیک بدون خشونت