آراز نیوز

ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان

دیرنیش
یکشنبه ۲ام دی ۱۴۰۳
شما اینجا هستید: / نوشتار / سندی در خصوص قدمت تلاش آگاهانه برای تغییر ترکیب جمعیتی استان آزربایجان غربی- بابک شاهد

سندی در خصوص قدمت تلاش آگاهانه برای تغییر ترکیب جمعیتی استان آزربایجان غربی- بابک شاهد

سندی در خصوص قدمت تلاش آگاهانه برای تغییر ترکیب جمعیتی استان آزربایجان غربی- بابک شاهد
21 دسامبر 2013 - 04:58
کد خبر: ۵۳۹۸
تحریریه آرازنیوز

یکی از سیاست های غیرانسانی ناسیونالیسم فارسی تلاش برای تغییر ترکیب جمعیتی مناطق تُرک نشین به انحاء گوناگون می باشد. این تلاش ها از تشویق به کوچانیدن تا اسکان عشایر غیرتُرک در منطقه را شامل می گردد. پیرو این تلاش های آگاهانه می باشد که هم اکنون مناطق غربی آزربایجان جنوبی با تهدید ناسیونالیسم خشونت طلب کُرد روبروست. علیرغم وجود دلایل مبرهن بر عمدی بودن و هدفدار بودن این تغییر ترکیب جمعیتی، هنوز دولت جمهوری اسلامی ایران پیروی از این سیاست را به عنوان اصلی جداناپذیر از ناسیونالیسم فارسی در حال پیگیری است. در سند ارائه شدۀ ذیل اعتراف یکی از نخستین ناسیونالیست های فارس به نام “محمدعلی فروغی” به عمدی و آگاهانه بودن این سیاست آورده می شود.

“محمدعلی فروغی” نامی نام آشنا در تاریخ معاصر “ایران” می باشد. وی از مؤثرترین افراد در سقوط خاندان تُرک قاجار و نهادینه نمودن اصول ناسیونالیسم فارسی در دولت پهلوی است. وی نخستین و تنها نخست وزیر “رضاشاه” می باشد که همواره پست های کلیدی در خاندان پهلوی داشته است و به نوعی از پدران معنوی شوونیسم فارس محسوب می گردد.

در نامه ی خصوی ذیل که به تاریخ 2 آذر ماه 1306 هجری شمسی هنگام اقامت وی در “آنکارا” از وی به “رضاشاه” نگاشته شده است؛ سخن از ناراحتی “آتاتُرک” از تلاش های تغییر ترکیب جمعیتی در مناطق تُرک نشین غرب ایران (آزربایجان جنوبی) از سوی ایران و برملا شدن سیاست ایران در ایجاد منطقۀ حائل میان ایران و ترکیه می رود.

قسمتی از متن نامه که حاوی اعتراف “محمدعلی فروغی” به سیاست ایران در این باب می باشد به شرح ذیل است:

از مکاتیب خصوصی مرحوم فروغی

آنقره- 2 آذر ماه 1306

        24 نوامبر 1927

اولتیماتوم ترکیه به ایران

قربانت شوم بنده چون به خوبی میدانم حضرت عالی چه اندازه گرفتار و مشغولید حتی الامکان نمیخواهم باعث مزید اشتغال و گرفتاری خاطر محترم شوم، و لیکن بعضی مطالب را ناچار باید بعرض رسانم اینست که حسب تکلیف بتصدیع خاطر شریف میپردازم و اطول کلام معذرت میخواهم.

درخصوص مأموریت بنده بین دولت ایران و ترکیه سوءتفاهم کلی دست داده است. منظور دولت این بوده که بنده اینجا به اظهار خصوصیت و اظهار محبت و چرب زبانی حضرات تُرک ها را به اصطلاح خودمان از خر شیطان پائین بیاورم که تغییر روش بدهند. خود بنده هم تقریباً همینطور فهمیده بودم. اما بعد از ورود به آنقره و مذاکرات اولیه دیدم حضرات بنده را مأمور رسمی دانسته چنین می پندارند که آمده ام کلیه مشکلات و اختلافات بین دولتین را حل و رفع نمایم. در دستورالعملی هم که برای بنده ارسال فرموده بودند که قضیه اکراد باید در تهران مذاکره شود آقای وزیر دربار در مراسلۀ خصوصی برعکس سیاست کرد را هم جزء مطالبی که بنده باید اینجا اصلاح کنم ذکر فرموده بوند بنا بر این بر خود بنده هم امر مشتبه شد و بدین جهت بود که در تلگراف اول خود پرسیدم تکلیف و مأموریت من چیست؟ وقتی که پاریس بودم همین تأمل را داشتم و قبل از توضیح مطالب نمیخواستم بآنقره بیایم تا قضیه اولتیماتوم که پیش آمد دیدم تأخیر جایز نیست و آمدم. باری جواب تلگراف بعد از بیست و دو روز رسید و نتیجه این شد که در ظرف یکماه اول توقف در آنقره خود نمیدانستم که چکاره ام و حضرات بنده را مأمور مذاکرات و مقاولات بر طبق نظریات خویش میدانستند و حسن اتفاق بود که آن ایام گرفتار کارهای کنگره حزب ملی و نطق مفصل هفت روزۀ مصطفی کمال پاشا و انتخاب رئیس جمهور و جشنهای جمهوریت و تشکیل هیئت دولت بودند و مجال نداشتند به بنده بپردازند و ضمناً منتظر عاقبت گفت و گوی قضایای اکراد بودند و باید عرض کنم این اشتباه حضرات اتفاقاً برای ما مفید واقع شد و شرح مطلب از این قرار است:

قضیه اکراد در اینجا خیلی بیشتر از آنکه ما تصور می کنیم اهمیت دارد. ترک ها عدم تجانس ملت یعنی وجود عناصر مختلفۀ یونانی و ارمنی و صرب و بلغار و عرب و غیره را علت اصلی بدبختی های خود در ازمنۀ گذشته دانسته و سعی در احتراز تجدید این ابتلا در زندگانی جدید دارند و نمیخواهند در خاک خود عنصر فساد داشته باشند. صرب و بلغار و عرب که از دستشان رفته حالا با این عقیده که پیدا کرده اند این پیش آمد را برای خود فوزی میدانند، ارمنی را در ترکیه تمام کرده اند، یونانیها را میکوچانند و بیرون می کنند، با این اصول چنین میدانستند که به مقصد نائل شده و دیگر در مملکت سرخر ندارند. در سه سال قبل ناگه مبتلایان بعصیان اکراد و قضیه شیخ سعید شدند و آن غائله بسیار مهم بود و وجود ترکیه را تقریباً به خطر انداخته بود چنانکه مجبور شده اند هشتاد هزار قشون در کردستان جمع کنند و ده ملیون خرج کرده اند و بسبب خبطهایی که قبل از این حادثه و بعد از ان کرده اند قضیه خاتمه نیافته و این فقره را حس می کنند چنانکه واقعۀ دو ماه قبل باز جراحتی بقلبشان وارد ساخته است.

بدتر از همه اینکه تخم لق کردستان مستقل را هم انگلیسیها در دهان اکراد شکسته اند و خاطر دولت ترکیه را از این جهت متزلزل ساخته و البته ما هم مثل آنها باید متزلزل باشیم الا اینکه متاسفانه ترکها در این قضیه عوض اینکه ما را با خودشان همدرد بدانند مدعی فرض می کنند یعنی از یک طرف مثل روسها یا بتقلید یا القای آنها ایران را تابع انگلستان میدانند و از طرف دیگر از مذاکراتی که در طهران با ممدوح شوکت بیک شده فهمیده اند که ما میخواهیم یک منطقه کردنشین بین ایران و ترک حائل قرار دهیم و این فقره را قبل از آنکه حضرتعالی در تلگراف خود ببنده بفرمائید اینها بمن گفته بودند.

خلاصه نظر بمنظورات فوق عقیده ترکها این بوده و این هست که دولت ایران نمیخواهد در تأمین حدود با آنها همکاری کند و نسبت عهدشکنی که بایران میدهند باین نظر است.

بابک شاهد- سردبیر سایت اینترنتی آرازنیوز

 LookInsideImage.aspx

 

روی خط خبر