نگرشی کوتاه به عقاید و باورهای مذهبی ترکان اهل حق(قزیلباش) – قربان عظیمی
در مبحث مربوط به تاریخ و زمان شکل گیری و پیدایش مذهب اهل حق- قیزیلباش نظرات متعدد و گاه متناقضی مطرح شده است. به خصوص در منابع رسمی مربوط به اهل حق- قزیلباش بسته به خاستگاه فکری و عقیدتی آن منابع، گاه اهل حق- قزیلباش را شاخهای از مذهب شیعی فقهی دوازده امامی به حساب آورده و یا اینکه جزو فرقه های ذاله و ملحدین کافرین رافضین قلمداد می گردد. این نوع نگرش بیشتر از طرف حاکمان وقت و علمای وابسته آن دنبال میشود.که از آن جمله میتوان به کتب درسی و تاریخی رسمی در ایران اشاره کرد.دراین نوع از نگرش تاریخی رسمی رایج در ایرا ن، قزیلباشی را برابر با شیعه فقهی دوازده امامیصفوی قلمداد کرده و بنیانگذارآنرا به شاه اسماعیل منتصب کرده ومذهب اهل حق را فرقه ای جدا به حساب می اورند. در این نوع نگاه تاریخی؛ قزیلباشان به کسانی گفته میشود که کلاه سرخ رنگی با دوازده ترکه به نشانه دوازده امام بر شرشان میگذاشتند، و شیعه فقهی دوازده امامی را به تمام ایران گسترش دادند.
در این که در زمان حکومت صفویه شیعه امامی دین رسمی شد شکی نیست. اما انچه که در این مقاله برسی خواهد شد، این است که شیعه دوازده امامی فقهی، نه عقیده و باورهایقزیلبشان اولیه بوده و نه عقیدهٔ مذهبی شاه اسماعیل ختایی، بلکه این شیعهٔ فقهی دوازده امامی بنا به ملاحظات سیاسی ان زمان بعد از شاه اسماعیل ختایی توسط جانشینانش به ویژه در زمان شاه عباس اول به شکل امروزی به کمک علمای شیعه عرب سرزمینهای همجوار تئوریزه شد. در لابلای متن از سروده های شاه ختایی(شاه اسماعیل) خواهیم دید. که او نه به عقیدهٔ شیعه فقهی بلکه بر عقیدهٔ مذهبی- عرفانی اهل حق – قزیلباشی مبتنی بر تناسخ و وحدت وجودی بوده است. به طور کلی در بحث اهل حق خیلی از جریانهای فکری- عقیدتی را میتوان زیر چتر آن جمع کرد. چونکه تقریبا تمامی مکاتب و جریانهای باطنی ( وحدت وجودی) از یک مشرب فکری- عقیدتی سرچشمه می گیرند و آن هم اعتقاد به تناسخ و حلول می باشد. جنبشهای صوفی و باطنی گری مانند قزیلباشی، بکتاشی، حروفیه، نصاریه، مشعشعیه، نوربخشیه و ….. جزو شاخههای آن میباشند. ۵
بنا براین لازم میاید که جهت روشن شدن موضوع، مختصر نگاهیبه سیر تاریخی تناسخ و حلول (وحدت وجودی) افکنده شود.در پی هجوم اعراب مسلمان و اشغال سرزمینهای ملل حاکم بر ایران آنروز، ظلم و ستم بر ملل غیر مسلمان سرزمینهای مغلوب تحت عناوین مختلف، مانند اخذ جزیه و ارجح دانستن نژاد و زبان عرب بر غیر عرب، عصیان های مختلفی با عقاید غالی بر علیه حاکمان اموی برپا گردید. از سلسله قیامهای صورت گرفته میتوان به اینها اشاره نمود.
1 قیام یا جنبش اجتماعی- مذهبی سیاه جامگان به رهبری ابو مسلم خراسانی در ماورا لنهر( بین سالهای ۱۰۱تا ۱۳۷ه ق) . قیام ابو مسلم در سرنگونی امویان نقش اساسی بازی کرد. به طوری که نفوذ و منزلت و قدرت ابو مسلم در میان مردم رفته رفته زیاد گشته تا اینکه عباسیان در سال ۱۳۴ ه. ق (۷۵۵م) از ترس بر انداحتن قدرت خودشان توسط ابو مسلم وی را از میان برداشتند. در قیام ابو مسلم عنصر دینی زرتدشتی و مزدکی تاثیر به سزایی دشت به طوری که با کمی مبالّغه نقل است که در اطراف استاد سیس سیصد هزار از ترکان اقوز زرتشتی جمع شده بود.
2 جنبش سپید جامگان : حکیم هاشم مقنع از سرداران ابو مسلم بعد از قتل وی مدعی شد که ابومسلم در وی حلول کرده است. سپید جامگان بر این عقیده بودند که خدا اول در آدم بعد به صورت نوح بعد در موسی و … این سیر به ترتیب در سایر پیغمبران تا محمد و بعد از او در وجود علی بعد از او هم درجسم ابو مسلم حلول کرده است.1
3 جنبش سرخ جامگان یا خرم دینان : همان طور که مقنع پس از شکسته ابو مسلم با ادعای حلول روح وی در خود توانست پیروان وی را دردور خود جم کند پس از شکست مقنع، سپید جامگان نیز با همان عقیده به دور جاویدان پور و بعد هم دور با بک خرمدین جمع شدند . خرم دینان نیز همانند اسلاف خویش به تناسخ و حلول روح اعتقاد داشتند. 2 خرم دینان مرگ ابو مسلم را انکار میکردند و معتقد بودند که وی باز خواهد گشت و عدالت را برقرار خواهد کرد. بدین ترتیب جنبش اجتماعی مذهبی به رهبری بابک خرمدین در آزربایجان علیه حکام عبّاسی بیش از بیست سال طول انجامید (۲۰۱- ۲۲۲ه ق) بعد از کشته شدن بابک، جنبش خرم دینیه به حیات خود ادامه داده و پیروان وی خودرا بابکیه نام نهادند و تا قرن۵ه ق در قلعه بابک در انتظار مهدی مانده و آئین خاصی را برگزار میکردند.3
باور به تناسخ و حلول که ریشه در دین بودا دارد، توانستهبود به راحتی در اعتقادات ترکان آسیای میانه وارد شود. چونکه این باور به اعتقادات قدیمی اجداد ترکان مشابهات زیادی داشت. بودا ییزم در میان ترکانگوک تورک از قرن ۲ه (۶م) وارد شده بود و بعدا هم در بین ترکان اویغور آسیای میانه پیروانی داشته است.4
از قرن اول هجری باور به تناسخ در میان صوفیان اولیه دیده میشود ولی این دست از صوفیان از شریعت کاملا جدا نشده و عقاید خودرا آشکارا بیان نمی کنند. از بنیان گذران آن میتوان به ابو هاشم صوفی (ف ۱۶۱ه) در بصره و حسن بصری نام برد . با آغاز جنبش قرمطیان در اواسط قرن سوم هجری (۲۵۰ ۳۵۰ه) که دورهٔ جدیدی شکل میگیرد که به صورت اشکار مکتب وحدت وجودی تبلیغ میگردد. از آن جمله منصور حلّاج (۳۰۹ه) و بایزید بسطامی (فوت۲۹۵ه)و ….میتوان نام برد. با سرکوب پیروان این طریقت از طرف حکام وقت، از قرن ۵هجری جنبش صوفی و باطنی گری گوشه گیر شده و در خفا مانند خانقاهها شروع به فعالیت و ترویج افکار خود مینماید . که این دوره خود آغازگر انشعاباتی در صفوف صوفیه است. از مشهورترین صوفیان این دوره میتوان به سید عمادالدین نسیمی، سید محمد نوربخش، شاه نعمت الله ولی و مولانا و …. نام برد.5 با نظر به نگاه مختصر و کلی که پیش از این آورده شد و هم چنین انشعاباتی که از قرن ۵هجری در مکتب صوفیسم و باطنی گری اتفاق افتاده لازم میاید به جریانی فکری پرداخته شود که بیشترین تاثیر را در شکل گیری شاخهٔ اهل حق- قزیلباشی داشته است.
هر چند که محدود کردن یک جریانِ سیاسی- عقیدتی و فکری در یک محدوده جغرافیایی مشخص ممکن نیست. با این حال پیشینه تاریخی، فرهنگی و اعتقادی یک ملت و یا یک گروه در چگونگی شکل گیری ساختارهای عقیدتی درحال تغییر مربوط به آن ملت موثر است. بنا بر این ما اینجا جنبش مذهبی- اجتماعی حروفیه را دنبال خواهیم کرد که با توجه به خاستگاه عقیدتی و رشد وترویج ان در اذربایجان و اناطولی، بیشترین تاثیر را در شاخهٔ اهل حق- قزیلباش داشته است.حروفیه جریان فکری است که توسط فاضل الله نعیمی تبریزی پایه ریزی شد. فاضل الله نعیمی در سال ۷۴۰ه ق در قصبهٔ ایلخچی واقع در جنوب تبریز در یک خانواده صوفی به دنیا آمد. ایلخی در لغت به معنی گله اسب و ایلخیچی هم به معنی پرورش دهند اسب است. شاید هم به همین دلیل باشد که به نعیمی، استرابادی هم گفته اند .حروفیه معتقد به وحدت وجود (حلول- انسان خدایی ) بودند. از نظر حروفیه، خدا در هر زمان و در هر مکانی در قالب انسانهای کامل ظهور میکند. حروفیه، از آزادی انسانها در دنیای مادی و معنوی دفاع میکردند. آنها اسم را قبل از جسم میدانستند. حروفیه، اعتقاد به نهفته بودن رمز و راز و بار معنوی در حروف و اعداد را داشتند. به باور آنها با واقف شدن به رمز و سر حروف و اعداد، دیگر برای ارتباط با خدا واسطه ای لازم نیست. به همین دلیل آنهارا حروفی می گفتند. در صورتیکه خود حروفیه در نوشته هایشان به آن نام گذاری معترض بودند. چنانکه در شعرترکی زیرحروفیه، علاوه بر اشاره به اهل حق بودن خود به حروفیه خوانده شدنشان هم اعتراض کرده اند.
اهلی حق سن حوروفی دییرسن
سن کی علمی لدوونا قاسیرسن
واقیف الدوون موو حروفندیر
حمدولله دور عقیده میز حب
حرفی قرانیه اولمووشوق منسوب
با گسترش اندیشههای فاضل الله در جامعه میرانشاه حاکم شیروان از این وضعیت نگران شده و دستور دستگیری و اعدام وی را با فتوای علما ی سمرقند در سال ۸۰۴ه. ق عملی میکند. از کتابهای مقدس آنها میتوان به جاویدان، نامه محبت نامه و …. نام برد .6 بعد از قتل نعیمی جنبش حروفیه به رهبری علیالاعلى،سید عماد الدین نسیمی و نزدیک به هفتاد نفر از پیروانش ادامه مییابد. در قرن نهم نیز در آذربایجان، در زمان استیلاى جهانشاه قراقوینلو، حروفیان عقاید خود را آشكار میكردند و با شاه هم مراوده داشتند. این گروه را شخصى به نام یوسف، همراه با دختر فضلاللّه ملقب به «كلمة اللّه هى العلیا»، مادر خواجه عضدالدین، رهبرى میكرد. تبلیغات آنان گویا جهانشاه را نیز به آنان متمایل كرده بود. اما سرانجام با فتواى علما، از جمله نجمالدین اسكویى (متوفى 879)، جهانشاه مجبور شد فرمان كشتن و سوزاندن این دو و پانصد تن از حروفیان را صادر کند.
در همین قرن یكى از خلفاى فضلاللّه، ملقب به علیالاعلى، به شام و آناطولى سفر كرد و به تبلیغ عقاید حروفیه پرداخت . وى سرانجام به قِرشهیر آناطولى رفت و در خانقاه حاج بكتاش ولى مقیم شد و پس از مدتى توجه ساكنان خانقاه را به خود جلب كرد و نهانى به تعلیم كتاب جاوداننامه اثر فضلاللّه پرداخت. وى براى اینكه رموز و حقایق كتاب جاوداننامه فهم شود، كتابى به نام مفتاحالحیات تألیف كرد. او مدعى بود كه این تعالیم اسرار و رازهاى حاج بكتاش است. گفته میشود كه به تدریج از همین راه بود كه تعالیم حروفیه، به جاى تعالیم بكتاشیه ترویج شد و بدینترتیب حروفیان براى در امان ماندن از تعدیات مخالفان، خود را بكتاشى وانمود كردند. اما با همه احتیاطى كه میكردند، بارها در آن خطه گرفتار عقابهاى شدید شدند. به ویژه جنبش با سروده های نسیمی که در مسلک اهل حق- قزیلباش صاحب ذات است، تفکرات حروفیه و باطنی گسترش مییابد. در ایران نیز كشتار حروفیه این مكتب را بهكلى نابود نكرد، بلكه در لرستان و غرب ایران، با تغییر شكلى در اصول عقاید، در فرقه نقطویه و اهلِ حق به حیات خود ادامه داد.7 نسیمی هم مانند پیرش فضل اللهنعیمی به خاطره سر دادن اناالحق در شام وحلب به حکم کفر گویی و ارتداد و رافضی بودن، پوست اش زنده زنده بر بالای چوبه دار کنده میشود . علیالاعلىکه جانشین و از بزرگترین مریدان فضل الله بود و در مسلک اهل حق وی را به اسم عالی قلندر میشناسند.
در سرودهٔ زیر قوشچو اغلو که از ذات داران و از مهمترین گویندگان کلمات ترکی اهل حق- قیزیلباش میباشد. ضمن اشاره به مسالهٔ دون با دون ( دون کلمهٔ ترکی است به معنی جامه، لباس…) یا تناسخ، به جایگاه معنوی نسیمی در نزد اهل حق- قیزیلباش تاکید می کند.
قوشچو اغلو:
من بیر لیل ستار ایدیم منی نهار چکدیلر
سیلدیلر گووزگومون پاسینی آیدین دیدار چکدیلر
بیر زمان اخی یاردان آیری دیوانه گزردیم
گیردیم نسیمی دونونا پوستومو داره چکدیلر
و زاماندان بو زامانا دوندان دونا گلمیشیک
به باور”ار.ام ساوری”، قبل از ورود اندیشههای حروفیه به مذهب بکتاشی- قیزیلباشی در اعتقادات مذهب مذکور تفکرات شیعی ارتدوکس وجود نداشته و در زمان به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، ساختار دولت صفوی- قیزیلباشی مبتنی بر پیر- مرشدی بوده و با اعتقادات علمای شیعه ارتدوکسی ارتباط دینی نداشته است. بلکه سنتزی از ، اعتقادات مذهبی باطنی مانند قلندریه و ملایه و …و با بعضی از عناصر اعتقادی مردمان بومی آسیای میانه بود. بطوریکه در اوایل این جنبش از اعتقادات دوازده امامی دیده نمیشود. در واقع اعتقادات دوازده امامی از قرن ۱۴به بعد همراه با شعرهای عماد الدین نسیمی وارد مذهب بکتاشی- قیزیلباشی شده است. بنابراین در قرن ۱۳قیزیلباشان دوازده امامی به حساب نمیآمدند . 8
به نظر” بی.اس امرتی”، هستهٔ اصلی در سیستم دینی-مذهبی قیزیلباشی، تئوریهای دنیوی از صفت علی و مظهر خدایی است. فقط در کنار اندیشههای صوفی، تجربیات سیاسی -اجتماعی زیدیان را هم به ذهن متباتر میکند. این نوع سازمان دهی اجتمایی از قرن ۱۵به شکل دوازده امامی بروز می نماید.9 “م. مومن” هم عقیده دارد که، اطلاعات اعتقاداتی دال برشیعه دوازده امامی فقهی، در میان نیروهای قیزیلباش اسماعیلدیده نمیشود. به طوری که بعد از وارد شدن به تبریز و اعلام حکومت دوازده امامی فقهی، در میان اردوی اسماعیل در باره عقاید شیعه دوازده امامی، حتی یک کتاب هم وجود نداشت. تا اینکه در کتابخانه یک خانم تبریزی کتابی از علامه حلی پیدا شده و تعلیمات آن کتاب برای دین دولتی تازه تأسیس راه گشا میشود. بعدها بویژه جانشینان شاه اسماعیل تعدادی از علمای شیعه دوازده امامی عرب را ازسوریه، عراق، بحرین و … آورده می شود .10
همچنانکه در سرودهٔ زیر از شاه اسماعیل ختایی دیده میشود وی نه به مذهب فقهی دوازده امامی، بلکه به مرام باطنی- عرفانی قیزیلباشی مبتنی بر حلول و تناسخ پایبند بوده است .
منصور ایله داردا ا یدیم خلیل ایله ناردا ایدیم
موسی ایله توردا ایدیم قاضیلر دیین شاه منم
ختایییم ال اتلی یام سووزو شکردن تاتلی یام
مرتضی علی ذاتلئ یام قاضی یلر دیین شاه منم
ختایی در این شعر میگوید که در دون های ( جامه) قبلی در جسم حضرت موسی، منصور حلّاج و…. بودم. در آخر هم در جامه علی ظهور کرده ام .
“ایرن ملکف” که در مورد مذهب علوی- قزلباشی ۳۰سال تحقیق کرده، در مورد سمبل علی در این مذهب چنین میگوید: سمبل و مظهر علی در مذهب قیزیلباشی (علوی) در واقع همان سمبل گوک تانری(خدای اسمان) گونش کوولتوو(آیین مهرپرستی) درمیان ترکان آسیای میانه قبل از اسلام است. به سبب ریشه دار بودن این سمبل در اعتقادات ترکان در عقاید بعد از اسلام هم خودش را نمایان میسازد.مذهب بودایی در میان ترکان اغوز سالیان درازی رواج داشته تا اینکه در سال ۷۶۲- ۷۶۳م ( 142ه.ق) به مذهب مانی گرایش پیدا میکنند، و تا قرن ۱۰میلادی به همین دین باقی ماندند. اما از قرن ۱۰م به بعد دوباره به کیش بودایی باز گشتند.”بارتلد” به نقل از دیوان الغات الترک محمود کاشغری، رایج بودن بودایسم در میان ترکان اویغور را تا قبول اسلام بیان داشته، بعد از اسلام هم توسطاحمد یسوی1196 – ۱۱۶۶میلادی و دیگر درویشان در بین ترکان آسیای میانه با تغییراتی متناسب با دین جدید ادامه حیات یافته است. سپس با مهاجرت ترکان به خراسان و آناتولی این اندیشه ها از طریق دیگر درویشان گشترش یافت. با اینکه احمد یسوی به حلول و تناسخ اعتقاد نداشته، اما اندیشههای اعتقادی او بستر مناسبی را درمیان ترکان چادر نشین و مهاجر، جهت پذیرش اندیشههای باطنی فراهم کرده بود. “در عقاید ترکان قبل اسلام، باور به آفرینش انسان در دنیای دیگر وجود داشت. باور به اینکه استخوانهای قربانی بدون اینکه شکسته و یا آسیب ببینند باید دفن و یا سوزانده شوند. انها معتقد بودند در صورت آسیب دیدن و یا گمشدن استخوانها حیوان ناقص به دنیا خواهد آمد.”11
به طور کلی عقاید و باورهای شمانیزم، توتمیزم، بودایی، مزدکی، زرتشتی در میان ترکان آسیای میانه رواج داشته که بعد از پذیرش اسلام در التقاط با آن، مسلکهای متعدد باطنی نمایان شدند. با توجه به چنین پیشینه عقیدتی در میان ترکان بعد از اسلام هم افکار باطنی استوار بر تناسخ و وحدت وجود از ماورالنهر تا آناتولی در میان ترکان رشد نموده و تا آنجا پیش میرود که تا در کسوت قیزیلباشی خود نمایی کرده و اسماعیل را مظهر الله نامیده و بر تخت سلطنت دولت صفوی مینشانند . نهایتا هم قیزیلباشان که دولت صفوی را بنا نهاده بودند، در دوره های بعدی، خود بزرگترین قربانیان عقیدتی- سیاسی آن میشوند.
عقاید و فلسفهٔ اهل حق- قیزیلباش:
چنانکه پیشتر درامد بعد از ورود اسلام به درون مرزهای ایران آنزمان، از قرن اول هجری قمری جنبشهای صوفی با عقاید و باورهای باطنی پدیدار گشتند. اما هیچ کدام به علت سرکوب از طرف حاکمان وقت نتوانستند سیستم فکری منسجم و منظمیرا بنیان گذارند، تا اینکه در قرن ۷هجری سلطان سهاک سیستم منظم عقیدتی-عرفانی بر پایهٔ تناسخ و حلول را که چندین قرن بود در نقاط مختلف تبلیغ و ترویج میشد اما به سر انجام نهایی منتج نمی شدند را پی ریزی نمود. آن گونه که در دفتر سرانجام (کتاب مقدس اهل حق) در باره پیدیش مسلک مذکور آماده زمان پیدایش این آئین از روز ازل یعنی قبل از افرینش و پیدایش مخلوقات وجود داشته و به صورت سر درنزد اولیا و پیامبران بوده و در هر عصری فقط به افراد خاصی بیان میشده است تا اینکه در قرن ۷هجری از طرف سلطان سهاک این اسرار ازلی که در واقع حقیقت آفرینش کائنات بود را به طور آشکار به یارانش ابلاغ کرد. بدین دلیل این ایین سرمگو هم نامید میشود.
نگرش به جهان در این آئین به سبب اعتقاد به تناسخ (دون با دون) نگرشی تکاملی است. این تکامل بیشتر در درجهٔ نزدیکی انسان به آفریدگاراش سنجیده میشود، به طوری که هرچه به خالقنزدیکتر،ان میزان تکامل یافته ترمحسوب می شود. این تکامل تا آنجا پیش میرود که خالق و مخلوق یکی میشوند که همانا نیست شدن در اوست. مخلوقدر باور اهل حق- قزیلباشی رشد اعتقادی انسانها به ۴مرحله تقسیم میشود.
1 مرحلهٔ شریعت: این مرحله از پیدایش انسان تا خاتم پیغمبران را شامل میشود، که مرحله اجرای قوانین و احکام مذهبی شریعت تدوین شده در کتب مقدس بوده و تعهد محض انسان از خلق جهان می باشد.12
2 مرحلهٔ طریقت: از دورهٔ علی ابن ابیطالب شروع تا دورهٔ شاه خوشین ( اوایل قرن۵هجری) شامل میشود. این مرحله طی طریق یا تعیین راه و مسیر به طرف خداست
3 مرحلهٔ معرفت: از دورهٔ شاه خوشین تا دورهٔ سلطان سحاک در قرن ۷و ۸ه ق را شامل میگیرد. این مرحله را مرحلهٔ عرفان و بیزاری از مادیات نامیده اند
4 مرحلهٔ حقیقت : این مرحله از دورهٔ سلطان سهاک اغاز شده و مرحلهٔ تکامل یافته خود شناسی و خدا شناسی است. انسان در این مرحله حق و حقیقت را در می یابد تا بقا را در فنا و یا به قول بودا در نیروانا جوید .13
اصول اعتقادی اهل حق- قزیلباشان
-اعتقاد به وحدت وجود یا حلول : اهل حق ها معتقد اند خدا در هر عصری در وجود انسانهای کامل حلول کرده و در قالب انسان و در کرهٔ خاکی ظهور می کند.
-اعتقاد به تناسخ روح : اهل اهقها معتقدند که روح انسانها بعد از مرگ درقالب جسمی دیگر دوباره به کرهٔ خاکی برمیگردد، به طوریکه روح ادمی بسته به اعمال نیک و بد اش در قالب انسان و یا حیوان در دنیا ظاهر میشود. یعنی در صورت درستی اعمال، روح انسان سیر صعودی طی کرده و این سیر تا انجا ادامه مییابد که روح تکامل یافته و با خدا یکی شود که همان مرحله انسان کامل بودن است. اما در صورت انجام اعمال نا پسند هم، روح انسان سیر نزولی طی کرده و به سزای اعمالش در همین کرهٔ خاکی میرسد. یعنی جزا و پاداش اعمال انسان در همین کرهٔ خاکی است.
– اعتقاد به برابری و برادری، که تجلّی آن در آیین جم عینیت می یابد. در جم خانه ( محل عبادت) جم نشینان به صورت دایره وار مینشینند که در آنجا بالایی و پایینی وجود ندارد و همه در حضور جم یکسان محسوب شده و پخش نیاز و کردار به طور مساوی انجام میگیرد، که خود نشان از عدالت و برابری بودن را میرساند.
– سر سپردن به پیر : هر فرد اهل حق- قزیلباش بدون تمایز جنسیتیجهت داخل شدن به این آئین به پیر حقیقت سر میسپارد، که خود نماد وفادار ماندن انسانها به عهد و پیمانی که بسته اند میباشد.
– اعتقاد به ظاهر و باطن در تفسیر و تاویل احکام دینی: بدین صورت که احکام شریعت که ظاهری تلقی شده، بنابراین انجام آنها برای پیروان اهل حق که سه مرحلهٔ اول را به صورت معنوی در جامه های قبلی (دون) طی کرده اند، دیگرنیازی به انجام آنها نیستند. بنابراین به جای نماز به نیاز معتقد اند که در آیین جم به جا می آوردند، و به جای روزه۳۰روزهٔ شریعت هم ۳روز روزه میگیرند. که البته این روزه در بعضی از شاخه ها اجرا نمیشود در این مسلک، مانند شریعت احکام ریز و درشت شرعی بیان نگردیده و اعمال بنا به ضرورت زمانی و مکانی قابل انعطاف میباشند.
کتب مذهبی اهل حق- قزیلباش یا کلامات ترکی:
کتاب مقدس عقیدتی مردم اهل حق دفتر/ کلام سرانجام نا میده می شود. با این حال هر یک ملل ساکن در محدوده جغرافیایی ایران، دفاتر کلامی خاص خود را دارند. در آذربایحان شمالی و جنوبی،دفاتر به زبان ترکی کلام قشچو اوغلو و ۲۴گوینده ترک زبان محوریت دارند.از ویژگیهای مهم این مذهب، زبان عبادت آن میباشد. با توجه به اینکه این مذهب علاوه بر ترک ها در میان عربها، لرها، کردها و فارس ها هم پیروانی دارد. بنابراین هرکدام از پیروان مذکور، با توجه به دفاتر کلامی خودشان، که به زبان خود پیروان میباشد در آیین جم به عبادت میپردازند. در جم خانههای ترکان آزربایجان، دفاتر کلامی ۲۴گوینده صاحب ذات در آیین جم که به وسیلهٔ کلام خوانان، باهمراهی ویا بدون همراهی ساز ( مانند،باغلاما، تنبور ) خوانده میشود. اسامی ۲۴گوینده کلامات ترکی بدین شرح میباشد.
1 – قوشچو اوغلو ۲- قول اوغلو ۳ – قول ولی ۴- قلندر ۵- شاهسوار اوغلو ۶- حسن ۷- نمامه ۸- شیخ جان ۹- آغا اوغلو ۱۰- یونس ۱۱- قنبر ۱۲- قاسم ۱۳- ترابی 14- یادگار ۱۵- بووداک ۱۶- فتحی ۱۷- خسته علی ۱۸- گووندوز ۱۹- قولو۲۰- امیر ۲۱- احمد ۲۲- محمود اوغلو ۲۳- مزید اوغلو ۲۴- اولو بابا
مناطق سکونت اهل حق- قزیلباش:
تبریز و حومه ،ایلخیچی، عجبشیر، مراغه، بناب، ماکو و محال قرقلونلو، قره ضیا الدین، ارومیه، میاندواب، اهر و قره داغ، میانه، هشترود، حومهٔ قره اغاچ، همدان، تکاب، زنجان، خرم دره، تاکستان، قزوین، همچنین ازربایجانیهای مهاجر ساکن در تهران و کرج
منابع:
1Ocak Ahmet Yaşar, Alevi ve Bektaşi İnançlarının İslam Öncesi Temelleri, s.4
2. نگاهی گذرا به تاریخ اهل حق، هایدلبرگ المان،
1998
3 ویکی پدیا-بابک خرمدین
4Ocak, s. 7
5. مرادی گلمراد، همان
6Murtezaoğlu Cavit, Yarizm, Ehli Hak Alevilerin Yirmi Dört Ulu Erenleri, 2011 Ankara, ss. 17-19
7http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=6046
8Savory .R.M, Safavid Persian,, The Cambridge History Of İslam , s 375
9Amoretti.B.S, Pre-Safavid Religiaus Topography, The Cambridge History Of İran, s.634
10Momen Moojan, An İntraduction to İslam, ss. 1-8
11V.B. Martin, Hacı Bektaş, Sultan Sahak, Şah Mina Sahib ve Yürüyen Duvarla İlgili Çeşitli Avatarlar, İbrahim Kılıç,www. Angelfire.com
12. الهی نورعلی، برهان الحق،تهران 1360،ص138
قربان عظیمی، آذر1392