سند نامگذاری “ایران”- بابک شاهد
بسیاری از سفسطه های سیاسی که در پس اندیشه شان سوءنیت های سیاسی نهفته بود، جهت مشروعیت بخشی به خویش، از حقایق نظری و تاریخی نیز بهره جسته اند. در تاریخ “ایران” مهمترین نمود این سخن درنامگذاری کشور در عبور به مرکزگرایی نوین از سوی رضاشاه می باشد. طبق سند شماره ی 41749 سازمان اسناد ملی ایران در تاریخ سوم دی ماه 1313 به تمامی ارگان های دولتی در وزارت امور خارجه ابلاغ گردید که دیگر به جای لفظ “پرس” از نام “ایران” استفاده نمایند. در واکاوی ساختارگرایانه این عمل آنچه که مشهود است عینیت دهی به نژادپرستی آریایی و سوءاستفاده ی سفسطه ای از یک مفهوم تاریخی می باشد.
در مطالعه ی متون نگاشته شده در صده های پیش از به قدرت رسیدن رضاشاه لفظ “ایران” بارها و بارها در منابع تاریخی استفاده شده است. اما نکته ی قابل توجه چگونگی استفاده ی این نام می باشد و آیا اینکه وقتی “اسکندر منشی” یا همان “حسن رومی” کاتب دربار صفوی در کتاب “تاریخ عالم آرای عباسی” خویش از لفظ “ایران” استفاده ی می نماید منظورش همان مفهوم ارائه شده از سوی تئوری پردازان ناسیونالیسم فارس در دوره ی رضاشاه می باشد. یا وقتی که خاندان قاجار لفظ “ایران” را به کار می برد هدفش نشان دادن ایران به عنوان یک واحد سیاسی در مفهوم نوین آن می باشد. پاسخ بسی آشکار است، اگر همان مفهوم را در نظر داشتند چرا از دیگر اقدامات عملی که متضمن این نامگذاری است خودداری نمودند و حتی فراتر از آن در بسیاری از موارد در جهت عکس این نامگذاری عمل نمودند.
نکته ای که باید بدان دقت نمود این است که لفظ ایران در منابع تاریخی موجود بود اما نه در مفهومی که ناسیونالیست های فارس سعی در ارائه ی آن دارند. ایران در مفهوم تاریخی آن کلی تضادگر بود؛ یعنی لفظی ادبی و تاریخی برای هویت دهی در برابر غیر و هیچگونه رابطه ای با آریا و نژاد آریایی نداشت. ناسیونالیست های فارس که در بسیاری از موارد یا خویشتن هوش سرشاری به خرج دادند و یا از سوی مراکزی هدایت شده تنها تعالیم ارسالی را اجرا نمودند با در نظر گرفتن این حقیقت در پی سوء نیت های خویش برآمدند. چراکه برای نیل به دولت مرکزگرای فارس محوری که درصدد آفرینش آن بودند اگر بنا به حقایق متون تاریخی قوم فارس بنیان نهاده می شد، آزربایجان جنوی، ترکمنستان، خوزستان و چندین منطقه ی دیگر را شامل نمی شد؛ حال آنکه آنان تنها راضی به سرزمین های تاریخی فارس نبودند و خواستار انضمام دیگر مناطق و آسیملاسیونشان در سالهای آتی بودند.از این روست که توجه به بندهای دستورالعمل اجرایی این نامگذاری حائز اهمیت می باشد:
سواد متحدالمآل وزارتجلیله امور خارجه
نمره 41749 مورخه 3/10/1313
خاطر مأمورین محترم مستحضر است که در غالب السنه اروپائی “ایران” و “ایرانی” را به تقلید مورخین قدیم یونان “Perse, Persan, Persia,Persian, Persien, Perser” و امثال آن می خوانند و حال آنکه این عناوین به دلایل تاریخی و جغرافیائی و نژادی و غیره که ذیلاً ذکر می شود با مفهوم واقعی کلمات ایران و ایرانی مطابقت ندارد:
اولاً- پارس اطلاق می شد به قسمتی از ملکت معظمی که در ادوار مختلف تاریخ در تصرف سلاطین ایران بوده ولی چون در موقعی که یونانی های با ایران ارتباط پیدا کردند مقر پادشاهان ایرانی در پارس بود یونانیها ایران را پرس نامیدند و سایر دول اروپا نیز اقتباساً از آنها و با تحریفات مختصری همان اسم را روی ما گذاردند.
ثانیاً- ایران از لحاظ جغرافیایی شامل کلیه فلات وسیعی می گردد که در قرون مختلفه همواره تمام یا قسمت اعظم آن جز قلمرو سلطنت ایران بوده بنابر این از این جهت نیز ما ذیحق هستیم که کلمه ایران را برای مملکت خود انتخاب نمائیم.
ثالثاً- از نقطه نظر نژادی نیز چون مولد و منشأ نژاد آرین در ایران بوده طبیعی است که خود ما نباید از این اسم بی بهره بمانیم خاصه که امروزه دربارۀ از ممالک معظم دنیا سروصداهائی در اطراف نژاد آرین بلند شده که حاکی از عظمت نژاد و تمدن قدیم ایران است و پاره ای از ملل فخر می کنند که از نژاد آریائی هستند.
رابعاً- نکتۀ دیگری که حائز کمال اهمیت است که هر وقت کلمۀ پرس گفته و نوشته می شود فوراً خارجیها ضعف و جهل و بدبختی و تزلزل استقلال و هرج و مرج و بی استعدادی مابه سابقۀ ایران را بخآطر میآورند و حال آنکه با تغییر اوضاع مملکت در ظل توجهات اعلیحضرت اقدس شهریاری ارواحنا فداه و ترقیاتی که در سنوات اخیره پیش آمده جای آن دارد که لغت پرس که همیشه خاطره اوضاع گذشته را بیاد میآورد متروک و اسم واقعی مملکت یعنی “ایران” معمول گردد.
نظر بجهات و دلائل فوق چندی قبل از طرف سفارت شاهنشاهی در برلن پیشنهاد شد اقداماتی بعمل آید که من بعد همانطوریکه در فارسی کتباً و لفظاً مملکت خودمان را ایران و مردمان آن را ایرانی می گوئیم و می نویسیم در لفظ و کتابت خارجی نیز ایران و ایرانیان “İranian” بگوئیم و بنویسم. این پیشنهاد که کاملاً مورد موافقت وزارت امور خارجه بود با تأئید این وزارتخانه در محافل مربوطه مورد دقت واقع شده و محل تصویب مقامات عالیه مملکتی قرار گرفت و تصمیم گرفته شد از اول فروردین 1314 بموقع اجراء گذاشته شود.
چنان که در سطور فوق مشاهده می گردد، هر خواننده ی بی طرفی می تواندسوءنیت های موجود در نامگذاری کشور “ایران” را دریابد. نکات قابل تأمل در این سند پیشنهاد نامیدن کشور در مکاتبات خارجی از سوی سفارت ایران در “برلین” می باشد. یعنی جایی که مامن تقریباً تمامی ناسیونالیست های فارس و و طرفداران نژادپرستی آریا بود. بنا به جملات نگاشته شده در این سند و بسیاری از مستندات دیگر اگرچه لفظ “ایران” دارای پیشینه ی تاریخی بود اما از بدو این اطلاق، چنان در ادبیات امروزی و سیاسی پایه گذاری گردید که ماهیت آریائی و انکار هویت های دیگر ساکن در این جغرافیا را درپی داشت و از یک حقیقت نظری منتج به سوء نیتی سیاسی شد.
بابک شاهد- سردبیر سایت آرازنیوز