فرقه دموکرات آزربایجان و نیاز به خوانشی دگرباره- بابک شاهد
در به سرانجام رسیدن غایات سیاسی و خواست های اجتماعی در کنار نیاز به سبقه ی روشنفکری و ادبی، وجود سنت سیاسی فاکتوری مهم محسوب می شود. بواسطه ی سنت سیاسی ثبت شده و آنالیز گردیده است که یک جریان فکری و سیاسی می تواند پشتوانه ی خویش را در عینیت اجتماع نشان دهد. فرقه دموکرات آزربایجان از معدود جریان های سیاسی در آزربایجان جنوبی می باشد که سنت دولت مداری با مرکزیت آزربایجان را در تاریخ نگاری این سرزمین ماندگار نمود.
اما متاسفانه جریان روشنفکری و به خصوص تاریخنگاری مرکزگرا در ایران که پس از تثبیت قدرت رضاشاه به بازخوانی نادرست تاریخ ایران در جهت آسیمیلاسیون ملت های غیر فارس پرداخت، به بنیان های علمی وفادار نمانده و حقیقت های تاریخ را در راه به اصطلاح مصالح ملی به مسلخگاه فریب کشاند. این گونه تاریخ نویسی و تاریخ نگاری، تمامی جریان های سیاسی که مغایر با اهداف ناسیونالیسم فارسی بود را یا درجهت یاری رساندن بدین نگرش بازخوانی نمود، همچون انقلاب مشروطیت و نقش آزربایجانیان در این انقلاب که توسط قلم های مغرض چنان وانمود گردید که گویی هدفش تثبیت قدرت ناسونالیست های فارس در ایران بود، یا قیام شیخ محمد خیابانی و ده ها مورد دیگر که مغرضانه بازنویس شدند یا اگر این جریان های سیاسی چنین استعدادی را دارا نبودند با توسل به فرهنگ سیاسی پارانویدی و توطئه گرا این جنبش های سیاسی را در خدمت ایدئولوژی های غیرمیهنی نمایاند. به واسطه ی این ناانصافی های صورت گرفته از سوی بسیاری از این تاریخنگاران فرقه دموکرات آزربایجان و در صدر آن مرحوم پیشه وری آلت دست منافع شوروی نمایانده گردید و این حرکت مدرن انسان محور در آزربایجان با هجمه ی نگاه های راسیستی فارس محور مورد غضب قرار گرفت. مهمترین این هجمه ها محکوم نمودن پیشه وری به وابستگی به شوروی بود. تاریخنگاری ناسیونالیسم فارس بدون در نظر گرفتن حقایق مبرهن موجود و در دسترس در باب فرقه ، تنها به دلیل حضور پیشه وری بسان بسیاری دیگر از مجاهدان راه آزادی در قفقاز وی را متهم به وابستگی به استالین نمود. این درحالی است که همین تاریخنگاری به مدح و ثنای افراد منتسب به حزب توده که پاسداشت منافع شوروی را در ایران جز افتخارات خویش محسوب می نمودند، می پرداخت. یعنی تاریخنگاری ناسیونالیسم فارسی نگاه ایدئولوژیک خویش به هستی را بر صداقت روشنفکری رجحان داد. درحالی که پیشه وری بارها در نوشتارهای خویش به انتقاد از شوروی و وابستگی حزب توده پرداخته بود، وابسته نشان داده شد و فردی چون اوهانسیان که عضو حزب توده بوده و پیوسته گزارشاتی از عدم صداقت پیشه وری به منافع شوروی به مرکزیت حزب می نگاشت مجاهد راه آزادی خلق نشان داده شد. این تاریخنگاری در حالی صورت می گرفت که هنوز منابع دست اول تاریخی همچون شاهدان قضایا در قید حیات بودند، تنها موردی که تلاش نمود در گیرودار این مباحث نمانده و تا حدی بیطرفی خویش را حفظ نمود نگارندگان کتاب ارزشمند “گذشته چراغ راه آینده” بودند اما به احتمال بسیار، چون در زمان نگارش این کتاب، هنوز آرشیوهای برخی از کشورها به خصوص شوروی بسته بود و در ضمن، عصر ارتباطات دستیابی به بسیاری از منابع را هنوز تسهیل ننموده بود دارای نقصان های بسیاری می باشد.
شاید به جرات بتوان گفت فرقه دموکرات آزربایجان تنهاترین حرکت سیاسی پس از تثبیت قدرت رضاشاه در ایران بود که خواستار وفاداری به حرمت انسان و اعتلای جایگاه آزادی در انسان آزربایجان جنوبی و حتی ایران بود. اما متاسفانه نگاه های راسیستی چنان به سفسطه بافی در باب فرقه دموکرات آزربایجان پرداختند که حتی در برخی موارد توانستند روشنفکر تُرک آزربایجانی را بفریبند. هنوز که هنوز است و پس از گذشت بیش از نیم قرن از سرنوشت غمبار فرقه دموکرات آزربایجان و تبعید، شکنجه و اعدام رهروان این فرقه بسیاری از حقایق تاریخی در باب فرقه در لابه لای آرشیوها در حال پوسیدن است. انسان آزربایجانی جهت بازیابی هویت ملی خویش و رهایی از چنگال تاریخنگاری راسیستی نیاز مبرم به بازخوانی حقیقت محور فرقه دموکرات آزربایجان دارد. چراکه در صورت آشکار شدن حقایق در باب فرقه، هم می تواند مستندات حقوقی بر درخواست های فعالین حرکت ملی آزربایجان را فراهم نماید و هم با تاریخنگاری صحیح در باب آن ادای دِینی کرده باشد به شهدای فرقه دموکرات آزربایجان. نباید این نکته را نیز فراموش نمود که در سالهای اخیر کتب بسیاری در باب فرقه توسط قشر هویت طلب حرکت ملی آزربایجان منتشر گشته است اما آنچه را که نباید فراموش نمود این است که بازخوانی این تاریخ باید با توسل به متدولوژی علم تاریخ و نشر آن در میان توده ی آزربایجانی می باشد. تا جامعه ی آزربایجان رها از تعصبات ناسیونالیسم فارسی آغاز به فراگیری دگرباره ی تاریخ خویش نماید.
بابک شاهد- سردبیر سایت اینترنتی آرازنیوز