جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران- افشین اشکور کیائی
تئوری توطئه و نگاه ها و نظر های مختلف نسبت به چرایی و چگونگی به وجود آمدن آن در فرهنگ سیاسی ایران، از بحثهای مورد توجه در عرصه فرهنگ ایرانی است که به صورت پراکنده در مقاله ها و مطالب کوتاه توسط نظریه پردازان به بررسی آن پرداخته اند. در کتاب جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران، ؛گردآوری و ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، مترجم و گردآورنده آن، سه مقاله که توسط نظریه پردازان شاخص در مورد تحولات ایران را در این کتاب جمع کند و با اضافه کردن یک بخش به عنوان نگاهی به ادبیات موضوعی، سعی در معرفی یک منبع مناسب در این عرصه کرده است.
پیشگفتار مترجم؛ نگاهی به ادبیات موضوع
تعاریف و مفاهیم:
در این بخش نویسنده به این باور است که تئوری و یا به تعبیری دیگر توهم توطئه تعاریف و نگرشهای متفاوتی دارد و به طور کلی نه از یک نظریهی مدون برخوردار است و نه دارای نظریهپرداز رسمی است. بر این اساس نویسنده ابتدا در تعریف تئوری توطئه از دانشنامه آمریکایی و همچنین از اندیشمندان ایرانی مثل حاتم قادری، احمد اشرف، آبراهامیان استفاده میکند.برای مثال در تعریفی از آبراهامیان در مورد تئوری توطئه آورده است که «نداشتن اعتقاد یا باور نکردن شکل ظاهری رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عنوان میشود» (ص 11).
در تعریف دیگر، این بار از احمد اشرف آورده است:«توهم توطئه نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است. بیماری فردی سوءظن به همهچیز و همهکس را «پارانویا» و بیماری جمعی را توطئه باوری یا نظریه توطئه مینامند»(ص 12).
– پیشینه؛
نویسنده در ابتدا پیشینه تئوری توطئه در جهان و سپس ایران را مورد بررسی قرار میدهد. در مورد جهان، نویسنده توطئه و دسیسه را همواره همراه بشر دانسته است، اما رویکرد سیاسی به آن را در دنیای مدرن، در جنگهای صلیبی، ترس از یهودیان و هراس از انجمنهای مخفی، ریشه دارد: «در تصورات قرون وسطی، یهودیان چاههای آب را مسموم و به مقدسین بیحرمتی میکردند؛ کودکان مسیحی را مورد اذیت و آزار قرار میدادند، در معادلات خود با بازرگانان به نیرنگ و تقلب متوسل میشدند و دائماً در جهان مسیحیت توطئه میکردند…»(ص 13). وضعیت توهم توطئه در عصر روشنگری و از جمله انقلاب فرانسه در نماد و شاخص انجمنهای مخفی فراماسونی ادامه پیدا کرد: «در انقلاب فرانسه افرادی از جناح مخالف انقلاب از انجمنهای فراماسونی به عنوان پوششی برای سازماندهی انقلابی نام میبردند و معتقد بودند که این انجمنها دست به کارهای شوم میزنند و فعالیتهای آنان بخشی از برنامه عظیمی است تا الحاد و هرج و مرج را در جهان اشاعه دهند» (ص 15). در ادامه نمادهای توطئه در سدهی بیستم؛ بریتانیا، ایالات متحده و اسرائیل به عنوان توطئهچینان بینالمللی معرفی شدند: «در غرب از جمله کشور آمریکا افراد و جریانهایی وجود دارند که همچنان اعتقاد دارند استقلال آمریکا کینهکشی فرانسویان از انگلیس است و یا انقلاب فرانسه را انتقام انگلیس به واسطهی فراماسونری از کشور فرانسه میدانند»(ص 16).
نویسنده با بررسی نظریه توطئه در جهان به این نتیجه میرسد که در همهی جوامع، فرهنگهای سیاسی نظریه توطئه مطرح میشود. با این تفاوت که در هر جامعه متناسب با سطح توسعهیافتگی، پیشینه تاریخی، میزان موفقیتها و ناکامیها و دلایل مشابه این نظریه در افکار و باور عمومی مردم وارد میشود و بر تحلیل رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی تأثیر میگذارد(ص 18).
و اما در مورد پیشینه نظریه توطئه در ایران نویسنده قائل به دو رویکرد متفاوت است: «رویکرد بسیار شدید و افراطی که همهی مسائل زیر نظر خارجی ]انگلیسیها[ میداند؛ رویکرد متعادل و منطقی که در آن رویدادهای مهم و برجسته ایران را بر اساس دخالت موثر و تعیینکنندهی عواملی داخلی تحلیل میکند و در سطح پایینتری برای عوامل خارجی استقلال و تأثیر قائل است»(ر.ک صص 25-19).
علل توسل به تئوری توطئه:
در این قسمت نویسنده، در یک قسمت به علل عام گرایش به تئوری توطئه اشاره میکند؛ توجیه ضعفهای داخلی، ساده کردن تحلیل و ایجاد حالت اقتناع، کاستن از انتقاد به بهانهی بهرهگیری بیگانگان، ایجاد نفرت روانی از مخالفان و سرکوب آنان (صص 27-25). در قسمت دیگری به بررسی علل و زمینههای توطئهپنداری در ایران را از دیدگاههای مختلف میپردازد؛1- از یک دیدگاه، نظریهی توطئه راه فرار عمدی از بحران برای گروهی است که اندیشههای آرمانی را اعلام مینمایند ولی از عملی کردن این اندیشهها ناتوان هستند. 2- دیدگاه دیگری علل توطئه را معلول بیخبری میداند. بر این اساس شبح شایعه و گمان توطئه، هر دو، فرزندان ناخلف بیخبریاند. 3- دیدگاه دیگر، تحلیل تاریخی ساختارهای قدرت مطلقه در ایران را مدنظر قرار داده است. براساس این دیدگاه؛ فرهنگ سیاسی البته در ایران همواره فرهنگی یاتریمانالیستی بوده است که ریشه در تاریخ استبداد شرقی و سلطهی طبقات حاکم قدیم در ایران دارد. 4- در همین راستا نظریه دیگری نقش دولتهای خودکامه در ایران را در شکلدهی به زمینههای توطئهپنداری اساسی و موثر میداند. این نظریه با بی اساس خواندن نظریه توطئه معتقد است که ملایمترین تعبیر آن نوعی بازخوانی واژگونهی تاریخ است. و در بدترین تعبیر آن در مواقع بیتوجهی کامل به نقش و تأثیر نیروهای اجتماعی و آگاهی انسان در رویدادهای تاریخی است. به دلیل ضعف فزایندهی ایران در برابر قدرتهای امپریالیستی، تقریباً هر بیدادی که سرمنشاء آن دولتهای خودکامه بوده به امپریالیسم نسبت داده شده است. 5- در رویکرد آخر نویسنده به بررسی رویکردی که به عوامل تاریخی و جامعهشناختی و نقش حوادث تاریخی و نیز نحوهی تقسیم قدرت در جامعه را در شیوع توطئهپنداری موردتوجه قرار میدهد (ر.ک صص 3-30).
در پایان این بخش، نویسنده به این نتیجه میرسد که: «مسئله این است که در تحلیلهای مبتنی بر دیدگاه توطئه بدون توجه به عوامل داخلی زمینهساز توطئه خارجی و نقش نیروهای اجتماعی، هیچگونه جایگاهی برای رقابت، حوادث عادی و طبیعی و کنش و واکنش انسانها و جوامع در سطوح عقلانی و عاطفی درنظر گرفته نمیشود» (ص 32).
در آخرین قسمت، مترجم به معرفی سه مقاله که در کتاب گردآوری کرده و در این کتاب گنجانیده میپردازد و توضیح متخصری برای هر یک ارائه میدهد.
– پارانوید در سیاست ایران / یرواند آبراهامیان؛
آبراهامیان در این مقاله مطالب خود را در چهار بخش بیان می کند. یک مقدمه، که میخواهد نشان دهد، برداشت توطئهگرایانه نهتنها در ایران بلکه آمریکا، بریتانیا و … رواج داشته است (ر.ک. 40-38). سپس در قسمت دیگری به دنبال دلایل توسل به تئوری توطئه، که درواقع بدنبال ریشهیابی علتهای پارانوید در ایران است. که این را نویسنده بیشتر در قالب بیمار روانشناختی دنبال میکند که بهطورکلی در «فرهنگ ملی» و بهطور خاص در عادتهای مربوط به رشد در دوران کودکی وجود دارد. نویسنده در ادامه در این قسمت به نشانههای مقاطع تاریخی که کشورهای خارجی در ایران دخالت کردند و موجب این شدهاند که اجازه افزایش و شدت گرفتن تئوری توطئه در ایران شود، از جمله نفوذ امپریالیستی در سه کودتا نظامی در ایران در سالهای 1908/1287 ش، 1921/ 1299 ش و 1953 / 1332 ش. در قسمت دیگر مقاله، آبراهامیان به دنبال بررسی تطبیقی و مقایسهای اشکال استفاده تئوری توطئه در میان جریانات سیاسی عمده ـ سلطنت طلبان، ملیگرایان و از همه مهمتر انقلابیون مسلمان میپردازد. برای مثال در مورد انقلابیون مسلمان در نمونهای آورده که برای آنها مارکسیسم یک دسیسهی یهودی بود و آیات شیطانی سلمان رشدی بخشی از توطئه اسرائیل برای تخریب اسلام بوده و یا در مورد نمودهای تئوری توطئه در میان سلطنتطلبان در گفتاری از شاه آورده است که شاه مدعی بوده است که سرنگونی او توسط «ترکیب عجیبی» از نهتنها روحانیون، حزب توده و شرکتهای نفتی، بلکه توسط رسانههای غربی و نیز کابینه کارتر و تاچر صورت گرفت (ر.ک صص 65-52). در قسمت آخر این مقاله نویسنده به دنبال پیامدهای این نوع پارانوید در ایران به ویژه نقش آن در توسعهنیافتگی و یا تأخیر افتادن پلورالیسم سیاسی است. آبراهامیان در این زمینه آورده است که: «فرض وجود توطئههای بزرگ بهطور طبیعی به این باور منتهی میشود که توطئهگران ـ برخی به صورت آشکار و برخی به شکل غیر مستقیم ـ در همهجا حضور دارند…». و در جایی دیگر در مورد پیامد تئوری توطئه آورده است « شکلگیری و فعالیت ائتلافهای سیاسی دشوار بوده و انجام آن در موارد نادر میتوانست به سرعت با دیوارهای خطرناک بیاعتمادی متقابل و بدگمانی گسترده و ناکامی روبرو شود» (ص 66).
– توهّم توطئه / احمد اشرف؛
اشرف در ابتدا یک بررسی جامع از مفهوم «توهم توطئه» میپردازد، سپس به بررسی تاریخی مفهوم توطئه در ایران میپردازد و در آخر به عوامل جذابیت توهم توطئه برای ایرانیان اشاره میکند. اشرف در تعریف توهم توطئه آورده: «توهم توطئه نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است. بیماری فردی سوءظن به همهچیز و همهکس را «پارانویا» و بیماری جمعی «Conspiracy theory» مینامند. کسی که به «توهّم توطئه» در مفهوم اخیر آن مبتلاست، تمام وقایع عمده سیاسی و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بیگانه و سازمانهای سیاسی و اقتصادی و حتی مذهبی وابسته به آن سیاست میپندارد…» (ص 69).
نویسنده در بررسی مفهوم توطئه، سه مفهوم را از هم جدا میکن:. «یکی، توطئهچینی، یا توطئه واقعی است؛ دو، توطئهپردازی با ساختن و پرداختن و اشاعهی طرحهای توطئهآمیز است و سه، پذیرش این پرداخت از سوی بخش عمدهای از جامعه، که آن را توهم توطئه میخوانیم»(ص 72). نویسنده همچنین در مورد چگونگی ساخته و پرداخته شدن توهم توطئه مینویسد: «توهّم توطئه غالباً از سوی دولتها و نیروهای درگیر داخلی ساخته و پرداخته میشود و به صورت جزوهای و کتابی و خبری پخش میگردد. اما آنچه از نظر روانشناسی اجتماعی اهمیت دارد، پخش پیام نیست، بلکه میزان تأثیرپذیری پیام است…» (ص 73).
اشرف، «توهّم توطئه» را در ایران به دو مقوله کلی تقسیم میکند: یکی توهم توطئه روس ، انگلیس و آمریکا در دوران معاصر و دیگری توطئه دشمنان تاریخی ایران، که هنگام تأسیس این کشور به دست ایرج، نخستین پادشاه افسانهای ایران زمین، تا به امروز برای خوار کردن آن دسیسهچینی میکنند(ص 74).
بر همین اساس نویسنده برای پیدار کردن ریشههای تاریخی توطئه در ایران مطالب خود را دو دسته کلی؛1- پیدایش «توهم توطئه» در وضعیت نیمه استعماری؛ که نویسنده درباره ریشههای این دوران به این مطالب اشاره میکند: الف) قرارداد 1907 و پیدایش توهم توطئه .ب) دست پنهان سیاست انگلستان در ایران: که به نظر نویسنده این مورد از همه ریشهدارتر و عمیقتر و پایدارتر است، که به موارد فراوان تاریخی اشاره میکند که ایرانیان توطئهپردازی درباره نقش انگلستان در آن داشته. مثل قتل نادرشاه، تجزیه قفقاز و گرجستان با برانگیختن جنگ ایران و روس، قتل قائممقام و امیرکبیر و … (ر.ک. صص 93-78). ج)وصیتنامه پطر کبیر و خاطرات لاهوتی: اشرف در مورد این وصیت نامه آورده است که:«غالب ایرانیان، مطامع استعماری روسیهی تزاری و اتحاد جماهیر شوروی در ایران را به وصیتنامه ساختگی پطرکبیر نبست میدهند. این وصیتنامه را مهاجران لهستانی در پاریس به سال 1795 جعل کردند تا افکار عمومی فرانسویان را برعلیه روسیه تزاری که مطامع استعماری در لهستان داشت، برانگیزاند و متحدینی برای خویش است و پا کنند…» (ص 93). این وصیتنامه جعلی دو نکته اساسی داشت: یکی سلطه بر اروپا و دیگر دستیابی به آبهای گرم خلیجفارس از راه تسلط بر ایران. که مورد دوم را ایرانیان همواره اشاره میکنند ولی نمونه بارز آن در خاطرات لاهوتی مشخص است (ص 95). د) سیاست آمریکا در ایران توطئهچینی، توطئهپردازی و توهم توطئه: که در اینجا، ابتدا نویسنده اولین دخالت مستقیم سفارت آمریکا در امور داخلی ایران (از سوی یکی از مأموران کوچک و بوالهوس سفارت به نام جرالد دوند (ر.ک ص 97) و سپس به توطئهچینی تاریخی آمریکا علیه دولت ملی مصدق در کودتای 28 مرداد، سپس به توهماتی که در مورد برنامه اصلاحات ارضی و انقلاب از طرف ایرانیان برعلیه آمریکا وجود دارد، اشاره میکند، توطئه دیگری که در افکار ایرانیان در مورد آمریکا وجود دارد در مورد انقلاب اسلامی ایران است که اشرف در این مورد آورده است: «از جالبترین توهمات توطئه آن است که گویا انقلاب ایران را دولت کارتر طراحی و اجرا کرده بود تا کمربند سبزی در برابر توسعه شوروی در سرزمینهای جنوی ایجاد کند و دسیسهچینی شووریها را برای اجرای وصیتنامهی پطر کبیر بی اثر سازد» (ص 101). در ادامه در مورد ریشه توهم توطئه آمریکا در ایرا ن نویسنده به توطئهپردازی گروه چپ بر علیه آمریکا اشاره میکند. و در آخر این قسمت به ماجرای «ایران ـ کنترا» اشاره میکند: «که هرکدام از شرکتکنندگان آن یعنی ایران، اسرائیل و کاخ سفید هدف خاص خود را دنبال میکردند، منشاء اعتقاد بسیاری از ایرانیان به دست پنهان ریگان در راهاندازی انقلاب ایران گردید، تا به حادثه گروگانگیری، کارتر را از میدان بدر کند و آنگاه با ماجرای ایران ـ کنترا به گروگانگیریها پاداش دهد» (ص 103).
2- توهم توطئههای شیطانی دشمنان ایران: نویسنده دربارهی ریشههای این نوع توهم توطئه به دامنه تاریخ گستردهتری اشاره میکند و آن را تا اساطیر ایران میکشد که: «در بطن اینگونه توهمات توطئه جهانبینی دوگانهنگر «ایران» و «انیران» و دسیسههای بزرگ نیروهای اهریمنی برای تضعیف نیروهای یزدانی قرار دارد که در هر زمان به رنگی و نیرنگی ظاهر میشود» (ص 105).که نویسنده به این دوگانگی علاوه بر ریشههای اساطیری آن در مفهوم غربزدگی توطئه صلیبیون بر ضد اسلام، توطئه علمای شیعه و قدرتها جهانی و شکست جهان توطئه (فراماسونری، بهاییت و یهودیت) را بررسی میکند(ر.ک. صص 115-105).
– جذابیت توهم توطئه برای ایرانیان:
از نظر نویسنده توهم توطئه در همه ملل کموبیش وجود دارد اما در خاورمیانه بیش از مناطق دیگر جهان رواج دارد و در ایران بیش از کشورهای دیگر خاورمیانه توطئه وجود دارد که عوامل مؤثر در جذابیت توهم توطئه در فکر ایرانی را میتوان در عوامل سیاسی، فرهنگی و روانی ـ اجتماعی بررسی کرد، اما باید توجه داشت که ریشه اساسی توهم توطئه را باید در عوامل سیاسی جست، عوامل دیگر مکمل و تقویتکنندهی عوامل سیاسی هستند (ص 115).
در توضیح عوامل سیاسی، توهّم توطئه را چند نوع میشمرد: «اول، توطئهچینی قدرت بزرگ در اوضاع و احوال نیمهاستعماری؛ دوم، توطئهپردازی رقبای خارجی و دستگاه امنیتی کشور برای مقاصد سیاسی و کوشش مداوم برای لجن مال کردن رجال کشور؛ و سوم، فقدان آزادی بیان و برخورد آزاد و سالم عقاید و آراء گوناگون که موجب آسیبپذیری مردم در برابر شایعات گوناگون توطئهپردازان میشود»(ص 116).
در مورد عوامل فرهنگی توهم توطئه نویسنده توضیح میدهد که: «… اعتقاد به قضاوت در قضا و قدر و رمل و اسطرلاب و طالعبینی و دسیسههای فلک کجرفتار و نیروهایی که از حیطهی دخالت انسان بیرون است از عواملی هستند که توهم توطئه را تقویت میکند…» (ص 119).
– خلیل ملکی؛ رد تئوری توطئه و پیشبرد جامعه مدنی/ محمدعلی همایون کاتوزیان؛
آنچه از نام مقاله برمیآید، به دنبال این مسئله است که خلیل ملکی را به عنوان کسی معرفی کند که درصدد مبارزه بر علیه تئوری توطئه به عنوان مخربترین مانع در برابر توسعه سیاسی و اجتماعی کشور و نقش آن در سلب اعتماد به نفس در بین مردم مورد ارزیابی قرار میگیرد و اینکه ملکی به عنوان کسی که در غالب تفکر سوسیالیستی خود به دنبال رشد توسعه سیاسی و مدنیت در بین ایرانیان است.
در ابتدا مقاله کاتوزیان، تاریخچهای از روشنفکران ایران و پس زمینههای فکری(فرانشوی و روسی) آنان اشاره می کند(ر.ک صص 128-121)،که ملکی را به عنوان «روشنفکر غیرعادی» معرفی میکند و علت آن را در سه جنبه رهیافتی، نگرشی و روشی ملکی میداند. نخست؛ عدم پایبندی غیرانتقادی وی به هیچ چارچوب اجتماعی یا فکری که علت اصلی خلاقیت غیرعادی او بود. دوم ویژگی اصلی او عدم جزماندیشی و آمادگی برای پینشهاد با توجه به سازشهای اصولی بود. یعنی باور وی به عدم کمال در سیاست بود، در برابر سیاست کمال گرا، که اصل را بر حذف رقیبان سیاسی میگذارد. و سرانجام، تعهد تزلزلناپذیری وی به اصول بنیادی و امتناع او از رها کردن این اصول حتی به خاطر کسب محبوبیت و وجاهت عمومی.
در ادامه مقاله، کاتوزیان چکیدهای از زندگینامه میآورد و در آن فعالیتها و اقدامات فکری و سیاسی که ملکی انجام داده اشاره میکند (ر.ک صص 141-134). سپس نویسنده بر دو فعالیت عمده ملکی تأکید میکند و به بررسی آنها میپردازد؛
1- امتناع و رد تئوری توطئه در سیاست: نویسنده با پذیرش این نکته که: «تئوری توطئه در سیاست صرفاً محصول روابط استعماری مدرن نیست، بلکه برعکس، دارای ریشههای عمیق در کشور بوده و در تاریخ طولانی دولت خودکامه ]در کشور[ وجود داشته است» (ص 142). در ادامه نظر ملکی را در مورد تئوری توطئه میآورد: «ملکی میگفت که نمیخواهد قدرت، نفوذ، مداخله و موقعیت نابرابر قدرتهای بزرگ را چه در گذشته چه در حال حاضر ـ در ایران یا دیگر کشورهای استعماری و نیمهاستعماری نادیده انگاشته و اهمیتی برای آن قائل نشود. بلکه او مخالف دیدگاهی بود که: 1- همهی گرفتاریهای کشور را به دلیل استعمار و امپریالیسم میدانست 2- اینکه همهی حوادث و حتی رویدادهای جزئی در کشور دسیسههای پنهانی این قدرتها است 3- همه بازیگران عمده در دولت، سیاست و اپوزیسیون ایران عواملی یکی از قدرتهایند 4- اینکه توسعه کشور امکانناپذیر نیست، مگر اینکه به یکی از بلوکهای جنگی سرد بپیوندد 5- و سرانجام اینکه همهی تلاشها و دستاوردهای به ظاهر مستقل و نیمکاسههایی در زیر کاسههای یکی از قدرتهای بزرگ خارجی بودند تا بدینوسیله با فریفتن مردم از راه دیگری در امور کشور دخالت کنند.» (ص 144).
در ادامه، کاتوزیان به یک مقالهای از ملکی به نام «مرض استعمارزدگی» اشاره میکند، که نظر ملکی دربارهی امپریالیسم انگلیس میآورد: «امپریالیسم انگلیس کابوس وحشتناک ساخته شده و درنتیجه مردم ایران اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند… ترس بیمارگونه به گونهای است که هرگاه کسی گامهای مثبتی را برای پیشرفت اجتماعی پیشنهاد میکند، اکثر افراد و در واکنش میگویند «ولی آنها نمیگذارند.» بدیهی است که منظور از «آنها» امپریالیسم انگلیس است« (ص 146). در کل باید گفت از نظر ملکی بیگانه ترسی بیش از اینکه عینیت داشته باشد، ساخته و پرداخته ذهن بوده.
2- گفتوگو، دمکراسی ورفرم؛ نویسنده در این قسمت مقاله، فعالیتهای سیاسی و فکری که ملکی در جهت توسعه سیاسی ایران در قالب دمکراسی سوسیالیستی پارلمان و احترام به آزادی فردی، بررسی میکند (ر.ک. صص 161-150).
کتاب شناسی؛
در آخر کتاب، مترجم و گردآورنده کتاب سعی کرده تا گزیده ای از کتاب ها و مقالات انگلیسی و فارسی در زمینه توطئه و تئوری توطئه در جهان و ایران که در کتابخانه های معروف و معتبر وجود دارد را بیاورد(ر.ک ،صص 173-169).
منبع: سایت آنتروپولوژی