عوامل زمینه ساز در ایجاد حکومت ملی آزربایجان جنوبی / ضعف دولت مرکزی و افزایش قدرت نیروهای مرکز گریز- محبوب امراهی
سایت گوناز تی وی به بهانه ی نزدیک شدن سالگرد 21 آذر سلسله نوشته هایی را تنظیم نموده است که حوادث زمینه ساز حکومت ملی و ماهیت این دولت و حوادث و تاثیرات آن در تاریخ را بررسی می نماید. نوشته ی زیر بخش اول از این سلسله نوشته هاست .
رضا خان میر پنج فرمانده ی قوای قزاق دولت قاجار پس از به قدرت رسیدن و انحلال سلسله ی تورک قاجار در ممالک محروسه در فاصله ی سالهای 1304 تا 1320 شمسی دیکتاتوری مطلق خود را در ایران بوجود آورد. وی با گسترش و تنظیم ارتش و اصلاحاتی مانند ایجاد راه آهن سراسری ، کشف حجاب و فروریختن برج و باروی اطراف شهر ها و نیز پر کردن خندق ها و سیاست تخته قاپو کردن عشایر و نظایر آن همچنین سرکوب شدید جنبش های مذهبی ، قومی و ملی در صدد برآمده بود تا کشوری یک رنگ بوجود آورد.
رضا خان کشور را در حالی به چنگ گرفته بود که توسط نیروهای انگلیس و روس در سال 1290 از جنوب و شمال اشغال شده بود و در 1294 نیروهای عثمانی در مناطق غربی کشور نفوذ کرده بودند همچنین آلمانی ها نیز عشایر جنوب را مسلح می نمودند.
از سوی دیگر در 1299 حکومت های خودمختار در آزربایجان و گیلان پا گرفته بود و خان های عشایر کردستان و عربستان و بلوچستان را در تصرف گرفته بودند. این در حالی بود که انقلاب 1284-1288 نوید مشروطیتی لیبرال را می داد اما کودتای 1299 رضاخان ساختار های پارلمانی را منهدم نموده زمینه ساز خودکامگی در ایران شد.
ایران آن روز جنگ داخلی دوره ی تجزیه و یک انقلاب را پشت سر نهاده بود و اینک رضا خان در سال 1303 بعد از سرکوب شدید تمامی جنبش ها و حرکت های مسلحانه ارتشی 40000 نفری را در دست داشت و به پارلمان دیکته می کرد تا وی را به عنوان فرمانده ی کل قوا معرفی کنند و یک سال پس از آن در 1304 با تشکیل مجلس موسسان انحلال سلسله ی قاجار را اعلام نموده تاجگذاری کرد.
این افسر تورک که فارسی را نیز با لهجه صحبت می کرد در طول 16 سال بعد کشور را با مشت آهنین اداره نمود و ملتی بوجود آورد که تمامی مبانی تئوریک آن توسط روشنفکران وقت بر اساس نژاد آریایی و زبان فارسی بنیان نهاده شده بود که شاید ماهیت این رژیم جدید را در جملاتی از مقالات دکتر محمود افشار به شکل زیر خلاصه نمود :
ایران را خطر های زیادی – خطر سرخ (شوروی) خطر آبی (انگلیس) خطر زرد (تورکیه) خطر سبز (اعراب) خطر سیاه (روحانیت) – تهدید می کند. وظایف اساسی ایجاد یک دولت قدرتمند مرکزی اشاعه ی زبان فارسی در میان جوامع غیر فارس و انتقال دادن قبایل عرب و تورک از نقاط مرزی به مناطق داخلی است.
(در بخش های آتی به این موضوع پرداخته می شود.)
اما با نزدیک شدن به سال 1320 نارضایتی های عمومی به اوج رسیده بود و جهان در آتش یک جنگ دیگر می سوخت و سر انجام در شهریور 1320 با اشغال ایران توسط انگلستان و شوروی در عرض سه روز بمباران ارتش ایران و طی سه هفته مذاکره با متفقین رضا شاه به نفع ولیعهد کناره گیری نمود و کشور را ترک کرد. اکنون محمد رضا پهلوی میراثی به هم ریخته از پدرش را به دست آورده بود که برای ایجاد حاکمیت مطلق باید 13 سال صبر می نمود.
با ترک کشور توسط رضا خان جنبش های سرکوب شده به سرعت سر بر آوردند و شاه جوان نیز توان آنرا نداشت که قدرت را در پنجه ی خود قبضه نماید از این رو برای اینکه چهره ای دموکرات از خود نشان دهد مراسم تاجگذاری را در مجلس به عنوان تعظیم بر اراده ی مردم برگزار نمود و نخست وزیران نیز از طرف مجلس به وی معرفی می شدند تا یکی از آنان را به عنوان نخست وزیر منصوب نماید.
بروکراسی ودربار از دست شاه خارج شده بود و شاه تنها سمت فرماندهی ارتش را بر عهده داشت از اینرو نیز در تمامی سنوات آتی سعی نمود تا جایگاه لرزانش را با تقویت ارتش تثبیت نماید.
وضعیت سیاسی به حدی متغیر بود که تنها در فاصله ی سالهای 1323-1324 هفت نخست وزیر به قدرت می رسند و 9 کابینه بوجود می آید. در تمامی سیزده سال بعد از 1320 عمر متوسط نخست وزیری در ایران تنها 8 ماه می باشد و عمر متوسط کابینه هایی که آنان تشکیل داده اند تنها 5 ماه است. قدرت بین پنج نیروی عمده ی دربار ، مجلس ، کابینه ، سفارت خانه های خارجی و توده ی مردم تقسیم شده است که به طیف های لبرال ، محافظه کار و رادیکال طرفداران روسیه ،انگلیس و آمریکا پلورالیزه شده اند. از سوی دیگر نیز ارتش خواهان بازگشت دوران طلایی دیکتاتوری رضا خان می باشد.
در چنین اوضاعی نارضایتی های طبقاتی و قومی همراه با درگیری های مذهبی و قبیله ای اوج گرفته بود و در مناطق تحت اشغال شوروی در شمال خلا قدرتی ایجاد شده بود که توسط 5000سران محلی و نیروی مسلح تورک پر شده بود.
سیاحی آمریکایی از نارضایتی عمومی در آزربایجان سخن می گوید و تاکید می کند در حدی است که اگر شوروی بخواهد یک شبه می تواند حکومت شورایی را در آزربایجان جنوبی ایجاد کند. از دیگر سو تجزیه طلبان بسیاری نیز وجود داشتند که خواهان جدایی آزربایجان از ایران بودند اما دولت شوروی خواست آنان را مسکوت گذارده بود و به دولت ایران کمک نمود تا برخی از نیروهایش در تبریز مستقر شوند با این حال روزنامه های آزربایجان از تجزیه طلبی می نوشتند
در این باره روزنامه ی آزربایجان به صراحت می نوشت که ما باید در مقابل استعمارگران طهران بایستیم زبان ما هیچ وقت فارسی نیست و نبوده است ما برای خود یک ملت هستیم.
آن لمبتن در 1323 نوشته است که در غرب آزربایجان از تبریز تا مهاباد اکراد مسلح در همه جا حظور داشتند و همگی از آرزوی کردستان بزرگ سخن می گفتند. در جنوب ایران شیخ جاسب فرزند شیخ خزعل در 1321 به خوزستان باز می گردد و در صدد ایجاد اجماع برای ساختن یک عربستان بر می آید. قشقایی ها و بختیاری ها به حرکت در می آیند و تورکمن ها در شمال خراسان عرض اندام می کنند.
نفرت از انگلیس مردم را به سوی روسیه سوق داده بود و شاه جوان برای اثبات دموکرات منش بودنش 1250 زندانی سیاسی را آزاد کرده بود. در سال 1320 محمد رضا پهلوی با روسیه و انگلیس متحد می شود در عوض آنان نیز تضمین می کنند که ظرف شش ماه پس از اتمام جنگ جهانی به اشغال ایران خاتمه دهند.
در سال مجلس چهاردهم در حالی تشکیل می شود که انگلیسی ها از عدم مداخله ی شوروی در انتخابات آزربایجان شگفت زده می شوند اما مهمتر از همه اینکه سید جعفر پیشه وری علیرغم انتخاب شدن توسط هیات نظارت بر انتخابات رد شده و استوارنامه اش نیز قبول نمی شود. اینبار حزب توده از پیشه وری حمایت می نماید و پیشه وری در همین موقع خواستار رسمیت زبان تورکی در مدارس و ادارات دولتی می باشد. همچنین قدرت طرفداران شاه در مجلس نیز به حد اقل میرسد. ارتش تضعیف شده و بودجه ی آن به صورت ماهانه تنظیم می شود و فراکسیون های مجلس در مورد سیاست خارجی به شدت دچار تشتت می باشند. حتی به دلیل تحقیر مردم عرب سخنرانی هایی در مجلس بر علیه ارتش انجام می شود و نیز پیشنهادی مبنی بر کاهش مدت خدمت سربازی از 24 ماه به 12 ماه به میان می آید . در این مورد گفته می شود انگلیسی ها از این مساله بدلیل اینکه تا یک سوم نیروهای ارتش به جز زبان تورکی هیچ زبان دیگری را بلد نیستند و ظرف 12 ماه نمی توانند فارسی یاد بگیرند انتقاد می نمایند. در این دوره همچنین به خاطر اینکه علیرغم سه برابر بودن جمعیت استان آزربایجان غربی نسبت به طهران بودجه ی این استان تورک نشین کمتر از یک بیستم طهران بود صدای اعتراضات از سوی آزربایجان بلند می شود. همچنین در مجلس چهاردم از اینکه آزربایجان چرا نباید زبان تورکی را یاد بگیرد و چرا مجبور است فارسی بیاموزد نیز صحبت می شود.
در این حین در سال 1322 احمد قلی خان بختیاری مناطق بسیار وسیعی را در دست می گیرد و نیروهای دولتی را از آنجا بیرون می راند از دیگر سو ناصر خان قشقایی در همان سال بعد از جنگ سمیرم منطقه ی فارس و اصفهان را به چنگ می آورد برای ایجاد توازن قوا نیز دولت ابراهیم قوام را به عنوان حاکم فارس منسوب می کند که وی با مسلح کردن مردم نیت به شورش بر علیه ناصر خان قشقایی می کند.
در سال 1323 جبهه ی آزادی آزربایجان17 روزنامه چاپ می کند که در طول دو سال بعد به بیش از 40 روزنامه بالغ می شود و از دیگر سو هراس از کمونیزم و حزب توده و نیز هراس از تجزیه طلبی نمایندگان مجلس را به تقویت دوباره ی ارتش و در نتیجه شاه متمایل می کند.
روسها برای گرفتن حق امتیاز نفت شمال پافشاری می کنند و به گفته ی جرج کنان کاردار سفارت آمریکا در موسکو اهمیت نفت شمال برای روسها نه خود نفت که عدم دسترسی دیگر رقیبان به آن است.
بعد از مخالفت های شدید روسیه دوران کوتاه نخست وزیری ساعد به پایان می رسد و بیات در این سمت آزادی بیشتری برای سوسیالیست ها و نیرو های چپ گرا قایل می شود اما بعد از وی صدر الاشراف چهل و هشت نشریه ی جبهه ی آزادی را ممنوع و توده ای ها را زندانی می کند.
در شهریور 1324 فرقه ی دموکرات آزربایجان به رهبری پیشه وری و با یاری دوستان قدیمی توده ای وی و بازماندگان جنبش خیابانی تشکیل شده خواست های اساسی آزربایجان را مطرح می کند :
استفاده از زبان تورکی در مدارس و ادارات دولتی
تخصیص عواید حاصله از مالیات آزربایجان به خود منطقه
تشکیل انجمن های ایالتی پیش بینی شده در قانون اساسی
آنان ابراز می کنند که زبان و تاریخ تورک ها هویت ملی به آزربایجان داده است و آزربایجان جزیی از ملت ایران نیست. در این موقع فرقه ی دموکرات و شاخه ی ایالتی حزب توده که به فرقه می پیوندد آماده ی شورش مسلحانه می شوند و در مهاباد نیز ناسیونالیست های کرد در صدد بر می آیند تا اختیار مناطق کرد نشین را در دست بگیرند.
در این مورد کنسول آمریکا در تبریز می نویسد که این جنبش ها از حمایت چشمگیر مردمی برخوردارند و نیز کنسول انگلیس اظهار می دارد که هرگز باور نمی کنم که روس ها این جنبش ها را تدارک دیده باشند.
در این بین فرمانده هی ارتش از ارفع که شاهسون ها را تحقیر نموده بود به رزم آرا که متمایل به روسیه بود سپرده می شود.
بدین وسیله حکومت ملی آزربایجان در 21 آذر اعلام موجودیت می کند و چند ماه بعد که قوام برای گفتگوی مستقیم با شوروی از طرف مصدق پیشنهاد و مورد قبول واقع می شود.
چند ماه بعد در خرداد ماه قوام با حکومت ملی توافق نامه امضا می کند که بر اساس آن نام حکومت ملی آزربایجان به انجمن ایالتی آزربایجان و نام مجلس ملی آزربایجان به مجلس ایالتی آزربایجان و نیز نیرو های فدائیان به نیروی امنیت محلی تغییر می یابد همچنین مقرر می شود تا استاندار توسط مجلس ایالتی انتخاب شود و انجمن ایالتی روسای ادارات دولتی را عزل و نصب نماید و 75% از عواید مالیات آزربایجان در منطقه خرج شود. از دیگر بند های توافق نامه آموزش زبان تورکی در مدارس ابتدایی و کاربرد زبان تورکی و فارسی در ادارات دولتی و محاکم قضایی و نیز پذیرش قانون تقسیم اراضی در آزربایجان توسط رژیم طهران و کشیدن راه آهن سرتاسری تا تبریز همچنین لایحه ی حق رای برای زنان و افزایش نمایندگان آزربایجان و کمک مالی طهران برای ایجاد دانشگاه تبریز است. در طهران نیز این توافق به جز رسمیت زبان تورکی مورد ستایش قرار گرفت.
سر انجام ایران در موقعیتی قرار گرفت که در مرداد ماه 1324 حزب توده نیز به قدری قدرت گرفته بود که علاوه بر استان های شمالی مازندران ، گیلان ، خراسان استان های اصفهان و خوزستان را نیز در دست گرفته بود و به گفته ی سفیر انگلیس هلیه روژتل از 11 وزیر کابینه 8 نفر یا توده ای بودند و یا وابستگی به این حزب داشتند. همچنین قوام پیشنهاد داد تا پست وزیر مشاور را فرقه ی دموکرات آزربایجان قبول نماید و وعده می داد که حزب وی یعنی حزب اصالتا پان ایرانیست دموکرات با فرقه ی دموکرات آزربایجان و حکومت مهاباد و حزب توده ائتلاف خواهند کرد.
در موقع ایل بختیاری و ایل قشقایی نیز امتیازات مشابه آزربایجان را برای خود خواستار شدند و با 15000 جنگاور عشایر رو به فتح شیراز کردند.
اما قوام که پیشتر به دفعات مانع حرکت ارتش طهران به آزربایجان شده بود تنها دو راه داشت یا باید به وضعیت موجود ادامه می داد و دست روس ها را در ایران باز می گذاشت تا از این طریق قدرت شاه را محدود نماید و یا در طرفی می ایستاد که همه ی دموکراسی و حقوق بدست آمده و نیز آرزوی وی برای محدود تر نمودن قدرت شاه را قربانی می نمود.
در نهایت نخست وزیر قوام السلطنه همه ی دستاورد ها را قربانی هراس از تجزیه ی ایران نمود و توده ای ها را از دولت اخراج و اجازه داد تا ارتش شاهنشاهی وارد آزربایجان شود.
نوع نوشته : تحلیل تاریخی-سیاسی
منبع : ایران بین دو انقلاب
گوناز تی وی