یادداشت:
نگاهی به فیلم پنجره غم- محسن سعادت
فیلم پنجره غم (Qəm Pəncərəsi) اثر نویسنده مشهور آزربایجان آنار ریضایئو است که در سال ۱۹۸۶ ساخته شده است. این فیلم بر اساس دو نوشته ی جلیل محمد قلیزاده بنامهای احوالات داناباش کندی (۱۸۹۴) و معلم داناباش کندی(۱۹۲۱) و همچنین زندگی خود جلیل محمد قلیزاده ساخته شده است.
میرزا جلیل محمدقلیزاده (۲۲ فوریه ۱۸۶۶ میلادی – درگذشت ۴ ژانویه ۱۹۳۲ در باکو) بنیانگذار روزنامه ملانصرالدین بود. او در سال ۱۸۶۶ در دهی بهنام نهرم از ولایت نخجوان زاده شد. پدرش محمدقلی نام داشت. خانواده او از آزربایجان جنوبی بودند و جدش حسینعلی بنا از خوی به نخجوان رفته بود. وی معروف به میرزا جلیل و یک ادیب و داستان نویس سرشناس آزربایجانی است.
موضوع فیلم پنجره غم به عقب ماندگی و تحجر دینی پرداخته است. در فیلم شخصیتی بنام ممد حسن عمی برای اینکه از حرفهای مردم روستا خلاص شود می خواهد به کربلا برود. بخاطر اینکه مردم روستا اورا سرزنش می کنند که چرا او کربلا نرفته است. او مجبور می شود طلاهای زنش را بفروشد و یک الاغ بخرد تا با آن به سفر کربلا برود.
شخصیت آخوند فیلم هم جالب است. او با گفتن چیزهای غیرعلمی و غیر واقعی با احساسات مردم بازی می کند. در صحنه ای او به زبان عربی چیزی می گوید و مردم گریه می کنند. در این موقع اسکندر که تنها تحصیل کرده روستا است به زبان فرانسوی چیزهایی می گوید. مردم با تعجب او را نگاه می کنند. او می پرسد پس چرا گریه نمی کنید؟ مردم می گویند نمی فهمیم تو چه می گویی؟ او می گوید: مگر می فهمید که ملا چه می گوید؟
در صحنه آخر فیلم که جلیل محمد قلیزاده برای تحصیل می خواهد به باکی برود کالسکه اش با کاروان کربلا برخورد می کند. یکی راه کربلا را می گیرد، دیگری راه علم و دانش و روشنگری را.
جلیل محمد قلیزاده این نوشته ها را ۱۲۰ سال پیش نوشته است. و هنوز در طول این ۱۲۰ سال در این جغرافیا چیزی عوض نشده است.
محسن سعادت؛ ستوننویس آرازنیوز